غیبت
آثار سوء برخى از اعمال بر روابط انسان با دیگران بسیار آشکار است. از جمله اعمالى که روابط انسانها را سست و سرد مىکند و منشأ گناهان دیگر مىگردد غیبت است. عبارت است از یاد کردن دیگرى به چیزى که اگر باخبر شود خوش نمىدارد؛ یعنى نقص کسى را نزد دیگران به قصد نکوهش ذکر کردن. این نقص ممکن است جسمانى یا اخلاقى یا رفتارى باشد؛ البته باید در نزد عرف نقص قلمداد شود. غیبت صرفا به وسیله گفتار نیست، بلکه نوشتن و اشاره کردن نیز مشمول عنوان غیبت است.
از پیامبر اکرم(ص) روایت شده است:
هل تدرون ما الغیبه ؟ قالوا: اللَّه و رسوله اعلم قال: ذکرک اخاک بما یکره. قیل أرأیت ان کان فى اخى ما اقول؟ قال: ان کان فیه ما تقول فقد اغتبته و ان لم یکن فیه فقد بهته؛ (۳۶۸)
پیامبر پرسیدند: آیا مىدانید غیبت چیست؟ پاسخ دادند: خدا و رسولش داناترند. فرمودند: یاد کردن توست برادرت را به آن چه خوش نمىدارد. پرسیده شد: حتى اگر آن چه مىگویم در برادرم باشد باز هم غیبت است؟ فرمودند: اگر آن چه مىگویى در او باشد غیبتش را کردهاى و اگر در او نباشد بهتان زدهاى.
از امام کاظم (ع) روایتى نقل شده است که حدود غیبت را روشن مىکند:
من ذکر رجلا من خلفه بما هو فیه مما عرفه الناس لم یغتبه و من ذکره من خلفه بما هو فیه مما لا یعرفه الناس اغتابه، و من ذکره بما لیس فیه فقد بهته؛ (۳۶۹)
کسى که دیگرى را در غیابش به عیبى که مردم از آن باخبرند یاد کند، غیبت او را نکرده است و کسى که دیگرى را در غیابش به عیبى یاد کند که مردم از آن بىخبرند، غیبت او را کرده است و کسى که او را به عیبى که در او نیست یاد کند به او بهتان زده است.
آثار غیبت
غیبت سه نوع اثر دارد. در درجه نخست بر رابطه غیبت کننده با غیبت شوندگان تأثیر منفى مىگذارد. کسى که از او غیبت شده است وقتى آگاه شود که در مجلسى از او به زشتى یا بدى یاد شده است از غیبت کننده ناخرسند مىشود و او را مسئول خدشهدار شدن وجهه و آبرویش مىداند. غیبت کننده با تعرض به آبروى دیگرى او را از موقیعت اجتماعىاش ساقط مىکند و این کار در حالى انجام مىگیرد که او از آن چه دربارهاش مىگویند بىخبر است و نمىتواند براى پوشیده ماندن عیوبش اقدام کند. خداوند در قرآن کریم پس از نهى از غیبت، تشبیه رسایى براى نمایاندن زشتى آن آورده است.
لا یغتب بعضکم بعضا ایحب احدکم ان یأکل لحم اخیه میتا فکر هتموه؛ (۳۷۰)
و بعضى از شما غیبت بعضى نکند آیا کسى از شما دوست دارد که گوشت برادر مردهاش را بخورد؟ از آن کراهت دارید.
این آیه نشان مىدهد که غیبت کننده به برادر مؤمن خود آسیبى مىزند که او از آن غافل است. در حالى که خوردن معمولا عملى است که با التذاذ توأم است غیبت کردن کارى نفرتانگیز است. غیبت اگر چه به انگیزه التذاذ صورت مىگیرد، ولى با آگاه شدن از واقعیت آن نه تنها لذت بخش نیست که بسیار ناخوشایند است. این ناخوشایندى را همگان درک مىکنند، همان گونه که همه ناخوشایندى خوردن گوشت برادر مرده خویش را درک مىکنند.
اثر دوم غیبت اثرى اجتماعى است کسانى که شنونده غیبت هستند همواره این احتمال را مىدهند که غیبت کننده در غیاب آنان نیز از عیوبشان سخن گوید. در نتیجه رابطه آنان با غیبت کننده تضعیف مىشود. در صورتى که غیبت زیاد صورت گیرد محیط اجتماع امنیت خود را از دست مىدهد و آبروى انسانها در خطر مىافتد.
بسیارى از اهداف دین از طریق ایجاد پیوند و الفت اجتماعى قابل دسترسى است و شارع احکامى را وضع کرده است تا مردم از طریق تعاون و مشارکت در هدف و مسیر به آن اهداف دست یابند. این تعاون و همکارى نیازمند خوشبینى متقابل مردم است. غیبت از جمله گناهانى است که محیط را براى ایجاد همدلى نامناسب مىکند و رسیدن به اهداف اجتماعى را دشوار مىسازد. در صورتى که غیبت کننده از زشتىهاى اخلاقى دیگران یاد کند، در واقع آنها را رواج مىدهد، قبح آنها را از دلها مىریزد و محیط را از نظر اخلاقى آلوده مىکند.
امام صادق(ع) فرمودند:
من قال فى مؤمن ما رأته عیناه و سمعته اذناه فهو من الذین قال اللَّه عزوجل: ان الذین یحبون ان تشیع الفاحشه فى الذین آمنوا لهم عذاب الیم؛ (۳۷۱)
کسى که درباره مؤمنى آن چه به چشم دیده و به گوش شنیده بگوید، از جمله کسانى است که خداوند فرمود: کسانى که دوست دارند که زشتکارى در میان آنان که ایمان آوردهاند، شیوع پیدا کند، براى آنان عذابى پردرد خواهد بود.
سومین اثر غیبت در رابطه انسان با خداست. کسى که غیبت مىکند از فرمان خدا سرپیچى کرده است و کیفر الهى در انتظار اوست و آخرتى ناخوشایند خواهد داشت؛ زیرا نیکىهاى او همه به آتش این عمل مىسوزد.
امام صادق(ع) فرمودند:
الغیبه حرام على کل مسلم و انهالتأکل الحسنات کما تأکل النار الحطب؛ (۳۷۲)
غیبت بر هر مسلمانى حرام است و هر آینه نیکىها را مىسوزاند چنان که آتش هیزم را مىسوزاند.
دشوارى کار غیبت کننده از آن روست که جبران گناهش وابسته به رضایت کسانى است که غیبت آنها را کرده است.
پیامبر اکرم(ص) فرمودند:
من اغتاب مسلما او مسلمه لم یقبل اللَّه صلاته و لا صیامه اربعین یوما و لیله الا ان یغفر به صاحبه؛ (۳۷۳)
کسى که غیبت زن و مرد مسلمانى را کند خداوند نماز و روزه او را تا چهل روز و شب نمىپذیرد، مگر آن که برادرش او را ببخشاید.
اگر غیبت کننده موفق به توبه شود و غیبت شونده از حق خود بگذرد، خداوند او را خواهد بخشید؛ ولى گناه غیبت چنان بزرگ است که خداوند به حضرت موسى (ع) وحى فرمود که اگر غیبت کننده توبه کند آخرین کسى است که به بهشت وارد مىشود و اگر توبه نکند اولین کس خواهد بود که به آتش در مىآید. (۳۷۴)
شنیدن غیبت
غیبت گناهى است که غیبت کننده به تنهایى نمىتواند آن را انجام دهد. پس شنونده غیبت در تحقق این گناه سهیم است؛ مگر آن که با غیبت کننده مخالفت کند و او را از غیبت باز دارد و در جایى که نمىتواند با او مخالفت نماید و او را از غیبت منع کند باید از شنیدن غیبت خوددارى نماید و در قلب خویش با غیبت کننده مخالف باشد.
پیامبر اکرم(ص) فرمودند:
من رد الخلایق عن عرض اخیه بالغیب کان حقا على اللَّه ان یرد عن عرضه یوم القیامه ؛ (۳۷۵)
کسى که مردم را از تعرض به آبروى برادرش در غیاب او باز دارد بر خداوند است که در روز قیامت آبروى او را نگهدارد.
امام باقر(ع) در این باره فرمودند:
من اغتیب عنده اخوه المؤمن فنصره و اعانه نصره اللَّه فى الدنیا و الاخره و من لم ینصره و لم یدفع عنه و هو یقدر على نصرته و عونه خفضه اللَّه فى الدنیا و الاخره؛ (۳۷۶)
کسى که چون برادر مؤمنش را در نزد او غیبت کنند او را یارى دهد خداوند او را در دنیا و آخرت یارى مىدهد و کسى که او را یارى نکند و بدگویى را از او دفع ننماید در حالى که بر یارى او تواناست، خداوند او را در دنیا و آخرت خوار خواهد کرد.
بهتان
با توجه به مطالبى که درباره غیبت گفته شد، معناى بهتان معلوم است. بهتان عبارت است از نسبتى که به مسلمانى داده مىشود و در او نیست و او از ان نسبت ناخشنود مىشود.
پیامبر اکرم(ص) درباره بزرگى این گناه فرمودند:
من بهت مؤمنا او مؤمنه او قال فیه ما لیس فیه اقامه الله على تل من نار حتى یخرج مما قاله فیه؛ (۳۷۷)
کسى که به زن و یا مرد مؤمنى بهتان زند یا درباره او چیزى گوید که در او نیست خداوند او را بر تلى از آتش مىنهد تا از آن چه درباره او گفته است خارج شود از عهده گناهش برآید.
بهتان گناهى است که همه نتایج سوء غیبت را داراست، زیرا موجب ناامنى اخلاقى جامعه مىشود. با رواج بهتان هیچ کس درباره آبروى خود در ایمنى نخواهد بود. کسى که مؤمنى را به ارتکاب عملى خلاف متهم مىکند آبروى او را مىبرد. بىخبرى کسى که به او تهمت مىزنند از بىخبرى کسى که غیبت او را مىکنند بیشتر است، زیرا غیبت شنونده از عیوب خود آگاه است ولى کسى که به او تهمت مىزنند عملى را به او نسبت دادهاند که او مرتکب نشده است و روح او از آن بىخبر است. بنابراین ظلمى که با تهمت بر کسى روا داشته مىشود، بسیار بزرگ است.
هر چقدر عملى که به یک مؤمن نسبت داده مىشود زشتتر باشد، آسیبى که به آبروى او وارد مىشود بیشتر است. ولى به هر حال کسى که بهتان مىزند به خود و خدا و دیگران خیانت کرده است.
در قرآن کریم آمده است.
و من یکسب خطیئه او اثما ثم یرم به بریئا فقد احتمل بهتانا و اثما مبینا؛ (۳۷۸)
و هر کس خطا یا گناهى مرتکب شود سپس آن را به بىگناهى نسبت دهد قطعا بهتان و گناه آشکارى بر دوش کشیده است.
در آیاتى که پیش از این آیه آمده است از تهمت زنندگان با این تعابیر یاد شده است: الذین یختانون انفسهم و خواناً اثیما.
سخن چینى
سخن چینى یا نمیمه یعنى سخنى را که کسى درباره دیگرى گفته است براى او باز گفتن، یعنى سخنى را گوینده در ذم دیگرى گفته است به نزد شخص مورد مذمت بردن.
این عمل از آن جهت که سخن چین، سخنى را که گفته شده است انتقال مىدهد و چیزى بر آن نمىافزاید، همچون غیبت است.