چکیده:
سازمان ها برای انجام وظایف با بیشترین کارایی و اثربخشی و درنتیجه تحقق اهداف و ماموریت ها، علاوه بر رعایت قواعد سازمانی، نیاز به مجموعه ای از رهنمودهای اخلاقی دارند که آن ها را دراین امر یاری کرده و با ایجاد هماهنگی، حرکت آن ها را به سمت وضعیت مطلوب تسهیل سازد.رعایت اخلاق کسب و کار و مسئولیت اجتماعی از راه افزایش مشروعیت اقدامات سازمان، سودآوری و بهبود مزیت رقابتیریال موفقیت سازمان را تحت تاثیر قرار می دهد.هدف این مقاله آن است که ضرورت توجه به اخلاق و مسئولیت اجتماعی را تبیین کرده و آثار مثبت رعایت مسئولیت اجتماعی را بر عملکرد و موفقیت سازمان، مورد بررسی قرار دهد.
مقدمه:
پرسش ازخوبی و بدی به شکل گیری اخلاق می انجامد.در اخلاق مدیریت صحبت ازخوبی و بدی عمل مدیریتی است.
-عمل مدیریتی وقتی در حوزه اخلاق مطرح میشود که : بین منافع سازمانی و مسئولیت اجتماعی مدیر تعارض بوجود آید اخلاق و مسئولیت اجتماعی که باید آن را بایدها و نبایدهای ارزشی-فلسفی و معیار سنجش درستی و نادرستی رفتار شخص نسبت به خود، دیگران و جامعه تعریف کرد از مباحثی است که در یکی-دو دهه اخیر مورد توجه دانشمندان و علمای مدیریت در جهان قرار گرفته است(میرکمالی، 1375، 20)
عدم توجه به اخلاق کار در مدیریت سازمانها، در جوامعی مانند ایران که از یک سو دارای ارزشهای اخلاقی غنی بوده، از سوی دیگر با کشورهای پیشرفته فاصله قابل توجهی دارند، میتواند معضلاتی بزرگ برای سازمانها به وجود آورد. به علاوه با افزایش انتظارات اجتماعی از سازمانها، جوامع نسبت به مسائلی مانند محیط زیست ، حقوق زنان، کودکان، اقلیتها، معلولان، برابری استخدام و کاهش نیروی انسانی، حساستر شدهاند. بیتوجهی سازمانها به این حقوق و عدم رعایت اصول اخلاقی در برخورد با ذینفعان بیرونی، میتواند مشکلاتی را برای سازمان ایجاد کند و مشروعیت سازمان و اقدامات آن را موردپرسش قرار داده، درنتیجه سود و موفقیت سازمان را تحت تأثیر قرار دهد. اخلاق کار ضعیف، بر نگرش افراد نسبت به شغل، سازمان و مدیران موثر بوده، میتواند بر عملکرد فردی ، گروهی و سازمانی اثر بگذارد. مدیریت اخلاق در محیط کار منافع بسیار زیادی برای رهبران و مدیران دارد؛ اما تاکنون کسانی که به مباحث اخلاق کار پرداخته اند فلاسفه، دانشگاهیان و منتقدان اجتماعی بوده اند و نه مدیران. درنتیجه بسیاری از مطالبی که تا به امروز درباره اخلاق کار نوشته شده مطابق با نیازهای عملی مدیران و رهبران سازمانها نیست. هدف این مقاله کمک به مدیران برای وارد شدن به این بحث است.
اخلاق و اخلاق کار
برای ورود به بحث مدیریت اخلاق ابتدا باید اخلاق را تعریف کنیم.
اخلاقیات ارتباط نزدیک و تنگاتنگی با ارزشها دارند و به عنوان ابزاری نگریسته میشوند که ارزشها را به عمل تبدیل میکنند. اخلاق، یعنی رعایت اصول معنوی و ارزشهایی که بر رفتار شخص یا گروه حاکم است، مبنی بر اینکه درست چیست و نادرست کدام است؟ (دفت، 1374: 638). اخلاق، مفاهیمی چون: اعتماد، صداقت، درستی، وفای به عهد نسبت به دیگران، عدالت و مساوات و فضائل شهروندی و خدمت به جامعه را در بر میگیرد. اخلاق در معنی، تشخیص درست از نادرست و خوب از بد، همیشه موضوع مورد بحث فلاسفه بوده، آنها به عنوان یکی از شاخههای فلسفه، در مورد آن سخن گفتهاند. به علاوه برخی مانند هایک اخلاق را تمدنساز به شمار میآورند. (غنینژاد، 1381: 129). بیشتر استانداردها و قواعد اخلاقی در یک فرهنگ نسبت به فرهنگهای دیگر و در زمانهای مختلف با یکدیگر تفاوت دارند. (هس مر، 1995: 113). به عبارت دیگر، نسبیت گرایی اخلاقی باعث می شود آنچه که در یک جامعه، عملی درست نامیده می شود در فرهنگ یا جامعه ای دیگر نادرست تلقی شود و میزان ابهام و بعضاً تعارض در ارزشها افزایش یابد.
اخلاق کار(Business Ethics) به معنی شناخت درست از نادرست در محیط کار و آنگاه انجام درست و ترک نادرست است. اخلاق کار، به عنوان شاخهای از دانش مدیریت، از زمان پدیدار شدن نهضت مسئولیت اجتماعی در دهه 1960 پدیدار شد. در این دهه جنبشهای آگاهی بخش اجتماعی، انتظارات مردم را از سازمانها بالا برده، آنها را به این نتیجه رسانده بود که سازمانها باید از امکانات وسیع مالی و نفوذ اجتماعی خود برای رفع مشکلات اجتماعی، مثل: فقر، خشونت، حفاظت از محیط زیست، تساوی حقوق، بهداشت عمومی و بهبود وضع تحصیلات استفاده کنند. مردم براین باور بودند که چون شرکتها و مؤسسات با استفاده از منابع کشور به سود دست مییابند، به کشور بدهکار و مدیون هستند و بایستی برای بهبود اوضاع اجتماعی تلاش کنند (Mc Namara,1999:6). اگرچه انگیزه و توجه شرکت به رعایت مسائل اخلاقی به سال 1923 و به بنیانگذار شرکت مبلمان و اثاثیه هرمان میلر دی جی دوپر بر میگردد ولی توجه به اخلاقیات در نوشته های مدیریت، در کتاب: وظیفههای مدیران چستر بارنارد (1938) و آثار ماکس وبر به چشم می خورد (اشنایدر و بارسو، 413:1379). بارنارد براین باور بود که «ناممکن است سازمانهای رسمی بتوانند بدون عنصر اخلاقی عمل کنند. رهبری که به اصول اخلاقی عمل نمی کند نفوذ خود را از دست میدهد و نمیتواند برای مدت طولانی دوام آورد» (بارنارد، 1368: 404). مدیریت اخلاق عبارتست از شناسایی و اولویت بندی ارزشها برای هدایت رفتارهادرسازمان.
سازمانها با ایجاد یک برنامه مدیریت اخلاق می توانند اخلاقیات را در محیط کار مدیریت کنند. برنامه های اخلاق به سازمانها کمک می کنند تا بتوانند در شرایط آشفته عملکرد اخلاقی خود را حفظ کنند. امروزه مدیریت اخلاق یکی از زمینه های علمی مدیریت به شمار می رود که دارای رویکردی برنامه ای و ابزارهای عملی است.
از آنجایی که مدیریت، فن اداره یک تشکیلات و سازمان است و اداره و هدایت امکانات مادی و انسانی، ریزه کاریها و لطافتهای بسیاری را می طلبد، نقش اخلاقی مدیر در گرو نگاهداشتن شورها و برانگیختن انگیزه ها و در انسجام واحدها و سرعت بخشیدن به امور سازمانی جهت رسیدن به نتایج مطلوب امری انکار ناپذیر و حائز اهمیت فراوان در اداره بهینه سازمان است. قرآن کریم یکی از عوامل موفقیت پیامبر اکرم (ص) را در مدیریت، اخلاق نیک می داند و در سوره آل عمران آیه 159 می فرماید:«حسن اخلاق و مهربانی تو با مردم رحمتی است از جانب خداوند و اگر تندخو و سخت دل بودی مردم از اطراف تو پراکنده می شدند.»چه بسیارند مدیرانی که با داشتن خصوصیاتی همانند قاطعیت، تخصص، قدرت و آگاهیهای لازم در سطحی بالا قرار داشته اند ولی به خاطر عدم رعایت مسائل اخلاقی در حوزه مدیریت موفقیت مطلوب را کسب نکرده و در نتیجه با ناکامی روبرو شده اند.
هرگاه اخلاق حسنه در سازمان جاری شود مدیران به توانایی دیدن چیزهایی دست می یابند که قبلا نمی توانستند آنها را ببینند.آیه "و امرهم شوری بینهم"(10-سوره شوری، آیه 18) در دین مبین اسلام و فرمایش امیرالمومنین علی(ع)درباره مشورت و اثرات آن :"من شاورالرجال شاور فی عقولهم "(11-حکمت، 161)بیانگر این نکته ظریف است.عصر انفجار اطلاعات نیز تبادل افکار و اطلاعات را اقتضا می کند.از طرفی توسعه توانایی های کارکنان در عملکرد و تصمیم گیری توسط خود آنها رابطه مستقیم با حداکثر کارایی سازمان در دستیابی به پروژه های بهسازی ذارد(انصاری منوچهر، اصول مدیریت کیفیت فراگیر، چاپ اول، تهران:انتشارات کتاب نو، 1383)
دیدگاه اسلامی
اخلاقیات و اصول اخلاقی از جمله مباحثی است که بهکارگیری آن در جامعه مورد تاکید اسلام است بهطوریکه پیامبر اسلام (ص) هدف از رسالت خویش را به کمال رساندن مکارم اخلاقی معرفی کرده اند. از این رو اخلاقیات به عنوان مجموعه ای از ارزشها، باید ها و نبایدها می تواند نقش مهمی را در مدیریت اثر بخش سازمانها ایفا کند. انضباط کاری ، مهرورزی ، دادورزی، معاشرت سازنده ، مشاورت، تواضع ، وفای به عهد، خدمتگزاری، مدارا از جمله شیوه های مطلوب اخلاقی مورد تاکید اسلام در مدیریت سازمانها محسوب می شود که جهت تحقق آنها تدوین منشور اخلاقیات و عملی ساختن آن در سازمانها ضروری است. در این راستا با ایجاد ضمانتهای اجرایی و نهادینه کردن رفتار اخلاقی در سازمان می توان اخلاقیات و اصول اخلاقی را در سازمان تقویت کرد که در صورت تحقق این امر کاهش تبعیض، بی عدالتی ، نارضایتی، افزایش روحیه سازمانی و تعهد کارکنان از یکسو، رشد و تعالی انسانها ، بالندگی سازمانها و پیشرفت جامعه را از سوی دیگر موجب خواهد شد.
خصائل اخلاقی 5 گانه از نگاه سقراط حکیم
سقراط میگوید: انسان تکلیفی جز تحصیل خوشی و سعادت ندارد و سعادت جز با جماعت و همکاری میسر نیست.
ما انسان ها با 5 خصلت به خوشی و سعادت می رسیم:
1- باخرد ورزی به حکمت می رسیم.
2- با حکمت نسبتی معقول بین خود و نفس برقرار می کنیم که به آن عفت می گوئیم.
3- باعفت نسبتی بین خود و جامعه برقرارمی کنیم که به آن عدالت می گوئیم.
4- باتکیه براین عدالت، خداترس می شویم.
5- با تمسک به این ایمان و خداترسی در جامعه به شجاعت می رسیم.
آیا کاروتلاش و ایجاد مزیت های استراتژیک در ابعاد جهانی نیازمند ترویج اصول اخلاقی و تقویت فرهنگ معنوی نیست؟
چرا رفتارهای غیر اخلاقی و غیر قانونی در مناسبات بوجود می آید ؟
الف: رفتارهای غیر اخلاقی و غیر قانونی برای برخی از کارکنان ناشناخته است.
ب: فرصت های نامناسبی وجود دارد و برخی از کارکنان بااستفاده از آن فرصت ها رفتار های خلاف اخلاق و قانون را مرتکب می شوند.
ج: فشارهای افراد و گروههای ذی نفوذ درون سازمانی و برون سازمانی وجود دارد.
د: قوانین، مقررات، سیاست ها و خط مشی های غیر شفاف و قابل تفسیرباب است.
اخلاق، تشخیص صحیح از ناصحیح و آنگاه انجام صحیح و ترک ناصحیح است. تشخیص درست از غلط همیشه ساده نیست. بسیاری از دانشمندان علم اخلاق ادعا می کنند که باتوجه به اصول اخلاقی در مقام عمل همیشه یک راهکار درست وجود دارد و برخی دیگر معتقدند که راهکار درست بستگی به موقعیت و شرایط دارد و تشخیص اینکه کدام راهکار درست است درنهایت به عهده خود فرد است.
تجزیه و تحلیل مسائل اخلاقی در مدیریت و توازن بین عملکرداقتصادی و اجتماعی
تجزیه و تحلیل اقتصادی :که مبنای آن حد اکثر رساندن درآمدها و به حداقل رساندن هزینه هاست.( اخلاق مدیریت و اقتصاد)
تجزیه و تحلیل قانونی : که مبنای آن اجرای قانون به عنوان تبلور قضاوت .( قانون و اخلاق مدیریت )
بکار گیری فنون مدیریت
تجزیه و تحلیل فلسفی :که مبنای آن فرایند عقل گراست
روش های برخورد در مسائل فرهنگی ، اجتماعی و سیاسی