نام: حمزه
لقب: اسدالله، اسدالرسول، سیدالشهداء
کنیه: ابویعلی، ابوعماره
نام پدر: عبدالمطلب
نام مادر: هاله (بنت وهیب بن عبد مناف)
تاریخ ولادت: حدود سال 57 قبل از هجرت (طبق محاسبه مؤلف)
مدت عمر: حدود 60 سال
تاریخ شهادت: شوال سال سوم هجری قمری در احد
قاتل: وحشی
محل دفن: احد
تعداد فرزندان: (بروایتی) چهار فرزند
مختصری از زندگینامه حضرت حمزه (ع)
حضرت حمزه فرزند عبدالمطلب، عموی پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) با پیامبر برادر رضاعی است و
چهار سال از آن حضرت بزرگتر است و نام مادر او هاله میباشد. کنیه حمزه ابویعلی و ابوعماره است و رسول خدا(ص) او را بسیار دوست میداشت. حضرت حمزه در سال دوم بعثت رسما به اسلام گرائید. او از مفاخر بزرگ جهان اسلام است، چنانکه پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) به وجودش افتخار میکردند و آیاتی از قرآن نیز بر فضیلت او تفسیر یا تأویل شده و احادیث بسیاری در شأن و کمال او نقل گردیده است. ایشان از نخستین مهاجران به مدینه بود و به گفته حمدالله مستوفی به حبشه نیز مهاجرت داشته است و اولین پرچم اسلام به دست او برافراشته شد، آن زمان که پیامبر(ص) او را به فرماندهی سریّهای به ساحل دریا در ناحیه عیص فرستاد. حضرت حمزه، علاوه بر شجاعت و قهرمانسالاری، دارای مقامی شایسته و فضایلی برتر بود و از پرچمهای هدایت بشمار میرفت، حتی ائمه(ع) به مقام شامخ حمزه ارج فراوان قائل بودند و به پیوند خود با او مباهات میکردند، چنانکه در جریان شورای خلافت، حضرت علی(ع) به اهل شورا فرمود: شما را به خدا آیا در میان شما کسی هست که مانند عمویی همچون حمزه که شیرخدا و رسول او بود، داشته باشد؟ امام حسن مجتبی(ع) نیز در این رابطه میفرماید: از کسانی که دعوت رسالت پیامبر(ص) را پاسخ مثبت دادند، حمزه و جعفرطیار بودند که در جمع بسیاری از اصحاب رسول خدا(ص) شهید شدند، اما در آن میان، سالار شهیدان تنها به حمزه اطلاق شد. امام حسین(ع) هم در روز عاشورا فرمودند: آیا حمزه سالار شهیدان، عموی من نیست؟
حضرت امام صادق(ع) فرمودهاند: حمزه و جعفر، گواهی دهندگان به ابلاغ رسال انبیاء در روز قیامت هستند. حضرت حمزه سرانجام در جنگ احد در شوال سال سوم هجری قمری به شهادت رسید و از آنجایی که مدت عمر ایشان را حدود 60 سال ذکر کردهاند، در نتیجه میتوان تاریخ ولادت ایشان را طبق محاسبه، سال 57 قبل از هجرت دانست.
حمزه در جنگ بدر
حضرت حمزه همواره از پیشقدمان و در صف اول مدافعان از پیامبر(ص) و اسلام قرار داشت، چنانکه اولین سریّه رسول خدا(ص) به سرپرستی حمزه بودهاست آنکه در عقبه(یعنی شبی که جمعی از مردم مدینه در منی خدمت رسولخدا(ص) شرفیاب شدند و با او پیمان بستند تا حضرتش به مدینه کوچ کند و در همین اثنا قریش و مردم مکه از این اجتماع اطلاع یافتند و همگی با شمشیر به خانه عبدالمطلب که محل اجتماع بود هجوم آوردند) فقط حمزه و امیرمؤمنان بودند که جلو جمعیت را گرفته و حمزه قسم یاد کرد هرکس پا فراتر نهد او را قطعه قطعه خواهد کرد و مردم که چنین دیدند عقبنشینی کردند... از همین جهت بود که در جنگ بدر هم پس از شروع جنگ، فرزندان عبدالمطلب که جناب حمزه نیز از آنان بود، پیشقدم شدند و از آنچه از مرحوم شیخ مفید در الارشاد نقل شده چنین است که: در آغاز جنگ بدر، قریش لشکر خود را صفآرایی کردند و عتبهبن ربیعه و برادرش شیبه و پسرش ولید در پیشاپیش لشکر قرار داشتند. عتبه، پیامبر(ص) را آواز داد: یا محمد، همردیفان ما را بفرست. سه نفر از انصار داوطلبانه به میدان رفتند، وقتی که از نامشان پرسیدند و ایشان را شناختند گفتند: شما همشأن ما نیستید. پیامبر(ص) که نمیخواست انصار ابتدا به میدان بروند، دستور مراجعت داد و سپس فرمود: علی برخیز، حمزه بپاخیز، عبیده تو هم حرکت کن. پس امیرمؤمنان(ع) و عمویش حمزه و پسرعمویش عبیده(پسر حارث بن عبدالمطلب) به میدان رفتند. عتبه گفت: براستی اینان همردیفان ما هستند. امیرمؤمنان(ع) با ولیدبن عتبه روبرو شد و این دو نفر از نظر سن از همه کوچکتر بودند ولی همین که دوبار شمشیرها رد و بدل شد، حضرتعلی(ع) دست چپ ولید را قطع کرد و با ضربهای دیگر او را کشت. حمزه هم با عتبه جنگید و او را هلاک ساخت و عبیده نیز با شیبه که از همه بزرگتر بودند، هم نبرد شد، و پایش با شمشیر شیبه قطع گردید ولی پیش از آنکه شیبه فرصتی بیابد که او را شهید کند، علی (ع) و حمزه(ع) به کمک او شتافته و شیبه را کشتند. در جنگ بدر با دو شمشیر در مقابل رسولخدا(ص) جنگید، بسیاری از اسیران بدر میپرسیدند آنکه بالای سر خود با پر علامت نهاده کیست؟ گفته میشد حمزه است و آنها میگفتند او ما را اسیر کرده است.