نقش مربیان در تشخیص تفاوتهای فردی (1)(2)-آشنایی با مراکز تشخیص تفاوتهای کودکان و آزمون های تشخیصی (1)(2)
در این بخش به نقش مربیان در تشخیص تفاوتهای فردی، نقش مدرسه در شکل گیری رفتار فراگیران و نحوه شکل گیری عواطف مختلف می پردازیم .
همان طور که در مباحث پیشین گفته شد، والدین یکی از عوامل اصلی اجتماعی کردن کودکان هستند که این امر مهم را از طریق فرایند جامعه پذیری انجام می دهند. علاوه بر والدین ، سازمانها و مراکز مختلفی نیز وجود دارند که نقش مهمی در امر جامعه پذیری کودکان بر عهده دارند . این مراکز شامل مدرسه و آموزشگاه می باشند .
به طور معمول، کودکان در ایران در سن هفت سالگی به صورت رسمی تحصیلات خود را آغاز می کنند ؛ البته برخی از کودکان پیش از مدرسه به کودکستان و مهد کودک رفته و در آنجا تجاربی کسب می کنند . برای مثال، بازی با کودکان دیگر، رقابت با آنها ، همکاری و ... .
نقش مدرسه علاوه بر اجتماعی کردن کودکان، در سایر عوامل نیز می باشد . سوالی که پیش می آید، این است که مدرسه به چه شکلی در نحوه رفتار کودکان تأثیر دارد ؟
کودکان، سالیان زیادی را در مدرسه می گذرانند و تجارب مختلفی کسب می کنند . سنین مدرسه، سنینی است که به عنوان دوره های انتقالی محسوب می گردند . برای مثال از دوره دبستان به راهنمایی ، از دوره راهنمایی به دبیرستان و الی آخر . بنابراین دوران مدرسه ، دوران شخصیت ساز زندگی انسان است و در نحوه رفتار افراد تأثیر بسزایی دارد .
مهمترین نقش مدرسه، اجتماعی کردن کودکان می باشد . علاوه بر این ، مدارس عهده دار انتقال مهارتهای خاص به کودکان ، از قبیل خواندن ، نوشتن و محاسبه کردن هستند .
از آنجا که معلمان با یکدیگر تفاوتهایی دارند و با وجود این تفاوتها ، با کودکان تعامل دارند ، این تعامل نیز موجب تفاوتهای دیگری در کودکان می گردد که تحت عنوان نحوه شکل گیری عواطف مورد بررسی قرار می گیرد .
به طور معمول ، کودکان ، هنگام ورود به دبستان ، اطلاعات کاملی در مورد مدرسه و وظایف آن نداشته و اطلاعات آنها کلی می باشد ؛ البته کودکان این آگاهی را از تجارب قبلی خود و والدین کسب نموده اند ، در نتیجه ، با شکلی از ترس و ابهام به مدرسه وارد می شوند ، که این حالت طبیعی است .
کودک به مرور با عوامل مدرسه که همان مربیان و معلمان هستند ، برخورد می کند و عواطف و تجارب مختلف در وی شکل می گیرد .
به طور کلی ، معلمان به دو طیف مهربان و خشن تقسیم می شوند . چنانچه کودک در بدو ورود به مدرسه با معلم مهربانی برخورد کند ، وی برخورد مناسبی با کودک دارد ، اشتباهات کودک را نادیده می گیرد یا اصلاح می کند ، کارهای خوب کودک را تشویق می کند و در نتیجه ، موجب علاقه کودک به مدرسه و معلم می گردد .
معلم خشن دارای برخورد تند و خشونت آمیزی با کودک می باشد ، اشتباهات کودک را سرزنش می کند ، از تنبیه استفاده می کند و کودک را راهنمایی نمی کند ، نتیجه این رفتارها، عدم علاقه و تنفر کودک نسبت به مدرسه و معلم است .
ما این موارد را تحت عنوان " عواطف مختلف " بررسی خواهیم کرد که به سه دسته تقسیم می شوند : عاطفه درسی ، عاطفه آموزشگاهی و مفهوم خود تحصیلی .
نقش مربیان در تشخیص تفاوتهای فردی (2)
بحث این بخش ، ادامه مباحث گذشته ، پیرامون نقش مربیان در تشخیص تفاوتهای فردی است . ما در این مبحث ، در رابطه با عاطفه درسی ، عاطفه آموزشگاهی ، مفهوم خود تحصیلی و درماندگی آموخته شده ، مطالبی را بیان می کنیم .
در بحث گذشته ، توضیح دادیم که کودک با ورود به مدرسه ، فرایند خاصی را طی می کند و مهمترین عملکردی که انجام می دهد ، دریافت آموزش است . مربیان در قبال آموزش ، از او تکالیفی را انتظار دارند و کودک موظف به انجام آن تکالیف است ، پس از آن ، مربیان تکالیف وی را مورد ارزیابی قرار داده و علاوه بر معلم ، افراد دیگری نیز در این جریان دخالت دارند . کودک در این فرایند ، ارزیابی عملکرد خود را بدست می آورد . چنانچه معلمان ، عملکرهای کودک را بپذیرند ، این رفتارها موجب شکل گیری عاطفه مثبت در وی می شود ، در غیر این صورت ، چنانچه رفتار وی مورد تأئید قرار نگیرد ، کار او را پس دهند و وی را مورد سرزنش قرار دهند ، سبب تشکیل عاطفه منفی در وی می گردند ، در نتیجه ، خود کودک نیز چنین ارزیابی از رفتارها و عملکردهای خویش انجام می دهد و این فرایند ، سبب شکل گیری عواطف مثبت و منفی در وی می شود .
منظور از عاطفه درسی ، تمامی احساسات مثبت و یا منفی دانش آموز نسبت به یک درس خاص است که به تدریج و در طی سالهای مختلف تحصیلی شکل می گیرد . عاطفه آموزشگاهی هم به تدریج و بر اساس آن شکل می گیرد که منظور از آن ، احساس مثبت یا منفی فرد نسبت به کل آموزشگاه است. به طور مثال ، چنانچه معلمان نتوانند به خوبی درس ریاضیات را به دانش آموز آموزش بدهند، دانش آموز در آن درس شکست می خورد ، در نتیجه ، عاطفه منفی نسبت به درس ریاضی در وی ایجاد می شود و کم کم از آن درس فرار می کند .
اگر در طی دوران تحصیل ، عواطف مثبت یا منفی نسبت به یک یا چند درس در فرد شکل بگیرد ، این عاطفه نسبت به آموزشگاه نیز گسترش می یابد .
در نهایت با ادامه این عواطف نسبت به آموزشگاه در طول سالهای متمادی، فرد در مورد تواناییهای خود نیز به نتیجه خاصی می رسد و مفهوم خود تحصیلی وی تحت تأثیر قرار می گیرد . برای مثال، از خود می پرسد : توانایی من در تحصیل به چه شکلی است ؟ آیا توانایی ادامه تحصیل را دارم ؟ این نوع احساسات مثبت و منفی نسبت به تواناییهای فرد ، مفهوم " خود تحصیلی " نامیده می شود .
تفاوت مفهوم خود تحصیلی با عاطفه درسی و آموزشگاهی ، در این است که در این دو مفهوم، علت بیرونی است، در حالی که در مفهوم " خود تحصیلی "، علت درونی شده است.
بنابراین ، چنانچه عواطف مثبت شکل بگیرد، دانش آموز به درس علاقه پیدا می کند و بدون اصرار دیگران خود خواستار درس خواندن می شود، اما با شکل گیری عواطف منفی، همیشه نیاز به صرف انرژی و تلاش بسیاری به منظور از بین بردن این عاطفه و ایجاد علاقه در وی می باشد .
آنچه در اینجا خطرناک است، عواطف منفی می باشد که چنانچه ادامه یابند، به خود تحصیلی منفی منجر خواهند شد و در نهایت، به حالتی به نام درماندگی آموخته شده منجر می گردند. منظور از درماندگی آموخته شده، این است که فرد ، نتیجه کار خود را بی ارتباط با موفقیت و شکست می داند ، احساس می کند که تلاش او بیهوده خواهد بود و توانایی انجام کاری را نخواهد داشت . برای مثال من که توانایی ندارم ، چرا تلاش کنم ؟!
این نوع مسائل ، در نهایت منجربه شکست تحصیلی می شوند.
آشنایی با مراکز تشخیص تفاوتهای کودکان و آزمونهای تشخیصی (1)
بحث این بخش ، در مورد آشنایی با مراکز تشخیص تفاوتهای کودکان ، آزمونهای تشخیصی و هدایت کودکان بر اساس تفاوتهای فردی و استعدادهای آنها می باشد . ما در این مبحث در مورد مراکز حرفه ای و غیر حرفه ای بحث می کنیم .
در مباحث گذشته پیرامون موضوعات مختلف صحبت شد . تعریف تفاوتهای فردی ، انواع تفاوتهای فردی ، روشهای تشخیص علمی یا غیر علمی آنها و تأثیر آنها در هوش ، استعداد و رفتار افراد ارائه شد . چنانچه بخواهیم به تفاوتهای مختلف پی ببریم و افراد مختلف را از جوانب مختلف متمایز کنیم ، چه کسانی می توانند به ما کمک نمایند ؟ چه مراکزی توانایی تشخیص تفاوتهای درون فردی و بین فردی را دارند ؟
یکی از مراکز فوق ، مراکز مشاوره است که می تواند به مادر تشخیص تفاوتها کمک کند .
همانطور که در مباحث گذشته بیان شد ، شناسایی تفاوتهای فردی به دو روش علمی و غیر علمی صورت می گیرد ، پس مراکز مشاوره را نیز به دو دسته حرفه ای و غیر حرفه ای تقسیم بندی می کنند .
مراکز مشاوره حرفه ای ، مراکزی هستند که افراد ذی صلاح و تحصیلکرده در مدارج عالی و علمی مربوطه ، به تشخیص و مطالعه تفاوتهای فردی به صورت علمی می پردازند ، مثل مراکز مشاوره دانشگاهی .
مراکز مشاوره غیر حرفه ای ، مراکزی هستند که افراد ، صلاحیت لازم برای این کار را ندارند . آنها مدرک تحصیلی معتبری ندارند و از شخصیت مناسب و شایسته ای جهت مطالعه تفاوتهای فردی برخوردار نیستند ، اما بنا به دلایل مختلف ، به این امر مبادرت می ورزند .
مراکز مشاوره حرفه ای ، به مراکز دولتی و خصوصی تقسیم می شود ؛ البته مراکز خصوصی نیز تحت نظر دولت می باشند . در مراکز حرفه ای خصوصی ، افرادی به عنوان مشاور ، شاغل هستند که حداقل دارای مدرک لیسانس معتبر از یکی از دانشگاههای دولتی و مراکز مورد تأئید وزارت علوم می باشند . این مراکز با مجوز رسمی ، تحت نظر سازمان بهزیستی یا شورای جوانان فعالیت می کنند . افراد لیسانسه ای که در این مراکز مشاوره می کنند ، تحت نظر فوق لیسانس یا دکترای روانشناسی فعالیت می نمایند .
مراکز غیر حرفه ای ، مراکزی هستند که افراد در آنجا تحصیلات دانشگاهی ندارند یا مدارک تحصیلی آنها در این زمینه نیست ، ولی به امر مشاوره می پردازند . به طور معمول در این مراکز ، افراد فالگیر ، کف بین و پیشگو هستند یا با ارائه یک تست پیش پا افتاده و غیر معتبر ، شخصیت افراد را ارزیابی نموده و نمی توانند به تفاوتهای فردی آنها پی ببرند .
در صورتی که ما در مراکز حرفه ای مثل مراکز مشاوره دانشگاهها ، هسته های مشاوره آموزش و پرورش ، تیمی متشکل از معلمان و مشاوران ، متخصصان چشم پزشکی ، شنوایی سنج ، روانپزشکان ، پزشکان ، رواندرمانگران ، روانشناسان داریم .
آشنایی با مراکز تشخیص تفاوت های کودکان و آزمونهای تشخیصی (2)