تحقیق مقاله تاریخ بیهقی با خصوصیات خاص خود

تعداد صفحات: 9 فرمت فایل: word کد فایل: 7838
سال: مشخص نشده مقطع: مشخص نشده دسته بندی: تاریخ
قیمت قدیم:۷,۰۰۰ تومان
قیمت: ۴,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه تحقیق مقاله تاریخ بیهقی با خصوصیات خاص خود

    شخصیت های تاریخ بیهقی

    تاریخ بیهقی با خصوصیات خاص خود، جزو معدود آثار این مرز و بوم است که در پهنه گسترده ادب و تاریخ ایران به رشته تحریر درآمده، تا از یکسو پیوند ما را با تاریخ هزار سال پیش برقرار سازد و از جانب دیگر روحمان را با غنای دلپذیر ادب فارسی آشنا و سیراب و غنی گرداند. اوج فرهنگ غنی اسلامی در این کتاب جلوه‌گر است : ادب در اوج کمال و تاریخ در اوج تقوی و امانت . این رادمرد ادب و تاریخ دو مقوله نامانوس ادب و تاریخ را آنچنان با یکدیگر پیوند داده و قرین، بلکه در یک پیکر قرار داده است که خواننده هنگام مطالعه همواره در تردید است که آیا اثری تاریخی است یا ادبی؟ و البته که هر دو هست . بیهقی نیز رجلی است که همانند کتابش دارای دو شخصیت ممتاز تاریخی و ادبی است . از اینرو ادیبان او را از خود می‌دانند و اهل تاریخ هم. جدالی است که به اتحاد می‌انجامد. همچنان که ادب و تاریخ در کتاب او دست در دست هم دارند. در مطالعه تاریخ بیهقی و دیگر کتب تاریخی، به گوشه‌های بسیار ظریف و باریک و حساسی از زندگی و شخصیت افراد منقول در تاریخ بیهقی برخورد می‌کنیم، که الحق جا دارد پیرامون هر یک کتابی تحلیلی نوشته می‌شود، و برایم بسیار دشوار بود و واقعا دریغم می‌آمد که به خاطر محدودیت در حجم رساله بالاجبار مطالب ارزنده‌ای را حذف کرده و نادیده انگارم. شخصیتهایی نظیر سبکتگین، امیرمحمود، امیرمسعود، بونصر مشکان، ابوالفضل بیهقی، خواجه‌احمدحسن میمندی، خواجه‌احمد عبدالصمد، خوارزمشاه آلتونتاش و حتی شخصیتهایی منفی چون بوسهل زوزنی و... اینها همه افرادی در خور تعمق هستند که روال و جریان تاریخ ایران و خط سیر آن را رقم زده‌اند. مطالب ارزنده دیگری در این کتاب درخور تعمق و بررسی است . از جمله: زبان بیهقی، موسیقی کلام بیهقی، دستور زبان بیهقی و کلام شعرواره او، که همچنان که در شعر نمی‌توان کلمه‌ای را برداشت و جای آن کلمه یا لفظی دیگر نهاد، کلام بیهقی نیز چنین است . کتاب مجموعه‌ای است که با استادی تمام نوشته شده است . الفاظ هر یک در جای خود قرار گرفته‌اند و از جمع این مجموعه، وحدت موزون تاریخ بیهقی شکل می‌گیرد. کسانی که به موسیقی درونی کلام بیهقی واقف باشند، در می‌یابند که هنر او در نگارش نثر از هنر حافظ در به رشته کشیدن نظم کمتر نیست . الفاظ به نحوی انتخاب شده‌اند که خواننده بدون آگاهی از موضوع و پایان کار، خود بخود در می‌یابد که در نهایت کار به کجا می‌انجامد. پس و پیش شدن اسمها، ذکر القاب و عناوین مطابق با شان و منزلت هر فرد با توجه به پایگاهی که در کلام دارد، انتخاب اسمها، زیبا و موسیقایی بودن اسمها، توالی اسمها ترکی یا فارسی یا عربی، و یا ادغام و اختلاط اینگونه اسمها، نظری دقیقتر و پژوهشی عمیقتر را می‌طلبد و خود بابی مفتوح است بر روی پژوهشگران.

    ابونصر مشکان و تاریخ بیهقى

              پیش از بروز آثار اختلاط خراسان و عراق، در دیوان رسائل محمود غزنوى مردى پیدا شد از فضلا و ادبا، که او را الشیخ العمید ابونصربن‌مشکان مى‌نامیدند (على‌التحقیق مشکان نام پدر ابونصر بوده است و ثعالبى در تتمه الیتیمه به این معنى تصریح دارد. جلد ۲ کتاب سبک‌شناسی، ص ۶۲).     

              این مرد در ادبیات تازى و پارسى استاد بود و در ”تتمه الیتیمه ثعالبی“ از وى نام برده است و ابوالفضل بیهقى شاگرد او است و در تاریخ یمینى و مسعودى از او و منشآت و فضایل وى فصولى مشبع آورده است.  

              ابونصر صاحب دیوان رسالت محمود بود (به اصطلاح امروز رئیس دبیرخانهٔ سلطنتی) و مسعود پسر محمود هم او را تا پایان حیات (صفر ۴۳۱) بر آن پیشه و منصب باقى داشت.      

              نمونهٔ این مرد در تاریخ بیهقى و قسمتى دیگر سر و دست شکسته در جوامع‌الحکایات محمد عوفى به نقل از مقامات بونصر (۱) ، و قسمت‌هاى دیگر در کتب متفرقه باقى‌مانده است.        

              (۱) . مقامات بونصر در دست نیست و معلوم هم نیست که این کتاب تألیف ابونصر مشکان بوده است مثل مقامات بدیعى و حریرى و حمیدى که تألیف بدیع‌الزمان و حریرى و قاضى حمیدالدین است و یا به قول بعضى بیهقى سخنان و داستان‌هاى ابونصر را در کتابى نقل کرده است.         

              سبک بیهقى (۲) به عین تقلیدى است که از سبک نثر ابونصرمشکان چنان‌که میان منشآت ابونصر و شاگرد او هیچ‌گونه تفاوت موجود نیست.   

              (۲) . الشیخ‌ ابوالفضل محمدبن‌الحسین البیهقى الکاتب دبیر دیوان رسایل محمود و محمد و مسعود که در عهد فرخزاد صاحب‌دیوان رسالت شد و در عهد طغرل غلام به قلعهٔ غزنى حبس گشت و به آخر عمر انزوا اختیار کرد و در سنهٔ ۴۷۰ به ماه صفر فرمان یافت و تاریخ او سى مجلد بوده است که یک ثلث از آن در احوال مسعود برجاى است و مابقى از میان رفته است، در جوامع‌الحکایات عوفى حکایاتى با تصرف از قسمت گمشدهٔ کتاب سبک‌شناسى نقل گردیده است، و نیز عوفى گوید بیهقى را در عهد عبدالرشید مصادره کردند و تاریخ بیهق گوید او را براى تأدیهٔ مهرزنى به حکم قاضى حبس نمودند و از آن محبس به قلعهٔ غزنى به حبس سیاسى بردندش (تاریخ بیهق ص ۱۷۷).

    نمونه‌اى از تاریخ بیهقى

    پایان کار آل سیمجور :        

              امیر سبکتکین مدتى به نشاپور ببود تا کار امیر محمود راست شد، پس سوى هرات بازگشت، و بوعلى سیمجور مى‌خواست که از گرگان سوى پارس و کرمان رود، و ولایت بگیرد، که هواى گرگان بد بود، ترسید که وى را آن رسد که تاش را رسید، که آنجا گذشته شد، و خودکرده را درمان نیست، و در امثال گفته‌اند:”یَدَکَ اَوْ کَتا وَ فُوَک نَفَخَ“ چون شنید که امیر سبکتکین سوى هرات رفت، و با امیر محمود اندک مایه مرد است، طمع افتادش که باز نشاپور بگیرد، غرهٔ ماه ربیع‌الاول سنهٔ خمس و ثمانین و ثلثمائه از گرگان رفت، برادرانش و فائق‌الخاصه با وی، و لشگرى قوى آراسته، چون خبر او با امیر محمود رسید، از شهر برفت، و به باغ عمرولیث فرود آمد، یک فرسنگى شهر، و بونصرِ محمودِ حاجب، جدّ خواجه بونصرِ نَوْکی، که رئیس غزنین است از سوى مادر، بدو پیوست، و عامهٔ شهر پیش بوعلى سیمجور رفتند، به آمدن وى شادى کردند، و سلاح برداشتند، و روى به جنگ آوردند، جنگِ رخنه آن بود که (طبع طهران، و امیرمحمود - ص ۲۰۲) امیرمحمود نیک بکوشید، و چون روى ایستادن نبود رخنه کردند آن باغ را، و سوى هرات رفت و پدرش سوزان برافکند و لشگر خواستن گرفت، و بسیار مردم جمع شد از هَنْدو و خَلَج و از هر دستی، و بوعلى سیمجور به نشاپور مقام کرد، و بفرمود تا به‌نام او خطبه کردند، وَ مارؤُیَ قَطّ غالباً اَشَبَهُ بِمَغْلوبِ مِنْه (این عبارت عربى را بیهقى بدون استشهاد یا استدلالى من غیر ضرورت آورده است) و امیران سبکتکین و محمود، از هرات برفتند، و والى سیستان را به پوشنگ یله کردند.          

              پسر او را با لشگرى تمام با خود بردند، و بوعلى چون خبر ایشان بشنید، از نشاپور سوى طوس رفت تا جنگ کند، و خصمان بدم رفتند، امیر سبکتکین رسولى نزدیک بوعلى فرستاد و پیغام داد که خاندان شما قدیم است، و اختیار نکنم که بر دست من ویران شود [البته] (زیادتى در طبع طهران - ص ۲۰۲) نصحیت من بپذیر، و به صلح گرای، تا ما باز رویم به مرو، و تو خلیفهٔ پسرم محمود باش به نشاپور، تا من به میانه درآیم، و شفاعت کنم، تا امیر خراسان دل بر شما خوش کند (طبع طهران، به میان آیم و دل امیر خراسان بر شما به شفاعت و درخواست خوش گردانم و ...)، و کارها خوب شود، و وحشت برخیزد، و من دانم که تو را این موافق (در هر دو نسخه (مقارب) و در طبع تهران اصلاح شده است) نیاید اما با خرد رجوع کن و شمار خویش نیکو برگیر، تا بدانى که راست مى‌گویم، و نصیحت پدرانه مى‌کنم، و بدان به یقین که مرا عجزى نیست، و این سخن از ضعف نمى‌گویم، بدین لشگر بزرگ که با من است هر کارى بتوان کرد به نیروى ایزد عَزَّ و جَلّ، ولکن صلاح مى‌گویم و راه بَغْى نمى‌گیرم (طبع تهران: مى‌جویم و راه بغى نمى‌پویم. نسخهٔ خطی: صلاح مى‌خواهم و راه بغى نمى‌گیرم ... و سجع (نمى‌پویم) از تصرفات طبع تهران است). بوعلى را این ناخوش نیامد که آثار اِدْبار مى‌دید و این حدیث با مقدَّمان خود بگفت، گفتند این چه حدیث باشد، جنگ باید کرد! و بوالحسن پسر کثیر پدر خواجه ابوالقاسم سخت‌ خواهان بود این صلح را، و بسیار نصیحت کرد، و سود نداشت با قضاى آمده که نَعْوذُ بِاللهِ مِنْها، چون ادبار آید همهٔ تدبیرها خطا شود! و شاعر گفته است:     

  • فهرست و منابع تحقیق مقاله تاریخ بیهقی با خصوصیات خاص خود

    فهرست:

    ندارد.
     

    منبع:

    ندارد.

تحقیق در مورد تحقیق مقاله تاریخ بیهقی با خصوصیات خاص خود , مقاله در مورد تحقیق مقاله تاریخ بیهقی با خصوصیات خاص خود , تحقیق دانشجویی در مورد تحقیق مقاله تاریخ بیهقی با خصوصیات خاص خود , مقاله دانشجویی در مورد تحقیق مقاله تاریخ بیهقی با خصوصیات خاص خود , تحقیق درباره تحقیق مقاله تاریخ بیهقی با خصوصیات خاص خود , مقاله درباره تحقیق مقاله تاریخ بیهقی با خصوصیات خاص خود , تحقیقات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله تاریخ بیهقی با خصوصیات خاص خود , مقالات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله تاریخ بیهقی با خصوصیات خاص خود , موضوع انشا در مورد تحقیق مقاله تاریخ بیهقی با خصوصیات خاص خود
ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت