نقش زن از دیدگاه امام خمینی:
یکی از مهمترین الگوهای دینشناختی حضرت امام در حوزه مسایل زنان که در واقع وجهی اساسی در تمایز میان اندیشه و نگاه ایشان و بسیاری از بزرگان دیگری که از زبان دین سخن میگفتند و میگویند، به شمار میرود، اصل و محور فراگیر و گستردهای است که در اینجا با عنوان مسؤولیت و دخالت در سرنوشت از آن نام میبریم.این مهم با توجه به سرفصلها و موضوعات متعددی که در مصداقیابی آن از منظر اندیشه امام وجود دارد و میتواند با تعابیر دیگر و یا در چند بخش مجزا مطرح شود.مجال اندک مقاله چارهای جز شرح اجمالی و پرداختن فهرست گونه به بخشی از عناوینی که زیر مجموعه این اصل قرار میگیرند، باقی نمیگذارد. آنچه در این بخش مورد نظر است عمدتا از وجهه نظر مسؤولیت عملی زن در دو حوزه فرد و جامعه است و نگاهی به بعد کلامی و مباحث انسان شناختی ندارد.در آن زمینه به همان شرحی که در محور «خوشبختی، کالای مشترک» ، آمد بسنده میکنیم. تردیدی نیست و کسی نیز نمیتواند تردید کند که زن نیز یکسان با مرد، در سرنوشتخود دخیل است و پاسخگوی عمل خود میباشد.مدار تکلیف و مسؤولیت، عبارت است از اراده و اختیار و آزادی عمل از یک سو، و خرد و آگاهی از سوی دیگر.و هر انسانی، زن یا مرد، در گرو دستاوردها و اکتسابات خود است، چه خوب و چه بد:
کل نفس بما کسبت رهینه
و:
لها ما کسبت و علیها ما اکتسبت.
در اینها تردیدی نیست و کسی نیز تردید نکرده است و نیازی به شرح و بسط آن نمیباشد.آنچه در این مختصر از منظر دینشناسی امام به آن اشاره میکنیم، همسانی زن و مرد و مسؤولیت مشترک آنان در حوزه عمل بانوان بویژه در زمینههای حضور اجتماعی میباشد.مظاهر حضور اجتماعی اعم از تلاشهای فرهنگی، آموزشی، سیاسی و هنری، تحصیل، اشتغال، و تولیدات صنعتی، کشاورزی و دامی و دیگر فعالیتهای اجتماعی با «حفظ جهات شرعی» اختصاص به قشری یا جنسی خاص ندارد و زنان نیز نه تنهاحق پرداختن به آنها را دارند بلکه در بسیاری موارد تکلیف دینی و اجتماعی آنان به شمار میرود و تلاش حضرت امام نیز طی سالهای مبارزه و پس از آن، از جایگاه مرجعی بزرگ و رهبری که فقط و فقط از موضع احکام دین و تکالیف اسلامی سخن میگوید، مصروف این شد که بانوان را به صحنه آورد و از قید و بندهای خرافهای و محرومیتهای خودساختهای که بر تلاش اجتماعی و نقشآفرینی آنان با توطئه دشمنان و ناآگاهی توسط برخی دوستان بسته شده بود بگشاید و آنان را به مرحلهای از رشد و بالندگی برساند که در ردیف یکی از افتخارات خود و جامعه اسلامی در آغاز وصیتنامه سیاسی الهی خویش اعلان کند:
ما مفتخریم که بانوان و زنان پیر و جوان و خرد و کلان در صحنههای فرهنگی و اقتصادی و نظامی حاضر و همدوش مردان یا بهتر از آنان، در راه تعالی اسلام و مقاصد قرآن کریم فعالیت دارند...و از محرومیتهایی که توطئه دشمنان و ناآشنایی دوستان از احکام اسلام و قرآن بر آنها بلکه بر اسلام و مسلمانان تحمیل نمودند، شجاعانه و متعهدانه خود را رهانده و از قید خرافاتی که دشمنان برای منافع خود به دست نادانان و بعضی آخوندهای بیاطلاع از مصالح مسلمین به وجود آورده بودند، خارج نمودند .
اصل همسانی زن و مرد در جایگاه اجتماعی و حضور سازنده و فعال در صحنههای مختلف جامعه به عنوان یک انسان مستقل، امری نیست که آشنایان به اسلام بیآلایش و رها از داوریهای پیشساخته و تکلفهای خودساخته، به آن اذعان نداشته باشند.مفسر عالیقدر، علامه طباطبایی در شرح جایگاه اجتماعی زن در بیانی کلی مینویسد:
و اما وزنها الاجتماعی: فان الاسلام ساوی بینها و بین الرجل من حیث تدبیر شؤون الحیاه بالاراده و العمل فانهما متساویان من حیث تعلق الاراده بما تحتاج الیه البنیه الانسانیه فی الاکل و الشرب و غیرها من لوازم البقاء، و قد قال تعالی:
«بعضکم من بعض» ، فلها ان تستقل بالاراده و لها ان تستقل بالعمل و تمتلک نتاجها کما للرجل ذلک من غیر فرق،
«لها ما کسبت و علیها ما اکتسبت»
محصول این بخش سخن علامه این است که زن در برآوردن نیازهای انسانی و اجتماعی خویش با مرد یکسان است و میتواند مستقلا تصمیم بگیرد و مستقلا عمل کند و مالک دستاوردهای خود است.در نگاه ایشان تنها دو ویژگی در زن است که طبعا و به مقتضای آن دو، مسؤولیتهای خاصی را متوجه او میسازد:
احدیهما: انها بمنزله الحرث فی تکون النوع و نمائه فعلیها یعتمد النوع فی بقائه فتختص من الاحکام بمثل ما یختص به الحرث، و تمتاز بذلک من الرجل.و الثانیه : ان وجودها مبنی علی لطافه البنیه و رقه الشعور، و لذلک ایضا تاثیر فی احوالها و الوظائف الاجتماعیه المحوله الیها.