چکیده:
رسانهها به عنوان یکی از نهادهای اجتماعی کارکرد انتقال میراث فرهنگی و اجتماعی و ارزشهای جوامع را برعهده دارند. در عصر کنونی با توجه به نقش بارز آنها در جامعه و اطلاع رسانی پیرامون موضوعات اجتماعی،سیاسی، فرهنگی و... سعی میکنند الگوهای نوینی را به جوامع وارد کنند تا جایگزین فرهنگها و ارزشها و الگوهای سنتی شوند. در این رهگذر رسانهها به عنوان عاملان تغییر و تحول در ارزشها و هنجارها مطرح هستند، بهطوریکه سنتها را به مبارزه میطلبند و به صورت یک عامل مؤثر در دگرگونی نگرشها و رفتارهای نسل جدید عمل میکنند. همین امر می تواند منجر به شکاف نسلی و عدم انتقال تجربیات نسل گذشته به نسل فعلی شود. نسل فعلی، هر آنچه را که از رسانه میخواند، میشنود و می بیند، ملاک نگرش، عمل و رفتار خود قرار میدهد. در دوران کنونی نقش نهادهای اجتماعی همانند خانواده، مدرسه و همسالان در اجتماعی کردن نسلها تضعیف و در مقابل روز به روز بر اهمیت و نقش رسانهها افزوده میشود. این مقاله با توجه به دادههای نظری و نظر صاحب نظران به تبیین موضوع شکاف نسلی از طریق رسانهها و نقش این دستگاهها در انتقال ارزشها و معیارهای نو به جوامع میپردازد.
مقدمه
رسانهها در دوران کنونی بخشی جدایی ناپذیر از زندگی مردم شدهاند. مردم در طول شبانه روز از محتواهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و آموزشی و سرگرمی رسانهها استفاده میکنند. نسل کنونی جامعه از ابتدای حیاتش با رسانهها بزرگ میشود و در دنیای اطلاعاتی و ارتباطی امروز، این نسل، بخش عظیم فرهنگ، ارزشها و هنجارهای جامعه خود و دیگر جوامع را از رسانهها دریافت میکند. به عبارتی در دوران معاصر که به عصر اطلاعات و جامعه اطلاعاتی و ارتباطی معروف است، بخش عظیمی از جامعه پذیری نسلها از طریق رسانهها انجام می شود و نفوذ و تأثیر رسانه تا جایی است که برخی از نظریه پردازان ارتباطی بر این باورند که رسانهها اولویت ذهنی و حتی رفتاری ما را تعیین میکنند و اگر چگونه فکر کردن را به ما یاد ندهند، اینکه به چه چیزی فکر کنیم را به ما میآموزند. بر همین اساس با توجه به نقش تأثیرگذار رسانه بر تمامی اعضای جامعه و به ویژه نسلهای کنونی، هدف اصلی این مقاله بررسی و تبیین نقش رسانهها به عنوان یکی از دستگاههای فراگیر و گسترده و در دسترس همگان در انتقال محتوای فرهنگی و انتقال ارزشها و هنجارهای نسلی و تأثیر آنها در شکلگیری و یا عدم شکلگیری پدیدهی گسست نسلی است.
مبانی نظری و چهارچوب مفهومی
تعریف مفاهیم رسانهها، ارزشها، هنجارها و شکاف نسلی
روش تحقیق:
تحقیقات در زمینه تاثیر رسانه در جوامع بشری که ازطریق تحقیق در جوامع امروزی و جستجو از کتابها می باشد ورسانه ها را در چارچوب فرهنگی بررسی می کند .
پیشگفتار :
امروزه در زمینه رسانه ها در جوامع و آثار آن در سراسر کشور مشهود است که باید در این زمینه ها به بررسی نقش موثر در رسانه ها توجه بیشتری داشته باشیم و با فرهنگ سازی بتوانیم آن را به بهترین نحو ه اجرا نماییم
یکی از موارد و محورهای اصلی مطالعات جامعه شناسان وسایل ارتباط جمعی (رسانههای گروهی) بررسی آثار و کارکرد این وسایل در دو سطح خرد و کلان میباشد.
در مورد تاثیر رسانههای گروهی بر زندگی فردی و اجتماعی انسانها به طور عمده سه نظریهی جامعه شناختی وجود دارد که عبارتند از:
1. برخی بر این باورند که میزان تاثیر گذاری رسانه بر زندگی انسان نامحدود است.
2. گروهی دیگر کارکرد رسانههای گروهی را بی تاثیر میدانند.
3. عدهای معتقدند که تاثیر رسانههای گروهی مشروط است و میزان تاثیر گذاری آن را در محدودهی شرایط محیطی ارزیابی میکنند.
البته دیدگاهی افراطی در برخورد با رسانههای گروهی مطرح بوده است که از زمینهی خاص فکری و تجربههای اجتماعی ویژه منبعث میشود. برخی بر این باورند که وسایل ارتباط جمعی دارای چنان قدرتی هستند که میتوانند نسلی تازه را برای اولین بار در تاریخ انسان پدید آورند. نسلی که با نسلهای پیشین بسیار متفاوت است.
«لازار سفلد» در تبیین این دیدگاه مینویسد: «بسیاری تحت تاثیر همه جایی بودن وسایل ارتباط جمعی (1) و قدرت بالقوهی آنان به سختی هراسان شدهاند. در سمپوزیومی، یکی از شرکت کنندگان نوشت: قدرت رادیو را میتوان با قدرت بمب اتم مقایسه کرد» . (2)
برخی دیگر بر این عقیدهاند که وسایل ارتباط جمعی تاثیر چندانی بر مخاطبین خود ندارد. به نظر این دسته از اندیشمندان «دوران سبع» وسایل ارتباطی و با آن دوران رواج عقاید تند و اسناد اثرات جادویی و خارق العاده به وسایل ارتباط جمعی پایان یافته است. (3) برآیند نهایی و دوری از افراط گرایی این است که وسایل ارتباط جمعی و ابزار اجتماعی - فرهنگی به معنای عالی آن است و از این جهت اثرات چشمگیری بر جای میگذارند، اما این آثار نه آن چنان است که هیچ محدویتی نشناسد، یا آن که چنان ناچیز است که هیچ اعتنایی را شایسته نباشد، باید دید حدود تاثیر این وسایل چیست و در چه شرایطی این تاثیرات محدودیت مییابند یا قویتشدنی هستند.؟
با تمام این اقوال، آن چه بدیهی به نظر میرسد، آن است که به دور از آثار مثبت و منفی آن باید اذعان داشت که پیدایش دگرگونیهای اجتماعی و تغییر ارزشهای اجتماعی از مواردی است که در نتیجهی کارکرد رسانهها صورت تحقق به خود میگیرند. از سوی دیگر این وسایل در فرایند تهاجم فرهنگی و مقابله با آن، جنگ روانی، استعمار ملتها در امر باز سازی و دستیابی به توسعه یافتگی، تحقق هدفهای آموزشی به سرگرمی و غیره کاربرد مؤثری دارند.
امروزه در عصر انفجار اطلاعات دیگر این حقیقتبه خوبی اثبات شده است که از نظر کارکردهای آموزشی، رسانهها سهم و نقش قابل ملاحظهای در انتقال میراث فرهنگی و فکری بشری در میان ملل و انسانها دارا هستند.
در واقع با ظهور وسایل ارتباط جمعی پیشرفته، فرایند آموزش از انحصار مدرسه و آموزشگاهها خارج شده و جهان پهناور به عرصهی آموزش تبدیل گردیده است. در این فرایند وسایل ارتباط جمعی، محدودیتهایی از قبیل مکان و زمان، محدودیتسنی، محدودیتهای اقلیمی و... از میان برداشته شده و در زمینهی سیاست و حکومت، همان گونه که رسانهها بر تصمیمات سیاست مداران و هیات حاکمه اثر میگذارند، به منزلهی ابزاری در دستحکومتها دارای کاربرد و کار آمدی محوری هستند.
با مراعات و لحاظ کردن جنبههای مثبت و منفی کارکرد رسانههای گروهی، این پدیده میتواند از یک سو سبب وحدت، همبستگی و وفاق ملی شود و از سوی دیگر حکومتها میتوانند از این پدیده در ایجاد همگونی، جهت دهی افکار عمومی و هماهنگ سازی نظریات تودهی مردم و جامعه نسبتبه نظام سیاسی و کارکردهای آن استفاده کنند، به طوری که در نظامهای استکباری، صدا و سیما و مطبوعات، ابزاری قوی و مؤثر برای بیعت گرفتن از مردم و جامعه میباشند.تا آن جا که از مطبوعات که مهمترین و بارزترین وسایل ارتباط جمعی استبه عنوان «رکن چهارم» یاد میشود.
بنابراین در تقسیم سه گانه میتوان کارآمدی این پدیدهها را در موارد ذیل مشاهده کرد:
1. عامل انتقال ارزشها و هنجارهای فرهنگی;
2. ساماندهی ارتباط خانواده و فرد با دنیای خارجی;
3. تاثیر گذاری بر نهادهای سیاسی اجتماعی جامعه.
بر این اساس حیات سیاسی اجتماعی بشر امروز به شدت تحت تاثیر رسانههای گروهی قرار دارد. با در نظر گرفتن این واقعیت مسلم که پیامهای رسانهها هرگز از جنبههای سازنده و مخرب خالی نبوده، ضروری استبه مطالعه و بررسی پدیدهی ارتباطات و آثار و کارکردهای آن بیش از پیش پرداخته شود.
اهمیت این کار از آن جهت است که رسانههای گروهی با کارکرد خود، و با استقاده از دو عنصر اطلاعات و پیام، به صورت امواج صوتی تصویری و غیره با هم در نو دیدن مرزها بر افکار و اذهان انسانها اثر نهاده و به کنشها و رفتارهای فردی و اجتماعی آنها جهت میدهند. پیامهایی که در قالب امواج صوتی، تصویری و یا کتاب و یا مجله در جهان امروز انتشار مییابد در برخی موارد سبب ظهور و شکلگیری حوادث، رخدادها و رویدادهای سیاسی مهمی در واحدهای سیاسی و در عرصهی کشورها و حتی جهانی میگردند. به عنوان مثال تولید و نمایش یک فیلم سینمایی، یا یک مقاله و یا یک کتاب که جنبهی توهین به اعتقادات و باورهای دینی یک آیین را دارد، در فاصلهی کوتاهی به یک پدیدهی سیاسی مهم تبدیل میگردد.
تنوع و گستردگی ارتباطات در عصر کنونی
از ویژگیهای عصر حاضر، ماشینی شدن زندگی، افزایش جمعیت، تقسیم کار و مشاغل، تخصصی شدن فعالیتها، بسط و گسترش حوزههای مشاغل و حرف، تنوع امکانات بهره وری و...است.
در چنین دنیایی رسانههای گروهی و ارتباطات از نقش حیاتی در زندگی بشر برخوردار بوده و در عین حال متنوع و گسترده میباشند. برخی از شناخته شدهترین و شاخصترین انواع ارتباطات عبارتند از: ارتباطات سازمانی (اداری)، ارتباطات اقتصادی، ارتباطات مدیریتی و بالاخره ارتباطات سیاسی.
ارتباطات سازمانی در فعالیتهای مؤسسات و سازمانها بر قرار است; ارتباطات اقتصادی محدود به قلمرو فعالیتهای اقتصادی است; ارتباطات مدیریتی در شاخههای صنعتی، مدیریت تجاری و مدیریت آموزشی و مدیریتسیاسی جریان دارد. ارتباطات سیاسی نیز به حوزهی مملکت داری، ارتباط میان حکومت، شهروندان و کشورها با یکدیگر مربوط میشود.
سازمان یونسکو وسایل ارتباط جمعی را به صورت ذیل طبقه بندی کرده است:
1. وسایل ارتباط رودررو;
2. وسایل ارتباط محلی، منطقهای و گروهی;
3. وسایل ارتباط جمعی.
بررسی جایگاه رسانههای عمومی در قبل و بعد از انقلاب اسلامی
با نگاهی به رسانههای گروهی و انواع آن در دوران قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی میتوان کارکردهای آنها را در تغییرات جوامع بشری به خوبی دریافت.
- کار کرد سینما
به عنوان مثال، ورود سینما به ایران از دوران حکومت پهلوی مصادف بود با پیروی و تقلید از حال و هوای فیلمهای غربی و... . کسانی که متولی این حرفه بودند، نه حس مسؤولیت دینی داشتند و نه عرق ملی، بلکه بعضا نسبتبه اسلام نیز از خود ضدیت نشان میدادند. (4)
عمل کرد مخرب و منفی سینما در این برهه از تاریخ ایران موجب شد تا نوعی مخالفت اجتماعی نسبتبه این پدیده در جامعهی ایران به وجود آید و خانوادههای مذهبی و اصیل، روحانیون آگاه و بیدار به مخالفت جدی با سینما برخیزند.
آلودگی سینما به ابتذال و فحشا و اشاعهی فرهنگ غربی، علمای دین را بر آن داشت تا فتوای شرعی علیه سینما صادر کنند. شیخ فضل الله نوری آن را وسیلهای جهت تخدیر و عامل نوظهور غرب برای رسوخ در اعتقادات ملت ایران دانست. (5)
- بررسی کارکرد مطبوعات
با نگاهی به مطبوعات قبل از انقلاب میتوان به این نکته پی برد که یکی از عناصر (لاینفک فیلمهای سینما) صحنههای مبتذل و اشاعهی مسایل ضد اخلاقی بود و نویسندگان فیلم نامه از درک احساسات و نیازهای واقعی جامعهی ایران عاجز بودند.
اصل در راه اندازی این پدیده در عصر پهلوی در حقیقت آن بود که کوشش میشد تا افکار عمومی را از مسایل اساسی مملکت منحرف ساخته و مردم را به صورت مصرف کنندگان انفعالی ارزشها و عادات غربی در آورند.
خوشبختانه با پیروزی انقلاب اسلامی و با تغییر معیارهای ارزش حاکم بر تمامی رسانههای گروهی; از جمله سینما، فرهنگ ضد ارزش حاکم بر سینماها کنار گذاشته شد و این رسانه عهدهدار رسالتسنگین و خطیر; یعنی معرفی و تبلیغ ارزشهای اسلامی شد. در مقدمهی قانون اساسی جمهوری اسلامی راجع به رسانههای گروهی کشور آمده است:
«وسایل ارتباط جمعی بایستی از جهت روند تکاملی انقلاب اسلامی در خدمت اشاعهی فرهنگ اسلامی قرار گیرد، در این زمینه از برخورد سالم اندیشههای متفاوت بهره جوید و از اشاعه و ترویجخصلتهای تخریبی و ضد اسلامی جدا پرهیز کند» . (6)
همین محتوی از اصل 175 قانون اساسی استنباط میشود که در آن اصول، خط مشی اهداف و وظایف رسانههای گروهی تعیین گردیده است. (7)
نمونهی دیگر کارکرد رسانههای گروهی، مسالهی مطبوعات است. این پدیده برای نخستین بار در دوره قاجار به دستور عباس میرزا وارد ایران شد.
این رسانه هم متاسفانه در بدو ورود و در مرحلهی شکلگیری خود، در شرایط نامطلوب تقلید سطحی از غرب و بیتوجهی به هویت ملی تکوین یافت.
نسل اولیهی مطبوعات کشور به شدت تحت نفوذ حکومتهای استبدادی وقتبودند و جز نقش جارچی و زبان یکطرفهی حکومت نقش دیگری را ایفا نمیکردند.
سال 1357 شمسی را سال طلایی مطبوعات ایران نامیدهاند; زیرا در این سال حدود چهار صد نشریه منتشر شد که شروعی هتحضور مطبوعات در خدمتبلوغ فکری، آگاهیهای سیاسی و اجتماعی جامعهی ایران محسوب میشد.
بررسی نقش رسانهها درشکلگیری هویت مدرن
در هر دورهای از تاریخ زندگی انسان، میان ابزار و مصنوعات بشری با شکل نظام اجتماعی و نحوه زیستن آدمی، رابطهای مستقیم وجود داشته است. مورخان و جامعهشناسان بر همین اساس، تاریخ را تقسیم، تفسیر و نامگذاری کردهاند.
تقسیم دورههای تاریخی به دوره خطی، دوران کشاورزی و دوره صنعتی، نمونهای از این صورتبندی اجتماعی براساس ابزارها و دستاوردهای بشری است. یکی از مهمترین دستاوردهای انسان که بر حیات سیاسی اجتماعی جوامع بشری تاثیر گذاشته، وسایل ارتباط جمعی است. تاثیر وسایل نوین ارتباطی، در شکلگیری نظامهای سیاسی اجتماعی و زیست بوم انسان آنقدر عمیق است که به قول مک لوهان، جهان به دهکدهای کوچک تبدیل شده است؛ دهکدهای که هر کس براحتی میتواند با فرد دیگری در نقطهای دیگر ازجهان ارتباط برقرار کند. امروزه رسانهها، مرزهای جغرافیایی، فرهنگی و سیاسی را درنور دیدهاند و با گسترش فزاینده و روزافزون خود از حوزه اجتماعی- سیاسی فراتر رفته، هویت انسان معاصر را نیز تحتتاثیر قرار دادهاند، به طوری که میتوان هویت انسان مدرن را هویت رسانهای شده نام گذاشت. این مقاله درصدد است نقش و تاثیر وسایل نوین ارتباط جمعی و رسانهها را در شکلگیری هویت انسان مدرن، نقد و بررسی کندهویت از دو جهت با مفاهیم رسانه و مدرنیته ارتباط دارد. یکی این که هویت خود محصول ارتباط است یعنی دیگری باید وجود داشته باشد تا من ساخته و درک شود. من از طریق فهم و ارتباط با دیگری شکل میگیرد. هویت موضوعی است که بیش از آن که به خود ما ارتباط داشته باشد به تاویل دیگران مربوط میشود. من فاعلی (تصویر فرد از خود) به وسیله من مفعولی (تصویر دیگران درباره فرد) ساخته میشود. از طرف دیگر هویت همچون رسانههای نوین خود یک مفهومی جدید است که بعد از مدرنیته پدید آمده و در فلسفه دکارت به تکامل رسیده است.
جمله معروف او که «من فکر میکنم، پس هستم» آغاز شکلگیری هویت مدرن است. این بحث بویژه برای جامعه ما بسیار حیاتی و مهم است، زیرا ما در حال تجربه دوران مدرن هستیم و در این دوره گذار هویت (فردی اجتماعی) ما با چالشها و دغدغهای اساسی روبهرو میشود. در این میان رسانهها نقش مهمی بازی میکنند. نمیتوان نقش آنها را در بروز چالشهای هویتی نادیده گرفت