نقش ورزش در کاهش اضطراب
امروزه نقش ورزش آنقدر مورد توجه قرار گرفته که آنرادر تکنیکهای رفتار درمانی توصیه می کنند.
نقش شنا در اضطراب زدایی وتخلییه نگرانی های نا شناخته مورد توجه قرار گرفته است. با انجام آزمایشات روان شناسی ثابت گردیده است که سطح اضطراب در افراد٬قبل وبعد از شنا به ویژه به صورت شیرجه در آب فرورفتن تفاوتهای معنا داری رانشان می دهد. مشاوران از ورزش بوکس ومشت زنی به عنوان روش کم هزینه ای برای تخلییه هیجانات زاید به ویژه درکودکان ونوجوانان بزهکار استفاده درمانی می نمایند.
نقش ورزش کوهنوردی ودو استقامت در تمرکز بخشی وتقویت اراده امروز توجه روان درمانگران رابه خود جلب نموده است. از نکات عمدهای که موجب گردیده است٬توجه به ورزش در فرایند درمانی مشاوران وروان شناسان به صورت ویژه ای موردتوجه قرار گیرد می توان به موارد ذیل اشاره نمود.
۱-توجه به این اصل که عقل سالم در بدن سالم است درواقع بیانگر این نکته مهم است که فعالیت های ورزشی نقش اصلاح گری بالایی در رفع مشکلات روحی٬روانی دارند.
۲-بکارگیری ورزش درمانی هزینه های زیادی را دربردارند.
۳-تاثیر عمیق رکود فعالیتهای جسمی در بروز ناراحتی هایی مانند نا امیدی وافسردگی های حاد حاکی ازاین است که چنانچه با توصیه های ورزشی این افراد وادار به تحرک شوند به سرعت نشاط و امیدواری درانان افزایش مییابد.
اصولاتجویزهرنوع داروی شیمیایی به ویژه درمورد بیماران روحی٬روانی با عوارض منفی جانبی همراه است که ضمن درمان یک مشکل امکان بروز مشکل دیگری را درسیستم بدن بیماران افزایش می دهد.
در حالی که تجویز ورزش به عنوان یک عامل درمانی هیچگونه عارضه منفی ومخرب در بیمار ایجاد نکرده٬وبه عکس موجب تقویت قوای فکری وجسمی برای مقابله با مشکل می گردد.
تاثیر اضطراب بر عملکرد ورزشی
شما بدون شک ورزشکارانی را دیدهاید که به دلیل نگرانی و اضطراب (1) عملکرد بدی از خود نشان دادهاند. اضطراب، خود را به شکل احساس نگرانی و عدم اطمینان و تجربه علائم بدنی مانند دلپیچه، تعریق کف دستها و طپش قلب نشان میدهد. هرچه مسابقه مهمتر باشد، احتمال این که ورزشکار علائم اضطراب را از خود نشان دهد، بیشتر خواهد شد. محققان علاقهمند هستند منابع اضطراب را شناسایی کنند و دریابند که افراد مختلف چگونه اضطراب را درک میکنند.
ملاحظات بنیادی
سه واژه انگیختگی، استرس (2) و اضطراب سالها است که به جای یکدیگر به کار میروند اما تمایزهای نظری مهمی دارند. هرسه واژه به توضیح زیربنایی نیاز دارند. از نظر تاریخی انگیختگی، فعالسازی فیزیولوژیک که بر روی پیوستاری از روی خواب عمیق تا هیجانزدگی مفرط قرار گرفته است، تعریف شده است. در سالهای اخیر، این فعالسازی شامل شدت شناختی یا ذهنی رفتار نیز شده است. گلد و کرین (3) با ترکیب دو نظر فوق انگیختگی را این گونه تعریف کردهاند: «فعالسازی عمومی فیزیولوژیک و روانشناختی اورگانیزم که از خواب عمیق تا هیجانزدگی مفرط ادامه دارد.» از سوی دیگر، استرس، هنگامی رخ میدهد که بین آنچه که فرد ادراک میکند در موقعیت خاصی با احساسش از قابلیتهای خود توازن وجود نداشته باشد و پیامد عمل نیز اهمیت داشته باشد. برای مثال، بازیکنی که باید یک ضربه پنالتی بزند و میداند که اگر گل شود، جام قهرمانی نصیب تیمش خواهد شد، ممکن است دچار استرس شود زیرا در تمام فصل گذشته گلی را به ثمر نرسانده است و از این بابت نسبت به قابلیتش برای اجرای این عمل مقداری احساس عدم توازن ادراک میکند.
واژه اضطراب با دو واژه قبل تفاوتهایی دارد. اولین تفاوت آن مربوط به این است که آیا اضطراب به گرایش اضطرابی فرد اطلاق میشود یا به حالت اضطرابی موقتی که درک موقعیت خاص رخ میدهد. اسپیلبرگر (4) ، این تفاوت را اضطراب حالتی و صفتی نامید. اسپیلبرگر در سال 1966 اضطراب حالتی (5) را به صورت حالت هیجانی موقتی که با نگرانی و تنش همراه باشد، تعریف کرد. او همچنین اضطراب صفتی (6) را به صورت استعداد فرد برای ادراک موقعیتهای خاص به عنوان موقعیتهای تهدیدکننده و پاسخدادن به آنها با درجات متفاوتی از اضطراب حالتی تعریف کرد. بعدها، هم اضطراب حالتی و هم اضطراب صفتی به دو شاخه شناختی و بدنی تقسیم شدند. بر اساس ادعای مارتنز، ویلی و برتن (7) (1990)، اضطراب شناختی بخش ذهنی اضطراب است و به وسیله ارزشیابی منفی اجرا به وجود میآید؛ در حالی که اضطراب بدنی عنصر فیزیولوژیک و عاطفی تجربه اضطرابی است و با انگیختگی دستگاه عصبی خودکار در ارتباط است.
علائم اضطراب بدنی شامل دلپیچه، تعریق کف دست، تنش عضلانی، افزایش ضربان قلب و تنگی نفس است.
هرچند اضطراب حالتی و صفتی را میتوان به طور عمومی سنجید، تحقیقات در ورزش چنین فرض کردهاند که اضطراب وابسته به موقعیت است و بهتر است که به طور عمومی سنجیده نشود.
مارتنز(1977) ابزاری را به نام آزمون اضطراب رقابت ورزشی (8 ) SCAT به وجود آورد. این آزمون اختصاصاً برای سنجش اضطراب صفتی رقابتی ساخته شد. محققان دریافتند که این آزمون در موقعیتهای ورزشی بهتر از آزمونهای کلی میزان اضطراب را در میسنجد. هر چند SCAT سنجش اضطراب صفتی رقابتی مفید بوده است، یکی از ضعفهایش این است که اضطراب صفتی را تکبعدی فرض میکند. اکنون ابزارهای جدیدی به وجود آمدهاند که اضطراب صفتی شناختی و بدنی (1) را در موقعیتهای ورزشی میسنجند (اسمیت، اسمال و شوتز (2) 1990).
یکی از سیاهههای روانشناختی که در موقعیتهای ورزشی به کار میرود و ماهیت چندبعدی اضطراب حالتی را میسنجد، به نام سیاهه اضطراب حالتی رقابتی CSAT-2 (3) معروف است. این سیاهه اجزای بدنی و شناختی اضطراب حالتی را میسنجد مارتنز، ویلی و برتن، (1990). این ابزار اندازهگیری در موقعیتهای رقابتی ورزش مورد استفاده فراوانی یافته است و محققان از آن استقبال خوبی کردهاند.
پیدایش این ابزار سنجش اضطراب که در موقعیتهای ویژه ورزش به کار میرود، محققان را قادر کرد که یک پدیده مهم را مطالعه کنند. این پدیده مهم اثر انگیختگی یا اضطراب بر روی عملکرد ورزشی بود. محققان رابطه بین انگیختگی یا اضطراب و عملکرد ورزشی را هم به طور نظری و هم تجربی به چند صورت تبیین کردهاند. نظریه سائق (4) و فرضیه یوی وارونه (5) که از قدیمیترین فرضیهها به شمار میروند، سعی در مربوطکردن انگیختگی به عملکرد داشتهاند. هر چند این دو نظریه طی سالهای گذشته حمایتهایی را به خود جلب کردند اما اکنون برای تشریح رابطه بین انگیختگی و عملکرد بسیار ساده هستند(کرین، 1993)
فرضیههای جدید بر رابطه بین اضطراب و عملکرد تاکید میکنند. یکی از آنها ماهیت چندبعدی اضطراب حالتی را در نظر دارد و از این رو نظریه چندبعدی اضطراب حالتی نام گرفته است (مارتنز، ویلی و برتن 1990). نکته اصلی در این نظریه این است که اضطراب شناختی و بدنی اثرات متفاوتی بر عملکرد ورزشی دارند. به طور اختصاصی میتوان گفت اضطراب شناختی رابطه خطی منفی با عملکرد دارد، در حالی که رابطه اضطراب بدنی با عملکرد به صورت یوی وارونه است. محققان فوق عقیده دارند که اضطراب بدنی کمتر از اضطراب شناختی عملکرد را متاثر میکند مگر آنکه آنقدر زیاد شود که توجه را منحرف کند (مارتنز، ویلی و برتن، 1990). هرچند پیشبینیهای این نظریه جذاب به نظر میرسند اما تحقیقهای اخیر حمایت روشنی از آن به عمل نیاورده است (هاردی (6) ،1996). کرین در سال1992 ادعا کرد که این ناهمسانی دریافته تحقیقات قابل رفع است. بنابراین، باید مانند تحقیقات قدیمی اثر ترکیبی این دو جزء اضطرابی را مطالعه کنیم نه آنکه هر کدام را به طور جداگانه در نظر بگیریم. نظریه جدیدی که این مهم را در نظر گرفته است به نام نظریه فاجعه (7) معروف است.
نظریه فاجعه (هاردی، 1996) به منظور تشریح تعامل بین اضطراب شناختی و بدنی و رابطه ترکیبی آنها با عملکرد ورزش به وجود آمد. هرچند ما در اینجا از واژه اضطراب بدنی استفاده میکنیم اما ذکر این نکته ارزشمند است که محققان در این زمینه که آن را اضطراب بدنی بنامند (کرین، 1992) یا انگیختگی فیزیولوژیک (8) (هاردی، 1996) که همراه با اضطراب شناختی سنجیده میشود، هم نظر نیستند. پیشبینیهای نظریه فاجعه پیشنهاد میکند که عملکرد ورزشی با افزایش اضطراب بدنی تا سطحی بهینه همراه است. با این حال، اثرات اضطراب بدنی ممکن است با اضطراب شناختی کنش متقابل داشته باشد و بر عملکرد تاثیر متفاوتی بگذارد. این نظریه همچنین پیشبینی میکند که تا زمانی که اضطراب شناختی کم است، عملکرد به خوبی ادامه خواهد یافت. هرگاه اضطراب بدنی زیاد با اضطراب شناختی زیاد ترکیب شود، کاهش شدیدی در سطح عملکرد (اثر فاجعهآمیز) رخ خواهد داد. این اضطراب بدنی اثرات متفاوتی بر عملکرد خواهد داشت و این امر به میزان شناختی فرد بستگی دارد. رابطه بین اضطراب شناختی و عملکرد در این نظریه نیز رابطهای خطی و منفی است. در سالهای اخیر گامهای بزرگی برای تبیین رابطه اضطراب و عملکرد برداشته شده است. هر چند فرضیه معروف یوی وارونه در گذشته به ما خدمت زیادی کرده است اما زمان آن فرا رسیده است که نظریههای پیچیدهتری را که چگونگی اثر اضطراب بر عملکرد ورزشی را توضیح میدهند، مورد توجه قرار دهیم. حرکت به سوی تحقیقاتی که ماهیت چندبعدی اضطراب را در نظر میگیرند، در سالهای آینده یافتههای مهمی را به بار خواهد آورد.
روانشناسی ورزشی
نشریه "پیک سلامت" فصلنامه علمی فدراسیون پزشکی ورزشی، در آخرین شماره خود درمقالهای تحت عنوان "روانشناسی ورزشی" ترجمه دکتر " لاله حاکمی" آورده است:
نورمن تریپلت (Norman Triplet) درسال ۱۸۹۷اولین فردی بود که در زمینه روانشناسی ورزشی به تحقیق پرداخت. وی عملکرد ورزشی دوچرخهسواران را در شرایط مطلوب ازنظر اجتماعی مورد تحلیل قرار داد.
کلمن رابرت گریفیث (Coleman Robert Griffith) اولینآزمایشگاه روانشناسی ورزشی را در دانشگاه ایلی نویز در سال ۱۹۲۵تاسیس کرد، انجمن روانشناسی آمریکا دردهه ۵۰شاخه روانشناسی ورزشی را تشکیل داد و پس از آن انجمنهای متعدد علمی در مورد اصول و کاربرد روانشناسی ورزشی مطالعه میکنند.
در حیطه روانشناسی ورزشی در کشور خودمان نیز بخشی از موفقیت خردسالان کاراتهکا در بازیهای جهانی را علاوه بر آموزش و تمرینات و تکنیک، مرهون آشنایی و داشتن برخورد اصولی با مسایل روان شناختی این ورزشکاران هستیم.
اثرات ورزش بر سلامت روان
ورزش طولانی مدت برای حفظ فواید روانی، مورد نیاز است. یک جلسه ورزش میتواند مثل یک دوز دارو باشد.برای آن که دارو ( یا در مورد بحث ما ورزش) اثرکافی، طولانی مدت و پایدار داشته باشد باید به مقدار لازم و مدت زمان مشخص مورد استفاده واقع شده باشد.
مطالعات متعددی نقش ورزش منظم (بهویژه ورزش هوازی) را در اتقاء روانی فرد نشان دادهاند. اهمیت این یافته علمی را نباید کم انگاشت.نه تنها ورزش منظم میتواند آمادگی قلبی عروقی را بهبود بخشد، میتواند آثار مفیدی روی وضعیت خلقی ورزشکار نیز داشته باشد.
فواید روانی ورزش در همه افراد در هر سن یا هر مقدار توانایی جسمانی دیده میشود. ما باید این احساس نیاز را در همه اقشار و افراد جامعه برانگیزانیم تا از موقعیتهای خود در جهت فعالیت جسمی سود برند.
کودکان نیاز ویژهای به انگیزش جهت انجام فعالیتهای ورزشی دارند. زیرا در سنین کودکی است که رفتارهای ورزشی برای تمام طول عمر تثبیت میشود.
سالمندان نیز نیازهای خاص خود دارند. فعالیت جسمانی میتواند اثرات ناتوانکننده سالمندی را کاهش دهد که این امر هم به وسیله تاثیرات جسمی و هم روانی اعمال میشود. افراد دارای ناتوانی جسمی از این قاعده مستثنی نیستند، بعضی اوقات در اجتماع به غلط تصور میشود که این افراد قادر به فعالیت جسمانی و ورزش نیستند درصورتی که این افراد میتوانند به طور خاص و تحت نظر مستقیم پزشک معالج ورزش کنند.
درهر صورت میبایست همواره درنظر داشت که :
- بین ورزش هوازی و کاهش سطح اضطراب و افسردگی ارتباط وجود دارد.