تحقیق مقاله زندگینامه امام سجاد

تعداد صفحات: 7 فرمت فایل: مشخص نشده کد فایل: 21421
سال: مشخص نشده مقطع: مشخص نشده دسته بندی: معارف اسلامی و الهیات
قیمت قدیم:۷,۰۰۰ تومان
قیمت: ۴,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
کلمات کلیدی: N/A
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه تحقیق مقاله زندگینامه امام سجاد

    زندگینامه امام سجاد

                 نام معصوم ششم على ( ع ) است . وى فرزند حسین بن على بن ابیطالب ( ع )و ملقب به سجاد و زین العابدین می باشد . امام سجاد در سال 38 هجرى در مدینه ولادت یافت و دوران کودکى خود را در مدینه سپرى کرد. حدود دو سال از خلافت جدش امیر موءمنان علیه السلام را درک نمود و پس از آن مدت ده سال شاهد حوادث دوران امامت عمومى خویش امام مجتبى علیه السلام بود که تنها در شش ماه آن عهده دار خلافت اسلامى بود. پس از شهادت امام مجبتى علیه السلام در سال 50هجرى , به مدت ده سال در دوران امامت پدرش حسین بن على علیه السلام که در اوج قدرت معاویه با او در ستیز و مبارزه بود, در کنار او قرار داشت . حضرت سجاد در واقعه جان گداز کربلا حضور داشت ولى به علت بیمارى و تب شدید از آن حادثه جان به سلامت برد , زیرا جهاد از بیمار برداشته شده است و پدر بزرگوارش - با همه علاقهاى که فرزندش به شرکت در آن واقعه داشت - به اواجازه جنگ کردن نداد .مصلحت الهى این بود که آن رشته گسیخته نشود و امام سجاد وارث آن رسالت بزرگ , یعنى امامت و ولایت گردد .این بیمارى موقت چند روزى بیش ادامه نیافت و پس از آن حضرت زین العابدین 35 سال عمر کرد که تمام آن مدت به مبارزه و خدمت به خلق و عبادت و مناجات با حق سپرى شد .سن شریف حضرت سجاد ( ع ) را در روز دهم محرم سال 61 هجرى که بنا به وصیت پدر و امر خدا و رسول خدا ( ص ) به امامت رسید , به اختلاف روایات در حدود 24سال نوشته اند .مادر حضرت سجاد بنا بر مشهور شهربانو دختر یزدگرد ساسانى بوده است .آنچه در حادثه کربلا بدان نیاز بود , بهرهبردارى از این قیام و حماسه بى نظیر و نشر پیام شهادت حسین ( ع ) بود , که حضرت سجاد ( ع ) در ضمن اسارت با عمه اش زینب ( ع ) آن را با شجاعت و شهامت و قدرت بى نظیر در جهان آن روز فریاد کردند .فریادى که طنین آن قرنهاست باقى مانده و - براى همیشه - جاودان خواهد ماند .واقعه کربلا با همه ابعاد عظیم و بى مانندش پر از شور حماسى و وفاو صفا و ایمان خالص در عصر روز عاشورا ظاهرا به پایان آمد , اما مأ موریت حضرت سجاد ( ع ) و زینب کبرى ( س ) از آن زمان آغاز شد .اهل بیت اسیر را از قتلگاه عشق و راهیان به سوى الله و از کنار نعشهاى پاره پاره به خون خفته جدا کردند .حضرت سجاد ( ع ) را در حال بیمارى بر شترى بى هودج سوار کردند و دو پاى حضرتش را از زیر شکم آن حیوان به زنجیر بستند .سایر اسیران را نیز بر شتران سوار کرده , روانه کوفه نمودند .کوفهاى که در زیر سنگینى و خفقان حاکم بر آن بهت زده بر جاى مانده بود و جرأ ت نفس کشیدن نداشت , زیرا ابن زیاد دستور داده بود رؤساى قبایل مختلف را به زندان اندازند و مردم را گفته بود بدون اسلحه از خانه ها خارج شوند .در چنین حالتى دستور داد سرهاى مقدس شهدا را بین سرکردگان قبایلى که در کربلا بودند تقسیم و سر امام شهید حضرت ابا عبد الله الحسین را در جلو کاروان حمل کنند .بدین صورت کاروان را وارد شهر کوفه نمودند .عبید الله زیاد می خواست وحشتى در مردم ایجاد کند و این فتح نمایان خود را به چشم مردم آورد .با این تدبیرهاى امنیتى چه شد که نتوانستند جلو بیانات آتشین و پیام کوبنده زن پولادین تاریخ حضرت زینب ( س ) را بگیرند ؟ گویى مردم کوفه تازه از خواب بیدار شده و دریافته اند که این اسیران , اولاد على ( ع ) و فرزندان پیغمبر اسلام ( ص ) میباشند که مردانشان در کربلا نزدیک کوفه به شمشیر بیداد کشته شده اند .همهمه از مردم برخاست و کم کم تبدیل به گریه شد .حضرت سجاد ( ع ) در حال اسارت و خستگى و بیمارى به مردم نگریست و فرمود : اینان بر ما میگریند ؟ پس عزیزان ما را چه کسى کشته است ؟ زینب خواهر حسین ( ع ) مردم را امر به سکوت حضرت محمد ( ص ) کرد و پس از حمد و ثناى خداوند متعال و درود بر پیامبر گرانقدرش , فرمود : ... اى اهل کوفه , اى حیلت گران و مکراندیشان وغداران , هرگز این گریه هاى شما را سکون مباد .مثل شما , مثل زنى است که از بامداد تا شام رشته خویش می تابید و از شام تا صبح به دست خود بازمی گشاد .هشدار که بناى ایمان بر مکر و نیرنگ نهادهاید ... .سپس حضرت زینب ( ع ) مردم کوفه را سخت ملامت فرمود و گفت : همانادامان شخصیت خود را با عارى و ننگى بزرگ آلود کردید که هرگز تا قیامت این آلودگى را از خود نتوانید دور کرد .خوارى و ذلت بر شما باد .مگر نمیدانید کدام جگرگوشه از رسول الله ( ص ) را بشکافتید , و چه عهد و پیمان که بشکستید , و بزرگان عترت و آزادگان ذریه او را به اسیرى بردید , و خون پاک او به ناحق ریختید

     

    بیمارى امام ; یک مصلحت الهى:

                         متاءسفانه بسیارى از مردم ناآگاه , از امام چهارم به عنوان امام بیمار یاد مى کنند و با ذکر این لقب , در ذهن آنان شخصى رنجور و ناتوان با چهره اى زرد و پژ مرده و روحى افسرده تداعى مى شود در حالى که واقعیت غیر از این است , زیرا امام چهارم تنها در کربلا مدت کوتاهى بیمار بوده است و پس از آن بهبود یافته و در حدود 35سال همچون سایر امامان از سلامت جسمى بر خوردار بوده است .بى شک بیمارى موقت آن حضرت در آن حادثه , عنایت خداوندى بوده است تا بدین وسیله از وظیفهء جهاد معذور گردد و وجود مقدسش از خطر کشتار مزدوران یزید محفوظ بماند و از این رهگذر, رشتهء امامت تداوم یابد. اگر حضرت بیمار نبود مى بایست در جهاد با یزیدیان شرکت کند و در این صورت همچون سایر فرزندان و یاران پدرش به شهادت مى رسید و نور هدایت خاموش مى شد.(سبط ابن الجوزى > مى نویسد: على بن الحسین چون بیمار بود کشته نشد (6-1.<محمد بن سعد> مى نویسد: آن روز(عاشورا) که على بن الحسین همراه پدرش بود, بیست و سه یا بیست و چهار سال داشت و هر کس بگوید که او در آن زمان کوچک بوده و موى بر نیاورده بوده , بى اساس است ; بلکه او آن روز بیمار بود (به همین جهت در جنگ شرکت نکرد ابن سعد همچنین گزارش مى دهد که : پس از کشته شدن حسین بن على , شمر به سوى على بن الحسین آمد و او بیمار بود و در بستر خوابیده بود. شمر گفت : این را بکشید. یکى از همراهان وى گفت : سبحان الله ! آیا جوانى را که بیمار است و در جنگ هم شرکت نداشته بکشیم ؟ در این هنگام <عمر بن سعد> در رسید و گفت : با این زنان و این بیمار (کارى نداشته باشید ).<شیخ مفید> از<حمید بن مسلم >, یکى از سپاهیان یزید, چنین نقل مى کند:(روز عاشورا) به چادر على بن الحسین رسیدیم , او سخت بیمار و بر بسترى خوابیده بود. شمر با گروهى از پیادگان آمد, به او گفتند:آیا این بیمار را نمى کشى ؟ من گفتم : سبحان الله ! آیا کودکان را هم مى کشید؟! (9-1)این کودکى است و بیمارى او را از پا در خواهد آورد, و چندان از این سخنان گفتم تا آنان را از کشتن او باز داشتم . در این هنگام <عمر بن سعد> آمد.زنان به روى او فریاد زدند و گریستند. او به افراد خود گفت : هیچ کس از شما به خانه هاى این زنان داخل نشوید و (متعرض این جوان نشوید ).چنانکه ملاحظه شد, بیمارى امام چهارم , مصلحتى الهى بود که موجب حفظ حیات آن حضرت گردید و هرگز به معناى ضعف روحى و عجز ناتوانى او در برابر دشمن نبود. امام نه تنها در آن شرائط سخت و دشوار اسیرى , ملجاء و پناهگاه اسیران و آرام بخش دلهاى دردمند آنان بود, بکله با دشمن با شجاعت و شهامت بر خورد مى کرد و سخنرانیها و مناظرات پر شور آن حضرت در کوفه و شام گواه این معناست . چنانکه پس از انتقال اسیران به کوفه , به دنبال گفتگوى تندى که در مجلس عبید الله بن زیاد بین او و امام صورت گرفت , عبید الله خشمگین شد و دستور قتل حضرت را صادر کرد, اما امام فرمود: مرا به کشتن تهدید مى کنى ؟! آیا نمى دانى که کشته شدن , براى ما یک امر عادى بود و شهادت براى ما کرامت و فضیلت است

     

    پیام آور قیام کربلا :

                        امام سجاد در فاجعهء کربلا حضور داشت و پس از شهادت پدرش حسین بن على علیهما السلام در راءس بازماندگان خاندان حسینى , ابلاغ پیام قیام و شهادت سرخ آن حضرت را به عهده گرفت و با سخنرانیها و مناظرات خود, به افشاى چهرهء پلید حکومت اموى و بیدار ساختن افکار عمومى پرداخت با توجه به تبلیغات بسیار گسترده و دامنه دارى که حکومت اموى از زمان معاویه به بعد بر ضد خاندان پیامبر(بویژه در منطقهء شام ) به عمل آورده بود, بى شک اگر بازماندگان امام حسین علیه السلام به افشاگرى و بیدار سازى نمى پرداختند, دشمنان اسلام و مزدوران قدرتهاى وقت , قیام و نهضت بزرگ و جاوید آن حضرت را در طول تاریخ لوث مى کردند و چهرهء آن را وارونه نشان مى دادند, اما تبلیغات گستردهء امام سجاد و دیگر باز ماندگان حضرت سید الشهدا علیه السلام در دوران اسیرى که حماقت و کینه توزى یزید چنین فرصتى را براى آنان پیش آورده بود اجازه ء چنین تحریف و خیانت را به دشمنان حسین علیه السلام نداد و طبل رسوایى یزید را به صدا در آورد.

     

    ابعاد مبارزات امام چهارم (ع) با مظالم و مفاسد عصر :

             بارى امام چهارم با انتخاب راه دوم، یک سلسله برنامه‏هاى ارشادى و فرهنگى و تربیتى و مبارزات غیرمستقیم را آغاز کرد و بدون آن‏که حساسیت حکومت را برانگیزد، فعالیتهایى انجام داد که مهمترین آنها را مى‏توان در چند بخش زیر خلاصه کرد:

    1 -زنده نگهداشتن یاد و خاطره عاشورا ::از آنجا که شهادت امام حسین (ع) و یاران آن حضرت در افکار عمومى براى حکومت اموى بسیار گران تمام شده و مشروعیت آن را زیر سوال برده بود، براى آنکه این فاجعه فرموش نشود. امام با گریه بر شهیدان و زنده نگهداشتن خاطره آنان مبارزه منفى را به صورت گریه ادامه مى‏داد. شک نیست که این اشکهاى سوزان وگریه‏هاى پرسوز ریشه عاطفى داشت زیرا عظمت فاجعه و مصیبت کربلا به قدرى بزرگ و دلخراش بود که هیچ یک از شهود عینى آن حادثه، تا زنده بودند، آن را فراموش نمى‏کردند، اما بى شک چگونگى برخورد امام سجاد با این موضوع اثر و نتیجه سیاسى داشت، یادآورى مکرر فاحعه کربلا نمى‏گذاشت ظلم و جنایت حکومت اموى از خاطره‏ها فراموش شود. امام هر وقت مى‏خواست آب بیاشامد، تا چشمش به آب مى‏افتاد، اشک از چشمانش سرازیر مى‏شد. وقتى علت این کار را مى‏پرسیدند، مى‏فرمود: چگونه گریه نکنم در حالى که (یزیدیان) آب را براى وحوش و درندگان بیابان آزادگان گذاشتند، ولى به روى پدرم بستند( و او را تشنه کشتند)/امام مى‏فرمود: هر وقت کشته شدن فرزندان فاطمه (س) را به یاد مى‏آورم، گریه گلویم را مى‏گیرد.

  • فهرست و منابع تحقیق مقاله زندگینامه امام سجاد

    فهرست:

    ندارد.
     

    منبع:

    ندارد.

تحقیق در مورد تحقیق مقاله زندگینامه امام سجاد, مقاله در مورد تحقیق مقاله زندگینامه امام سجاد, تحقیق دانشجویی در مورد تحقیق مقاله زندگینامه امام سجاد, مقاله دانشجویی در مورد تحقیق مقاله زندگینامه امام سجاد, تحقیق درباره تحقیق مقاله زندگینامه امام سجاد, مقاله درباره تحقیق مقاله زندگینامه امام سجاد, تحقیقات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله زندگینامه امام سجاد, مقالات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله زندگینامه امام سجاد, موضوع انشا در مورد تحقیق مقاله زندگینامه امام سجاد
ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت