مدیریت علف های هرز
بیان مساله:
مشکل علفهای هرز و کنترل آنها با آنکه در ایران سابقه بسیار طولانی دارد اما در دهههای اخیر به علت افزایش سریع جمعیت و به تبع آن افزایش تقاضای محصولات کشاورزی و غذایی و نقش علفهای هرز در کاهش عملکرد باعث شده است که توجه به کنترل آنها بیشتر شود (راشد محصل و همکاران، 1380).
مدیریت علف های هرز به صورت علمی مجزا، در کشاورزی مطرح است و کنترل تلفیقی علفهای هرز با استفاده از تکنولوژی روز، جایگاه ویژه خود را یافته است. در نظامهای کشاورزی متداول امروزی تأکید زیادی بر استفاده از علفکشهای شیمیایی برای کنترل علفهای هرز میباشد. در این نظامها وسعت استفاده از علفکشها، تا حدی افزایش یافته که 60 درصد از سموم خریداری شده، علفکشها میباشند. اعتقاد بر این است که جایگزینی علفکشها با شیوههای غیرشیمیایی منجر به 31 درصد کاهش محصول و در نتیجه 13 میلیارد دلار ضرر اقتصادی میگردد (کوچکی و همکاران، 1379). ولی در سالهای اخیر بعضی عوامل موجب شده که موضوع ارزیابی مجدد استفاده از مواد شیمیایی در کنترل علفهای هرز مطرح گردد. آلودگی آبهای زیرزمینی و آب آشامیدنی به سموم علفکش، اثرات سوء زیست محیطی و اثرات سوء آنها بر سلامت انسانها، افزایش مقاومت علفهای هرز به علفکشها و افزایش هزینه در رابطه با مصرف علفکشها، موجب شده متخصصان کشاورزی با کاهش مصرف نهادههایی مانند علفکشها و استفاده از راههای مؤثر قابل دسترس و کم هزینهتر در تولید محصول بتوانند سود حاصل از نظامهای کشاورزی را افزایش دهند (کوچکی و خلقانی، 1377). در این راستا استفاده از کشاورزی پایدار (Sustainable Agriculture) اهداف مذکوررا برآورده میسازد. کشاورزی پایدار در مفهوم گسترده عبارت است از یک نظام کشاورزی، با هدف فراهم سازی محیط زیستی متعادل که در آن حفظ حاصلخیزی خاک و کنترل آفات، بیماریها و علفهای هرز از طریق افزایش فرآیندها و چرخههای طبیعی انجام میشود و با وجود منابع ورودی انرژی متعادل به این نظام، تولید آن در حد مطلوبی قرار دارد (کوچکی و همکاران، 1379). اساس مدیریت علفهای هرز در نظامهای کشاورزی پایدار استفاده از اصول مدیریت تلفیقی علفهای هرز (Integrated weed management) میباشد که در این سیستم، روشهای تلفیقی شخم و کاربرد علفکش تا کنون مؤثرتر از سایر روشها بوده و مطمئناً در آینده روشهای تلفیقی تکامل بیشتری خواهند یافت و دلیل آن این است که بعضی از علفهای هرزی که تحت تأثیر علفکش قرار نمیگیرند توسط روشهای مکانیکی از بین می روند (راشد محصل و همکاران، 1380).
نیازهای همه علفهای هرز برای رشد تا حد بسیار زیادی شبیه گیاهان زراعی است. اراضی زراعی به ازای افزایش هر کیلوگرم علف هرز، تقریباً یک کیلو کمتر گیاه زراعی تولید میکند. رقابت علفهای هرز برای مواد غذایی در مزرعه ذرت را میتوان به آسانی از تجزیه شیمیایی علفهای هرز مشاهده کرد که نشان میدهد که علفهای هرز به طور متوسط تقریباً 2 برابر نیتروژن، 6/1 برابر فسفر، 5/3 برابر پتاسیم،
2/7 برابر کلسیم و 3/3 برابر منیزیم بیشتر از ذرت داشتند (غدیری، 1372؛ و راشد محصل، 1374) و همچنین ماتور (1961) طی گزارشی اعلام داشت که تلفات مزارع ذرت، ارزن، و در نتیجه وجود علفهای هرز 48% و 46% و 57% میباشد (راشد محصل، 1374).
ذرت دانهای در مقایسه با ذرت علوفهای به علت فواصل زیاد بوتهها، علفهای هرز به راحتی قادر به ادامه رشد میباشند. سرعت رشد کم گیاهچه ذرت و همچنین کاشت این گیاه در فواصل زیاد، شرایط محیط مناسبی را برای رشد علفهای هرز فراهم میسازد (راشد محصل و همکاران، 1380). تقریباً تمامی گونههای علفهای هرز یکسالهای که در اوایل بهار جوانه میزنند به طور مؤثری با ذرت رقابت میکنند و چنانچه کنترل مناسبی انجام نپذیرد با سایهاندازی کامل در سطح زمین باعث خفگی بوتههای ذرت میشوند (نورمحمدی و همکاران، 1380).
علفهای هرز چند ساله به خصوص مرغ قادر به خفه کردن، گیاهچه جوان ذرت میباشند (راشد محصل و همکاران،1380؛ و خدابنده، 1373). عدم کنترل علفهای هرز در طول دوره رشد گیاه ذرت، ممکن است عمکرد آن را تا 85% کاهش دهد (راشد محصل، 1374). بحرانیترین زمان رقابت علفهای هرز با ذرت طی 2 تا 4 هفته و گاهی تا 6 هفته پس از کاشت میباشد و بنابراین لازم است در این فاصله زمانی مراقبتهای ویژهای صورت گرفته و به خوبی با علفهای هرز مبارزه شود (راشد محصل و همکاران،1371؛ غدیری، 1372؛ و راشد محصل و همکاران، 1380).
یکی از مهمترین دلیل کشت ردیفی ذرت به جای کشت یکنواخت، امکان پذیر شدن شخم یا کولتیواسیون است. تنها یکی از فایدههای عمل کولتیواسیون به طور بارز و روشن کنترل علفهای هرز میباشد (غدیری، 1372). برای کنترل علفهای هرز بهتر است این عمل چندین بار و تا هنگامی که بوتههای ذرت به ارتفاع 50 تا 60 سانتیمتر میرسند تکرار شود. این روش هنگامی بهترین نتیجه را در بر خواهد داشت که همراه با استفاده از علفکشها باشد (راشد محصل و همکاران،1380). لذا استفاده تلفیقی از علفکشهای پیش رویشی و استفاده از کولتیواتورها بعد از کاشت راه مناسبی برای کنترل علفهای هرز مزارع ذرت به نظر می آید. از آنجایی که علفکشها دارای مشکلات زیست محیطی و خسارتزایی به بذر گیاه زراعی و اثرات ماندگاری (در کشتهای بعدی تناوب) میباشند. در این تحقیق برای حل این مسئله از علفکش پیش رویشی ارادیکان که یک علفکش انتخابی و برای از بین بردن علفهای هرز یکساله نازکبرگ و پهنبرگ و همچنین برخی علفهای هرز چندساله مانند مرغ یا بندواش و قیاق به کار میرود استفاده نمود. همچنین علفکش ارادیکان علاوه بر دفع علفهای هرز، پس از مدت کوتاهی اثر آن در خاک از بین رفته و هیچ گونه اثر سویی برای خاک و گیاهان بعدی که در تناوب قرار می گیرند ندارد و هیچ صدمهای به ذرت نمیرساند. همچنین سعی خواهد شد که با تلفیق دیگر روشهای کنترلی مانند کولتیواسیون، از میزان مصرف علفکش در جهت تحقق کشاورزی پایدار بکاهیم.
6. سوابق مربوط (بیان مختصر سابقه تحقیقات انجام شده درباره موضوع و نتایج بدست آمده در داخل و خارج از کشور و نظرهای علمی موجود درباره موضوع تحقیق)
آنچه مسلم است، علفکشها تأثیر بسزایی در کنترل علفهای هرز مزارع ذرت به خصوص در ابتدای فصل رشد ذرت دارند. امروزه بروز مسائل زیست محیطی و بالا بودن هزینه مصرف علفکشها، محققان را بر آن داشته است تا با روشهای مدیریت تلفیقی به کنترل علفهای هرز بپردازند. یکی از روشهای تلفیقی، مصرف علفکش توأم با روشهای خاکورزی است. مطالعات زیادی در مورد مدیریت تلفیقی علفهای هرز صورت گرفته که برخی از آنها حاکی از این است که احتمالاً میتوان بوسیله روشهای خاکورزی توأم با علفکش پیش رویشی علاوه بر کنترل مؤثر علفهای هرز، از میزان آلودگی زیست محیطی، هزینه بالای مصرف علفکش، هزینههای کارگری برای وجین و از ورود تراکتورهای بیشمار به زمین جلوگیری نمود.
بیشتر مطالعاتی که در مورد مدیریت تلفیقی علفهای هرز صورت گرفته به منظور کاهش مصرف علفکش در تلفیق با دیگر روشهای زراعی (آرایش کاشت و تراکم و فاصله بین ردیفهای کاشت) یا روشهای فیزیکی و مکانیکی (شخم و کولتیواتور) میباشند.
استفاده از سموم شیمیایی جهت مبارزه با علفهای هرز در مزارع ذرت امروزه در دنیا به شدت افزایش یافته که روشهای مکانیکی جهت مبارزه با علفهای هرز استفاده نمیگردد با این وجود استفاده از کولتیواتور به دلیل ایجاد تهویه و تبادل گازی در محیط ریشه کاملاً ضروری است و نمیتوان آن را به دلیل مصرف علفکشها حذف نمود (نورمحمدی و همکاران،1380).
در تحقیقی که توسط ویلیامز و همکاران (1999) انجام شد نشان دادند که عمل شخم سطحی به دلیل اینکه ریزومهای علف هرز جانسونگراس (قیاق) را قطع میکند تأثیر علفکشها را بر روی آنها زیادتر مینماید. آنها همچنین گزارش کردند که کولتیواتور برای از بین بردن علفهای هرز بسیار مفید میباشد، چون با زدن کولتیواتور ذخیره کربوهیدرات در علف هرز کاهش می یابد و قدرت رقابت آنها را کمتر میکند. همچنین کولتیواتور علفهای هرز بین ردیفهای گیاه زراعی را کنترل میکند، اما علفهای هرز بین گیاهان زراعی را نمیتواند کنترل کند لذا استفاده از روشهای دیگر لازم است.
ویلیامز و همکاران (1999) پیشنهاد نمودند که 2 یا 3 بار کولتیواتور در طول شش هفته هفته اول بعد از کاشت، علفهای هرز بین ردیفهای کاشت را تا بسته شدن کانوپی کنترل مینماید. آنها نیز ذکر نمودند که در اکثر نقاط جهان کنترل شیمیایی جانسونگراس و سورگوم علوفهای با استفاده از EPTC (ارادیکان) متمرکز میباشد.
علفکش EPTC (ارادیکان) از خانواده تیوکارباماتها میباشد که نام تجارتی آن اپتام است ولی ارادیکان نام تجارتی برای فرمولاسیونی است که در بردارنده EPTC و R-25788 (پادزهر برای ذرت) میباشد. ارادیکان یک علفکش انتخابی برای مزارع ذرت و برای کنترل علفهای هرز باریکبرگ و پهنبرگ به صورت پیش کاشت آمیخته با خاک استفاده میشود. چنانچه این علفکش به صورت پیش کاشت مصرف شود باید بلافاصله تا عمق 5 تا 8 سانتیمتر با خاک مخلوط گردد (راشد محصل و همکاران، 1371).
گزارش شده است که EPTC از فتوسنتز و تنفس و همچنین سنتزلیپید، پروتئین و RNA جلوگیری میکند (اشتون و همکاران، 1977). برخی از نشانههای آسیب از ناحیه EPTC کمبود اسید جیبرلیک (GA) میباشد و این نشانهها در اثر مصرف جیبرلیک کاهش می یابد (دونالد و همکاران، 1979؛ ویلکینسون واشلی، 1979). برخی از محققان ویلیامز و همکاران (1999) گزارش کردند 5/3 لیتر ارادیکان در تلفیق با یک دیسک 10 تا 15 سانتیمتری برای کنترل علفهای هرز جانسون گراس و سورگوم علوفهای و گیاهچه جوان جانسونگراس بسیار مفید است.
احمد توبه و همکاران 1377 گزارش کردند که خاکورزی حداقل (مینیمم) تراکم کل و همچنین علفهای هرز مهم و غالب (شامل تاج خروس، قیاق، پیچک، اویارسلام و سلمهتره) را کاهش میدهد. در شخم حداقل، یک و دو بار وجین اثر معنیداری بر روی تراکم علفهای هرز نداشت. مطابق با کاهش تراکم و وزن خشک علفهای هرز در شخم حداقل (مخصوصاً شخم حداقل با یک بار وجین)، صفاتی مثل عملکرد دانه، طول بلال، وزن هزار دانه، وزن خشک اندامهای مختلف، شاخص برداشت، نیتروژن جذب شده کل گیاه و دانه، درصد نیتروژن، پروتئین و همچنین عملکرد پروتئین دانه در ذرت افزایش یافت. آنها نشان دادند که شخم سطحی با دیسک در مقایسه با شخم عمیق (گاوآهن برگرداندار)، در کاهش علفهای هرز یکساله پهنبرگ و دائمی مؤثرتر بود.
نتایج تحقیقات یونگر و همکاران (1971) نشان میدهد که در اوایل رشد و نمو گیاهان زراعی با تراکم بالای علفهای هرز کاهش معنیداری در عملکرد بوجود میآید و این امر ممکن است بسته به شخم و تراکم انواع علفهای هرز تغییر نماید. بوهلر و دانیل (1988) در آزمایشی تراکم علف هرز دم روباهی (ازگراسها) در روش بدون شخم 8 برابر شخم معمولی افزایش یافت ولی تراکم علفهای هرز پهن برگ یکساله تغیری حاصل نشد. آزمایشهای انجام شده بر روی ذرت نشان داده که در برخی خاکها، اگر علفهای هرز بدون کولتیواسیون کنترل شوند عملکرد این گونه کرتها با کرتهایی که در طول فصل رشد چهار بار کولتیواتور زده شدهاند، یکسان میباشند.