انگیزه فیزیولوژیک
انگیزهها (Motivations) عامل بروز رفتار هستند و انگیزههای فیزیولوژیک (Physiological Motivation) یا نیازهای فیزیولوژیک بنیادیترین و اصلیترین انگیزهها را تشکیل میدهند. این انگیزهها به انگیزههای بقا نیز مشهور هستند، چون با حیات و زندگی موجود زنده سرو کار دارند و عدم برآورده شدن هر یک ازآنهابه مدت معینی یا اختلال در تنظیم آنها منجر به مرگ یا مشکلات خطر آفرین میشود. برخی از این انگیزهها عبارتند از: انگیزه گرسنگی ، انگیزه تشنگی ، انگیزه جنسی و ... .
فرآیند تنظیم در انگیزههای فیزیولوژیک
انگیزههای فیزیولوژیک از یک الگوی چرخهای هفت مرحلهای تبعیت میکنند. هر یک از انگیزههای فیزیولوژیک از «حالت اشباع» (مرحله اول) شروع شده و به کاهش سایق خاتمه مییابند و دوباره این چرخه پس از گذشت مدت زمانی شروع میشود و این فرآیند همیشه ادامه مییابد.
مراحل تنظیم انگیزههای فیزیولوژیک
مرحله اول: حالت اشباع یا سیری
در این مرحله هیچ نوع نیازی احساس نمیشود. موجود زنده (انسان یا حیوان) در یک حالت تعادل و عدم برانگیختگی فرار دارد. این حالت با گذشت مدت زمانی معین از بین میرود و کمکم نشانههای محرومیت بروز میکند. برای مثال پس از خوردن غذا در حالت اشباع قرار داریم.
مرحله دوم: شروع حالت محرومیت
پس از گذشت مدت زمان معینی کمکم علائم و نشانههای محرومیت از یک انگیزه (نیاز) بروز میکند. در این مرحله موجود زنده احساس نوعی عدم تعادل فیزیولوژیکی میکند. به عنوان مثال پس از گذشت مدتی معین فرد دوباره احساس محرومیت از غذا میکند.
مرحله سوم: احساس نیاز
با ادامه حالت محرومیت و عدم تعادل ، موجود زنده احساس نیاز (Need) میکند.نیاز واژهایست که حالت فقدان یا کمبود در درون بدن موجود زنده را توصیف میکند. برای مثال با ادامه حالت محرومیت از غذا در موجود زنده احساس نیاز به غذا بوجود میاید.
مرحله چهارم: بروز سایق (کشاننده) فیزیولوژیکی
با گذشت زمان احساس نیاز منجر به بروز سایق (Drive) در موجود زنده میشود. سایق (کشاننده) واژهایست حالت محرومیت را در سطح «روان شناختی» توصیف میکند. در واقع سایق (کشاننده) حالت تمایل روانی به چیزی خاص برای برآورده کردن احساس نیاز جسمی است. برای مثال احساس نیاز به غذا باعث به وجود آمدن تمایل به غذا خوردن در موجود زنده میشود.
مرحله پنجم: بروز رفتارهای هدفگرا
سایقها (کشانندهها) باعث بروز رفتار هدفگرا در موجود زنده میشوند. منظور از رفتار هدفگرا کارهایی است که با انجام دادن آن حالت نیاز از بین میرود. برای مثال سایق گرسنگی (تمایل به غذا) باعث بروز رفتار «گشتن به دنبال غذا یا رفتارهای دستیابی به غذا» میشود.
مرحله ششم: بروز رفتارپایانی
تمام رفتارهایی که به برآورده شدن سایق و نیاز کمک کند در مرحله رفتار پایانی انجام میشود. بدین ترتیب غذا خورده میشود، آب نوشیده میشود و ...
مرحله هفتم: کاهش سایق (کشاننده)
کاهش سایق فرآیندی است که رفتار پایانی مرحله ششم توسط آن بازداری میشود. این موضوع خیلی اهمیت دارد، چرا که اگر رفتارهای مرحله ششم که توسط مراحل قبل از آن برانگیخته شده است، در این مرحله بازداری نشود، نتیجه آن فاجعه جسمانی خوآهد بود. برای مثال اگر موجود زنده قادر بازداری رفتار غذا خوردن نشود، امکان دارد آنقدر بخورد که بمیرد. همزمان که رفتار پایانی بروز میکند، بدن و در واقع مغز میزان دریافت مواد لازم را برای ارضا یک نیاز برآورد کرده و آن را کنترل میکند. با برآورده شدن مقدار لازم یک نیاز بدن حالت سیری یا اشباع را علامت میدهد و در واقع موجود زنده وارد مرحله اول میشود.
ارتباط تعادل حیاتی با انگیزههای فیزیولوژیکی
زندگی موجود زنده از جمله انسان در گرو ثابت ماندن برخی رویدادهای درونیاست. انسان و حیوان بر لبه پرمخاطره میان دو حد فیزیولوژیایی (هدم احساس نیاز و عدم اشباع یا سیری) گام برمیدارد. اما موجود زنده طوری ساخته شده است که این تعدل را حفظ میکند. حتی وقتی دنیای بیرونی تغییر میکند، وضعیت درونی ما نسبتا ثابت میماند. در واقع بدن با ابزار فرایندهای فیزیولوژیک در جهت حفظ تعادل حیاتی (Homeostasis) گام برمیدارد. فرآیند تعادل حیاتی سامانهای است که فعالانه برای حفظ وضعیتی ثابت تلاش میکند. تحقیقات آزمایشگاهی نشان داده است که بدن برای حفظ تعادل حیاتی خود مقداری آب ، نمک ، قند ، کلسم ، اکسژن ، حرارت ، درجه اسیدی بودن ، میزان پروتئینها و چربیها را در سطح خون به میزان ثابتی حفظ میکند. این ثبات مرهون کنش متقابل پیچیدهای میان دستگاههای عصبی ، دستگاههای غدد درون ریز ، اندامهای بدن و بازتابهای فطری است.
اهمیت انگیزه های فیزیولوزیک
انگیزههایی فیزیولوژیک آن دسته از انگیزههای فرد را شامل میشود که اغلب جنبه حیاتی برای فرد دارند و با نیازهای اساسی جسمانی او مرتبط هستند. چنین انگیزههایی برای رفع احتیاجات جسمانی و تداوم سلامت فرد و عمر او نقش مهمی دارند. و فرد را وادار میکنند به دنبال راهکاریهایی باشد که نیازهای وی را تامین میکنند. به عبارتی نیازهای فیزیولوژیک فرد را دچار تنش و ناآرامی میکند و فرد که یاد گرفته است که چنین تنش و ناآرامی با رسیدن به شرایط خاصی قابل رفع هستند، به دنبال آن شرایط میگردد را برای خود فراهم سازد تا دوباره به حالت تعادل و آرامش قبلی برسد.
از آنجایی که این نوع از انگیزهها با نیازهای اساسی بدنی و حیاتی در ارتباط هستند از اهمیت زیادی برخوردارند. عدم آگاهی فرد از کمبودهای جسمانی خود و در نتیجه عدم تلاش برای رفع آنها چه بسیار مرگ و نابودی او را به دنبال داشته باشد. مازبو روانشناسی که سلسله مراتب نیازهای انسان را معرفی کرده است، معتقد است نیازهای فیزیولوژیک انسان را از اهمیت خاصی در زندگی او برخوردارند. بطوری که عدم تامین اهداف این انگیزههای فیزیولوژیک به عنوان سدی و مانعی خواهند بود که پیشرفت فرد را در مراحل بعدی و رسیدن به درجات خود شکوفایی ناممکن خواهند ساخت.
انگیزههای فیزیولوژیک در انسان و حیوانات
از آنجایی که نیازهای فیزیولوژیک برانگیزنده رفتارهایی که موجب ارضاء به این نیازها میشوند و نیازهای فیزیولوزیک هم در انسان و هم حیوانات وجود دارند انگیزههای فیزیولوژیک ، انگیزههای مشترک بین انسان و حیوانات هستند. هر چند شیوههای ارضاء به این نیازها و انگیزهها میتوانند انسان و حیوانات متفاوت باشد.
انواع انگیزههای فیزیولوژیک
انگیزههای فیزیولوژیک مهم عبارتند از انگیزه گرسنگی ، انگیزه تشنگی ، انگیزه جنسی و انگیزه درد.و هیجان این انگیزهها از لحاظ کاربرد گسترهای که در زندگی افراد دارند بسیار شناخته شده هستند. هر چند ابعاد اختصاصی آنها به قدری پیچیده هستند که هنوز لازمه تحقیق وپژوهشهای بیشتری هستند.
انگیزه گرسنگی
همه ما تصور واضحی از این نوع انگیزه داریم، به این دلیل آشنایی خوبی با نیاز گرسنگی داریم و آنرا از نزدیک میشناسیم. میدانیم چه موقع گرسنه میشویم، از چه نشانههایی متوجه گرسنگی خود میشویم و از چه راههایی به تامین این نیاز میپردازیم. احساس ضعف ، مالش معده و ... ، علائمی هستند که ما را از نیاز گرسنگی خود باخبر میکنند. از سوی دیگر ما یاد گرفتهایم که در شرایط خود از لحاظ اجتماعی و فرهنگی چه موادی به عنوان کاهش دهنده این تنش خواهند بود.
انگیزه تشنگی
هر چند در مقایسه با انگیزه گرسنگی این انگیزه به صورت نادرتری توجه ما را به خود جلب میکند، اما آشنایی ما با این انگیزه نیز قابل توجه است. در شرایط کم آبی در یک ظهر گرم تابستان اهمیت این انگیزه نمود بیشتری برای ما پیدا میکند. در حالیکه اهمیت آنها در همه لحظات به یک اندازه وجود دارد، بطوری که حتی در بقاء فرد اهمیت آن بیش از انگیزه گرسنگی است. بطوری که تحمل تشنگی و بیآبی شاید در یک مدت زمان کوتاهتری منجر به مرگ موجود زنده شود تا تحمل گرسنگی.
انگیزه جنسی
نقش این نوع انگیزه نه در تداوم فرد بلکه در بقاء نسل است. هر چند کارکردهای دیگری برای این انگیزه شناخته شده است ولی اساسیترین کارکرد آن را کمک به تداوم و بقاء نسل میدانند. این انگیزه از انگیزههای نیرومندی است که تنش رفتارهای جستجوگرانه برای کاهش تنش را به دنبال دارد. هر چند بیش از سایر انگیزههای فیزیولوژیک تحت تاثیر شرایط فرهنگی و موقعیتی قرار میگیرد.
تاثیر عوامل محیطی در انگیزههای فیزیولوژیک
عوامل محیطی مشتمل بر عوامل فرهنگی ، اجتماعی ، خانوادگی و تاثیر فزایندهای روی انگیزههای فیزیولوژیک دارند. هر چند این عوامل به عنوان عوامل بوجود آوردنده انگیزههای فیزیولوژیک شناخته میشوند، اما تاثیری که روی نوع ادراک این انگیزهها و انتخاب شیوههایی برای کاهش تنش حاصل از آنها دارند قابل توجه و اهمیت است. فردی را تصور کنید که در یک جلسه رسمی انگیزه گرسنگی او در نتیجه ناراحتیهایی مثل احساس ضعف ، مالش معده و ... ، فعال شده است، به نظر شما در چنین موقعیتی این فرد تمایل به رفع تنش حاصل از این انگیزش برخواهد آمد؟ مسلما نه. معمولا افراد میتوانند با توجه به شرایط موقعیتی خود ، ارضاِی این نیازها را به تاخیر بیاندازند. مواردی که به عنوان مواد غذایی انتخاب میشوند و به عنوان موضوع انگیزش به شمار میروند نیز ، تحت شرایط فرهنگی و اجتماعی مختلف متفاوت خواهند بود. موادی که افراد و مردمان قبایل آفریقایی به عنوان مواد کاهش دهنده تنش حاصل از انگیزه گرسنگی میشناسند، متفاوت از موادی خواهند بود که افراد شهرنشین یکی از شهرهای بزرگ کشورهای غربی انتخاب میکنند. شرایط زمانی نیز گاهی اوقات به عنوان فعال کننده انگیزه فیزیولوژیک عمل میکنند. شاید برایتان پیش آمده باشد که در ساعت بخصوصی که ناهار صرف میکنید، خودبخود علائم حاکی از گرسنگی را تجربه کرده باشید. توجه به این مساله نیز لازم است که هر چند عوامل محیطی عامل بوجود آورنده اساسی در نیازهای فیزیولوژیک و انگیزههای مربوط به آنها نیستند، اما تحت شرایطی میتوانند این انگیزهها را فعال کنند. مثل زمانی که چندان گرسنه نیستند، اما بوی مطبوع شیرینی زمانی که از مقابل مغازه شیرینی فروشی رد میشوید و ظاهر جذاب شیرینی ما اشتهای شما را تحریک کرده باشد و شاید به این دلیل باشد که روان شناسان وجود صحنههای متهجن را در برنامههای تلویزیونی نامناسب میدانند.
فیزیولوژی هیجان
علائمی که در کلیه هیجانها دیده میشوند، در اثر تغییراتی حاصل میشوند. این تغییرات علل و عوامل فیزیولوژیک دارند. به عبارتی هیجانها علاوه بر تغییراتی که از لحاظ احساسات متفاوت با شرایط عادی در فرد ایجاد میکنند، علائم بدنی آنها در اثر تغییرات داخلی بروز میکنند. این تغییرات در هیجانات مختلف متفاوت است و به این سبب تظاهرات آنها متفاوت از یکدیگر بوده و از هم متمایز میشوند. اما بین تظاهرات فیزیولوژیک برخی از هیجانها نیز شباهتهایی دیده میشود. این تغییرات معمولا با هدف معینی انجام میشوند و تأمین کننده رفتار فرد در مقابل محرک یا موقعیتی است که آن هیجان را در او ایجاد کرده است. مثلا تظاهرات ناشی از ترس فرد را برای فرار از محرک ترس آور آمادهتر میسازد.
فیزیولوژی هیجان ترس
با توجه به علائمی که هیجان ترس دارد، تغییرات فیزیولوژیک خاصی را میتوان مورد بررسی قرار داد. فعالیت غدد عروقی زیاد میشود و در نتیجه افراد مضطرب و یا در حال ترس، معمولا دست و صورت نمناک و مرطوب دارند. ترشحات دستگاه گوارش و کلیهها زیاد میشوند و علاوه بر آن ماهیچههای انفکتر مجاری ادرار و دفع منبسط میشوند. تخلیه مثانه در حالتهای شدید دیده میشود. سفید شدن رنگ پوست تا اندازه زیادی به دلیل فعالیت اعصاب کنترل کننده رگهای خونی است که در چنین حالتی باعث انقباض شریانهای کوچک پوست میشود.
کار قلب با اختلال مواجه میشود و این اختلال کار تنفس را نیز مختل میسازد. مدارکی که تاکنون از تحقیقات داروشناسی بدست آمده نشانگر این مطلب است که آدرنالین ترشح شده در حین ترس با افزایش تولید اسید لاکتیک و تغییر در مصرف گلوکز و اکسیژن باعث کاهش تحریک عضلانی میشود. در حالت ترس ضعیف ، میزان آدرنالین ترشح شده قدرت انتقال بافتهای عصبی خود مختار را زیاد میکند، اما در حالت ترس شدید قدرت انتقال آنرا کاهش میدهد.
فیزیولوژی هیجان خشم
در حالت خشم که با هدف از میان برداشتن محرک آزارنده و در نوع شدید، نابودی آن ایجاد میشود، تغییرات فیزیولوژیکی که این هدف را تسریع میکنند بوجود میآیند. در حالت خشم معمولا خون زیادی به طرف سر هدایت میشود و این باعث میشود رگهای چشم متورم شوند و سرخ به نظر میرسد. چنین به نظر میرسد که خشم با ترشح نور آدرنالین و با افزایش فشار خون و همچنین با اتساع عروق کوالینرژیک در رابطه است. در تأیید این مطلب، تحقیقات فیزیولوژیکی خشم نشان دادهاند که در جانوران درنده که از گوشت دیگر موجودات تغذیه میکنند و به مقدار زیادی با یکدیگر نزاع میکنند مقدار نور آدرنالین در بخش میانی غدد فوق کلیوی آنها بیشتر است. انقباضات قلب نیز در حالت خشم کند، قوی و کامل است و در نتیجه قلب حجم خون بیشتری را با فشار زیاد در خود جمع میکند. برخی معتقدند که مجموعه تحولات جسمانی که در حالت خشم بروز میکنند صور مختلفی به خود میگیرند که با بازتابهای ساده مثل عطسه کردن ، سرفه کردن و مکیدن شباهت دارند.