اغلب هنر اروپایی و آسیایی بر پایه کنتراست خالص تیره – روشن بنا شده که نقاشی های مرکبی چینی و ژاپنی را در این زمینه میتوان بهترین نمونه به حساب آورد . فن این هنر از هنر هنر خطاطی در این کشور ریشه می گیرد ؛ جائیکه حروف « اندیشه نگاری » با اشکلا زیاد و متنوع توسط قلم مو ترسیم می شود ، اجرای صحیح آنها از نظر معناشناسی و وزن مستلزم مجموعه ای از حرکات مختلف دست است .
حس به وجود آوردن نقش ، احساس موزون و دقت توأم با آرامش ، جهت کار صحیح با قلم لازم است . در چین و ژاپن خطاطی هنر ظریفی بشمار می آید . وقتی تیرانداز با دقت هدف را نشانه گرفت و وضع مطلوبی هم به بدنش داد آنگاه تیر بطور قطع به نشانه خواهد خورد . بدین ترتیب ، خوشنویس با فکر متمرکز شده ، بدن متعادل و صاف ، با قلم موی راست ، نقطه یا ضربه ای دقیق در جای مورد نظر قرار می دهد . ( به نقل از کتاب « خوشنویسی چینی » اثر چیان ی ، چاپ دانشگاه هاروارد )
این خطاطی از یک حرکت غیرارادی دورنی مایه می گیرد . بعد از تمرینات زیاد ، قلم به راحتی در روی صحفه حرکت می کند و بدین ترتیب نقاش چینی یا ژاپنی قاموس طبیعت را تمرین می کند تا جائیکه بتواند آن را به میل خود دوباره بسازد . این نظم و ترتیب لازمه تمرکز روحی و نرمش جسمی است. « مدیتیشن » به عنوان تمرین مخصوصی است که در چآن یا ذن مورد استفاده قرار می گیرد و در مذهب بودا به این تعلیم فکری و جسمی پرداخته شده است . به همین دلیل بسیاری از راهبان این آئین ( فرقه ) در زمره هنرمندان بزرگ نقاشی سیاه و سفید هستند . آنها در تفکر این حس که روزی نقاشی بزرگ می شوند ، مکاشفه و ژرف اندیشی نمی کنند ، بلکه با قلم مو کار می کنند تا کمکی برای درون گرایی اندیشمندانه باشد .
سایر وسائل ارائه کنتراست روشن – تیره عبارتند آ : کنده کاری روی چوب و مس و قلم زنی . هنرمند با سایه زدن و خط انداختن ( هاشور زدن ) می تواند درجات بسیار متمایزی از روشن و تیرگی را بوجود آورد . قلم زنی رامبراند شامل یک سلسله موضوعات بسیار گسترده می باشد و جای تعجبی ندارد که او نیز تصاویری از سیاه قلم را با قلم مو به تصویر کشیده است و اغلب از نظر قدرت بیان و روشنی با هنرهای شرق آسیا رقابت می کند . « سورا » در طرح های متعدد خود ، درجات تیره – روشن را با آگاهی و درایت کامل ارائه کرده است . طرح های « سورا » مانندنقاشی هایش یان احساس را به انسان می دهد که وی افکار خود را به این مورد اختصاص داده که در هر نقطه ظریف ترین سایه کاری را بوجود آورد .
ما تا اینجا کنتراست تیره – روشن را تنها در زنجیره سیاه ، سفید و خاکستری دیدیم . ارزیابی تیره – روشن رنگهای کروماتیک و ارتباط آن با رنگهای غیر کروماتیک ( سیاه – سفید و خاکستری ) مورد پیچیده تری می بادش . زمینه خاکستری بین سیاه و سفید گسترده است . درست همچنانکه دنیای رنگ ها مابین روشنایی و تاریکی تلألو می کند .
در جات درخشندگی رنگ های آکروماتیک و همینطور داخل معدود رنگهای کروماتیک به آسانی قابل تشخیص است . اشکالات زمانی بوجود می آیند که درجات غیر مشابه رنگها با هم مقایسه شود . تشخیص دادن دقیق رنگهابا درخشندگی یکساناز اهمیت بسزایی برخوردار می باشد . تمرینهایی که در بخش های بعد آورده می شود به درک بیشتر این توانایی به ما کمک خواهدکرد .
سپس به همان میزان رنگهای داده شده ، سایه روشن های همین رنگها را اضافه می کنیم ، با استفاده از رنگ مایه های مایل بهزرد ، مایل به آبی و مایل به قرمز تمرین می کنیم . درخشندگی نباید با سیری و یا خلوص رنگ اشتباه شود .
رنگ های سرد – گرم اشکالات ویژه ای را بوجود می آورد . رنگ های سرد شفاف و بی وزن بنظر می رسند ؛ و معمولاً بسیار روشن جلوه گر می شوند ، حال آن که رنگهای گرم به دلیل مات وکدر بودن تمایل به تیرگی زیاد دارند . تمرین نقاشی تمام رنگ هایی که با درخشش یکسان زنگ زرد باشد مشکل است ؛ زیرا سریعاً نمی فهمیم که زرد به چه اندازه درخشان است . و به همین ترتیب ارائه رنگ زرد با درخشندگی که با تیرگی قرمز یا آبی به کار رود نیز مشکل است . سایه دار کردن و رقیق کردن زرد الزاماً این رنگ را از درخشش می اندازد و آن به صورت رنگ زرد کمرنگ در می آورد و این طبیعی است که بسیاری از مردم ، از تیره کردن رنگ زرد منصرف می شوند . در تصویر 14 تمامی رنگها با آبی برابرند .