مقدمه
این جهان خود به خود به وجود نیامده بلکه خالقی دانا و حکیم دارد که آن را با علم، قدرت، اراده و از روی حکمت آفریده است و هیچ گاه کار لغو و عبث انجام نمی دهد. چنانکه خداوند در قرآن کریم می فرماید:
«وَمَا خَلَقْنَا السَّمَآءَ وَ الأََرْضَ وَ مَا بَیْنَهُمَا لَعِبِینَ»
«و آسمان و زمین و آنچه بین زمین و آسمان است به بازیچه نیافریدیم[1]»
آفرینش انسان و جهان نیز بیهوده و عبث نیست. انسان به این جهان نیامده تا مدتی کوتاه زندگی کند بخورد، بیاشامد و شهوت رانی کند آنگاه بمیرد و نابود شود. بلکه دنیا مزرعه آخرت و محل خودسازی و پرورش نفس است، پس توشههای اخروی باید در همین جهان تهیه شوند، بنابراین انسان برای پیمودن راه سعات و کمال و تامین آسایش خویش در هر دو جهان نیاز به برنامه کامل و فراگیر دارد، از سوی دیگر، خود نمی تواند چنین برنامه ای را تهیه کند، از همین رو، نیاز به راهنمایی و هدایت آفریدگار هستی دارد که انسان و جهان را خلق کرده و بر همه چیز آگاه است. این هدایت های خداوند متعال به وسیله «پیامبران» به سوی بشر آمده و اصل «نبوت» را ضروری ساخته است.
خاتم این سفیران حق، پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله وسلم) است که رسالت همه انبیای گذشته را به کمال رساند و فصل درخشانی از علم، اخلاق، فرهنگ و تمدن را به صفحه روزگار رقم زد.
هدف خلقت
مقصود ما از علت آفرینش، هدف نهایی است که با علت اولیه و آفریننده دستگاه مغایر است، بحث از علت اولیه باید به نحو جداگانه ای در مباحث توحید مطرح گردد که پس از اثبات آفریننده ای واحد برای دستگاه عظیم خلقت هیچ گونه تردیدی مجال خودنمایی نمی یابد که خلق دستگاه آفرینش بدون هدف عالیه باشد، و با فرض آفریننده دانا، توانا و حکیم مطلق بی هدف بودن دستگاه خلقت امکان پذیر نخواهد بود.
از نظر دین اسلام، بلکه تمامی ادیان حقه الهی، خداوند حکیم، عالم خلقت را جهت هدفی والا پدید آورده. و آیات قرآن کریم در خصوص اصل مذبور فراوان است چنانکه خداوند میفرماید:
«وَ مَاخَلَقْنَا السَّمَاءَ وَالْأَرْضَ وَ مَا بَیْنَهُمَا لَعِبِینَ»
و آسمان و زمین و آنچه بین زمین و آسمان است به بازیچه نیافریدیم»[2]
محققاً در خلقت آسمان و زمین و رفت و آمد شب و روز دلائل روشنی است، بخصوص برای خردمندان عالم. آنهای که در هر حال، خدا را یاد می کنند. و میدانند که خداوند این دستگاه عظیم را بعنوان آلتی در راستای رسیدن به هدف خلقت انسان آفریده است.
با عنایت به اثبات هدفی، جهت آفرینش عالم هستی، بالطبع خلقت اشرف مخلوقات نیز هدفمند بوده است. خداوند در قرآن کریم در سوره ذاریات آیه 56 این چنین می فرماید:
«وَ مَا خَلَقْتَ الْجنَّ وَ الْإِنْسَ إلاَّ لِیُعْبُدونِ
جن و انس را جز برای پرستیدن و عبادتم نیافریدم»
انسان در مکتب بندگی و عبادت «تکامل» یافته و به عالیترین مقام انسانیت در این مکتب می رسد وگرنه روشن است که ذات مقدس خدا کمترین نیازی به عبادت انسان ندارد.
در احادیث معصومین (علیهم السلام) هدف از خلقت انسان، عبودیت و بندگی وی نسبت به خداوند مقتدر بیان شده است. حضرت امیرالمومنین (علیه السلام) ضمن بیان مراتب توحید میفرماید:
«اَلَّذِی خَلَقَ لِعِبَادَتِهِ وَ أَقْدَرَهُمْ عَلی طاعَتِهِ.
خداوند مخلوقات را برای عبادتش آفرید و بر فرمانبرداری از خود توانا ساخت»[3]
و خداوند در حدیث قدسی می فرماید.
«کُنْتُ کَنْزاً مَخفِیّاً فَأَحْبَتُ أَنْ أُعْرَفَ وَ خَلَقْتُ الْخَلْقَ لِکَی أُعْرَفُ.
من گنجی پنهان بودم، دوست داشتم شناخته شوم، خلایق را آفریدم تا مرا بشناسند»[4]
در این حدیث قدسی هدف خلقت معرفت به خداوند عنوان شده است؛ زیرا شناخت و معرفت حقیقی عبادت و بندگی خالص برای خداست.
خداوند از آفرینش انسان و جهان هدفی داشته و مهمترین هدف خلقت انسان، عبودیت و بندگی خداوند متعال است و انسان در سایه اطاعت به کمال نهایی که همان رسیدن به قرب الهی است نائل شود.
فلسفه وجودی پیامبران
خداوند انسان را عبث و بیهوده نیافریده بلکه از آفرینش و خلقت او هدفی داشته است که رسیدن به کمال و قرب الهی بوده است.
سوالی که در ذهن پویایی انسان نقش می بندد این است که فلسفه وجودی پیامبران چیست و چه رابطه ای با هدف خلقت دارد؟ مگر انسان خود نمی تواند قدم در راه تکامل گذاشته و به هدف خلقت برسد، در واقع چه نیازی به وجود پیامبران است؟
جهت پاسخ به سوال فوق ابتدا باید بدانیم پیام تکامل در موجودات چگونه است در یک تقسیم بندی کلی، پدیده های جهان به دو قسم ذیل تقسیم می شوند.
1- پدیده های که پیام تکامل در نهادشان به ودیعه نهاده شده و این دسته از پدیده ها تحت رهبری نیروی مرموزی، به کمال شایسته خود می رسند.
2- پدیده های که پیامبر تکوینی و پیام تکامل در نهاد آنها نبوده و تکامل این موجودات نیازمند به پیامی خارج از وجود آنهاست.
موجودات فاقد اراده و انتخاب جزء گروه اول می باشد به همین دلیل جهت دست یافتن به هدف آفرینش خویش، نیازمند به پیامبری خارج از نهاد خویش نمی باشد قرآن کریم در ارتباط با هدایت عامه می فرماید:
«رَبَّنَا الّذِی أََعْطی کُلَّ شَیءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدی.
خداوند کسی است که به هر چیزی آفرینش او را عنایت کرده سپس وی را هدایت کرد»[5]
اما انسان در زمره پدیده های قسم دوم است که پیام تکامل در نهاد او نیست، به همین دلیل نمی توانند بدون هدایت گر خارج از وجود خویش به تکامل برسد، و فلسفه ارسال پیامبران نیز راهنمای انسانها در وصول به هدف خلقت می باشد.[6]
لزوم بعثت پیامبران
1- لزوم بعثت از نظر وضع قوانین
اندیشمندان «لزوم بعثت پیامبر» را از جانب خداوند از طرق گوناگون مورد بررسی قرار داده و با ادله گوناگون لزوم ارسال پیامبران (علیهم السلام) را به اثبات رسانده اند یکی از مهمترین ادله آنان برای نیل به کمال انسانی قوانین آسمانی میباشد.
اصول برهان فوق از مقدمات ذیل تشکیل شده است که هر یک را به نحو اجمال بیان مینمائیم.
1- انسان موجودی اجتماعی است.
برچیده شدن زندگی فردی و گسترش زندگی جمعی حاکی از آن است که بشر فطرتاً خواهان زندگی اجتماعی است تا در پرتو مصاعدت و همکاری بتواند بر بسیاری از مشکلات پیروز گردد.
2- انسان موجودی مرزنشناس.
هر فردی از انسان دارای غریزه «حب ذات» و «خویشتن خواهی» است که برطبق آن هیچ حد و مرزی را نشناخته و همه چیز را برای خود و از آن خودش می داند؛ اگر روزی با دیگران همکاری می کند و به حقوق دیگران احترام گذاشته و در مقابل مقررات سنگین اجتماعی سر تسلیم فرود میآورد. جهت نیل به سعادت و کمال خویش است.
3- ضرورت وجود قانون جهت پایداری اجتماع
برای تعدیل و رهبری حس «حب ذات» و غریزه «خودخواهی» انسان، و به منظور پایان بخشیدن به خودکامگیهای او وضع قوانین در راستای دو محور ذیل ضرورت دارد.
اولاً: وظایف افراد در اجتماع تبیین گردد، زیرا انسان هرچند پاک و دادگر باشد، عدم تعیین روش کار و حد و مرز وظایف او سبب عدم وصول به وظایف خویش به نحو صحیح میشود.
ثانیاً: با تعیین کیفرها و نوید پاداشها غریزه خودخواهی شخص را تعدیل بخشیده و از اندیشه تجاوز به حقوق دیگران باز می دارد.
حال چنین طرحی که زیربنای یک اجتماع انسانی است به دست چه کسی طرح می گردد.
4- شرایط قانونگذار چیست؟
با عنایت به این که قانونگذار با دستگاه آفرینش همکاری نموده و می خواهد انسانها را با تنظیم برنامه هایی خاص به سوی کمال هدایت نماید باید حائض شرایط ذیل باشد:
الف- از آنجا که هدف قانونگذار تامین نیازمندیهای جسمی و روانی انسان است، باید از تمامی رموز و اسرار جسمی و روحی او بطور دقیق مطلع باشد.
ب) قانونگذار نباید کوچکترین نفعی در تدوین و تنظیم قانون داشته باشد تا از این کانال حس «سودجویی» و غریزه «حب ذات» او را از تشخیص مصالح و مفاسد قانون ناتوان سازد.