تحقیق مقاله دور نمای تاریخی ،سیاست های فرهنگی و ابزار های اعمال آن در آلمان

تعداد صفحات: 80 فرمت فایل: word کد فایل: 25591
سال: مشخص نشده مقطع: مشخص نشده دسته بندی: علوم سیاسی
قیمت قدیم:۲۳,۵۰۰ تومان
قیمت: ۱۸,۰۰۰ تومان
دانلود مقاله
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه تحقیق مقاله دور نمای تاریخی ،سیاست های فرهنگی و ابزار های اعمال آن در آلمان

    - دور نمای تاریخی،سیاستهای فرهنگی و ابزارهای اعمال آن در آلمان

    آلمان بر خلاف بیشتر کشورهای اروپایی ،قرن ها ازبسیاری از ایالت در فئودال مستقل و جمهوری های شهری تشکیل شده بود که هر یک سیاست های فرهنگی خود را دنبال وموسسات فرهنگی متعددی را ایجاد می کردند. در بین آنها سنت های فرهنگی خاصی وجود داشت که در برنامه های امپراطوری رایش آلمان که در سال 1871 تاسیس شد ،در حالی که دولت رایش جدید به سیاست فرهنگی خارجی می پرداخت ،این ایالت های مستقل مسئولیت سیاست در فرهنگی خود را حفظ می کردند. خود مختاری خاص فرمانداریها به حوزه امور فرهنگی بسط می یافت که با تعهد مدنی قوی به فرهنگ و هنرها حمایت می شد. بر اساس قانون اساسی جدید جمهوری و ایماز (1993-1919 ) ،مسئولیت و حمایت از هنرها و فرهنگ بین دولت رایش و دولت های لاندر (ایالت های تشکیل دهنده)،شهر و شوراهای شهری تقسیم می شد.

    این رویکرد که رژیم سوسیالیست ملی (1945-1933) آنرا پذیرفت با تمرکز اجباری ،تضعیف تعهد مدنی و ابزاری کردن فرهنگ ،این گوناگونی راکه طی قرنها شکل گرفته بود،برای برآوردن اهداف این رژیم تغییر داد. این تجربه در خصوص متمرکز کردن ،بعدا به شکل گیری تمثیلی شدید برای فدرالیسم در جمهوری فدرال آلمان منتهی شد.

    دروه این حکومت استبدادی سوسیالیست ملی و جنگ جهانی دوم در 8 می 1945 پایان یافت .رایش پس از آن به سه3 منطقه اشغالی غربی تقسیم شد .این 3 منطقه در نهایت به دو منطقه تبدیل شدند : جمهوری فدرال آلمان و جمهوری دموکراتیک آلمان (سابقا منطقه تحت اشغال شوروی بود) .

    در دوره کوتاهی که با همکاری بین جمهوری فدرال و جمهوری دموکراتیک آلمان (حجادیار) مشخص است ،سیاست فرهنگی به شکل مستقل تکامل یافت و در مسیر های مختلفی در این دو ایالت آلمان توسعه پیدا کرد.این الگویی بود که تا چهل سال بعد یعنی3 اکتبر1990 و اتحاد مجدد آلمان ادامه داشت.

    سیاست فرهنگی در جمهوری دموکراتیک آلمان بر اساس ایده ای از فرهنگ بود که از یک طرف میراث بشری از شکل های هنر کلاسیک را در بر می گرفت و از طرف دیگر شکل های جدید فرهنگ روزمره را شامل می شد. این برداشت از فرهنگ طبقه کارگر را که حزب وحدت سوسیالیست آلمان _اس ائی دی) آن را رهبری می کرد ،قادر می ساخت در رویدادهای فرهنگی مشارکت کنند .به هر حال پایه ایدوئولوژیکی این بر داشت ،دیدگاه یک طرفه ای از تاریخ بود که فقط سنت های خاص این جنبش کارگری را شامل می شد. علاوه بر فعال شدن مجدد موسسات فرهنگی سنتی ، موسسات جدیدی نظیر ((خانه های فرهنگ)) و باشگاههای جوانان نیز شکل گرفتند که در فعالیت های فرهنگی شرکت داشتند. در این بین آن فعالیت هایی اهمیت خاص داشتند که انجمن های اجتماعی فرهنگی و نیز اتحادیه های کارگری شرکت های بزرگتر آنها را سازمان می دادند و همگی تحت کنترل شدید دولت بودند .این شرکت های همراه با دولت مهمترین حامیان این ((فرهنگ مردمی)) بودند. به عنوان یک قاعده ،بودجه کارهای فرهنگی همه سازمان ها را دولت تامین می کرد و اس ائی دی آنها را سازمان دهی می کرد. در جمهوری دموکراتیک آلمان گسستی در سنت فدرالیسم فرهنگی به وجود آمد که تا 1993 در آلمان رایج بود. در سال 1952 سیستم ایالتی منحل شد و به 15 ناحیه تغییر یافت .امور فرهنگی تحت کنترل دولت از سال 1954 ،تحت اداره وزارت فرهنگ قرار گرفت.

    این مرحله از تحول سیاست فرهنگی جمهوری دموکراتیک آلمان به قانون اساسی جمهوری فدرال آلمان در 3اکتبر 1990(اتحاد مجدد) پایان گرفت .مسئولیت بسیاری از موسسات فرهنگی سنتی که دولت یا نواحی پانزده گانه از آن حمایت می کردند ،به لاندر و فرمانداریهای واگذار شد که به تازگی قوانین آنها را تنظیم شده بود. تقریبا همه فعالیت های فرهنگی و کارهای شرکت های تحت اداره دولت و اتحادیه های کارگری از ادامه بازماند و متوقف شد و حامیان داوطلب مسئولیت برخی از فعالیتهایی را به عهده گرفتند که انجمن های اجتماعی و فرهنگی بر آنها نظارت می کردند .از آن پس ،ساختارهای سیاست فرهنگی ایالت های شرقی آلمان اساسا شبیه ساختارهای جمهوری فدرال قدیمی شد. در پی جنگ جهانی دوم ،متحدان غربی نقش بسیار ضعیف تری برای دولت جمهوری فدرال جدید آلمان در حوزه سیاست فرهنگی در نظر گرفتند که این امر عمدتا نتیجه ضعف دولت سوسیالیست ملی سابق در پرداختن به فرهنگ و هنر ها بود. با اصلاح زیر ساختهای فرهنگی،سیاست فرهنگی به طور عمده به ارتقائ شکل های سنتی هنر و موسسات فرهنگی محدود ماند و تا زمانیکه روند نوگرایی اجتماعی همراه با جنبش های اعتراض مدنی و جوانان در دهه 1960آغاز نشد،دامنه سیاست فرهنگی به گونه ای بسط نیافت که دیگر حوزه های هنری را در بر گیرد.

    سیاست فرهنگی جدید در دهه 1970 به عنوان بخشی از روند مردم سالار کردن جامعه شکل گرفت و نگاه ان در حد در نظر گرفتن فعالیت های روزمره هنری و فرهنگی بسط یافت.

    بر اساس آن قرار شد در صورت انکان هنرها برای همه اعضای جامعه قابل دسترس باشند. در دهه 1970 در خواست فرهنگ برای همه و حق مدنی درخصوص فرهنگ منجر به توسعه فوق العاده فعالیت های فرهنگ و ظهور حوزه های متعدد جدیدی از اقدامات فرهنگی شد که با افزایش بودجه دولتی تامین می شدند.این ریشه با در خواست های فزاینده مردم برای کالاها و خدمات فرهنگی همخوانی داشت.

    اهداف سیاست فرهنگی دهه 1970 که رویکردی اصلاحی داشت در دهه 1980 با اولویت های تازه ای جایگذین شد که فرهنگ را به عنوان عاملی برای افزایش جذابیت آلمان به عنوان نقطه ای برای امور ،بازرگانی و فعالیت های صنعتی تلقی می کرد.

    امور فرهنگی دهه 1990 به طور مشخص تحت تاثیر وحدت وحدت مجدد آلمان بود. در ایالت های شرقی جدید ،پذیرش ساختار اجرایی جمهوری فدرال((قدیمی))ورویکرد آن به سیاست فرهنگی موجب تغییرات اساسی در حوزه فرهنگی شد. این سالها همچنین با سختی تلاش های فرهنگی ،محدودیت های بودجه ای ومشکلات ساختاری روز افزون و مشهور عمده موسسات فرهنگی سنتی ،مشخص شده است.

    2- کارایی ،تصمیم گیری و اجرا 1-2- ساختار سازمان (نمودار سامانی)

    سطح (محلی) شهری)

    ادارات شهری و شوراهای بخش ها کمیته های امور فرهنگی در شهرهای بزرگ

    سطح ( منطقه ای)

    16 دولت منطقه ای و پارلمان منطقه ای کمیته های امور فرهنگی در همه پارلمانهای منطقه ای وزرای فرهنگ/ وزرای آموزش و امور فرهنگی ،به عنوان قاعده ای در تلفیق با دیگر حوزه های سیاست فرهنگی ،شامل :ادارات امور فرهنگی

    سطح (ملی) فدرال)

    دولت فدرال ،بوند ستاگ،بوند سرات کمیته امور فرهنگی و رسانه ای در بوند ستاگ کمیته امور فرهنگی در بوند سرات

    سطوح سیاست فرهنگی عمومی (ساختار ها وکارایی ها)

    انجمن شهر های آلمان ،انجمن شهر ها و شهرداریهای آلمان ،انجمن بخش های آلمان ،در برخی موارد با یک کمیته امور فرهنگی و بخش خاص ،نیز :انجمن های مسئولان محلی

    گردهمایی وزرای آموزش و امور فرهنگی ایالتی (کی ام کی ) با کمیته امور فرهنگی و کمیته بوند لاندر برای برنا مه ریزی تحصیلی و ارتقاء (بی ال کی )

    همکاری بین وزارتخانه ای بین بخش های عمومی و جهت دهنده وزارتخانه های فدرال

    نهاد ها/ موسسات و جزئیات

    حمایت مالی مشترک موسسات فرهنگی و برنامه های آنها

    (مثلا تئاتر های دولتی) و نیز موسسات فعال در ارتقاءفرهنگ (مثلا دبیر خانه های فرهنگی نورث راین –وستف لیا

    بنیادهایی به عنوان حامیان مالی موسسات فرهنگی و برنا مه های ارتقاء آنها (مثلا بنیاد میراث فرهنگی پروسین ،بنیاد فرهنگی ایالتی):موسسات فرهنگی تحت حمایت مالی مشترک (مثلا سالن نمایشگاه و هنر جمهوری فدرال آلمان )

    موسسات مشترک و برنا مه های مشارکتی

    دفاتر منطقه ای و محلی غیر انتفاعی و انجمن های فعال در ارتقاء هنر ها و فرهنگ ،اخیرا بنیادهای اجتماعی

    ارتقاء / ترویج فرهنگ از طریق سازمانهای رابط (نظیر شوراهای موسیقی منطقه ای ،دفاتر امور فرهنگی در نورث راین-وستفالیا،گروههای کاری در امور اجتماعی -فرهنگی

    سازمانهای رابط فعال در سیاست روابط فرهنگی (مثلا موسسه بین المللی گوته ،موسسه روابط فرهنگی خارجی ،اکادمی زبان و شعر آلمان ،گروه کاری موسسات فرهنگی اراد)،صندوق های فرهنگی غیر دولتی

    ((بخش های رابط) سازمانهایی فعال در ارتقاءوترویج فرهنگ و تامین اقدامات فرهنگی

    گروههای منطقای و محلی و بخش های فرهنگی برای شکل دهی به آراء و نظرها،همکاری و هماهنگ کردن منافع

    انجمن های حرفه ای خاص و میان رشته ای و سازمانهای ذیر بط خاص (مثلا شوراهای امور فرهنگی منطقه ای ،انجمن هاو کمیته های منطقه ای)

    انجمن های حرفای خاص و میان رشته ای و سازمان های ذیربط خاص (مثلا شورای هنرهای آلمان به عنوان چتر سازمانی برای موسسات فرهنگی ،انجمن سیاست فرهنگی

    موسسات هنرمندان

    1-بر اساس قانون اساسی ،فرمانداریها بخش هایی از لاندر هستند .آنها علاوه براین (بر اساس ماده 28 {2}قانون اساسی ) اجازه دادند همه امور محلی را بنا به مسئولیت خود تنظیم کنند .به عبارت دیگر به شکل داوطلبانه و خود مختارانه می توانند تصمیماتی را درباره امور فرهنگی جامعه محلی خود اتخاذ کنند.

    2- مفهوم بین رشته ای در ایجاد بسیار کلی تعبیر شده است زیرا طیف سازمانهای حقوقی خصوصی که موسسات فرهنگی ((عمومی)) را تامین مالی می کنند یا بودجه هایی را برای فعالیت های فرهنگی و موسسات توزیع می کنند ،بسیار نا همگون است و همگی درجات مختلفی از نزدیکی را با دولت نشان می دهند.

    2-2- توصیف کلی نظام حکومتی در آلمان:

    به نظر می رسد اعمال اختیارات دولتی به جز در مواردی که در قانون اساسی آلمان (بند 30 قانون اساسی ) قید شده است ،به عهده ایالت ها است .این اصل ساختاری فدرال مشخصا درباره سیاست فرهنگی قابل اجراست زیرا فدارسیون (یعنی نهاد های مرکزی ) مسایل رادراین بخش محدود کرده است (فصل 1-5 را ببینید)به همین علت به نظر می رسد ،امور فرهنگی – به همراه مسئله مدارس و آموزش عالی تر برای خود مختاری ایالت ها اساسی است این دیده در قالب ((اقتدار فرهنگی لاندر )) منعکس است .

    به هر حال فدارسیون و لاندر به هیچ وجه تنها نقش آفرینان بخش دولتی در حوزه سیاست فرهنگی نیستند .فرماندار یها ،شهرهای بزرگ و کوچک و بخش ها نیز بر اساس قانون اساسی در امور فرهنگی مسئولیت دارند (بند 28(2)).قوانین اساسی که به لاندر می پردازد ،به عنوان یک قاعده ،مسئولیت های فرهنگی خاص فرماندار یها را نیز در قالب مفهوم فعالیت های دولتی تعریف کرده است .

    بنابراین سیاست فرهنگی آلمان به شکل فدرال سازمان دهی و تمرکز زدایی شده است .

    فرماندار یها مسئول ارتقاء فرهنگ در سطح محلی خود هستند .لاندر مسئول تأمین مالی موسسات فرهنگی و طرحهایی است که از نظر منطقه ای اهمیت دارند فدارسیون اساساّ مسئول سیاست فرهنگی مرتبط با کشورهای سوم و قانونی فدرالی است که با امور فرهنگی در ارتباط است .میزان هماهنگی فدراسیون در رقابت ((ملی))در موضوعاتی که تاثیری ملی یا اهمیت ملی یا بین الملی دارند اخیراً موضوع بحث بین فدراسیون و لاندر بوده است .مسایل فدرال دیگر براساس ((پیمان وحدت و قانون ایجاد بنیاد میراث فرهنگی پروسین مطرح است و بخش 1-5 را ببنید)

    فدراسیون ،ایالت ها و فرمانداریها با هم سیستمی آزمایش شده را برای شکل دهی و اجرای سیاست فرهنگی پدید آوردند . در درون این سیستم ، مسایل سیاسی از یک طرف از طریق نهادهای قانونی و خودمختار (پارلمان ،مجلس شورا )و کمیته های آنها (امور فرهنگی ) اجرا می شود .و از طرف دیگر از طریق دولت یا بخش های دولتی( وزارتخانه ها/ ادارات امور فرهنگی ) اعمال می شود .ساختار وزارتخانه ها و ادارات خاص متفاوت است .دولت فدرال در سال 1998دفتری برای ((کمسیر دولت فدرال برای امور فرهنگی و رسانه ای (امروز :کمیسر فدرال برای امور فرهنگی و رسانه ای ) )) ایجاد کرد و بنابراین کانونی برای امور فرهنگی در سطح فدرال به وجود آمد .از آن پس کمیته ای پاسخگو در خصوص امور فرهنگی و رسانه ای در بوند ستاگ آلمان (پارلمان )ایجاد شد تا بر بحث های فرهنگی بین بخش های فعال در این باره تمرکز کند .این کمیته کار ((کمسیر فدرال برای امور فرهنگی و رسانه ای ))و وزارتخارجه را در جایی که سیاست فرهنگی خارجی مد نظر است کنترل می کند .یکی از مهمترین مسئولیت های کمیته امور فرهنگی و رسانه ای بررسی همه پیشنهادهای حقوقی و تغییرات مطرح ،بر اساس تاثیر احتمالی آنها بر فرهنگ است ،بر این مثال می توان به قانون مالیات یا قانون انجمن ها در اینباره اشاره می کرد .این کمیته همچنین بحث هایی را درباره سیاست فرهنگی نظیر بحث درباره بر پایی بنای یادبودی برای قربانیان هولوکاست ،پناهندگان پس از جنگ جهانی دوم یا قربانیان عیادانها ،مطرح می کند .مهمترین وظیفه پارلمان وظیفه بودجه ای آن است .کمیته فرهنگی در خصوص مسایل فرهنگی و هنرها برآوردن انتظارات رای دهندگان ،نقشی هدایت کننده و تصمیم گیرنده دارد .

  • فهرست و منابع تحقیق مقاله دور نمای تاریخی ،سیاست های فرهنگی و ابزار های اعمال آن در آلمان

    فهرست:

    ندارد.
     

    منبع:

    Bendixen, Peter, et.al. (eds.): Handbuch Kultur Management. Die Kunst, Kultur zu erm?glichen. Stuttgart: Raabe Verlag (loose- leaf edition), 1992 et. seq. 

تحقیق در مورد تحقیق مقاله دور نمای تاریخی ،سیاست های فرهنگی و ابزار های اعمال آن در آلمان, مقاله در مورد تحقیق مقاله دور نمای تاریخی ،سیاست های فرهنگی و ابزار های اعمال آن در آلمان, تحقیق دانشجویی در مورد تحقیق مقاله دور نمای تاریخی ،سیاست های فرهنگی و ابزار های اعمال آن در آلمان, مقاله دانشجویی در مورد تحقیق مقاله دور نمای تاریخی ،سیاست های فرهنگی و ابزار های اعمال آن در آلمان, تحقیق درباره تحقیق مقاله دور نمای تاریخی ،سیاست های فرهنگی و ابزار های اعمال آن در آلمان, مقاله درباره تحقیق مقاله دور نمای تاریخی ،سیاست های فرهنگی و ابزار های اعمال آن در آلمان, تحقیقات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله دور نمای تاریخی ،سیاست های فرهنگی و ابزار های اعمال آن در آلمان, مقالات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله دور نمای تاریخی ،سیاست های فرهنگی و ابزار های اعمال آن در آلمان ، موضوع انشا در مورد تحقیق مقاله دور نمای تاریخی ،سیاست های فرهنگی و ابزار های اعمال آن در آلمان
ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت