تحقیق مقاله تاثیر وسایل کمک آموزشی

تعداد صفحات: 33 فرمت فایل: word کد فایل: 5572
سال: مشخص نشده مقطع: مشخص نشده دسته بندی: علوم آموزشی و مشاوره تحصیلی
قیمت قدیم:۲۳,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۷,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه تحقیق مقاله تاثیر وسایل کمک آموزشی

    تاثیر وسایل کمک آموزشی

     

     

    درعصری که دوران انفجاردانش واطلاعات لقب گرفته است و توسعه علم ودانش وتکنولوژی رشد شتابانی یافته است، آموزش و پرورش این عصرنمی تواند نسبت به این تحولات بی تفاوت مانده و رویکرد مناسبی نداشته باشد. متأسفانه نظام آموزشی بیشتر مدارس ما سنتی و ناکارآمد است وبا این پیشرفت علم بشری، که درهر ثانیه مطالبی به اطلاعات قبلی آن افزوده می شود، طولی نمی کشد که اطلاعات پرزرق وبرق دیروز را باید در موزه های کهنه ی امروز جستجو کرد . حال برای بهتر وپویا تر شدن نظام آموزش بویژه روشهای تدریس باید نظام سنتی را کنار بگذاریم و نظام آموزشی نوین را جایگزین آن کنیم . در نظام سنتی مطالب به صورت کلیشه ای و یک سویه از طرف معلم به شاگرد منتقل می شود, در این روش هیچ زمینه ای برای خلاقیت فراگیروجود ندارد، قدرت فکر او محدود می گردد، تنهامنبع یادگیری، معلم است, دانش آموز در جریان یادگیری مشارکت نمی کند واعتماد به نفس از او سلب می گردد . ولی در آموزش نوین، فراگیر، به مدرسه می رود تا مهارتهاوتواناییهای بالقوه خود را به فعلیت درآورد و در این نوع یادگیری، فعال ودرگیر است .

        تجربه نشان داده است که از سنین کودکی گرفته تا کهولت و پیری هر گاه آموختن با عمل توأم باشد منجربه یادگیری عمیق، مؤثر و پایدار می گردد به عنوان مثال هرچقدر که کودکی شناکردن دیگران را تماشا کند، شنا را نمی آموزد مگراین که در آب بیفتد، دست وپا بزند و در حالی که مربی نیز کنار او بوده و دست و پا زدن اوراجهت صحیح هدایت می کند، شناکردن را بیاموزد . همین گونه است یادگرفتن هرمطلب درسی، تا زمانی که معلم آزمایش می کند ویا این که توضیح می دهد، ودرکل تنهاخود درفرایندتدریس فعال است و فراگیر فقط یک نظاره گر است، بازدهی آموزشی مطلوب ومؤثری نخواهیم داشت. اما وقتی دانش آموز خودش آزمایش می کند دست به آزمون و خطا می زند ودر یادگیری مشارکت مداوم دارد، دقیق تر و عمیق تر یاد می گیرد .

       مشکل چه بود؟

         وقتی بعنوان دبیر منطق و فلسفه، در یکی از مدارس دخترانه خرمشهر مشغول به تدریس شدم، با توجه به انتزاعی بودن مفاهیم درس منطق و همچنین عدم بکارگیری محتوای تصویری ، نموداری و .... در این کتاب که درک و یادگیری آن را صرفاً در قالب ذهنی ممکن می سازد، مشاهده کردم در انتقال موضوعات و مفاهیم منطقی توفیق چندانی ندارم و تدریسم فاقد کارایی و اثربخشی مطلوب است. اگر تدریس معلم موفقیّت آمیز نباشد در اعمال و رفتار دانش آموزان پدیدار می گردد، و من این عدم موفقیت را بخوبی دریافته بودم . هر روز بر شمار غایبین ذهنیِ کلاس افزوده می شد، برخی پنهانی درس ساعت بعد را حاضر می کردند، تعدادی سر بر روی میز گذاشته و چرت می زدند،چند نفری هم با بغل دستی هایشان پچ پچ می کردند. نگاه های پی در پی آنها به ساعت هم، نشان از ملال آور بودن کلاس داشت. گذشته از این مورد، اغلب برای ارائه مطالب  وقت کم می آوردم به طوری که مجبور بودم از زنگ تفریح استفاده کنم . گاهی برای تفهیم یک مطلب آنقدر توضیح می دادم که حنجره ام درد می گرفت و صدایم دورگه می شد، اما چه فایده, هر چه بیشتر انرژی مصرف می کردم کمتر نتیجه می گرفتم زیرا نمرات دلسرد کننده اولین امتحان کلاسی این را ثابت می کرد.

        حسابی دلخور و خسته بودم، می دانستم این وضعیت برای دانش آموزان هم خوشایند نیست.روزی خیلی دوستانه دلیل بی توجهی وعدم پیشرفت در درس منطق را پرسیدم از آنان خواستم خوب راجع به آن فکر کنند و نظراتشان را روی کاغذ بنویسند, خلاصه نظرات آنها به این شرح بود: 1- منطق درس جدیدی است و ما هیچ آشنایی قبلی با این کتاب نداریم ما با اکثر دروس از زمان ابتدایی و راهنمایی همراه بوده ایم ولی مطالب این درس خیلی نا آشناست. 2- موضوعات آن ذهنی و غیر قابل فهم هستند 3- کتاب درسی منطق هیچ گونه تنوع و جذابیتی ندارد 4- حفظ کردن مطالب واقعاً وقت زیادی می برد و در عین حال بسیار فرّار هستند 5- کلاس درس خشک و کسالت آور است. 6- در مقایسه با دروس دیگر،( مثل زبان, ریاضی,....) منطق، اهمیت و کاربرد چندانی در زندگی ندارد.

         برای پیدا کردن راه حل  مناسب، موضوع را در زنگ تفریح در دفتر دبیران مطرح کردم. چند تن از همکاران مشکل مشابه مرا داشتند، و از پایین بودن سطح نمرات بچه ها و اینکه برای تدریس انرژی زیادی را صرف می کردند، بدون این که نتیجه دلخواه را بدست آورند، می نالیدند, برخی، نظرشان این بود که چون امروزه شاگردسالاری مرسوم شده است و نقش ترس وتنبیه کمرنگ گردیده، دیگر بچه ها از معلم حساب نمی برند و بی خیال درس و مدرسه شدند, باید سخت گیری بیشتری کرد( همانند قدیم) تا آنان وادار به درس خواندن شوند. یکی دو نفر معتقد بودند که باید بر سؤالهای اصلی که در رسیدن به هدف درس کمک می کنند تأکید بیشتری شود، و به طور مستمردر هر جلسه پرسیده و تکرار و تمرین شود تا ملکه ی ذهنشان شود. عده ای بر این باور بودند که با تشکیل کلاسهای جبرانی و فوق العاده می توان برخی نواقص و کمبودها را رفع کرد. در این بین حرفهای یکی از دبیران با سابقه زیست شناسی خیلی به دلم نشست او گفت: شاید بکار بستن برخی از این پیشنهادات بتواند موقتاً سطح نمرات بچه ها را به حد معقول برساند اما به تنهایی نمی تواند یادگیری عمیق ایجاد کند زیرا ما مهمترین مهره ی فرایند یادگیری یعنی دانش آموزان را کنار گذاشته ایم, یادگیری واقعی زمانی صورت می گیرد که ما بتوانیم آنان را درگیر این کار کنیم و بخشی از فرایند آموزش را به خود آنها واگذار کنیم یعنی از حالت انفعالی صرف آنان را خارج سازیم, توجه به نقش معلم و دانش آموز در کنار هم، سبب می شود که از معلم محوری پرهیز شده و بستری مناسب برای ایجاد علاقه و انگیزه و تحرک خود جوش در فراگیران می باشد، همچنین از میزان خستگی  معلم هم کاسته می شود.سپس سعی کردم نظر یک روان شناس( برادرم ) را هم در این زمینه بپرسم, او گفت: برای آموزش، هر چقدر تعداد حواس انسانی بیشتر درگیرشوند به همان نسبت میزان یادگیری بالاتر خواهد رفت از این رو بهره گیری  از ابزارهای آموزشی که می تواند این امر را محقق کند، ضرورت پیدا می کند. درست است که بیشتر، در دوران ابتدایی و راهنمایی یادگیری بر مشاهده و لمس اتکا دارد ولی  باید تفاوتهای فردی دانش آموزان را در نظر بگیریم، گاهی حتی در سنین بالاتر هم باید درس را برای دانش آموزان عینیت بخشید شاید برخی از آنان قدرت تجزیه و تحلیلِ لازم را نداشته باشند پس نیاز است تا جایی که امکان دارد مطلب را قابل لمس تر و عینی تر، ارائه کرد. مثلاً برای تدریسِ اجزاء و کارکرد قلب، یقیناً استفاده از مولاژِ قلب خیلی مفیدتر از توضیحات خشک و خسته کننده می باشد، تازه از این طریق ما تنوع ایجاد کرده و درس را جذاب تر نیز می کنیم.

    بعد از بررسی دقیقِ نظرات و پیشنهادات مختلف، و تجزیه و تحلیل اطلاعات حاصله، نقایص و اشکالات کار تا حدودی مشخص شد. خلاصه نتایج بدست آمده از این بررسی به این شرح بود:

    1-        عدم فعالیت و مشارکت دانش آموزان در فرایند تدریس.

    2-        نا آشنا بودن دانش آموزان نسبت به نقش و اهمیت منطق در زندگی روزمره.

    3-        تنوع نداشتن منطق برای بچه ها بخاطر مطالب صرفاً انتزاعی آن.

    4-        فقدان وسایل کمک آموزشی برای تدریس بهتر این درس.

    5-        عدم بکارگیری محتوای متنوع (تصویری,... )در تدوین منطق.

    انتخاب یک راه موقتی و مراحل اجرای آن

        قبل از هر اقدامی سعی کردم ذهنیت منفی و غلطی که نسبت به درس منطق در تصور دانش آموزان وجود داشت را پاک کنم. بخاطر همین چند دقیقه قبل از زنگ تفریح، این سؤال را روی تخته نوشتم : برای ادامه تحصیل چه رشته ای را بیشتر می پسندید؟ دلایل خود را ذکر کنید. بعضی از بچه ها از این سؤال من متعجب شده بودند, عده ای پرسش را خیلی جدی نگرفتند, یکی از آن میان گفت، حتماً انتظار دارید که بگوییم رشته ی فلسفه و منطق را می پسندیم، و بدین ترتیب بچه ها را خنداند. اما من مصرانه از آنها خواستم که یکی یکی نظر خود را بیان کنند حتی پیشنهاد دادم: افراد هم عقیده می توانند یک گروه تشکیل دهند و با هم مشورت کنند. بلافاصله اعضاء هم فکر همدیگر را پیدا کردند و گروه تشکیل دادند و با مشورت با هم، دلایل متعددی در اهمیت و ضرورتِ رشته مورد علاقه شان ردیف کردند. سپس ازنمایندگان آنان خواستم که به دفاع از رشته مورد نظرشان بپردازند. هر دسته سعی می کرد دلایل منطقی تری را بیان کند تا عده ی بیشتری را با خود هم سو گردانند, برخی وسط حرف آنها می پریدند و می خواستند با لفاظی و سرو صدا کردن دیگران را متقاعد سازند که دلایلشان نادرست است, ولی من از آنان می خواستم که به صورت مستدل، بطلان عقاید طرف مقابل را ثابت کنند.خلاصه زنگ خورده بود و کلاس در جدال میان گروه ها بد جوری شلوغ شده بود. آنان را دعوت به آرامش کردم سپس برایشان توضیح دادم که هدف من از ترتیب دادن این گفتگو، یافتن پاسخ این سؤال نبود بلکه می خواستم، شمه ای از کاربرد منطق در زندگی روزمره را به صورت عملی نشان دهم. در این جا ما شاهد بودیم گروهی که قواعد منطقی را بهتر بکار می گرفت به راحتی پرده از مغالطه های گروه مقابل برمی داشت و دیگران را نیز موافق و دمساز عقاید خود می کرد. آدمی برای تشخیص فکر صحیح از ناصحیح، حق از باطل، احتیاج به وسیله ای دارد که او را در کشف حقیقت کمک کند و آن وسیله منطق است. منطق ابزار درست اندیشیدن است. همه ما، در طول روز بدون این که متوجه باشیم, بارها و بارها با موضوعات و مباحث منطقی برخور می کنیم و از آنها استفاده می کنیم. ما حتی قبل از آمدن به  مدرسه از زمان کودکی، با استدلال های ساده آشنا بودیم و بکار می گرفتیم پس می بینیم که از نظر زمانی منطق خیلی زودتر از دروس دیگر با ما همراه بوده است ولی ما به این مسئله واقف نبودیم. از نگاههای راضی و مجاب شده ی بچه ها در یافتم که این قسمت از کارم را خوب انجام داده ام.

        در مرحله بعد با توجه به بررسی های انجام شده، بهترین راه حلی که به نظرم می توانست شمار زیادی از مشکلات ونواقص موجود را رفع کند این بود که موقع تدریس از وسیله کمک آموزشی دست ساخت استفاده نمایم چون کم و بیش به قدرت جادویی وسایل کمک آموزشی در تداوم و تسریع، یادگیری واقف بودم و کتب و مجلات زیادی در این باره خوانده بودم علاوه بر این تجارب موفق همکاران در این زمینه نیز مؤید همین موضوع بود. (ولی چون تاکنون هیچ گونه وسیله ای مرتبط با درس منطق ساخته نشده بود هر بار از امتحان این شیوه صرف نظر می کردم) . هم زمان با این تصمیم، فراخوانی از سوی دبیر خانه فلسفه و منطق مبنی بر ساخت وسیله کمک آموزشی در دروس مورد نظر، مزید برعلت شد و من مصمم شدم تا  به ابتکار خودم وسایلی مرتبط با موضوعات درس بسازم. کار آسانی نبود زیرا بسیار وقت گیر و پر هزینه بود علاوه بر این از هنر هم بهره ای نداشتم تا نقاشی و خطاطی مورد نیاز را بی نقص انجام دهم. با تمام این حرفها اولین کارم در زمینه ی " نسبت میان مفهوم ومصداق " را به اتمام رساندم. سپس تصمیم گرفتم تا شیوه جدید تدریسم را بصورت آزمایشی و موقت در یکی از کلاسها(سوم 2 ) به اجرا درآورم, بعد از ورود به کلاس یکی از بچه ها با دیدن آن گفت: خانم این چیه کاردستی درست کردید؟ یاد قدیم ها کردید. اکثراً کنجکاو بودند تا بفهمند چرا من چنین چیزی را با خودم به کلاس آورده بودم ؟ بعد از زمینه سازیهای لازم و ایجاد آمادگی، شروع به تدریس کردم وسیله را به آنها نشان داده و توجه شان را به تصاویر و نوشته های حاشیه آن جلب کردم و همزمان با ورق زدن دوایرِ تودرتو، درس را توضیح دادم از اینکه می دیدم مشتاقانه به درس گوش می دهند خیلی خوشحال بودم بعد از پایان درس یکی از بچه ها در باره نحوه ساخت وسیله از من پرسید و من تمام مراحل کار را توضیح دادم منجمله مشکلاتی که در زمینه کشیدن تصاویر برایم وجود داشت. و قبل از آن که خودم پیشنهاد همکاری بدهم، یکی از دانش آموزان گفت: خانم چرا از مریم کمک نمی گیرید نقاشی اش خیلی خوب است,  دیگری گفت خوشنویسیِ کار هم با من. گفتم چطور است کلاس را گروه بندی کنیم، وهر گروه با کمک اعضاء خود یک نمونه از کار را بسازد. من طرح کلی را به شما می دهم و هر گروه با ایده گرفتن از این طرح، جزئیات را روی وسیله پیاده کند و برای جلسه آینده به کلاس بیاورید حتی به شما فرصت می دهم تا خودتان از روی آن تدریس کنید البته لازم است برای این کار شما درس جدید را پیشاپیش، خوب بخوانید. تقریباً همه ی کلاس با کمال میل از این پیشنهادم استقبال کردند. در واقع با این کار نوعی رقابت سالم در بین آنها بوجود می آمد.همچنین مجبور می شدند تا درس جدید را پیش مطالعه کنند چیزی که هرگز نتوانسته بودم آنان را متقاعد به انجامش نمایم.تا قبل از روز موعود، چندین بار سرگروهها برای تکمیل کار، رفع نقایص و نیز درک بهتر مفاهیم گنگ کتاب، به من مراجعه کردند و من آنها را راهنمایی کردم . در جلسه بعد وقتی با کارهای خلاقانه و جالب بچه ها مواجه شدم بسیار شگفت زده و مسرور گشتم. ترجیح دادم هرچند دست و پا شکسته، خودشان درس را از روی آن توضیح دهند و من هدایتگر باشم تا به لذت خود فهمی برسند. احساس می کردم در چنین فضایی شاگردان با شیفتگی تمام در صدد آموختن هستند. ( البته لازم به ذکر است بعضی از مباحث منطق که سنگین و پیچیده بود، خودم بیشتر توضیح می دادم). جالب اینجا بود وقتی نماینده گروه قادر به پاسخگویی سؤالات بچه ها نبود، اعضایش او را همراهی و حمایت می کرد تا پاسخی قانع کننده و درست پیدا کند. در این روش توجه کلاس به یک فرد معطوف نمی شد و تنها فرد، مورد سؤال قرار نمی گرفت بلکه از گروه سؤال می شد. همچنین در این روش، هر گروه سعی می کرد تا خلاقیت بیشتری در ساخت وسیله بخرج دهد و نیز مثال های متنوعی برای توضیح بهتر درس بکار برد تا بدین ترتیب توجه و تحسین دیگران را برانگیزد. بعدها موقع پرسش کلاسی از شاگردان متوجه شدم، مطالبی را که به طور عملی آموختند، خیلی راحت تر و کامل تر پاسخ می گویند. این روند چندین جلسه ادامه داشت گاهی اوقات که فراموش می کردم تا طرح کلی وسیله مربوط به درس بعد را ارائه کنم، آنها با یادآوری موضوع از من می خواستند که این روش را ادامه دهم. حتی کلاس های دیگر هم مصرانه از من می خواستند تا این روش را برایشان اجرا کنم، اما من صبر کردم تا از نتیجه ی آن مطمئن شوم، بعد این طرح را توسعه دهم.  دانش آموزان فعال را تشویق کردم بعد اسامی بچه هایی که استعدادهای هنری داشتند را به مدیر دادم تا برای پرورش استعدادهای آنها اقدامات لازم را انجام دهد

  • فهرست و منابع تحقیق مقاله تاثیر وسایل کمک آموزشی

    فهرست:

    ندارد.
     

    منابع

    1-        حسن ملکی (قاسم), مهارت های اساسی تدریس , نیکان کتاب پاییز 82

    2-        حسن شعبانی, مهارتهای آموزشی و پرورشی,  تهران ,سمت , 1377

    3-        عصمت طاهر زاده, توجه به شیوه های نوین تدریس, مجموعه مقالات همایش افزایش بهره وری در آموزش متوسطه( گردآوری عباس قنبری), استان چهار محال بختیاری 1382

    4-        برزو کریمی دستگردی, افزایش بهره وری در آموزش متوسطه, مجموعه مقالات همایش افزایش بهره وری در آموزش متوسطه( گردآوری عباس قنبری), استان چهار محال بختیاری 1382

    5-        فرشته قادری دهکردی,افزایش بهره وری در آموزش متوسطه, مجموعه مقالات همایش افزایش بهره وری در آموزش متوسطه( گردآوری عباس قنبری), استان چهار محال بختیاری 

تحقیق در مورد تحقیق مقاله تاثیر وسایل کمک آموزشی, مقاله در مورد تحقیق مقاله تاثیر وسایل کمک آموزشی, تحقیق دانشجویی در مورد تحقیق مقاله تاثیر وسایل کمک آموزشی, مقاله دانشجویی در مورد تحقیق مقاله تاثیر وسایل کمک آموزشی, تحقیق درباره تحقیق مقاله تاثیر وسایل کمک آموزشی, مقاله درباره تحقیق مقاله تاثیر وسایل کمک آموزشی, تحقیقات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله تاثیر وسایل کمک آموزشی, مقالات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله تاثیر وسایل کمک آموزشی, موضوع انشا در مورد تحقیق مقاله تاثیر وسایل کمک آموزشی
ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت