معماری دوره سلجوقی:
الف- بنا های مذهبی: 1- مسجد 2- آرامگاه 3- مدرسه
ب- بناهای غیر مذهبی: 1- کاروانسرا یا رباط 2- آب انبار 3- مناره 4- بازار
عناصر تشکیل دهنده معماری: 1- میان سرا یا حیاط 2- گنبد 3- شبستان 4- گنبد دو جداره 5- رواق 6- حجره 7- بازار 8- مناره 9- نورگیر 10- ازاره 11- پله 12- 13- آب انبار
مصالحی که در ایجاد بنا به کار رفته: آجر – گچ – سنگ – چوب – شیشه – کاشی – خشت
مهمترین ویژگی های معماری سلجوقی: آجرکاری – گچ بری – کاشی کاری
درآمدهای دولت سلجوقی برای معماری: مالیات ، هدیه و ...
چکیده:
سلجوقیان قومی ترک که در حدود 150 سال بر قسمتهای وسیعی از ایران حکومت کرده و باعث تحولاتی در همه زمینه ها من الجمله هنر و به خصوص معماری در ایران گشتند، معماری دوره سلجوقی حاوی ظرافت های تمدن گذشته ایران و تلفیقی از هنر ملت هایی که به تصرف و تسلط قوم غالب یعنی سلاجقه در آمده بودند. معماری دوره سلجوقی را می توان از آجرکاری بسیار ماهرانه آنان را در اکثر بناها، مخصوصا در بناهای معروف سلجوقی یعنی مسجد جامع اصفهان، و رباط شرف به وضوح مشاهده کرد.
قبل از آغاز و شروع متن از جنابعالی به خاطر نارسایی ها و کاستی های طرح عذرخواهی می نمایم.
هنر کاری می کند که هیچ یک از موالید فکر بشر نمی تواند جانشین آن شود، ما را از محدود به نامحدود می برد، از ماده منصرف و به معنی می کشاند به مکنونات خاموش و دلپذیر روح و احساسات راه می یابد و با آنها سخن می گوید، ما را از خود حقیرمان منتزع و به خودی عظیم و والاتر منعطف می کند.[1]
آن لمبتون، نویسنده تاریخ ایران بعد از اسلام در فصل اول کتاب خود می آورد.[2] « دوره سلجوقیان بزرگ را در ایران همانند قرون وسطای متقدم و یا مطابق با آن در غرب دانست.»
سلجوقیان ترکان غز بودند که برای تصرف زمینهای حاصل خیز از ماوراء النهر به ایران آمده و توانستند بر ایران، آسیای صغیر دست یابند، درک هیل در کتاب خود تحت عنوان معماری و تزئینات اسلامی در آغاز از سلسله سلجوقیان چنین می نویسد:[3] سلجوق رئیس قبیله ای بود که قراخانیان او را همراه قبیله اش در مرزهای آسیای مرکزی اسکان داده بودند وی و قبیله اش در اواخر قرن دهم میلادی اسلام آورد. »
در مورد ورود ترکان به اسلام، در کتاب سرگذشت سلجوقیان چنین می خوانیم : «با سقوط سلسله ساسانی و حمله اعراب مسلمان فصل تازه ای در تاریخ ایران رقم خورد، زیرا در کنار هر عنصر عرب و بهم، عنصر تازه ای به نام ترک نیز مطرح گردید.[4]
ابتدا از روزگار معتصم خلیفه عباسی به عنوان حافظین نظامی خلفا وارد عرصه سیاست شدند، از روزگار منتصر توانستند بر خلفا مسلط شده و به واسطه دلاوری و شجاعت خود مراتب ترقی را سریعا طی کنند، سلجوقیان که نسب شان به سلجوق می رسد ابتدا در خدمت یبغو (خان ترکان قرلت) بودند و چون اختلاف افتاد، به هند فرار کرده و در آن جا اقامت کردند و در واپسین دهه های سده چهارم به اسلام گرویدند و در سال 431 هجری پس از شکست سلطان مسعودی غزنوی در نبرد دندانقان، امپراطوری عظیمی بوجود آوردند.»
امیران سلجوقی در سال 426 هجری اواسط قرن پنجم از نور بخارا به جانب خراسان کوچ کردند و عبارت بودند از یبغو جغری بیک داود طغرل بیک محمد، فرزندان میکائیل بن سلجوق و قتلمش بن اسرائیل بن اسرائیل بن سلجوق، در زبده التواریخ این چنین آمده:[5] سلطان معظم رکن الدین ابوطالب طغرل بن میکائیل بن سلجوق در رمضان سال 431 وفات یافت ولی فرزندی نداشت، آلپ ارسلان به قدرت رسید، بعد از قتل آلپ ارسلان فرزندش ملکشاه به پادشاهی رسید که وی سه فرزند داشت: برکیارق، محمد و سنجر که کارفرمان روایی عراق، خراسان، آذربایجان، فارس، کرمان، مازندران، دیاربکر و شام در دست بود، پس از مرگ سلطان سنجر خراسان ویران گشت و با قتل طغرل بن ارسلان شاه عراق به ویرانی رسید، در روزگار ایشان عدل محوری و آبادان و جواب آن مورد توجه و عنایت لکن ظلم، ساکن و زمین گیر و شکسته بال بود.
علی حسین مولف اخبار الدوله السلجوقیه در صفحه 212 کتاب خود این چنین آورده است که در سال چهار صد وسی و یک در نبرد دندانقان، سلجوقیان، سلطان مسعود را شکست داد و به قدرت رسیدند.
اما در ادامه این فتح و پیروزی نصیب ترکان بیابان گرد ماوراء النهر شده بود، گردیزی در زین الاخبار نحوه به حکومت رسیدن آنان را این چنین در کتاب خود می آورد:[6] «اما سلجوقیان در پی این پیروزی از اردوگاه مسعود چندان غنیمت به دست آوردند که به شمار نمی آمد و چغری بیک داود آنها را بین یاران خود تقسیم کرده و به دنبال این قضیه، طغرل بیک به نیشابور رفت و آن جا را دوباره متصرف شد و پادشاهی خاندان سلجوقی را آغاز نمود.» در غزال نامه تالیف استاد جلال الدین همایی اسامی پادشاهان سلجوق بدین ترتیب ذکر شده است: [7]
« 1- رکن الدین ابوطالب طغرل بک از 455-429 – 1063-1038
2- عنصرالدین ابوشجاع آلپ ارسلان 465-455 1072-1063
3- جلال الدین ابوالفتح ملکشاه بن آلپ ارسلان 485-465 - 1092-1072
4- ناصرالدین محمود بن ملکشاه 486-485 1093-1092
5- رکن الدین ابوالمنظر برکیارق 498-585 - 1105-1092
6- غیاث الدین ابوشجاع محمد بن ملکشاه 511-498 - 1118-1105
7- معزالدین ابوالحارث سنجر بن ملکشاه 552-490 - 1157-1118
که در سایت دانشنامه رشد
www.daneshnameh.roshd.ir
پادشاهی جغری بیک سلجوق از سالهای 452-429 آورده شد و همینکه دوره سلطان سنجر از 511 هجری تا 552 ذکر شده است.
وزرای دوره سلجوق در کتاب غزالی بدین ترتیب نام برده شد که بنده فقط وزرای معروف آمد را نام می برم:
1- عمید الملک کندری: وزیر آلپ ارسلان
2- خواجه نظام الملک طوسی، مدت سی سال وزیر بوده ده سال در دوره آلپ ارسلان و بیست سال در دوره ملکشاه وی بزرگترین و مقتدرترین وزیر سلاجقه بوده است.
3- تاج الملک معروف به دارشت وزیر ملکشاه.
4- مجد الملک وزیر برکیارق
به نوشته کتاب تجارب السلف: ابوالفتح رازی اولین وزیر سلجوقی بود، که وی وزیر طغرل سلجوقی بوده است.
سلجوقیان در تاریخ ایران پدیده قابل توجهی هستند، چرا که این سلسله ترک نژاد علاوه بر تسلط بر نواحی وسیعی از متصرفات اسلامی، دارای ثروت و موقعیت ویژه ای شده اند که این موقعیت ویژه سبب اعتلای هنر در این دوره شد.
پروفسور ریپکا در کتاب ادبیات ایران در زمان سلجوقیان در این مورد چنین می نویسد:[8]
« سلاطین سلجوقی با اینکه خود فاقد فرهنگ بودند اما این مانعی بر سر راه این کار (گسترش زبان و ادبیات و هنر) نبود چون سیاست داخلی اینها در دست مشاورین و مدبران متعهد ایرانی قرار داشت.»
در مورد ثروت و موقعیت سلجوقیان که سبب شکوفایی هنر در این هنر شده است، درک هیل در معماری و تزئینات اسلامی چنین می نویسد:[9] «کاملا روشن است که ثروت و موقعیت این سلاطق آنها را به صورت مهمترین حامیان این بناها درآورده بود، آنها بانی ساخت قلعه ها، برج و باروری شهرها قصرها بوده و به حمایت از نهادهای مذهبی چون مساجد و مدارس پرداخته اند.»
شاید اولین و بدیهی ترین سوال که در ذهن بوجود می آید این است که علت این امر چه بوده است که محمد یوسف کیانی در کتاب تاریخ هنر معماری ایران دوره اسلامی این امر این گونه توضیح می دهد: «شکوفایی هنرها در این دوره مدیون ثبات سیاسی قلمرو سلجوقیان و همچنین وزیران دانشمندی چون خواجه نظام الملک و عمیدالملک بوده است.»
دوره 150 ساله پادشاهی سلجوقیان در ایران، را شاید بشود به قول گرابر«دومین عصر کلاسیک اسلامی نام گذاری کرد که اولین آن هم در قرنهای هشتم و نهم که ترکیب فرهنگ ایرانی و عربی در اسپانیا بوده است.
وضعیت مالی خوب و نسبتا ثروتمند دوره سلجوقیان سبب اعتلای هنر شد، و در این باره هنرمندان حامیانی چون پادشاهان، وزرا، ثروتمندان و نجار داشته اند.
گرابر در کتاب معماری و تزئینات اسلامی می نویسد:[10] «در ساخت بناها و تولید اشیاء چند گروه حامی وجود داشت: 1- سلاطین 2- طبقه مذهبیون شهرنشین مرکب از تجار و صنعتگران 3- طبقه مذهبیون 4- گردهمایی که بر هنر و مخصوصا معماری تاثیر داشت ولی اطلاع دقیق و چندانی از آنها در دست نیست مانند غیر مسلمانان ارمنیان و نسطوریان که رد ایران فعال بودند.»
در دوره امپراطوری سلجوقی را از قرن یازدهم میلادی آغاز و تا قرن سیزدهم ادامه داشته، همزمان با دوره گوتیک در اروپاست (مجلل ترین آمار هنری غرب قرون وسطی در اروپا خلق شد.
هانری مارتن نویسنده معاصر در کتاب سبک شناسی هنر در یاران می نویسد:[11] هنر اسلامی هنری نیست که خود بخود بوجود آمده باشد بلکه حامل آمیختگی هنر شرق و هنر کشورهای فتح شده است.» ولی هدف نمایی و نهایی هنر در این دوره چه در ایران و چه در اروپا را توجه به خداوند و روی کردن به اهداف متعالی می داند.
لمبتون بر خلاف نظریه گرابر معتقد است که[12] «دوره سلجوقیان دوره جنگهای شدید، قحطی، طاعون و سختی از ویژگیهای عادی این روزگار به شمار می رفت اما زا طرف دیگر دوره ای بود ک در خلال آن تمدن ایران به قلل پیشرفت مادی و معنوی دست یافت، افرادی چون غزالی، شهرتانی، نسخی، انوری، نظام الملک، عمرخایم، ابوسعید ابی الخیر و معزی همه در این دوره زندگی می کردند.»
وی معتقد است که به علت تنوع اقلیمی و شرایط طبیعی با وجود فرهنگ اسلامی و ترکی غالب بر جامعه نوعی دلبستگی خاصی و تنوع محلی در اخلاقیات اجتماعی پدید آمده بود که سبب رشد و شکوفایی هنرها و ویژگیهای متفاوت در آن دوره می شد.
در دوره سلجوقیان، سفالگری؛ فلزکاری مشغول شده و هنرمندان در نساجی به مهارت رسیده و در معماری هم عناصر جدیدی از ترکیبات قضایی به وجود آمد، دولت سلجوقیان، دولت متمرکز و سازمان یافته ای بود که در یک شرایط خاصی بوجود آمده که سبب شکوفایی هنر شد که البته این هماهنگی در یک زمان محدود و در یک وقت معین رخ ننمود بلکه همگانی بود.
راوندی در کتاب راحه الصدور می نویسد:[13] «هر چند از ربع مسکون از بسیط زمین به امارات و ابنیه خیرات سلاطین آل سلجوق آراسته است و هیچ شهری از شهرهای اسلامی از آن زینت و حلیت خالی و عاطل نمانده است و تقدیم آن بر امهات مهمات واجب دانسته اند.»
دوره سلجوق دوره تحکیم و علومی چون مثلثات، نجوم و اخترشناسی است که در تاریخ ایران کمبریچ جلد پنجم ... می نویسد:[14] «سلطان ملکشاه بفرمود تا سال شمسی تازه ای تاسیس کنند و تردیدی نیست که این تقویم نهم رمضان سال 471 و مصادف با زور اعتدال ربیعی مصادف می گشت، گزارش دیگری می گوید که گروهی از اخترشناسان از جمله خیام ماموریت یافتند به اصلاح تقویم بپردازند.»
دربار سلجوقی پر از علما و نویسندگان ایرانی بود، زبان فارسی زبان رسمی و بر خلاف دوره غزنوی مکاتبات با این زبان انجام می گرفت از لحاظ فرهنگی عصر سلجوق اوج فرهنگ و تمدید فرهنگ و تمدید ایرانی است و شعر و ادب رونقی به سزا داشت «شعرایی چون: انوری و خاقانی در سبک عراقی (استعمال مفردات عربی در شعر) به کمال رسیده و قالب شعر حماسه غنایی که سراینده و مبتکر آن نظامی بود بوجود آمد از دیگری شهرای این دوره ریپکا در تاریخ ایران کمبریچ از[15] شهاب الدین عمعق بخارایی ... عبدالواسع جبلی رشید الدین محمد عمر معروف به وطواط نام می برد.»
پروفسور رپیکا می افزاید:[16] «شعرای عهد سلجوقی برای اعاشه بهتر از درباری به دربار دیگر می رفتند.» ولی از قصیده سرایانی چون انوری خراسانی و خاقانی قفقازی نام می برد وی همچنین از ادیب صابر شاعر دربار سلطان سنجر که اشعار حماسی عشق و شراب وی معروف بوده است یاد می کند.»
سلجوقیان در گسترش زبان و فرهنگ فارسی و ایرانی تلاش زیادی کردند و به حمایت ادبا و شعرا پرداختند به طوریکه شعر فارسی رونق گرفت شاعرانی چون ناصرخسرو ظهیر فاریابی - ابوالفرج رونی - خیام جمال الدین عبدالرزاق اصفهانی – کمال الدین اسماعیل اصفهانی – انوری – امیر صفوی و سنایی غزنوی در کتاب سرگذشت سلجوقیان تالیف نادره جلالی از مورخین به نام این دوره تحت عنوان: ابوالحسن علی بن زید بمیتی معروف به این خندق: تاریخ یمینی – الرسل الی الرسل تالیف بهاءالدین محمد موید بغدادی – سلجوقنامه توشه شهیری نیشابوری «گردیزی صاحب زین الاخبار – راوندی صاحب راحه الصدور و آیه الصدور و دانشمندانی چون امام محمد غزالی ، فخر رازی و نیز طوسی یاد می کند وی افزاید این دوره وزیران دانشمند و با کفایتی چون: خواجه نظام الملک و عمید الملک کندری داشته است که ملکشاه سلجوقی در سی بیست سال سلطنت خود که سبب آبادانی و عمران در کشور و اعتلای هنر گشته است وزیر نام آوری چون نظام الملک در خدمت او بوده است. که از عرفای بزرگ دوره سلجوق نیز می تواند از ابوحمید محمد بن ابوبکر ابراهیم معروف به فرید الدین عطار نام برد. قدیمی ترین و کهن ترین قصه ایرانی به روایت پروفسور ریپکا در کتاب ادبیات ایران در زمان سلجوقیان[17] «سمک عیار که در سال 585 هجری قمری توسط فرامرز خداداد به عبدالله کاتب الارجانی نوشته شده است.»
و همچنین مجموعه جوامع المکایات ولوامع الروایات که شامل حکایات کوتاهی است که توسط سدید الدین محمد عرفی گردآوری شده است و کتاب کلیله و دمنه که ازمنه بسیار قدیم یکی از نفیس ترین کتب ملل شرق و غرب بوده است به نام حکایات بیدپا پا توسط ابوالمعانی نصرالله در طی سالهای 552-511 قمری به ترجمه جدیدی از این کار همت گماشت و کتاب مرزبان نامه تالیف مرزبان رستم بن شهریار بن شروین که آمد را مقارن پایان قرن چهارم نوشته است و روضه العقول نوشته محمد بن نمازبن ملطیوی وزیر سلاجقه روم در پایان قرن ششم هجری است.
خاقانی بزرگترین نماینده قصیده سرایی و نظامی برجسته ترین سراینده حماسه های ادبی است.
«در نقاشی و هنرهای تزئینی اگر هنر بی مانند اما نسبتا پایدار اشیاء سده های ششم و هفتم هجری را که مخاطب عمومی داشتند را مستثنی کنیم، تازگی و نومایگی این دوره در این که نخستین لحظات تاریخ شناخته شده نقاشی ایران است.»[18]
هنر معماری ایران در طول تاریخ از تداوم کم نظیری برخوردار بوده است که نشان دهنده اعتقادات و باورها و و تستهای مردم ایران زمین است. نگاهی به نوع معماری ایران این نکته را در ذهن روشن می سازد که ایرانیان و معماران ایرانی علاوه بر تامین مسکن از جهت گرما و سرما و امنیت به مسائل روحی و معنوی نیز توجهی خاص داشته اند.
در تاریخ هنر معماری ایران دوره اسلامی می خوانیم:[19] « معماران ایرانی با توجه به موقعیت اقلیمی و جغرافیایی این سرزمین پهناور در ابداعات و نوآوری راه ترقی را پیمود و در ایجاد انواع پوششها، طاقها، طاقنماها، در عصر و دوره ای شاهکارهای فراوانی به وجود آورده اند، در بین انواع بناها، ایرانیان با توجه به مبدا یگانه و آفریدگار جهان در ایجاد مساجد که توجه را به سوی عالم بالا و وحدانیت معطوف می دارد سعی و کوشش فراوانی به خرج داده اند. بناهای ایرانی که بسیاری از آنها رد طول زمان بر اثر عوامل متعدد از میان رفته نتیجه کار استاد کارانی است که مسئولیت ایجاد و نگهداری و مرمت آن را به عهده داشته اند.
پروفسور ویلبر می گوید:[20] «اجرای هر طرح معمایر به سه عنصر اجتماعی بستگی دارد، جامعه ای که به آن طرح نیازمند است، دوم شخص یا اشخاصی که از اجرای طرح حمایت می کنند و هزینه آن را می پردازند و سوم معمار یا استادکاری که طرح را اجرا می کنند و جذابیت معماری در ایران به این است که دریابیم چگونه این عوامل سه گانه بر یکدیگر تاثیر گذاشت و سرانجام بنایی را به وجود می آورند.»