- بصیرت قانونی : مدیران آموزشی ، دانش آموزان ، معلمان و کارکنان باید قوانین و مقررات را خوب بدانند .
2- بصیرت مهارتی : مهارت هایی که به اندازه ی کافی تمرین نشده اند به زودی فراموش می شوند و در نتیجه منجر به تخصصزدایی می گردند . بنابراین باید در برنامه ی درسی مهارت هایی آموخته شود که عمیقاً دانش آموز با تفکر انتقادی ، حل مسأله ، قدرت تصمیم گیری ، چگونگی ارتباط مؤثر مهارت های بین فردی ، شیوه ی خود مدیریتی ، همدردی با دیگران ، چگونگی مقابله با مسائل عاطفی و انواع استرس و چگونگی برنامه ریزی شغلی آشنا و نهادینه گردد
3- بصیرت پژوهش : آموزش در بستر پژوهش بسیار مفید است . پژوهش به طور جدی در مدرسه شروع شود و تا زمانی که دانش آموز به دانشگاه می رود یا وارد بازار کار می شود باید حلاوت آن را بچشد . در این فرایند برای دانش آموزان فرصتی فراهم شود تا به کمک معلمان با فرایند پژوهش آشنا شوند.4- بصیرت تکنولوژی : لازم است فاصله ی بین کلاس درس و دنیای واقعی کم شود . مانند آشنا کردن دانش آموزان با کامپیوترو اینترنت و...
5- بصیرت تشکیل سمینارها جهت آگاهی فردی : با منابع و سرچشمه های علمی ،کتابخانه ، مراکز یاددهی و یادگیری و مشاوره و غیره آشنا شوند.
6- بصیرت یادگیری در دنیای واقعی زندگی : تلاش شود بین مفاهیم تدریس و دنیای واقعی یک پل زده شود و این باید بخشی از برنامه ی درسی باشد .7- بصیرت در امر کیفیت تدریس : تشویق مهارتهای کار گروهی ، تشخیص حل مسأله ، ایجاد مهارتهای خلاقیتی ، انتقادی ، خود آغازگری ، خود قضاوتی و خود رهبری در امر تدریس .8- بصیرت چگونگی کاربست وسیع منابع یادگیری : دانش آموزان را به چگونگی استفاده از منابع اطلاعاتی و علمی آشنا سازند.( خورشیدی -1382)
روش کار
* مدیران آموزشگاهی می توانند از طریق تقسیم کار برای هر یک از معلمان ، کارکنان ، دانش آموزان و اولیاء آن ها ، توجه به تفاوت های فردی و پیش بینی کلاس های ضمن خدمت ، برنامه ریزی جلسات انجمن اولیا و مربیان ، شناسنامه ی عملکردی تشکیل داده و زمینه و مسیر مشخص آموزشگاه خود را برای صعود از نردبان ترقی با توجه به اهداف و رفتار مطلوب ترسیم کند .
* نخستین گام اساسی پیش از دست زدن به دگر گونی های ساختاری توجه به سه پرسش است از جمله: 1- هم اکنون در کجا قرار داریم ؟2- درکجا می خواهیم باشیم؟3- بهترین راه برای رسیدن به جایی که می خواهیم باشیم چیست؟ ( طوسی-1383)
* باتوجه به اصل "یک دست صدا ندارد" و "چند مغز بهتر از یک مغز است"، زمینه ی عملی مشارکت برای همه ی ذی نفعان فراهم شود. مشارکت افراد در تصمیم گیری و اجرای آن احساس تعلق و وفاداری آنان به سازمان را موجب خواهد شد بنابراین باید بستر مناسب جلب مشارکت فراهم آید. (ابیلی-1382)
* استفاده از انجمن اولیاء و مربیان مدرسه در شناسایی ، ترغیب و سازمان دهی توانایی های والدین نقش مؤثری می تواند داشته باشد . به همین جهت نیازهای مدرسه را در چند مقوله می توان به نیازهای مادی و اقتصادی ، نیاز به برقراری ارتباط با سازمان ها ونهادهای دیگر و نیازهای فرهنگی و آموزشی طبقه بندی کرد و باتوجه به نیازها از والدین استفاده کرد زیرا فلسفه وجودی انجمن در مدارس ، هم اندیشی و همکاری برای دست یابی به اهدف تربیتی است . ( استادان آموزش خانواده -1382).
* ایجاد انگیزه و تشویق در کارکنان و دانش آموزان : در یک سازمان پیشرو و خلاق ،خلاقیت و ابتکار، مورد تشویق قرار میگیرد و با ایجاد محیطی آرام و مفرح به ظهور خلاقیت های فردی و گروهی کمک می شود. تشویق کار در تیم های کاری سرشار از اعتماد متقابل و پذیرای نوآوری از مزیت های مهم این سازمان است.
* باید فرصت نقد روشها و راهحلها برای همه فراهم باشد تا در تلاقی برخورد اندیشه ها و راهحلهای مختلف امکان بهرهگیری از بهترین روش باشد.
* آموزش های مبتنی بر آینده نگری، ضرورتی اجتناب پذیر است . این آموزشها به افراد کمک خواهد کرد تا هرموفقیتی، ایستگاهی برای موفقیت بعدی و سکوی پرتاب به سطح بالاتر باشد. بدین ترتیب در مدارس باید تلاش کنند که به دانش آموزان تفهیم شود که مطالعه و استفاده از منابع ، اساسیترین نیازهای انسان برای ادامه ی زندگی است و توجه به این موضوع که دنیا دائماً در حال تغییر است و لازمه ی حرکت با زمان و به روز بودن ،برقراری ارتباط با جهان از طریق مطالعه و تحقیق است.(نیرومند -1384)
* ایجاد امکانات و فضای آموزشی سالم، استفاده از تکنولوژی و اینترنت، آشنایی با شیوه های جدید تدریس برای معلمان .
* ضروت روانشناسی کار برای مدیران :شناخت مدیر نسبت به خود و بهکارگیری مهارت های شناختی ،عاطفی ، رفتاری مناسب برای کار با نیروی انسانی لازم است.
* نظارت و راهنمایی و ارزشیابی : هدف از ارزشیابی عملکرد کارکنان ،نه تنبیه ان ها بلکه افزایش کارایی آنان بوده است. در رویکرد سنتی هر تقصیر با تنبیه مواجه است اما در سازمانهای موفق عملکرد با ماهیتی غیرتنبیهی اعمال می شود و کارکنان مسئولیت شخصی رفتار و تعهد خود نسبت به عملکرد رضایت بخش را شرط استمرار اشتغال خود تلقی می کنند.(خورشیدی)
شرایط اجتماعی در گذشته وحال محتاج مدیریت آموزشی بوده وخواهد بود .کسی می تواند مدیر باشد که بتواند با استفاده از ابزارهای موجود اعم از سخت افزار ونرم افزار مجموعه ای را به اهداف از قبل تعیین شده خود برساند مدیر برای اینکه موفق شود و به اهداف خود برسد، با ید برنامه ریزی داشته باشد زیرا کسی که بدون برنامه فعالیت خودراشروع کند قطعا موفق نخواهد شد.پس برای اینکه برنامه ریزی باموفقت انجام شود .مدیر باید دارای بینش ودرک لازم ازمحیط درون وبیرون خود داشته باشد. دوراندیشی وهمچنین آینده نگری مدیربه پیشبرد اهداف سازمان،موسسه،شرکت،خانواده؛و....خواهد انجامید.مدیریت آموزشی کردن مدیر یعنی اینکه با درایت خود ازدیگران کاربکشد.مدیر می تواند با بیان کردن اهداف خود دیگران را برای کمک به خود ترغیب کند .فقدان مدیریت آموزشی؛ موجب ناهماهنگی ، انحراف از هدف؛ اتلاف وقت وانرژی می شود
● هدف های لفظی و واقعی
عبارات و اظهاراتی که چیستی هدفها رابیان می کنند،هدفهای لفظی نامیده می شود.نتایجی که رفتار، عملا در جهت آنها هدایت میشود،هدفهای واقعی را تشکیل می دهند
● تصمیم گیری ومدیریت آموزشی
تصمیم گیری چهارچوبی برای عملکرد کارکنان سازمانی فرا هم می سازد.ازاینرو نقشی پر اهمیت درمدیریت آموزشی ایفا می کند .همین نقش مهم موجب شده که برخی مراجع صاحب نظر ،درواپسین تحلیل ، برای مدیریت آموزشی فقط یک کار کرد قائل شوند وآن تصمیم گیری است.
سایمون (۱۹۶۵) تصمیم گیری را با مدیریت آموزشی مترادف می داند .منظور ازتصمیم گیری تحت تاثیر قراردادن رفتار وعملکرد افرادی است که اجرای عملیات سازمان را برعهده دارند . گریفیث(۱۹۵۹) تصمیم گیری را قلب سازمان ومدیریت آموزشی می داند .و معتقد است که تمام کارکردها ی مدیریت آموزشی وابعاد سازمان رامی توان برحسب فراگرد تصمیم گیری توضیح داد.
● شرایط تصمیم گیری
تصمیم گیری در زمان حال صورت میگیرد واقدام وعمل براساس آن به منظور رسیدن به هدفی درآینده است.
شرایط تصمیم گیری ، با توجه به قابلیت پیش بینی نتایج ، دارای سه حالت است : اطمینان قطعی ، ریسک ، عدم اطمینان (استونر،۱۹۸۲)
درشرایط اطمینان قطعی ، تصمیم گیرنده ازآنچه در آینده پیش خواهد آمد مطلع است درشرایط ریسک، قابلیت پیش بینی کمتر است زیرا اطلا عات کاملی در دست نیست ولی تصمیم گیری می داند احتمال نتایج چیست در شرایط عدم اطمینان ، چون اطلاعات درآنچه پیش خواهد آمد در دست نیست تصمیم گیری حتی با احتمال نیز ممکن نیست .