تعلیم و تعلم از شئون الهی است و خداوند، این موهبت را به پیامبران و اولیای پاک خویش ارزانی کرده است تا مسیر هدایت را به بشر بیاموزند و چنین شد که تعلیم و تعلم به صورت سنت حسنه آفرینش درآمد.
انسان نیز با پذیرش این مسئولیت، نام خویش را در این گروه و در قالب واژه مقدس «معلم» ثبت کرده است. معلم، ایمان را بر لوح جان و ضمیرهای پاک حک می کند و ندای فطرت را به گوش همه می رساند. همچنین سیاهی جهل را از دل ها می زداید و زلال دانایی را در روان بشر جاری می سازد.
دغدغه معلم همیشه این است که حیات بشر، بر مدار ارزش ها و کرامت انسانی بچرخد و شناخت خدا و مکتب و دین، همت اساسی آدمی باشد و هیچ بیگانه ای را مجال تجاوز به فرهنگ ارزشی دین و میهن فراهم نیاید.
در این مسیر خطیر، بزرگانی گام نهاده اند که نامشان بر تارک زمان می درخشد. علامه شهید استاد مرتضی مطهری (رحمه الله) از همین طایفه مقدس است که در سنگر تعلیم و تعلم، به قله های رفیعی دست یافت تا آنجا که معمار انقلاب اسلامی که خود معلمی بزرگ است همه آثارش را مفید می داند و بهره برداری از آنها را سفارش می کند ...
ارزش و مقام معلم
شرافت و مرتبت معلم زمانی اهمیت دارد که بتواند شان خداوند و پیامبران را در وجود خود محقق سازد و پیوند انسان به هدف متعالی خلقت یعنی عبادت را برقرار سازد. لذا در این تعریف شهید مرتضی مطهری یکی از آن معلمان راستین است که اولاً با نگاه ترکیبی به همه معارف بشری نظر می کند و ثانیا تمامی تلاشهای علمی و عملی را مقدمه ای برای عبادت می داند و در این راه به مرحله سوم دینداری راه می یابد و با شهادت، عبادت عملی و علمی خود را کامل می سازد. خداوند را می خوانیم که او رابا سالار و سرور شهیدان امام حسین (ع) محشور سازد.
هنر معلمی:
معلمی شغل و حرفه نیست، بلکه ذوق و هنر توانمندی است معلمی در قرآن به عنوان جلوه ای از قدرت لایزال الهی نخست ویژه ذات مقدس خداوند تبارک و تعالی است. در نخستین آیات قرآن که بر قلب مبارک پیغمبر اکرم (ص) نازل شد، به این هنر خداوند اشاره شده است:
اقرا باسم ربک الذی خلق، خلق الانسان من علق، اقرأ و ربک الاکرم، الذی علم بالقلم، علم الانسان ما لم یعلم. (علق: 1 5)
بخوان به نام پروردگارت که جهانیان را آفرید. انسان را از خون بسته سرشت بخوان ! و پروردگارت کریمترین است همان که آموخت با قلم، آموخت به انسان آنچه را که نمی دانست.
در این آیات خداوند، خود را «معلم» می خواند و جالب این که معلم بودن خود را بعد از آفرینش پیچیده ترین و بهترین شاهکار خلقت، یعنی انسان آورده است.
مقام معلم بودن خدا، بعد از آفرینش قرارداد. نوعی انسانی را که هیچ نمی دانست، به وسیله قلم آموزش داد که این از اوج خلاقیت و هنر شگفت خداوند در امر آفرینش حکایت دارد:
چو قاف قدرتش دَم بر قلم زد هزاران نقش بر لوح عدم زد
از این رو، می توان گفت که هنر شگفت معلمی از آن خداوند عالم است.
شهید ثانی رحمت الله درباره هنر معلمی خداوند می فرماید:
خداوند از آن جهت به وصف (اکرمیت) و نامحدود بودن کرامتش، توصیف شد که علم و دانش را به بشر ارزانی داشته است. اگر هر مزیت دیگری، جز علم و دانش، معیار فضیلت به شمار می رفت، شایسته بود همان مزیت با وصف (اکرمیت) در ضمن این آیات همراه و هم پا گردد و آن مزیت به عنوان معیار کرامت نامحدود خداوند به شمار آید. کرامت الهی در این آیات با تعبیر «الاکرام» بیان شده است. چنین تعبیری می فهماند که عالی ترین نوع کرامت پروردگار نسبت به انسان با والاترین مقام و جایگاه او، یعنی علم و دانش هم طراز است.
به همین جهت امام خمینی (ره) می فرمود:
معلم اول خدای تبارک و تعالی است ..... به وسیله وحی؛ مردم را دعوت می کند به نورانیت؛ دعوت می کند به محبت؛ دعوت می کند به مراتب کمالی که از برای انسان است.
داستانی زیبا از رابطه شاگرد و معلم:
بهترین نوع این رابطه که سرشار از ادب و فروتنی است، در داستان حضرت موسی (ع) به عنوان شاگرد و حضرت خضر (ع) در مقام معلم نمود دارد. موسی (ع) مأمور شد تا از بنده ای صالح به نام خضر (ع) کسب علم کند. قرآن آغاز گفت و گوی این معلم و شاگرد را این چنین بیان می کند:
قال له موسی هل اتبعک علی ان تعلمن مما علمت رشداً * قال انک لن تستطیع معی صبراً * و کیف تصبر علی ما لم تحط به خبراً * قال ستجدنی ان شاء الله صابراً و لا اعصی لک امراً * قال فان اتبعتنی فلا تسئلنی عن شی ءٍ حتی احدث لک منه ذکراً. (کهف: 66 70)
موسی به او گفت: «آیا از تو پیروی کنم تا از آنچه به تو تعلیم داده شده که مایه رشد است به من بیاموزی؟ گفت : «تو هرگز هم پای من نمی توانی صبر کنی و چگونه در مورد چیزهایی که از آن شناخت نداری، شکیبایی می کنی؟» گفت: «اگر خدا بخواهد، مرا شکیبا خواهی یافت و در هیچ کاری نافرمانی تو نمی کنم». گفت: اگر به دنبال من آمدی، چیزی از من مپرس تا خودم از آن با تو سخن بگویم.»
معلم در کلام امام خمینی (ره):
نقش معلم در جامعه، نقش انبیاست؛ انبیا هم معلم بشر هستند.
تمام ملت باید معلم باشند؛ فرزندان اسلام تمام افرادش معلم باید باشند و تمام افرادش متعلم.
معلم در سخنان مقام معظم رهبری:
دست توانای معلم است که چشم انداز آینده ما را ترسیم می کند.
اگر می بینید که امیرمؤمنان، مولای متقیان علی (ع) می فرماید: «من علمنی حرفاً فقد صیرنی عبداً؛ هرکس چیزی به من بیاموزد، مرا غلام خویش کرده است.» این بیان برای ما درس است تا معلمان، قدر خود را بدانند و تشخیص دهند که چقدر، وجود آنها در سرنوشت یک ملت مؤثر است.
معلم در کلام استاد مطهری:
معلم باید نیروی فکری متعلم را پرورش دهد و او را به سوی استقلال رهنمون شود. باید قوه ابتکار او را زنده کند؛ یعنی در واقع، کار معلم آتش گیره دادن است. فرق است میان تنوری که شما بخواهید آتش از بیرون بیاورید و در آن بریزید تا آن را داغ کنید و تنوری که در آن هیزم و چوب جمع است و شما فقط آتش گیره از خارج می آورید و آن قدر زیر این چوب ها و هیزم ها قرار می دهید که اینها کم کم مشتعل شود.
روز معلم، چگونه روز معلم شد؟
روز معلم: حادثه 12 اردیبهشت ماه سال 40 و قتل دکتر ابوالحسن خانعلی دبیر دبیرستان جامی تهران، حادثهای به یادماندنی در تاریخ معاصر ایران است. معلمان شهر تهران به دعوت باشگاه مهرگان برای اعتراض به لایحه اشل حقوقی معلمان، روز 12 اردیبهشت در میدان بهارستان جمع شدند. در حالی که معلمان شعار صنفی میدادند و ماشینهای آتشنشانی برای متفرق کردن جمعیت بر روی معلمان آب میپاشیدند ناگهان سرگرد ناصر شهرستانی رئیس کلانتری 2 بهارستان با سلاح کمری یکی از معلمان حاضر در میدان را از ناحیه سر مورد اصابت گلوله قرار داد. قتل ابوالحسن خانعلی که دبیر رسمی آموزش و پرورش و دانشجوی دوره دکترای رشته معقول و منقول دانشگاه تهران بود، ایران را تکان داد. اعتصاب معلمان 11 روز ادامه یافت و آثار سیاسی مهمی برجای گذاشت که از جمله آنها سقوط کابینه شریفامامی، روی کارآمدن علی امینی به عنوان نخستوزیر با شعار «اصلاحات از بالا»، انتخاب محمد درخشش رئیس باشگاه مهرگان به عنوان وزیر فرهنگ و انحلال مجلسین شورای ملی و سنا بود. اعتصاب تأثیرگذار معلمان، تنها در چارچوب فضای سیاسی و اجتماعی آن دوره قابل درک و سرشار از عبرتها و نکات آموزنده است. در زمستان سال 39 انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا برگزار شد. در این انتخابات، شاه که به طور سنتی روابط نزدیکی با رؤسای جمهور آمریکا از حزب جمهوریخواه داشت، علناً از کاندیدای حزب جمهوریخواه (ریچارد نیکسون) حمایت میکرد. اما نتیجه انتخابات برخلاف انتظار او بود. جان.اف.کندی به عنوان رئیسجمهور آمریکا از حزب دموکرات پیروز شد و شاه آرزوهای خود را برباد رفته میدید. کندی اصلاحات سیاسی و اقتصادی در کشورهای جهان سوم را که مورد تهدید شوروی بودند، تجویز میکرد و معتقد بود که این اصلاحات مانع پیشروی کمونیستها خواهد شد. نیروهای سیاسی مخالف شاه به خصوص احزاب جبهه ملی در انتظار باز شدن فضای سیاسی و شروع مجدد فعالیتهای خود بودند. تظاهرات معلمان و کشته شدن دکتر خانعلی فضای سیاسی ایران را از رکود خارج کرد. شاه که بار دیگر پایههای تخت خود را لرزان میدید، دست به دامن علی امینی سیاستمدار استخواندار و قدیمی شد که شخصیتی اصلاحطلب و در عین حال ضدکمونیست بود. برخی روی کار آمدن امینی را به اشاره کندی و او را مهره مورد اعتماد دموکراتها میدانستند. در مدت 11 روز اعتصاب معلمان فضای بسته جامعه به سرعت متحول شد و دوره جدیدی از حیات سیاسی ایرانیان آغاز گردید. معلمان به عنوان یک قشر مرجع و مورد اعتماد جامعه در کانون اعتراضات سیاسی ملت قرار گرفتند. در اجتماع بزرگ معلمان در 18 اردیبهشت ماه، معلمان با صدور قطعنامهای روز 12 اردیبهشت ماه را به یادبود اعتصاب موفقیتآمیز معلمان و شهادت معلم دانشمند مرحوم دکتر خانعلی روز معلم اعلام کردند و مقرر شد که در این روز همه ساله کلیه مدارس و مؤسسات فرهنگی در سراسر کشور تعطیل شوند و مراسم خاصی توسط معلمان اجرا شود. باشگاه مهرگان از چنان اعتباری برخوردار شد که علی امینی روز 19 اردیبهشت در جمع معلمان اعتصابی حاضر شد و خواستار پایان اعتصاب شد. معلمان که برخی خواستههای آنها مانند برکناری نخستوزیر و تعقیب قاتل خانعلی، تحقق یافته بود، به امینی پاسخ منفی دادند و خواستار تصویب طرح باشگاه مهرگان برای ترمیم حقوق و مزایای معلمان شدند. دو روز بعد با انتشار جدول جدید حقوق معلمان، حقوق این صنف افزایش یافت و روز 23 اردیبهشت معلمان به اعتصاب طولانی خود پایان دادند.