مقدمه
خورشید حقیقت همواره در آسمان دلهاى باورمند طلوع مى کند و با حضور نور, ظلمتهاى ضلالت غروب مى کند. از آن روز که باغبان هدایت, محمد(ص), پاى بر گلستان هستى نهاد, با دستان الهى خود بذر حقیقت را در سرزمین وجود انسانها بیافشاند و معرفت را که دردانه گمشده فطرتها بود, به ارمغان آورد.
آرى; از آن روز گلهاى بینش و بصیرت یکى پس از دیگرى شکفتند و در گستره گیتى عطرافشانى کردند. او نماز را آورد تا ستونى محکم براى بناى انسانیت باشد و تندیسى براى تقوا ساخت با حکم روزه, و حج را که کنگره اى همه ساله بود, تا مسلمانان دین باور به زیارت خدا و بندگان خدا روند و ... .
و آن گاه که اکسیر معرفت در جان مومنان جاى گرفت و برجهاى بلند اصول دین و فروع آن از منظر آنان هویدا گشت, حکمى دیگر آمد. حکمى به عظمت همه زیباییها و حکمتها; حکم حجاب.
در مدینه, آنجا که مدنیت و تمدن جلوه گر مى شود, باید با قانونهاى انسانى و الهى زیست و ((حجاب)) , قانونى است الهى که تجلى تمدن است.
رسول خدا(ص), آن گاه که شناخت و معرفت, میهمان دلهاى مسلمانان شد, حکم حجاب را آورد; تا با آگاهى و بصیرت آن را پذیرا باشند; یعنى احکام دیگر در مکه بیان شد و حجاب در مدینه النبى.
در این بحث از جمله به این مباحث پرداخته خواهد شد:
عفاف و حجاب و تعریف آنها, فلسفه حجاب و آثار فردى و اجتماعى آن, ریشه یابى بى حجابى و بدحجابى در غرب و شرق, بویژه کشورهاى اسلامى و محدودیتهاى حجاب و تطبیق با جامعه امروز.
حجاب و عفاف و تعریف آنها
حجاب و عفاف به عنوان دو ارزش در جامعه بشرى و بویژه جوامع اسلامى مطرح است. همواره این دو واژه در کنار هم به کار برده مى شوند و در نگاه اول به نظر مىآید هر دو به یک معنا باشند, اما با جستجو در متون دینى و فرهنگنامه ها به نکته قابل توجهى مى رسیم و آن تفاوت این دو واژه است.
در برخى کتب لغت حجاب را این گونه تعریف کرده اند: الحجاب:
المنع من الوصول(1); حجاب یعنى آنچه مانع رسیدن مى شود.
برخى گفته اند: حجب و حجاب هر دو مصدر و به معناى پنهان کردن و منع از دخول است.(2)و به عنوان شاهد آیه شریفه ((و من بیننا و بینک حجاب)) (3)را ذکر کرده اند.
در دیگر کتابهاى لغت حجاب را به معناى ((پرده)) آورده و نوشته اند: امرإه محجوبه(محجبه); زنى که پوشانیده است خود را به پوشاندنى.(4)
با توجه به معانى ذکرشده درمى یابیم حجاب امرى ظاهرى و در ارتباط با جسم است, اگر چه این پوشش برخاسته از اعتقادات و باورهاى درونى افراد است, ولى ظهور در نشئه مادى و طبیعى دارد; یعنى پوشش ظاهرى افراد و بویژه زنان را حجاب مى گویند, که مانع از نگاه نامحرم به آنان مى شود.
عفاف نیز داراى معانى گوناگونى است, که در مجموع تعریف کاملى را به ما خواهد داد. راغب اصفهانى در ((مفردات القرآن)) مى نویسد: العفه حصول حاله للنفس تمتنع بها عن غلبه الشهوه; (5)عفت حالتى درونى و نفسانى است که توسط آن از غلبه شهوت جلوگیرى مى شود.
البته قابل ذکر است که در قرآن کریم از واژه عفت در دو معنا استفاده شده است; گاه به معناى خودنگهدارى و پاکدامنى است که در مورد برخى افراد آمده است, مانند; و ان یستعففن خیر لهن(6)و: ولیستعفف الذین لا یجدون نکاحا.(7)
در ادامه توضیح بیشترى در باره این آیات خواهد آمد. گاه ((عفت)) به معناى قناعت آمده و مسایل مالى مورد نظر است, نظیر; و من کان غنیا فلیستعفف و من کان فقیرا فلیإکل بالمعروف(8); و آن کس که توانگر است, باید(از گرفتن اجرت و سرپرستى)خوددارى کند و آنکه تهیدست است, مطابق عرف بخورد.
آنچه در این مقاله مورد نظر ما است, مفهوم اولى است; یعنى خودنگهدارى از شهوت و مسایل جنسى; اگر چه مى توان براى هر دو معنا واژه عفت را آورد و ضررى به مفهوم آن نمى خورد.
دیگر کتب لغت نیز آورده اند: تعفف(عفت داشتن): نگاه داشتن نفس از انجام حرام و درخواست از مردم است.(9)
برخى از لغت شناسان, عفت را به معناى ((ترک شهوات و پاکى خوى و جسم)) آورده اند. (10)
از مجموع معانى ذکرشده براى حجاب و عفاف مى توان نتیجه گرفت که عفاف نوعى حجاب درونى است که انسان را از گناه بازمى دارد.
حفظ چشم, گوش, قلب و تمامى اعضا و جوارح از هر گونه خطا و گناه عفاف است که حاصل این عفت و حجاب درونى, پوشش ظاهرى است. به تعبیرى لطیف تر; حجاب میوه عفاف است و عفاف ریشه حجاب. برخى افراد ممکن است حجاب ظاهرى داشته باشند, ولى عفاف و طهارت باطنى را در خویش ایجاد نکرده باشند. این گروه, از حجاب تنها پوسته اى و ظاهرى بى معنا دارند, و از سوى دیگر کسانى هستند که ادعاى عفاف کرده و با تعابیرى همچون; من قلب پاکى دارم, خدا با قلبها کار دارد, آدم باید چشمش پاک باشد و ... خود را سرگرم کرده و مصداق ((لیفجر امامه)) (11)مى شوند. انسانهایى چنین باید در قاموس اندیشه خود نکته اى اساسى را بنگارند و آن این است که درون پاک, بیرونى پاک مى پروراند و هرگز قلب پاک موجب بارور شدن میوه ناپاکى به نام بى حجابى و بدحجابى نخواهد شد.
امام خمینى, پیامآور ارزشهاى الهى, در باره حجاب و عفاف مى فرماید: ((توجه داشته باشید که حجابى که اسلام قرار داده است, براى حفظ ارزشهاى شماست. هر چه را که خدا دستور فرموده است چه براى مرد و چه براى زن براى این است که آن ارزشهاى واقعى که اینها دارند و ممکن است به واسطه وسوسه هاى شیطانى یا دستهاى فاسد استعمار پایمال شوند, این ارزشها زنده.
آثار حجاب
الف)آثار فردى و شخصى:
مصونیت از مزاحمت
همواره بین فرد باحجاب و دیگران حریمى وجود دارد که حجاب او است و باعث مى شود به ندرت مورد اذیت و آزار دیگرى قرار گیرد. در تحقیقات میدانى و با استفاده از استقرإ نتیجه جالبى در این زمینه به دست آمده و آن این است که مردان و پسران هنگام عبور از کنار زن محجبه, نوعى شرم ناخواسته در وجودشان ایجاد مى شود و آنان را از نگاه یا سخن نادرست بازمى دارد.