یکی از ارکان مهم زندگی اجتماعی، رهبری و مدیریت است.
ضرورت این مهم در زندگی اجتماعی تا آنجاست که حتی بسیاری از حیوانات که به صورت اجتماعی زندگی می کنند براساس فرمان غریزه، مدیری را برمی گزینند و از او پیروی میکنند.
بدون تردید نیاز انسانها به مدیریت بیش از حیوانات و مسلماً مکتب نجات بخش اسلام که برای همه شؤون زندگی انسانها در تمامی اعصار برنامه و قانون مشخصی را معین کرده است در این مورد نیز سکوت اختیار نکرده است.
از دیدگاه اسلام، ضرورت مدیریت تا آنجاست که اگر گروهی قصد مسافرت داشته باشند در حالیکه تعدادشان از سه نفر هم بیشتر نباشد باید یکی از آن سه را به عنوان مدیر برگزینند تا روح نظم را در اجتماعشان حاکم سازد و جمع را تا حصول نتیجه مطلوب هدایت کند.
مطالعه تاریخ گذشتگان ما را به نقش و تاثیر مدیریت در ارتقا یا انحطاط ملتها واقف می سازد.
مدیریت و رهبری در هر نوعی که باشد، از پیشوایی یک ملت گرفته تا فرماندهی لشکر، مسئولیت یک اداره و سرپرستی خانواده و … در کارایی اجتماع مربرطه و تحقق هدفها نقش موثری دارد.
نقش مدیر در یک سازمان همچون مغز در اندام انسان است و همان گونه که مغز با مجموعه اطلاعاتی که از طریق حواس و سلسله اعصاب به دست می آورد مسئولیت تصمیم گیری فرد را برعهده دارد، مدیر یک سازمان نیز مسئول هدایت سازمان در جهت مطلوب با تصمیم گیری می باشد.
بسیاری تصمیم گیری و مدیریت را می توان مترادف دانست؛ زیرا تصمیم گیری جزء اصلی مدیریت است؛ به همین دلیل شناخت فرایند اتخاذ تصمیم اهمیت بسیار دارد.
بزرگترین وظیفه مدیران در سازمانها، و در واقع وظیفه بنیادین مدیران اتخاذ تصمیم مناسب یعنی تصمیمگیری است .
منظور از تصمیمگیری چیست؟
تصمیمگیری فرآیندی است خاص شامل انتخاب یک راه و روش از میان دو یا چند روش موجود .
تصمیم به معنای انتخاب خودآگاه است که به فرد امکان میدهد تا بر اساس مجموعهای از شرایط داده شده، نحوه رفتار و طرز تفکر خاص آن مجموعه را بررسی و سپس یک گزینه مقبول را انتخاب و سپس اجرا نماید .
از تصمیمگیری نمیتوان صرفنظر کرد، زیرا امتناع ورزیدن از گرفتن تصمیم خودش یک نوع تصمیمگیری است.
تصمیم گیری صحیح
واقعا چه هنگام میتوان گفت یک تصمیم گرفته شده صحیح بوده است؟
در تعریفی که از یک تصمیم صحیح داده میشود تاکید بر روی صحت فرایند اتخاذ تصمیم است تا خود تصمیم.
به عبارت دیگر به جای آنکه بخواهیم راه حل انتخاب شده را ارزیابی کنیم،فرایندی که منجر به آن شده است را مورد ارزیابی قرار میدهیم.
فرایند تصمیم گیری = فرایند ویژه
حتی با مطالعه و ارزیابی اقدامات انجام شده قبل از تصمیمگیری نهایی، نمی توان قضاوت کرد که تصمیم گرفته شده خوب بوده است یا بد.
این امر ناشی از دو عامل است:
1- ریسکی که در تصمیم وجود دارد
2- سلیقه و ارزشهای تصمیمگیرنده
از آنجا که آینده را به هیچ وجه نمیتوان با دقت کامل پیش بینی کرد، ازعامل اول هیچگاه نباید چشم پوشی کرد وهمواره تصمیمات بر اساس اطلاعاتی که در زمان تصمیمگیری از ریسک وجود دارد اتخاذ میشود.
تصمیم گیری درسه دامنه مطرح می شود
زندگی شخصی و روزمره افراد،
در گستره تجارت
امور دستگاههای دولتی
تصمیم گیری شخصی
در زندگی شخصی اغلب با سؤالاتی از قبیل اینکه :
کجا زندگی کنیم؟
به کدام مدرسه برویم؟
چه شغلی را انتخاب کنیم؟
چگونه پول خود را سرمایهگذاری کنیم؟
چه ماشینی بخریم؟
روبرو میشویم .
تصمیم گیری در گستره تجارت
شرکتها معمولا در سطوح عملیاتی با سؤالاتی از قبیل:
آیا لازم است در سطوح مدیران تغییرات ایجاد شود؟
چه سیستم کامپیوتری خریداری شود؟
چه کسی سرپرست بخش جدید شود؟
چه دستگاهی تعویض شود؟
در سطح کلان و برنامهریزی بلندمدت نیز با سؤالاتی از قبیل اینکه شرکت به چه سمتی باید برود؟ چه محصول جدیدی تولید شود؟ چه زمینه تحقیقاتی را دنبال کند؟ روبرو هستند.
تصمیم گیری در دستگاههای دولتی
سازمانهای دولتی با سؤالات زیادی روبرو هستند.
آیا یک برنامه ملی مراقبتهای بهداشتی لازم است؟
چگونه با مسایل اجتماعی همانند افزایش جرایم، بیکاری و اعتیاد مقابله کنیم؟
در هنگام وقوع بحرانهای منطقهای و ملی چگونه عمل کنیم؟
سؤالاتی در سطوح عملیاتی نظیر آنچه در دامنه تجارت و بخش خصوصی وجود داشت، همانند تعیین محل ایستگاههای آتش نشانی و بیمارستانها و غیره، در بخش دولتی نیز مطرح است.
چه هنگام تصمیم گیری پیچیده میشود؟
سه عامل در سخت شدن مسائل تصمیمگیری دخالت دارند :
1-عدم قطعیت
2-چندگانه بودن معیارهای تصمیمگیری
3-پیچیدگی ماهیت خود مسئله
عوامل موثر در تصمیم گیری مدیران
تصمیمات عادی در برابر تصمیمات غیر عادی
فرصت زمانی موجود
ریسک مربوط به تصمیم
ماهیت بحرانی کار
دستورالعمل های کتبی
روش و رفتار سازمان نسبت به تصمیم گیری
7.مقدار و نوع اطلاعات موجود
8.فقدان خلاقیت
9.علائق نهفته
10. تعهدات قلبی
11.کوته نگری
12.توانایی شخصی مدیر
13.درجه قبولی و حمایت
تصمیمات عادی در مقابل تصمیمات غیر عادی:
عادی:
بیشتر مدیران برای انجام دادن وظایف خود، تصمیمات متعارف زیادی می گیرند. این تصمیمات بر اساس خط مشی ها ، روشهای اجرایی ، قوانین سازمانی و همچنین عادت ها و برتریهای شخصی مدیر گرفته می شوند.
البته مسلم است که مدیران نباید وقت خود را به همان میزان که برای تصمیم گیریهای نا متعارف ، یا بسیار جدی صرف می کنند،صرف تصمیم گیریهای پیش پا افتاده بکنند .
غیر عادی:
معمولاً آنچه باعث شکست یا موفقیت مدیران می شود، ناشی از تصمیمات نا متعارف آنهاست،تصمیم هاییکه در رابطه با مشکلات یا وضعیتهای غیر معمول گرفته می شوند
مدت زمان موجود
مدت زمانی که به تصمیم گیری اختصاص داده می شود، غالباً یک عامل مهم به شمار می آ ید. مدیران عمدتاً ترجیح می دهند که قبل از تصمیم گیری ، به اندازه کافی برای تجزیه وتحلیل تمام راههای انجام دادن کار وقت داشته باشند و این در حالی است که بیشتر تصمیمات می باید در وضعیتی گرفته شوند که از نظر زمانی محدود باشند.
خطر کردن مربوط به تصمیم
خطر در تصمیم گیری عبارت است از احتمال تاثیر سوء و معکوس ناشی از تصمیم گرفته شده بر سازمان . این عاملی است که مدیران آگاهانه یا غیر عمد در تصمیم گیری های خویش اعمال می کنند.
هر اندازه که خطر کردن در تصمیم گیری ها افزایش پیدا می کند به همان نسبت ،زمان و کوشش بیشتری را هم باید به هرکدام از تصمیمات اختصاص داد.