تعریف تحریف .
به نوشته ابن منظور حرف , انحراف , تحرف و احریراف ( که با حرف على به کار مى رود ) یعنى عدول و میل ( گشتن ) از چیزى است . تحریف القلم یعنى قط زدن آن به صورت یکبرى و مایل یا کج ; و قلم محرف یعنى قلمى که این گونه تراشیده شده و مقطع کج داشته باشد. تحریف الکلم عن مواضعه , یعنى تغییر دادن آن . کلمه تحریف در قرآن به کار رفته است . یهود ( بنى اسرائیل ) معانى تورات را با کلمات مشابه تغییر مى دادند و خداوند از آن تعبیر فرموده است به یحرفون الکلم عن مواضعه ( نساء , 46 مائده , 13 ) ( لسان العرب , ذیل ماده حرف ). بعضى از فرهنگها تحریف را به تغییر و تبدیل معنى کرده اند که جامع تر است ( تاج العروس ). در قرآن مجید مشتقات تحریف چهار بار به کار رفته است . بار سوم شبیه به دو مورد سابق الذکر است و بار چهارم مى فرماید : و قد کان فریق منهم یسمعون کلام اللّه ثم یحرفونه من بعد ما عقلوه ( بقره , 75 ) ( و حال آنکه گروهى از آنان کلام الهى را مى شنوند و پس از آنکه آن را دریافتند آگاهانه دگرگونش مى سازند. ) بعضى از صاحبنظران تحریف اصطلاحى را هفت وجه دانسته اند ( صیانه القرآن من التحریف , محمد هادى معرفه , ص 11 - 14 ). اما تحریف یا تحریفهایى که در مبحث حریف پذیرفتن قرآن به کار مى رود , بیشتر تحریف لفظى است . زیرا تحریف معنوى [ معنایى ] یعنى تفسیر به راى به وجهى نامعقول و تاویل ناپسندیده و درآوردن معانى آیات قرآن بر وفق اهواء و آراء مختلف که در تاریخ تفسیر قرآن از سوى غالب مکاتب کلامى یا گاه فقهى رخ داده است , از موضوع بحث ما خارج است . تحریف لفظى خود بر دو نوع است : الف ) به کاهش که به آن تحریف به نقیصه یا تنقیص ( کاهش ) مى گویند. چنانکه مدعیان قائل به تحریف فى المثل معتقدند که آیه یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک به دنباله اش فى على ( درباره على ) یا عبارت ان علیا مولى المؤمنین ( بیگمان على مولاى مؤمنان است ) افزوده داشته است و در جمع عثمان یعنى مصاحف امام او نیامده است .
یا چنانکه مشروحتر خواهیم گفت طبق بعضى اخبار اهل سنت بعضى سوره ها مانند سوره حفد و خلع و آیه ها مانند آیه رجم جزو قرآن بوده ولى بعد نسخ التلاوه یا منسوخ التلاوه شده است و نهایتا در مصحف رسمى عثمانى نیامده است . ب ) به افزایش , بیشتر محققان برآنند که کسى قائل به تحریف به افزایش یا تحریف به زبان نیست . ولى از ابن مسعود نقل کرده اند که بر آن بوده است که سوره فاتحه و معوذتان ( دو سوره آخر قرآن کریم ) جزو قرآن نیست و در مصحف خاص او هم درج نشده بوده است . یا عجارده که گروهى از خوارج اند ( اصحاب عبدالکریم بن عجرد ) برآنند که سوره یوسف جزو قرآن نیست . و به نظر آنان روا نیست که چنین قصه عاشقانه اى جزو وحى الهى باشد. ( صیانه القرآن , ص 13 ). ج ) تحریف به معناى تغییر و تبدیل که قائلان به آن مثالهایى مى زنند که همه از مقوله اختلاف قراآت است مانند ملک یوم الدین به جاى مالک یوم الدین , فتثبتوا به جاى فتبینوا یا فالق الاصباح ( به فتح همزه , یعنى الاصباح را جمع صبح مى گیرند نه مصدر باب افعال ) به جاى فالق الاصباح یا جاعل الظلمات به جاى جعل الظلمات . پس قول به تحریف قرآن به یکى از این سه وجه است . قائلان به تحریف از شیعه امامیه . بعضى از اهل سنت از دیرباز به شیعه امامیه اثناعشریه نسبت داده اند یا تهمت زده اند که قائل به تحریف قرآن هستند. چنانکه ابن اثیر در کامل , و قلقشندى در صبح الاعشى و امام فخر رازى در تفسیر آیه حفظ : انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون ( سوره حجر , 9 ) در تفسیر کبیرش چنین نسبتى به شیعه مى دهند. ( براى تفصیل در این باره قانون تفسیر , سید على کمالى دزفولى , ص 96 - 97 ). اگر قول به تحریف بعضى از شیعه امامیه , فقط قائلانى از اهل سنت داشت , امکان داشت که آن را حمل بر مناقشات بین فرقه اى کرد و گفت بهتانى واهى و بى اساس است . نظرگاه رسمى و حتى اجماعى شیعه امامیه اعتقاد به عدم تحریف قرآن است ولى بعضى از ناآگاهان , ولو از فضلا , این نظر را خدشه دار و این اجماع را خرق کرده اند و به انگیزه هاى تولایى و تبرایى , بى آنکه سخنگوى شیعه باشند , قائل به تحریف قرآن کریم شده اند. آرى حتى در بعضى از منابع مهم حدیث شیعه چنین قولى آمده است . چنانکه در کافى که نخستین و مهمترین کتاب از کتب اربعه حدیث معتبر و رسمى شیعه امامیه است , احادیثى نقل شده که این معنى از آن مستفاد مى گردد. کلینى ( م 329 ق ) در کتاب کافى , در کتاب الحجه , بابى تحت عنوان کل قرآن را کسى جز ائمه علیهم السلام جمع نکرده است و ایشانند که علم آن را به کمال دارند , باز کرده است , و در حدیث اول از ابوجعفر ( امام محمد باقر - ع - ) چنین نقل کرده است : هیچ کس از مردم ادعا نکرده است که کل قرآن را چنانکه نازل شده است جمع کرده است , مگر آنکه دروغگوست . و حال آنکه کسى جز على بن ابى طالب (ع ) و جز ائمه بعد از او آن را جمع و حفظ نکرده است . ( کافى , 1/228 ). و در حدیث بعدى باز از طریق جابر از حضرت امام محمد باقر (ع ) نقل مى کند : هیچ کس نمى تواند ادعا کند که جمیع قرآن از ظاهرش و باطنش نزد اوست غیر از اوصیاء . همچنین نظیر این اخبار در تفسیر عیاشى , بصائرالدرجات , غیبه نعمانى و تفسیر او آمده است , و قریب به تمامى آنها را علامه مجلسى در بحارالانوار , در مجلد 92 که مخصوص قرآن است , ذیل بابى به نام ما جاء فى کیفیه جمع قرآن گرد آورده است . ( نیز 16 فقره از نصوص اخبار تحریف از نظر شیعه را حجه الاسلام سید على حسینى میلانى در کتاب التحقیق فى نفى التحریف عن القرآن الشریف , ص 57 - 61 , با ذکر منابع انها نقل کرده است . ) پس از عصر متقدمان , و با اوجگیرى نهضت اخباریه , مى بینیم که بسیارى از آنان حتى بزرگانى چون حر عاملى و فیض کاشانى و علامه مجلسى نیز کلمات و تعابیر دو پهلویى در این باب دارند , یا به دوگونه , هم در اثبات و هم در نفى تحریف سخن گفته اند. استاد محمدهادى معرفه , قرآن پژوه معاصر بر آن است که اخباریه و مخصوصا پرچمدار شاخص آن سید نعمت اللّه جزایرى ( 1050 - 1112 ق ) بر اساس اخبار پراکنده و غرائب و شواذ و افسانه هاى اساطیرگونه , نغمه تحریف رااز نو زنده کرده است و کتابش الانوار النعمانیه ( 1/97 , 98 , 277 ; 2/357 ) و نیز رساله منبع الحیاه او منبع اصلى قول به تحریف است و محدث نورى , صاحب فصل الخطاب ( که به تفصیل درباره اش سخن خواهیم گفت ) بر آن اعتماد کرده و جزایرى پیشواى او در این امر است . ( صیانت القرآن , ص 86 - 87 ). و هم ایشان از قول جزایرى در کتاب منبع الحیاه نقل مى کند که اخبار مستفیضه و بلکه متواتره دلالت بر وقوع زیاده و نقصان و تحریف در قرآن دارد. از جمله از امیرالمؤمنین (ع ) روایت شده که چون از ایشان در باب تناسب بین دو جمله از گفته حق تعالى در آیه سوم سوره نساء یعنى و ان خفتم الا تقسطوا فى الیتامى و فانکحوا ما طاب لکم من النساء مثنى و ثلاث و رباع پرسیدند حضرت (ع ) فرمودند در این فاصله , یعنى در فاصله بین دو جمله اى که ربط معنایى آن آشکار نیست , بیش از یک سوم قرآن ساقط شده است . ( صیانه القرآن , ص 158 ).