تعریف آسیب شناسی : آسیب شناسی اجتماعی یعنی شناخت ریشه ای بی نظمی های اجتماعی .
استفاده ازاین واژه به خاطراین است که همانندیهای بین پیکره جامعه ازنظردانشمندان وانشهای اجتماعی وپیکره انسان دردانشهای زیستی وجوددارد.به طوریکه نخستین واحددرجسم انسان سلول است .مجموعه سلولهای یک بافت رابه وجودمی آورد .مانندبافت روده ،معده ،مخاط بینی .
مجموعه ازبافتها اندام رابوجودمی آورندماننداندام :بینایی وغیره .ومجموعه اندام دستگاه رابه وجودمی آورد مانند: دستگاه گوارش ،گردش خون ،دفع ادرارومجموعه چنددستگاه روی هم اورگانسیم موجودزنده یاانسان راسبب می شود.
پس هرانسان ازمجموعه دستگاههای :عصبی ،تنفسی ،گردش خون ،گوارشی ودفع ادرارتشکیل شده است .همین وضعیت درموردجامعه نیزقابل بحث می باشد .به طوریکه سلول درجامعه یک فردمی باشدویک اورگانسیم انسانی کل جامعه می باشد.بافت گروه می باشدودستگاه طبقه اجتماعی .حال همچنان که یک تک سلول دربدن ماشروع به رشدیاتکثیرناموزون بیرون ازقاعده کنداصطلاحاَآن بافت سرطانی شده است .اگرآن سلول رادرمان نکنیم بایستی در انتظارسرطانی شدن کل وجودیک انسان باشیم .به همین ترتیب انتظارمرگ آن فردراداشته باشیم .
درجامعه نیزاگرافرادناراضی مشکل دارناگام ویامحروم پدیدآیندوآنان احساس منفی نسبت به اجتماع خودپیداکنند و تعدادآنهاافزایش یابدآنان بارفتارهای خلافکارانه وضداجتماعی سلامت کل جامعه رانیزبه خطرمی اندازد.بنابراین آسیب شناسی اجتماعی مانندآسیب شناسی وروانشناسی زیستی براین باوراست که پیشگیری ازدرمان آسانتر،ارزانتر وکارآمدترمی باشد.وهمینطورپیشگیری ازپشیمانی بهتراست .وآنگاه کاری منطقی ونتیجه بخش خواهیم داشت که به این پاسخ رسیده باشیم که :چه بکنیم تا مشکلی پدیدنیاید؟به طوریکه درروانشناسی زیستی برای نمونه می گویندکه زیرآفتاب مستقیم زیادقرارنگیرید.خوراکیهای سوخته ،ته دیک سوخته سیب زمینی سوخته رانخوریدمواد شیمیایی راکه به غذاهای کنسروی اضافه می کنندازآنهایی که می توانندسرطان زاباشندازخوردن آنهاپرهیزکنید سیگارنکشید.دربرابرپرتوهای ایکس (x)بیش ازچهاربارقرارنگیریدمانندعکس برداری .تااینجا پیشگیری می باشد یک مرحله بعدازآن چکاپهای شش ماهه ویک ساله است .مثلاَازآنجایی که روی چهل وپنج سال احتمال سرطان پرستات درآقایان زیادمی باشدبه جاست که هرمردچهل وپنج ساله ،سالی یک بارپرستاتش راموردمعاینه قراردهدوهمینطورمیزان اسیدفسقات یا(P,G,A)رااندازه گیری کندتاروشن شودکه دفع پرستات اونگران کننده است یاخیروازآنهایی که خانمها درمعرض سرطان واژون هستندیادرمعرض دستگاه زنانگی می باشندخوبست که سالی یک بارآزمایش پاپ اسمیرراانجام دهندویامعاینه شوندواگرخدایی ناکرده وضعیت نگران کننده ای دربخش پرستاپ درآقایان ودربخش رحم ،پستان ،واژن خانمهاباشندیعنی ملکنتی (یعنی سرطان )تشخیص داده شودحتماَباخارج کردن رحم درخانمهاویابیرون آوردن پرستات درآقایان متاقازتادچارسازی همه سلولهابه ملکنتی یاسرطان پیشگیری کنیم .
پیش ازمتاتازشیمی درمانی انجام می گیردکه درصورت عدم موفقیت ممکن است که فردبمیرد.به همین ترتیب یک جامعه نیزمی تواندمانندفیزیولوژی یک انسان که به کام مرگ می رودسقوط کرده نابودشده واز بین برودبنابراین همچنان که برای پیشگیری ازمرگ های نابهنگام می توان باتوجه به مشاهده های ژنتیکی پیش ازازدواج وتوجه به عوامل دوران بارداری وتغذیه ،بهداشت جسمی نیرومنددرمقابل بیماری داشت .بابرنامه ریزی درزیست اجتماعی تقسیم نسبی عادلانه دارایی ها،توزیع منصفانه وبرنامه ریزی برای متولدین بعدی وپیش بینی کادرمسکن ،بهداشت وغیره برای آنان ازپیدایش افرادضداجتماعی قانون گریز،قانون بسته (زندان )وکسانی که شیشه اتومبیل می شکنند وغیره جلوگیری کرد.
حال که می توانند به جامعه خسارت جبران ناپذیری واردکنندپیشگیری کنیم .
هدفهای آسیب شناسی اجتماعی :
1شناسایی آسیب های اجتماعی وعوامل ایجادکننده آن :گفتنی است که ماناهنگامی که ازعلل وریشه هرمشکلی بی خبرباشیم درمان ،برطرف سازی وبهبودبخشیدن به آن حدوداَناممکن می باشد .پس بنابراین به جاخواهد بودکه مابرای ریشه یابی علل طلاق ابتدابه دلایل ازدواجهای نادرست ودسته پایین .زیراازنظراستاددرس طلاق پایان زندگی نیست ولی طلاق می تواندپایان یک ازدواج نادرست باشد.
2پیشگیری :به طوری که برای پیشگیری ازپیدایش وگسترش بزهکاران تنهایک راه وجوددارد.اصلاح ساختارخانوادگی محیط زیست همگانی دربخش خانواده بایدموردآموزش قرارگیرد.بهسازی ایرادهای ازدواجهابرطرف شودوبه خانواده ها این پیامهادرآغاززندگی بایستی انتقال پیداکند:«1آنگاه خانواده ای مجازبه بچه دارشدن است که به طورنسبی اطمینان داشته باشدکه فرزندشان آنگاه بایدبه دنیابیاید که دست کم ازخودشان خوشبخت ترباشد.بنابراین خانواده هابایدبدانندکارکردامروزه آنهاخوشبختی وبدبختی آینده فرزندان آنهاسبب گشته وآینده فرزندان آنهاخوشبختی وبدبختی خودآنهاراسبب می شود.
چیزی که بسیارمهم است که بایدتوجه شودکه هرخانواده ای خوشبخت یا بدبخت بالقوه آینده است حال به فعل شدن آنهابه یک خوشبخت واقعی وبدبخت واقعی به چگونگی ایجادفضای ایمن ویامضطرب خانوادگی وهمین طورشناخت نیازهای رفاهی فرزندان وبرآوردسازندگی نیازهای بهنجارآنهاست دریک مثال مکان خانوادگی یااجتماعی ،برنامه ریزان اجتماعی باتوجه به این نکته که خانواده خودنیزازسوی عوامل اجتماعی ثأثیرمی پذیرد یعنی خانواده متصل اجتماع می باشد.بنابراین برای داشتن خانواده هایی استانداردوپذیرفتن برنامه ریزان ارشداجتماعی بایدبه سه چیز برخورد کنند:1برخوردبافقرونداری ،2برخوردباجهل ونادانی ،3برخوردباترس . که دراین راستابرخوردبافقرونداری لازمه داشتن توسعه اقتصادی است .
برخوردباجهل ونادانی لازمه داشتن توسعه فرهنگی جامعه می باشد .
برخوردباترس لازمه داشتن توسعه سیاسی می باشد.استاددانشگاه نترسدوحرف خودش رابزند.پس بنابراین عوامل سالم ودرست وسازنده اگردرجامعه وجودداشته باشد،خانواده هایی درست وسالم وانسان سازشکل می گیرندواگرخانواده های استانداردشکل گرفتند . فرزند بهنجار و سازگار و سودمند اجتماعی رابدنبال می آورد.ودردامن خودپرورش می دهنداین مجموعه راپیشگیری ازآسیب های اجتماعی می نامیم .
پیشگیری ازپیدایش بزهه وانحراف درجامعه برای بهسازی محیط زیست اجتماعی یا همگانی .
3برخوردودرمان بنابه دلایل پیدایش آنها.
4پیشگیری :برای پیشگیری انواع پیگیری هالازم است پس دراین راستا فعالیت آسیب شناسی اجتماعی بررسی گرفتاریهای اجتماعی همچون فقرونداری ،بیکاری ،بزهکاری ،خودکشی ،اعتیاد،روسی گرحی ،ولگردی و…….می باشد .ودراین جهت بایستی به موجبات بنیانی وهسته های شکل گیری هریک ازمواردبالاتوجه نموده وپرداخته شود.
اجتماع اجتماعی ورفتارفردی:این روشن است که اجتماع انسانی بدست ازجمع گروهی افرادنیست .
آقای«امیل دورکیهام »جامه شناس نامدارفرانسوی :می گویدجامعه تنهاازگردآمدن اجزاءخودوگردهمایی انسانهابه وجودنیامده است بلکه درهرجامعه یک وجدان گروهی وهمگانی وجودداردکه عبارتست ازهمگی باورها واحساسات مشترکی که دربین حدوسط اغضای یک جامعه وجوددارد.اوبرای روشن نمودن نظرخود نمونه ای آورده وچنانچه در شیمی ازترکیب دوپدیده ،پدیده تازه ای بدست می آید. O 2 H. ® 2 O + 2 H که همویت دیگر ازدوپدیده نخستین است اجتماع همه چیزی به جزءمجموع ادبی افراد آن است .این هم پذیرفتنی است که اجتماع ازافرادپدیدآمده ورفتارافرادرامی توانداجتماع رادگرگون سازد.ولی اثرگذاری فردبراجتماع بسیارنا ممکن ودشوارواندک می باشد . در صورتی که اثربخشی اجتماع برفردبسیاروحتمی تراست پس این معناجامعه خودواقعیتی است که بررفتارافراداثرمی گذارد.چنانچه بخش بزرگی ازشخصیت مامتاَثرازروابط حاکم برجامعه پیرامون ماست .بنابراین شایددرست باشدکه بپذیریم بین انسان وجامعه یک میان کنش می باشد.ازاین روبرای پی بردن به گروهی ازرفتارهای اجتماعی بهتر است که اجتماع رابهتر بشناسیم برای شناخت هر جامعه توجه به جنبه های زیرلازم است .1ساختار 2کارکرد
1ساختار:برای شناخت خانواده بایدببینیم که افرادخانواده هرکدام سرجای خودهستندیا نه راه شناسایی هر جامعه نخست بایستی به شناسایی ساختارآن جامعه بپردازیم ومنظورازآن ساخت اجتماعی ،مناسبات وروابط همیشگی پایداری است که میان افرادوگروههای اجتماعی یایک جامعه برپایه مجموعه ای ازحقوق وقواعدوبایدها ونبایدهای شناخته شده ومعین باشد.
2انواع مناسبات :
1مناسبات کاری :یعنی هرکسی درهر موقعیتی قرار می گیرد
می بایستی که پاسخگوی آنان باشدکه به اومراجعه می کنند.
2مناسبات خانوادگی :مسؤلیتهای پدری ومادری وفرزندی مشخص می شود.
3مناسبات سیاسی :مسؤلیتهای افرادجامعه درجای خودش .درراستای مناسبات سیاسی لازم به گفتن می داندکه دریک جامعه باساختاردرست همیشه سیاست پیرواقتصاداست ودرجامعه که ایرادساختاری مورد اقتصاد پیرو سیاست است .
لازم هست بدانیم که بعدازجنگ دوم جهانی برندگان جنگ دنیارادریالتا1954به دوبخش بلوک شرق وغرب تقسیم نمودند.بلوک شرق دارای بازوی نظامی شدبلوک غرب بازوی نظامی اش پیمان ناتو شد.هدف ازاین تقسیم بندی دو چیز بود:1کشورهای صنعتی پیوسته وپیوسته نیازشان به مواداولیه برای پخش کارخانه ها افزوده می شد.2برای ادامه حیات جامعه صنعتی بازار فروش لازم است .به همین خاطربود که فرانسوی هاالجزایرراگرفتند .ایتالیایی ها جنوب آمریکا راگرفتند .انگلیسی ها هند و پاکستان راگرفتندوبقیه جاهای دنیاعملاَمال آمریکاشد:مثل ایران سوریه وغیره.ودراین راستا لازم است بدانیم که امروزه جنگهاجنگهای اقتصادی
می باشد . و همینطور مرزها ، مرزهای اقتصادی می باشدپس واقعیت جنگهای نظامی ومرزهای نظامی نیست .
2کارکرد:
درجامعه شناسی نتیجه عینی هرساختاراجتماعی راکارکردآن اجتماع گویندیعنی آنکه هرساختاردارای کارکرداجتماعی ویژه خودمی باشد .منظوراین است که بادیدن هرپدیده می توان به ساختارپدیدآورنده آن آگاهی یافت وبامشاهده هرساختاربه گونه نسبی نتیجه عینی آن راپیش بینی نمود .درآنالیزکارکردهای گوناگون یک سیستم می توان انواع زیررامشاهده کرد:
1کارکردمناسب :یعنی آنگاه که نتایج یک پدیده اجتماعی برای کل جامعه سودبخش باشد .وبه پایداری آن کمک کند.
2کارکردنامناسب :آنگاه که نتایج یک پدیده اجتماعی برای سیستم اجتماعی زیان بخش باشد مانند:نژادپرستی وتبعیض نژادی .
3کارکردآشکار:چنانچه یک پدیده اجتماعی همان واکنش رابه بارآوردکه مورد نظربوده است برای نمونه :اگراعدام قاچاقچیان ویازندانی کردن معتادان درکاهش اعتیادنقش مثبت داشته درآن صورت جامعه به هدف آشکارخوددست پیداکرده بود.
4کارکردپنهانی (ضمنی ):هرگاه اجراءیک سری ازاطلاعات پیدایش نتایج دیگری راهم باعث شودبه آن کارکردپنهان ،آن اصطلاحات می گویند.گاهی ممکن است که ورزش منجربه بهبود روابط زن وشوهری بشود.برای درک کارکردآشکاروپنهان پدیده های اجتماعی برای نمونه لازم است بدانیم که آموزش وپرورش دارای دونمونه گروه هدف می باشد .
1گروه وهدف آشکارکه همه ازآن باخبرهستندمانند:انتقال دانش واطلاعات وآموزش مهارتها وهمینطورپرورش توانائیهای شناختی که اصطلاحاَباسوادشدن گفته می شود.
2هدف پنهان آموزش وپرورش به سبب آنکه آموزش وپرورش ازنیازمندیهاوسازمانهایی است که ازدوره جامعه صنعتی وبعدشکل گرفته دوهدف پنهان رادنبال می کندکه ازبعضی ازلحاظ ازهدف آشکارآن با
اهمیت تر هستندکه عبارتنداز اطاعت ووقت شناسی .
فرهنگ :
فرهنگ عبارت است ازابزار غیرمادی شکل دهنده ونظم بخش اجتماع که رفتارهریک ازافراداجتماع ازآن تاَثیر می پذیرد .هرکس درروندزندگی اجتماعی ازآغازازدومرحله می گذردکه به آن دومرحله مرحله جامعه پذیری وفرهنگ پذیری می گویند .دریک ساختارفرهنگی افرادمی آموزندکه چه رفتاری نشان دهندتاموفق وموفقترشوند.هرفرهنگ دارای اصالت نوعی می باشد .تنها
می توان گفت که فرهنگی ارزشمند ،پوینده ،شایسته ،رشددهنده است که اول : درحل مسائل اجتماعی سودهمگانی رادرنظرگرفته ونه فردی وشخصی راودوم :زندگی درآن فرهنگ آسان وکم مشکل بوده وسوم :رشدوترقی اجتماعی برپایه شایستگی هاصورت می گیرد .
ویژگیهای فرهنگی :1انتقال پذیری 2آموختن 3 همگانی بودن 4ابزاری است برای کنترل ونظم اجتماعی
1انتقال پذیری :فرهنگ ازراه آموزش انسانی به نسل دیگرانتقال
می یابد.
2آموختن :شایدتوان فرهنگ رابه عنوان مجموعه ویژگیهای رفتاری پنداشت که آموختنی نیست پس نتیجه می گیریم فرهنگ ازراه وراثت ،خون ،ژنتیک وتغذیه به کسی انتقال پیدانمی کندوبایدفرهنگ راآموخت .
3 همگانی :یعنی ویژگیهای یک نفرنیست وهمه افرادجامعه درآن نقش دارند.
4 ابزاری است برای کنترل ونظم اجتماعی :وبه آن سبب که همگی مردم جامعه آن راپذیرفتندبه صورت عملی آن رافرهنگ پذیری وبه صورت سطحی جامعه پذیری می گوئیم به هرحال فرهنگ دستاورد رفتار و خواستار واکنش هاوکنش های انسانهارایکنواخت می کند .جهاز،سیسمونی ،سفره عقد، چشم روشنی ،شب هفت ،سوم وغیره هریک درفرهنگ مامفهوم ،ارزش وموقعیتی رامعطرمی سازدکه حتی درفرهنگ کشورهمسایه ماممکن است برای هرجنس ، سن وموقعیتی به لحاظ شغلی ،اجتماعی وفرهنگی ،شرح وظایفی رامشخص نموده است .
بخشهای اصلی فرهنگ :
انسان بدون برخورداری ازنیروی اندیشه ازهمه جانوران ناتوانتر است دانستنی است که توانایی بسیاری ازجانوران دربخش جسمانی وفیزیکی ازانسان بیشتراست به طوری که هیچ انسانی درجهان نمی تواندمانندیک مکس پروازکند.ویاهیچ انسانی درجهان نمی تواندمانندقورباغه شناکند.یعنی بزرگترین قهرمان شنا نمی تواند مثل توباشد.هیچ انسانی به اندازه یک موش نمی توانددیوارراسوراخ کند،مانندیک سک بوهاراشناسایی کندویامانندیک تازی بدود.ولی آنچه راکه سبب شدتاانسان برکل هستی تسلط یافته وباقی جانداران درتسلط طبیعت باقی مانند،تنهاوتنهابرخورداری انسان ازسیستم عصبی پیچیده وپیشرفته است که تنهابه انسان فرصت یادگیری رامی دهدبراین پایه می گوئیم رفتاردرانسان برپایه یادگیری ودرجانوران برپایه غریزه است .
پس اگرزنبورعسل خانه اش رابه صورت شش ضلعی منظم می سازدموریانه درلایی بافتهای چوبی می سازد،کلاغ باقطعه های چوب روی درخت می سازدو…..همه وهمه ازالگوهای غریزی پیروی می کنند.(غریزه عبارت است ازالگوهای رفتاری که دریک گونه درهمه جای دنیایکسان دیده شده وقابل پیش بینی باشد.).پس درهمه جای دنیاخروسهای بالغ می خواننددرهمه جای دنیازنبورهای عسل خانه خودرابه صورت شش ضلعی می سازندودرهمه جای دنیاسک هابادیدن آشنایان خوددم خودراتکان می دهند.این رفتارگذشته ازآن که دریک گونه قرارمی گیردقابل پیش بینی هست .ولی درموردانسان اینگونه نیست وقتی همسرت درزمان ازدواج می گویدتوتاج سرمن هستی دوسال بعدیا6ماه بعدباتوچه رفتاری دارد؟انسان غیرقابل پیش بینی است به جزءآنکونه ازجانورانی که درسیرک آموزش هایی رایادگرفته اند.واین شرایط به انسانها امکان دادتاتنهابین بدوخوب بلکه بین بدوبدتروبدترین نیزفرق قائل شده این درصورتی است که جانوران تنها بدوخوب راتشخیص می دهند.انسان مسلط برطبیعت است وجانوران برسلطه طبیعت هستند.همچنان که گفته شدانسان به یاری اندیشه خودازتنگناهای طبیعی خودرارهانموده است و بامسافت ،ابزاروپی بردن به شیوه های مبارزه باطبیعت ازنیروی شناختیش سودبرده است .اراش دیدگاه فرهنگ مجموعه پاسخهای انسان به پرسش ونیازهای گوناگون ناشی ازمترورتهای زندگی درطبیعت ودرجامعه است .برای روشن شدن مطلب بخشهایی ازفرهنگ رامعرفی می کنیم :
1ارزشهای اجتماعی :ازدیدگاه جامعه شناسی ارزشهای اجتماعی به آن دسته ازواقعیتهاواموری گفته می شودکه نیازمادی وغیرمادی افرادجامعه رابرآورده می سازدهرچیزی که برای یک سیستم اجتماعی موردنیاز ،محترم ،مقدس وخالیتی دلخواه تلقی می شودجزءارزشهای آن جامعه است .چنانچه درستکاری ،احترام ،رعایت حقوق دیگران ،احترام به بزرگترها ،خوش حسابی ،نمونه هایی ازاین رفتارها می باشد.پس ارزشها والگوهای استانداردشده یاشاخص خواستن واحساس بهاءداری که برپایه آن عموم پدیده هاورویدادها محک زده وارزیابی گردید ودرطبقه بندی جای می گیرند.افزودنی است که ارزشهاجنبه همیشگی نداشته وهمچنان که هیچ چیزدردنیا ثابت نمی مانند ارزشهانیزپدیده ای جاودانه نیستند وهمین طورارزشها پدیده هایی هستندکه درون مرزملی اعتقاددارند.لازم به یادآوری است که ارزشها هدفهایی گسترده انتظامی هستندکه ارزشی ،مشخص ونقطه ارجاع می باشند.همچون زیبایی ،شجاعت ،آزادی .
کاربردارزشها:
1ملاک برتصمیم گیری :آدمی که ملاکش زیبایی هست درفرش فروشی زیباترین فرش راانتخاب می کندنه کیفیت را.
2ابزاری است برای استانداردذهنی
3ارزش یابی :برپایه استانداردذهنی افرادوپدیئه ها راارزش یابی می کنیم وهمچنان که گفته شدارزشهاهم پدیده ای پایدارنیستندبه طوری که ارزشها پیش ازسال 57باارزشهای سالهای کنونی حتماَدارای تفاوت است وهمینطورتفاوتهای سال بعدباارزشهای حال حاظر.
هنجار:
هنجارترجمه واژه نرم است ومنظوراز آن الگوی رفتاری است که اکثریت آماری مردم جامعه بدون فشارعینی وفیزیکی وظاهراَبه صورت دلخواه آن راپذیرفته اند وانجام می دهند .هرکسی که هنجارهارارعایت کند اورابهنجاروآن کسی که بیش ازحدلازم رعایت بکندفرابهنجاروآنانی که هنجارها رانادیدبگیرندنابهنجاروآنانی که زیرپابگذارندفرانابهنجارمی گویند.دانستنی است که هنجارهابامقررات رسمی ،قوانین ،آداب ورسوم ومذهب بستگی دارند.
انواع هنجارها :
هنجارهای اجتماعی یافرهنگی دراصل معیارهای پذیرفته شده ای هستندکه هرجای رفتاربه آن راازوابستگان خودخواستاراست که این درخواست ورفتاربه آن درهرفرهنگی متفاوت می باشد .درهرجامعه ای هنجاربه شکلهای گوناگون مطرح می شود بخشی ازهنجارهای جامعه متاَثرازدین ومذهب ،یعنی پایه دراصول اعتقادی یاباورهای شخصی دارد.مانندمراسم عقدوعذاوخاک سپاری وسوگ داری .
هنجارهای رسمی :که پایه درقوانین رسمی وجاری جامعه دارندوقانون نقش دهنده آن است وبراین پایه برای هرگونه رفتاروقرارتأئیدوفسخ بایستی مسئله به گونه ای کیتی وامضاءکه درست این است گردرحضورگواه قراربگیردشکل می گیرد.برپایه هنجارهای امروزی معاملات بایستی به صورت اسنادرسمی دردفترخانه هاصورت پذیردودراین راستاتعهدهرکسی به روشی مشخص مدت تعهدمشخص ،شرایط کار،هزینه ها،نهوه پرداخت ،کیفیت کارنیزمشخص باشد.درآغازلازم است بدانیم درهرجامعه ای قوانین نوشته شده ای وجودداردوقوانین نانوشته ازقوانین نانوشته می توان مفهوم هنجارهای سنتی را برداشت کرد.دانستنی است که قوانین نانوشته کیفرش عبارتند ازطرد کنارگذاشتن ،فاصله گرفتن ازاوکسی که قوانین نانوشته رارعایت نکند.بدنام شدن کسی که این قوانین رااجرانمی کند .افزودنی است که قوانین نانوشته به وسیله فرد مشخصی وضع نشده است ولی هرکسی که درهر جامعه ای زندگی می کندناچاراست تاازقوانین نانوشته پیروی کرده وبه آنهاتوجه بنماید زیرادرغیراین صورت همچنانکه گفته شدبه موقعیت اجتماعیش آسیب وارد می شودمجازهای مرتبط به هنجار لازم به گفتن است که سرپیچی ازقوانین رسمی چهار گونه کیفررابدنبال دارد :1کیفرهای مالی که کمترینش جریمه های رانندگی است وبیشترینش مصادره اموال خودفردوخانواده اش است 2تنبیهات اداری درآغازبایستی بدانیم که کیفرهای اداری تنهادربخش دولتی لارم به انجام است چون دربخش خصوصی کارفرمادرصورت نارضایتی ازکاورخودباپرداخت حقوق اووی رااخراج می کند.دربخش دولتی یعنی جاهایی که حقوق هرکسی ازیک ردیف حقوقی بودجه هئیت دولت مشخص شده وپرداخت می شوددرنهایت هرآنکس که ازسودناشی ازارائه سرویس خودبه دیگران مستقیماَبهره می گیردبه آن بخش خصوصی می گویند.درمجموع آنهایی که ازبندهای ویژه سازمان برنامه وبودجه حقوق می گیرند که به آنان کارکنان دولت می گویند.دوگروه می شوندگروه اول کارکنان لشگری گروه دوم کارکنان کشوری .دربخش لشگری کوچکترین تنبیه خواندن اسم فرددرصحبگاه ،مرحله بعدبازداشت درپادگان .دراینجالازم است بدانیم که پلیس نیروهای لشگری دژبان همچنان که پلیس نیروهای لشگری متفاوت است ،پلیس نیروهای انتظامی نیزمتفاوت است .به همان ترتیب زندان نظامی ودادگاه نظامی درپایان شیوه اعدام نظامیهانیزدرصورت جرم نظامی متفاوت است پس بنابراین درصورتیکه جرم فردنظامی کیفرش بیش ازاندازه زندان دربازداشتگاه پادگان خواندن اسم وی درصبحگاه وهمین طورعدم امکان خروج ازپادگان راداشته باشد یعنی جرم اوفراترنیازبایستی اوراتحویل دادگاه نظامی بدهنددردادگاه نظامی قاضی بازپرس ودادستان وحتی وکیل دعاوی نیزخوددارنظامیان می باشدکه دارای تحصیلات حقوقی می باشند کیفرهایی که دادگاه نظامی درنظرمی گیردبه ترتیب زندان بلندمدت ،خلع درجه ،خلع لباس ، اخراج ،تبعیدواعدام است که درصورتی که جرم آنها نظامی باشداعدام آنها بصورت تیرباران است این درشرایطی است که درجرمهای غیر نظامی اگر اعدامی درکار باشد . دار زدن ،اطاق گاز ،صندلی الکتریکی ومواردی قطع سر نیز دیده شده است درمورد افراد کشوری کیفرهای مربوط به افراد کشوری دربر کیرنده موارد زیر است به شرط آنکه فرد خلاف اداری کرده باشد . خلاف اداری توبیخ ودرج درپرونده است گرفتن سمت فرد که به آن اصطلاحاً معلق کردن ویادرانتظار خدمت قرار گرفتن می گویند حقوق بدون سمت وباز خریدی غیر داوطلبانه –بازنشستگی پیش ازموعد واجباری ،اخراج انفصال ازمشاغل دولتی ودرپایان بالاترین نقدیهای این گروه که دربخش تنبیهات اجتماعی می توان درآن جای داد ،محروم ساختن از حقوق مدنی اش است کیفرهای جانی که فرد را مورد آزار جسمانی قرار می دهد بطور یکه حداقل آن یک شلاق حداکثر اعدام کیفرهای اجتماعی رادر راستای کار او .لازم به گفتن است که یکی از امور مورد علاقه انسان معاشرت دلخواه اوست نیاکان ما که ازاین خواست انسانها باخبر بودند یکی ازکیفرهایی را که درنظر گرفتند محرومیت معاشرت رفت وآمد وبرقراری ارتباط بود برای این کار درآغاز جاهایی به نام سیاه چال درنظرگرفته شد . درجاهایی هم اردوگاههای کاراجباری درنظرگرفتند درمکان نخست که سیاه چال بود افراد گذشته از محرومیت اجتماعی دورو حتی هوای کافی نیز آسیب می دیدند بگونه ای که به طور معمولی پس ازچند سال نابینایی دردهای استخوانی دراردوگاههای کار اجباری نیز وضع اجباری بسیار ناگوار بود وبعد گذشته از آن موقعیت رنج آور یک زندانی راتحمل می کردند افزون بر آن روز نیز حداقل انرژی خود را صرف کارهای سنگین وخشمناکی می نمودند که زندانیانهای بی انصاف به آنها تحمیل می نمودند ولی پس از آنکه منشور حقوق بشر درسازمان ملل تصویب شد یکی از اتفاقاتی که روی داد همین بود که باور پذیرش هر شهروند به عنوان مالک بخشی از کشور خود به تناسب جمعیت باشد حال آنکه این مالک می تواند خطاکار ،خلافکار وقانون گر نیز باشد که از نظر روانشناسان هیچگاه ودر هیچ جای دنیا هیچ کس نمی خواهد تا فرد بد نام ،بد کاره ،سابقه دار ،زندانی ومجرم نامیده شود . بنابر این گاهی شرایط ،امکانات ،موقعیتها وبسیاری از چیز ها در پیرامون یک نفر مثبت قرار بگیرند تا از او فردی نیک نام ،نیک روش ونیکوکار وخوشنام پدید می آورد ودر کنار دیگر این مجمو عه منفی بوده واز او فردی بزهکار ،خلافکار ،قانون شکن وایراد دار پدید می اورد وبرای درک این مطلب گمان کنیم درهمین سال در همین شهر دو نوزاد پسر باهوش ،هم اندازه بدنیا می آیند . نفر اول به خانه ای برده می شود که پیش ازبدنیاآمدنش پدر از دنیا رفته یعنی هرگز پدر را لمس نکرده ،بو نکرده است . نفر دوم به خانه ای می رود که تا پنجاه سالگی هم پدر در کنار اوست یانفر اول به خانه ای می رود که پدر معتاد است .