تحقیق مقاله روح چیست؟

تعداد صفحات: 15 فرمت فایل: word کد فایل: 23927
سال: مشخص نشده مقطع: مشخص نشده دسته بندی: معارف اسلامی و الهیات
قیمت قدیم:۱۲,۰۰۰ تومان
قیمت: ۹,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه تحقیق مقاله روح چیست؟

    روح چیست؟

    چکیده ی مطالب

    پرسش: روح چیست؟ و عالم ارواح از نظر قرآن کجاست و آیا روح توضیح علمی هم دارد؟

    پاسخ: روح البته به آن شکل که ما آنرا می شناسیم و با آن عادت کرده ایم در قرآن وجود ندارد. در قرآن گفته نشده که ما از روح زنده ایم و وقتی بمیریم روح از بدن ما خارج می شود، یا وقتی روح از بدن ما خارج شد ما می میریم. در قرآن از عالم ارواح صحبت نشده است. در قرآن از بازگشت روح به بدن در روز رستاخیز صحبت نشده است. و قرآن از ما نیز نخواسته که به وجود روح ایمان داشته باشیم یا آنرا بشناسیم. در آیه 85 سوره اسری می خوانیم: « وَ یَسْأَلُونَکَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی وَمَا أُوتِیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِیلاً = از تو راجع به روح می پرسند. به آنها بگو: روح از امر خدا است و دانشی که به شما داده شده کم است. (یعنی دانشی که به آن می رسید ناچیز است و روح در قلمرو دانش شما نیست).

    کلید واژه

    در این آیات می بینیم که آفرینش انسان در گِل آغاز شده (یعنی حیاتی در گِل پیدا شده که به پیدایش انسان راه می برده)،

    مقدمه

    مدت درازی بعد (چنانکه حرف ثُمّ که برای بیان فاصله زمانی بلند مدت است بر آن دلالت دارد) انسان از طریق نطفه تولید مثل می کرده است، و مدت درازی بعد انسان راست قامت شده و بعد روح خدا در وی دمیده شده است. یعنی پیش از دمیدن روح در انسان، انسان در قید حیات بوده و زندگی و تولید مثل داشته است. دمیدن روح در انسان بمعنی: دادن کارکرد و عملکرد خدائی به وی است. یعنی اندیشمند نمودن وی. (واژه روح از جمله به معنی: حرکت و کارکرد و عملکرد است). در قرآن روح به خدا نسبت داه می شود و نَفس به صاحب خود (یعنی به انسان).

    آنجا که قرآن می گوید "خدا روح خود را در انسان دمیده" بمعنی دمیدن جان و حیات در انسان نیست، چون بنابر آنچه در قرآن مطرح شده پیش از اینکه روح در انسان دمیده شود انسان از نظر حیات و زندگی وجود داشته و زندگی می کرده است. در سوره سجده آیات 7 تا 9 چنین میخوانیم:

    « الَّذِی أَحْسَنَ کُلَّ شَیْءٍ خَلَقَهُ وَ بَدَأَ خَلْقَ الانْسَانِ مِنْ طِینٍ ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلَالَه ٍ مِنْ مَاءٍ مَهِینٍ ثُمَّ سَوَّاهُ وَنَفَخَ فِیهِ مِنْ رُوحِهِ وَجَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالافْئِدَه َ قَلِیلاً مَا تَشْکُرُونَ: خدائی که آفرینش هر چیزی را بهتر نمود و آفرینش انسان را در گِل آغاز نمود مدت درازی بعد نسل وی را از چکیده ای از آب بی ارزشی قرار داد مدت درازی بعد او را راست (قامت) نمود و از روح خود در او دمید. همینطور شنوائی و بینائیها و احساسات (اعصاب) برای شما درست کرد. افراد کمی از شما سپاسگذار هستند».

    و آنچه در قرآن از آن صحبت شده که از بدن خارج می شود نَفس است. قرآن می گوید که هنگام مرگ نَفسِ انسان از انسان خارج میشود. نَفس بمعنی: خود و خویشتن خودآگاه است. اینکه هویت و ماهیت نفس چیست طبعاً می بایست به کمک دستگاه و بررسی های علمی شناخته شود. انسان فعلاً با دستگاه انرژیها و امواجی را می بیند که در بیداری، در خواب، در خواب دیدن و هنگام مرگ از بدن انسان خارج می شود، ولی هنوز معلوم نیست که نفس انسان کدام است.

    همینطور در روز رستاخیز نیز از نَفسِ صحبت شده است. نحوه زنده شدن

    در روز رستاخیز نیز مکرراً به رشد مجدد گیاهان و درختان تشبیه شده است.

    و انسان فعلاً یک خلیه حیاتی میشناسد که در انتهای پائین ستون فقرات است که اصلاً نمی میرد. هر چه آن را می سوزانند یا اشعه میزنند نمی میرد. شاید عنصری که انسان در روز رستاخیز می خواهد از آن رشد بکند همین عنصر باشد.

    -روح انسان

    متأسفانه در ذهن بسیاری از انسانها بین "جان " و "روح" سردرگمی وجود دارد. دربعضی از زبانها و ترجمه های انجیل کلمات انگلیسی "جان" و "روح" فقط یک معادل دارندکه این امر سردرگمی موجود را تشدید می کند. "جان" اساساً به کلیه اجزاء یک شخص اشاره می کند که گاهی می تواند به "روح" نیز نسبت داده شود. به هرحال، معمولاً بین جان و روح همان‌گونه که در انجیل بکار رفته تفاوتی در معنی وجود دارد؛ "جان" و "روح" می توانند "دو نیمه تقسیم شده" باشند.(عبرانیان 4:12)

    کلمات یونانی و عبری "روح به ترتیبRuachوPneuma روح حیات باد ذهن  نفس

    . خداوند به منظور حفظ موجودات زنده ازجمله انسان روح خود را در کالبد آنها می‌دمد. این روح خدایی در انسان[بنابراین نشانه نیروی حیات در او می باشد. "بدن بدون روح مرده است" (یعقوب 2:26) "خداوند در بینی آدم روح حیات دمیده، به او جان بخشید و آدم، موجود زنده‌ای شد" (پیدایش 2:7) ایوب درباره "روح خدا در بینی من" صحبت می‌کند.(ایوب 27:3 رجوع به اشعیا 2:22) از این‌رو، روح حیات / زندگی از بدو تولد به ما داده می شود، و مادامیکه جسم خاکی ما زنده است در ما باقی می‌ماند. زمانیکه روح‌خدایی از هرچیزی گرفته شود آن چیز فوراً  نابود می شود، چون این روح نیروی حیات و زندگی است. اگر[خدا "اراده کند که روح و نفس خود را از انسان بگیرد، اثری از زندگی در او باقی نمی‌ماند و او به خاک باز می‌گردد. حال اگر فهم داری، گوش کن" (یعقوب 16-14: 34) جمله آخر بار دیگر اشاره می کند که انسان متوجه می شود که   قبول این حضور آشکار ماهیت واقعی‌اش بسیار دشوار می باشد.

    وقتی خداوند روح خود را در هنگام مرگ از کالبد ما خارج می کند، نه فقط به حیات جسم ما خاتمه می دهد، بلکه تمام حواس و هوشیاری ما را می گیرد. سپاس و قدردانی داود[از این روح خدایی او را هدایت کرد که تنها به خداوند اعتماد کند نه به مخلوقاتضعیفی مثل خودش. آیات مزامیر 5-146:3جوابی سخت به ادعاهای انسان‌گرایان می باشد: "بر رهبران انسانی توکل نکنید، آنها همگی فانی هستند و قادر به نجات دادن نیستند. وقتی آنها می‌میرند به خاک باز می‌گردند و تمام نقشه‌هایشان نقشه برآب می‌شود! اما خوشابحال کسی که خدای یعقوب مددکار اوست و امیدش بر یهوه، خدای او می‌باشد."

    در هنگام مرگ "بدن به خاک زمین که از آن سرشته شده برگردد و روح بسوی خداوند که آن را اعطا کرده پرواز کند" (جامعه 12:7) پیش‌تر توضیح دادیم که خداوند به واسطه[روح خود در همه جا حاضر است. به این مفهوم که "خدا روح است" (یوحنا 4:24) در هنگام مرگ ما  "از قالب خاکی خود خارج می شویم" یعنی روح خدا جسم ما را ترک می کند. روحی که بدن ما را ترک کرده است، در روح خدا که در دور تا دور ما می باشدجذب می شود؛بنابراین هنگام مرگ " روح به طرف خدا بازمی‌گردد."

    چون روح خدا تمام خلقت را تشکیل می‌دهد، همین فرآیند مرگ نیز برای حیوانات اتفاق می افتد.نسانها و حیوانات دارای یک روح واحد یا یک نیروی حیاتی درجسم‌شان می باشند. عاقبت انسان و حیوان یکی است، هر دو جان می‌دهند و می‌میرند، پس انسان هیچ[برتری بر حیوان ندارد." (جامعه 3:19) نویسنده با این مطلب ادامه می دهد که تفاوت[[قابل تشخیصی بین مکانی که روح انسانها و حیوانات به آنجا می روند وجود ندارد.(جامعه 3:21) این شرح که بواسطه آن انسانها و حیوانات روح یکسانی دارند و به یک شیوه می‌میرند،(پیدایش 2:7 و 7:15) به نظر می‌رسد اشاره کنایه‌آمیزی به شرح چگونگی هلاکت[حیوانات و انسان با مرگی یکسان در سیل دارد: "همه جانداران روی زمین یعنی حیوانات[اهلی و وحشی، خزندگان و پرندگان با آدمیان هلاک شدند هر موجود زنده‌ای که در خشکی بود نابود شد بدینسان خدا تمام موجودات زنده را از روی زمین محو کرد" (پیدایش 23-21: 7) در پایان توجه کنید که چطور آیه مزامیر 90:5 مرگ را به سیل تشبیه می کند[[مدارک موجود در باب 7 پیدایش به روشنی نشان می دهد که درمواقع حیاتی، انسان مانند[تمام موجودات در همان گروه می‌باشد:

    " تمام بدنها ... هرجسم زنده ". به این دلیل است که در انسان مانند حیوانات یک روح حیات واحد جریان دارد.

    - انسان از روح و بدن مرکب است .

    کسانیکه بمعارف اسلامى تا اندازه اى آشنائى[دارند میدانند که در خلال بیانات کتاب و سنت سخن روح و جسم یا نفس و بدن بسیار بمیان میآید و یا اینکه تصور جسم و بدن که بکمک حس درک میشود تا اندازه اى آسان است و تصور روح و نفس خالى از ابهام و پیچیدگى نیست .اهل بحث از متکلمین و فلاسفه شیعه و سنى در حقیقت روح نظریات مختلفى دارند ولى تا اندازه اى مسلم است که روح و بدن در نظر اسلام دو واقعیت مخالف همدیگر میباشند .بدن بواسطه مرگ خواص حیات را از دست میدهد و تدریجا متلاشى میشود ولى روح نه اینگونه است بلکه حیات بالاصاله از آن روح است و تا روح به بدن متعلق است بدن نیز از وى کسب حیات میکند و هنگامیکه روح از بدن مفارقت نمود و علقه خود را برید ( مرگ ) بدن از کار میافتد و روح همچنان[[بحیات خود ادامه میدهد .

    آنچه با تدبر در آیات قرآن کریم و بیانات ائمه اهل بیت (ع ) بدست میآید اینست که روح انسانى پدیده ایست غیر عادى که با پدیده بدن یک نوع همبستگى و یگانگى دارد .خداى متعال در کتاب خود میفرماید ( لقد خلقنا الانسان من سلاله من طین ثم جعلناه نطفه فى قرار مکین ثم خلقنا النطفه علقه و خلقنا العلقه مضغه فخلقنا المضغه عظاما فکسونا العظام لحما ثم انشأ ناه خلقا آخر ) سوره مؤمنون[آیه 12-14 .([تحقیقا ما انسان را از خلاصه که از گل گرفته شده بود آفریدیم .
    سپس او را نطفه اى قرار دادیم در جایگاه آرامى سپس نطفه را خونى بسته کردیم پس خون بسته را گوشتى جویده شده کردیم سپس گوشت جویده شده را استخوانهائى کردیم پس[استخوانها را گوشت پوشانیدیم پس از آن او را آفریده دیگرى بیسابقه قرار دادیم ) .
    از سیاق آیات روشن است که صدر آیات , آفرینش تدریجى مادى را وصف میکند ودر ذیل[[که به پیدایش روح یا شعور و اراده اشاره میکند آفرینش دیگرى را بیان میکند که با[[نوع آفرینش قبلى مغایر است .
    و در جاى دیگر در پاسخ استبعاد منکرین معاد باین[[مضمون که انسان پس از مرگ و متلاشى شدن بدن و گم شدن او در میان اجزاء زمین چگونه آفرینش تازه اى پیدا کرده انسان نخستین میشود , میفرماید ( بگو فرشته مرگ شما را ازابدانتان میگیرد پس از آن بسوى خداى خودتان برمیگردید یعنى آنچه پس از مرگ متلاشىگشته و در میان اجزاء زمین گم میشود بدنهاى شما است ولى خودتان ارواح بدست فرشته مرگ از بدنهایتان گرفته شده اید و پیش ما محفوظید ) سوره سجده آیه 11 .
    گذشته ازاینگونه آیات قرآن کریم با بیانى جامع مطلق روح را غیر مادى معرفى میکند چنانکه میفرماید ( از تو حقیقت روح را میپرسند بگو روح از سنخ امر خداى من است ) سوره اسرىآیه 85 , و در جاى دیگر در معرفى امر خود میگوید ( امرخدا وقتى که چیزى را خواست این است و بس که بفرماید بشو آن چیز بیتوقف میشودو ملکوت هر شئى همین است ) سوره یس آیه 83 و مقتضاى این آیات آنستکه فرمان خدا در آفرینش اشیاء تدریجى نیست و در تحت تسخیر زمان و مکان نمیباشد پس روح که حقیقتى جز فرمان خداوند ندارد مادى نیست .
    و در وجود خود خاصیت مادیت را که تدریج و زمان و مکان است ندارد

    بحث در حقیقت روح از نظر دیگر

    کنجکاوى عقلى نیز نظریه قرآن کریم رادرباره روح تأ یید میکند .

    هر یک از ما افراد انسان از خود حقیقتى را درک مینماید که از آن ( من ) تعبیر میکند و این درک پیوسته در انسان موجود است حتى گاهى سر و دست و پا و سایر اعضاء حتى همه بدن خود را فراموش میکند ولى تا خود هست خود (من ) از درک او بیرون نمیرود این ( مشهود ) چنانکه مشهود است قابل انقسام و تجزىنیست و با اینکه بدن انسان پیوسته در تغییر و تبدیل است و امکنه مختلف براى خوداتخاذ میکند و زمانهاى گوناگون بروى میگذرد حقیقت نامبرده ( من ) ثابت است ودرواقعیت خود تغییر و تبدیل نمیپذیرد و روشن است که اگر مادى بود خواص مادیت راانقسام و تغییر زمان و مکان میباشد میپذیرفت .
    نیز نسبت داده آرى بدن همه اینخواص را میپذیرد و بواسطه ارتباط و تعلق روحى این خواص بروح میشود ولى با کمترین توجهى براى انسان آفتابى میشود که ایندم و آندم و اینجا و آنجا و این شکل و آن شکل و این سوى و آن سوى همه از خواص بدن میباشد و روح از این خواص منزه است و هر یک ازاین پیرایه ها از راه بدن بوى میرسد .

    نظیر این بیان در خاصه درک و شعور ( علم )که از خواص روح است جارى میباشدو بدیهى است اگر علم خاصه مادى بود بتبع ماده انقسام و تجزى و زمان و مکان را میپذیرفت .البته این بحث عقلى دامنه دراز و پرسشها وپاسخهاى بسیارى بدنبال خود دارد که از گنجایش این کتاب بیرون است و این مقدار از آنبحث در اینجا بعنوان اشاره گذاشته شد و براى استقصاء بحث به کتب فلسفى اسلامى باید مراجعه نمود .

  • فهرست و منابع تحقیق مقاله روح چیست؟

    فهرست:

    ندارد.
     

    منبع:

    [email protected]

    majaleye  maaref eslamy

    قرآن مجید

    تفسیر موضوعی نهج البلاغه

    تفسیر المیزان

تحقیق در مورد تحقیق مقاله روح چیست؟ , مقاله در مورد تحقیق مقاله روح چیست؟ , تحقیق دانشجویی در مورد تحقیق مقاله روح چیست؟ , مقاله دانشجویی در مورد تحقیق مقاله روح چیست؟ , تحقیق درباره تحقیق مقاله روح چیست؟ , مقاله درباره تحقیق مقاله روح چیست؟ , تحقیقات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله روح چیست؟ , مقالات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله روح چیست؟ , موضوع انشا در مورد تحقیق مقاله روح چیست؟
ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت