در سالهای 1970 تا 1980 مدارس سخت تلاش می کردند تا دانش آموزان درباره خودشان احساس خوبی داشته باشند. اما در آغاز فعالیت عزت نفس در حل مشکلاتی مانند رفتار ضد اجتماعی، افسردگی، مصرف مواد مخدر با شکست مواجه شد و در واقع آسیب پذیری دانش آموزان نسبت به این مشکلات افزایش یافت.
[1]هلن مک گراس, شیوه موثرتری برای ادامه فعالیت عزت نفس در دانش آموزان از طریق ایجاد احساس توانمندی، مسئولیت و موفقیت مجددپیشنهاد کرد
دیدگاه جدید و مطالعات تحقیق در سالهای اخیر به خاطر زیر سوال بردن بعضی برداشت های اشتبا ه از نقش عزت نفس در موفقیت و رفتار پدید آمد.
اکنون بعضی روانشناسان و مربیان اصرار دارند که برای ایجاد عزت نفس مدارس بیشتر به شیوه [2]واقع بینانه عمل کنند و اینکه صرفا دانش آموزان احساس خوبی در مورد خودشان داشته باشند, کفایت نمی کند. مدارس باید بیشتر به آنها کمک کنند که موفقیت را تجربه کنند و به ویژگی های شخصی شان افتخارنمایند.
تاریخچه فعالیت عزت نفس:
ابتدای فعالیت عزت نفس در سالهای 1970 تا 1980 منعکس کننده رشد فرهنگی, تاکید بر احساسات و توجه به خوشبختی افراد بود. عزت نفس به عنوان عاملی مهم که از هر نوع پیامد نامطلوب شخصی، اجتماعی، شکست های تحصیلی جلوگیری می کند, در نظر گرفته شد.
برای اینکه دانش آموزان احساس خوبی در مورد خودشان داشته باشند تلاش های گسترده ای صورت گرفت. بعضی از فعالیت ها در جهت " من استثناء و منحصربه فرد هستم و هیچ کس شبیه من نیست" صورت گرفت. همچنین مدارس سیاست های مختلفی در این زمینه بکار بردند.آنان با حمایت خود عملابه شکست دانش آموزان کمک کردند.
در این مدارس هنگامی دانش آموزان اشتباه زیادی مرتکب می شدند مورد انتقاد قرار می گرفتند که این عمل احساس بدی به آنان دست می داد.
تحقیقات نشان دادند که این شیوه نه رفتار های ضد اجتماعی را تغییر داد و نه روابط را بهبود بخشید و نه افسردگی را کاهش داد و نه باعث کاهش مصرف مخدر شد. مارتین سلیگمن یکی از روانشناس ادعا می کند احساس خوبی را که در عزت نفس دانش آموزان مد نظر بود, دقیقا تاثیر معکوس داشته است.
با توجه به آنچه دانش آموزان احساس می کردند و انجام می دادند، معلمان با راهنمایی اشتباه دو نسل دانش آموزان را نسبت افسردگی آسیب پذیر تر کردند.
[3]عزت نفس یکپارچه و کسب عزت نفس
تئوری عزت نفس یکپارچه, مبنای اصلی فعالیت عزت نفس بود. این باور که عزت نفس یکپارچه موجب ایجاد رفتار و پیشرفت و منش می شود , مورد تائید قرار گرفت , . هر چند اغلب برای ایجاد عزت نفس یکپارچه نیازمند به بخشی از دخالت فعالیت معلم است .
تئوری جدید در ایجاد عزت نفس ابتدا بر توانایی، پیشرفت در هدفهای شخصی و رفتار مورد پسند جامعه تاکید می کند سپس عزت نفس به دنبال آن پدید می آید .
عزت نفس بوجود آمده هنگامی افزایش می یابد که دانش آموزان رفتارهای ارزشمندی انجام دهند و مسئولیت رفتار های شخصی و اجتماعی شان را بپذیرند .
تاثیر جانبی عزت نفس هنگامی مشخص می شود که دانش آموزان در عمل طرفدار ارزش های اخلاقی باشند و در مقابله با چالش ها مهارت پیدا کنند وبر موانع غلبه کنند و پیروز شوند. [4]باربارا لرنر یکی از روانشناسان پیشنهاد مشابه ای ارائه کرده است, اصطلاح عزت نفس سالم متفاوت ار احساس خوبی که اکنون داریم, می باشد.
عزت نفس سعی می کند دانش آموزان را از احساس غمگینی ناکامی و اضطراب محافظت کند. دانش آموزان هنگامی چیزی را ازدست می دهند, یا با شکست مواجه می شوند, انگیزه مقاومت شان دربرابر کار های سخت کاهش می یابد و مانع رسیدن به موفقیت می شود. موفقیت واقعی در عزت نفس آن است که دانش آموزان در مواجهه با مشکلات احساس خوبی در مورد خودشان داشته باشند.
[5]عزت نفس کاذب و کاهش سلامتی
عزت نفس یعنی ارزشی که فرد برای خودش قایل است. الزاما بعضی ارزیابی های فرد بر اساس واقعیت نیست. بعضی دانش آموزان توانایی انجام کاری دارند ولی ارزش آن را درک نمی کنند و بعضی دانش آموزان احساس می کنند نسبت به دیگران برترند بدون اینکه مدرکی بر اساس واقعیت داشته باشند. دانش آموزان با عزت نفس پائین نسبت به توانای و میزان پیشرفت شان دید منفی دارند.آنها از خودشان خیلی انتقاد می کنند، بیشتر به چیزهای که نمی توانند انجام دهندتوجه می کنند تا به توانمندی هایشان .
آنها به سادگی فعالیت های جدید را رها می کنند و اعتماد زیادی برای ادامه آن نشان نمی دهند, آنها فقط خودشان با افراد موفق مقایسه می کنند آنها دوست دارند کارهای مانند دانش آموزان موفق انجام دهند.
آنها دوست دارند مواظب خودشان باشند , آنها برای اجتناب از احساس حقارت و اجتناب از شکست وقت زیادی را صرف می کنند.
دانش آموزان با عزت نفس سالم به این اذعان می کنند که برای رسیدن به اهدافشان سخت تلاش کرده اند.آنها هنگامی که با شکست یا مشکل روبرو می شوند خوشبین هستند و سعی می کنند با تمرین کردن از اشتباه خارج شوند بدون اینکه خودشان برای هر چیزی مقصر بدانند. آنها با انتقادهای سازنده تحقیر نمی شوند و آنها خودشان با افراد شایسته مقایسه می کنند نه با افراد که به کمال رسیده اند. آنچه خودشان تشخیص بدهند درست است انجام می دهند حتی اگر خودشان
بلا فاصله انجام ندهند در آن لحظه علاقمند به انجام آن هستند.
بعضی دانش آموزان عزت نفس کاذب دارند آنها بخصوص در مورد نقا ط ضعف شان خود آگاهی کمی دارند, این می تواند موجب آسیب پذیری و ناامیدی شود همچنین ممکن است منجربه خودبینی، غرور، احساس برتری شوند. آنها خودشان را با افرادی که برای عزت نفس شان تهدید کمتری دارد, مقایسه می کنند.