تاریخچه ی MS : حقایق اصلی
دهه ی 1940 : آمدن جامعه ی ملی MS
جنگ جهانی دوم بر انرژیهای دنیای علمی در تکنولوژیهای جدید متمرکز بود. متدهای جدید و درک های جدید از تلاشهای تحقیقاتی زمانی جنگ در بسیاری از حوزه ها به وجود آمد. برای مثال، در سال 1943 ، ترکیب دقیق میلین تعیین شد. بعد، وقتی صلح شد، یکی مهمترین کاتالیست ها در جنگ MS خلق و ابداع شد. انجمن ملی تصلب چندگانه در سال 1946 بنیان گذاری شد.
سیلویالاوری، یک ساکن و مقیم فوق العاده که برادرش از این بیماری رنج می برد، یک آگهی طبقه بندی شده در روزنامه ی نیویورک تایمز قرار داد و درخواست کرد از هر کسی که از بیماری MS بهبود یافته چیزی بشنود. اما تمام نامه های دریافتی وی از طرف کسانی بود که آنها هم در جستجوی کمک و امید بودند.
خانم لاوری به جای ناامید شدن گروهی از دوستان و مشاوران، شامل کسانی که به آگهی اش پاسخ داده بودند، را آماده کرد. از اینجا انجمن ملی MS شکل گرفت تا روابط میان عصب شناسائی در کشور را ارتقاء دهد که با MS سروکار دارند و همین طور برای بودجه ی تحقیقاتی برای سؤالات پولی جمع آوری کند.
یک شروع نوید بخش :
با پیش بینی قابل توجه، هزینه ی اولین تحقیق از آنچه بدان انجمن پیشرفت تحقیقات مصلب چندگانه می گفتند. برای مطالعه ی ایمونولوژی MS اهدا شد – رابطه ی بین سیستم دفاع ایمنی بدن و تأثیر MS بر سیستم اعصاب مرکزی (مغز و نخاع).
این کمک هزینه ی 1947 به دکتر الوین کابات در دانشگاه کلمبیا داده شد. وی متعاقباً پروتئین های ایمونولوژیک نابهنجار را در مایع نخاعی افراد MS شناسایی کرد. در تستهای آزمایشگاهی، این پژوهش ها مثل الگوهایی پدیدار شدند که به عنوان باندهای الیگوکلونال شناخته شدند. باندهای الیگوکونال نه فقط اثبات شد که تست ارزشمند تشخیص MS است بلکه همچنین اثبات شد یک برهان اصلی است که MS و سیستم ایمنی بهم متصل اند.
شروع تلاش تحقیقاتی در سرتاسر دنیا :
در چند سال بعد، انجمن ملی تصلب چندگانه که دوباره نامگذاری شده بود به دانشمندان 17 کشور در تمام حوزه های پزشکی بورس اعطا کرد، در حالی که تحقیقات را به جلو می راند تحقیقاتی که از توصیف تا تشخیص و از یافتن علتی برای تحقیق در مورد درمان طبقه بندی شده بود.
دریافت کنندگان اولین کمک هزینه های انجمن ملی MS شامل دکتر جوناس سالک برای تحقیقات در مورد ایمنولوژی MS و دکتر دیتا لوی – مونتالچینی است که بعدها برای توصیف پروتئین های یاریگر در رشد سلولهای عصبی و ابقای سلامتی جایزه ی نوبل را دریافت کردند.
یک شریک اصلی جدید :
در سال 1950، در یک حرکت بی باکانه، انجمن جدید کنگره را متقاعد کرد تا قسمت خاصی از مؤسسات ملی سلامت را بنیان گذاری کنند. با تولد آنچه امروزه موسسه ملی اختلالات و حمله های عصبی (NINDS ) نام دارد، جنبش علیه MS یکی از اصلی ترین شریکانش را بدست آورد. NINDS و انجمن ملی MS – در کنار اعضای فدراسیون بین المللی انجمن های MS که توسط سیلویالاوری در سال 1967 بنیان گذاری شد – از هر مطالعه ی عمده ی MS از همان روز تا به حال حمایت می کنند.
مسیرهای تحقیقاتی جدید :
نتیجه ی غیرقابل پیش بینی جنگ جهانی دوم در دسترس بودن اطلاعات پزشکی در مورد جمعیت وسیعی اکثراً از مردان جوانی بود که در ارتش خدمت کرده بودند. برای اولین بار، توزیع و پراکندگی نابرابر MS تحسین شد. گرادیان جغرافیایی شدید بروز کرد، و نشان داد که شیوع و عمومیت MS با حرکت از جهت شمال به جنوب با دور شدن از خط استوا به طور پیوسته افزایش می یابد.
در عین حال، سیستم ایمنی به موضوعی از بررسی علمی شدید تبدیل شد. سلولهای مفید ویژه ی خونی به نام سلولهای B کشف شدند. و دریافتند که پروتئینهای به نام آنتی بادی تولید می کنند. خیلی زود فهمیدند که آنتی بادیها ویروسها و دیگر عوامل ابتلا و عفونت بیماری را بی اثر می کنند. آنتی بادیها همچنین در حمله به بافتهای خود بدن قابلیت دارند.
مطالعات بیشتری از EAE وجود دارد (بخش ذیل را ببینید : دشواریها – و پیشرفتهای درک نشده). برای مثال، محققان نشان دادند که EAE با تغییر مکان سلولهای T (نوع دیگری از سلول سفید) از حیوان سالم قابل انتقال است، و دانشمندان دریافتند که EAE یک بیماری خود ایمنی است و در نهایت فهمیدند که EAE در بسیاری جهان مدا خوبی برای MS انسانی است.
اما، ماورای دنیای تحقیقاتی، پزشکانی که افراد MS را در دهه ی 1950 درمان می کردند به شک به علت موجود در جریان خونی ناقص ادامه دادند، پس تحریک کننده های جریان خون درمان چیره شدند. این درمانها بدون مطالعات کنترل شده برای ثبت نتایج استفاده شدند، به این مطالعات آزمایشات بالینی خطاب شد، بنابراین هیچ اطلاعات تکثیر پذیر یا معتبری در مورد ایمنی یا کارایی آنها بدست نیامد.
پیشرفتهای علمی دانش را گسترده می کنند اما گیجی را زیاد می کنند :
در سال 1953 ، یکی از مهمترین پیشرفتهای پزشکی کشور با جایزه ی نوبل اتفاق افتاد – دکتر فرانسیس کریک و جیمز واتسون با توصیف ساختار DNA آن را بردند. روشی که در آن ژنها عملکردهای بیولوژیک را کنترل می کردند دقیق تر شد – همان طور که ایده ها در مورد کار ویروس های جدید و نحوه ی تنظیم سیستم ایمنی مشخص تر شدند.
مطالعات بیشتر بر روی هدایت عصبی نشان داد چگونه با جریان مواد شیمیایی به کانالها در پایانه های عصبی الکتریسیته تولید می کنند. و میلین به اجزایش تجزیه شد، در حالی که پروتئین اصلی شوک به هدف بودن حملات MS مجزا شد.
این عصر دانشمندانی به خود دید که در مسیرهای مختلف بسیاری ابداع کردند، احتمالات بسیاری را آزمایش کردند و تئوریهای جدید بسیاری را فرمول بندی کردند، اما برای درمان مستقیم MS یک دنباله ی منسجم مشخصی کشف نکردند. در عین حال، پزشکان به بحث با چالش تشخیص و درمان افراد دارای MS ادامه دادند. دشواری علمی MS به جای مشخص کردن چالش آنها باعث گیجی شد. پس در حالی که چیزهای زیادی آموخته شد، تحقیقات در مورد آنچه برای بیماران شان بهترین است راهنمای بسیار کمی ارائه دادند.
درهم ریختگی مورد توجه انجمن ملی MS :
بعضی در جامعه ی MS از این شرایط ناراحتی بودند. آنها احساس کردند جنبش MS باید صرفاً بر خدمات به افراد دراای MS متمرکز شوند. شاید این راز آنقدر پیچیده بود که نتوان حل کرد. انجمن ملی MS ، که تا 1960 برای تأمین خدمات به افراد و خانواده ها 114 بخش محلی تأسیس کرده بودند، حمله ی علمی را ادامه داد.
برای نظم دادن به مدیریت پزشکی MS ، این انجمن گروهی از کارشناسان را به رهبری دکتر جورج اسکاماچر تأمین بودجه کرد تا برای تشخیص MS هدایتهای استانداردی تدوین کنند. اگرچه آنها تا این زمان اصلاح شده بودند، این استانداردها همچنان مورد استفاده هستند. در عین حال، یک مقیاس برای تعیین سطح عدم توانایی و بخشهای سیستم عصبی تحت تأثیر MS توسط دکتر جان کورتزک شد.
داشتن استاندارها به پزشکان در تشخیص زودتر، و دقیق تر کمک کرد و امکان داد تحقیقات درمانی با اعتبار بیشتری هدایت شوند.
اولین آزمایش معتبر علمی :
به گروهی از بیماران که بدتر شده بودند – یا حملات دقیق MS آنها – هورموم آدرنوکورتیکوتروبیک داده شد (ACTH )، که هورمونی است که معمولاً توسط غده ی هیپوفیز ساخته می شود. این هورمون با غده های آدرنال تولید کورتیکوسترویدها را تحریک می کند. نهان سازی فزاینده ی استروئیدهای طبیعی تأثیر ضدعفونی و سرکوبی ایمنی دارد. تجربه ی گروه ACTH با نتیجه ی گروه مشابهی مقایسه شد که شبیه دار مصرف کرده بودند (ماده ی غیرفعال هم شکل). ACTH در بهبود سریع ارجحیت را اثبات کرد. در سالهای بعدی، درمان با ACTH با دوز بالا، درمان درون رگی کورتیکواستروئید که امروزه هم برای وخیم شدن های واقعی کاربرد دارند، جایگزین شد.
آزمایش آنها برای تضمین نتایج رؤیت شده در گروههای درمان شده و درمان نشده از مقیاسها و استانداردهای تشخیصی جدید استفاده کردند. راه برای پیشرفت هم اکنون باز است.