کودکان امروز آینده سازان و گنجینه های گران بهای فردا هستند این گلهای خندان باغ زندگی نیاز به نگهداری و پرورش صحیح دارند تا بتوانند رشد یافته و شکوفا شوند. از آنجا که پرورش این سرمایه های زندگی بر عهده ما آموزگاران و مربیان تعلیم و تربیت است، باید این مسئولیت بزرگ را آگاهانه و هوشیارانه بپذیریم.از این رو سعی ما در نوشتن این مقاله افزودن مطالبی در این مورد هر چند ناچیز و اندک، خواهد بود در این مقاله تأکید بر دو گروه کودکان عقب مانده و سرآمد می باشد.و بر گروه متوسط چندان تأکید نخواهیم کرد.(چون این گروه از لحاظIQ و از لحاظ آموزشی و تربیتی وسایر لحاظ نُرم بوده و نیازچندانی نسبت به گروه های بالا ندارند.)
همیشه در کلاس بچه هایی وجود دارند که نسبت به همکلاسیهای خود مطالب را زودتر یا دیرتر یاد می گیرند. کودکانی وجود دارند که در کلاس فعال هستند. پر جنب و جوشند و فعالانه در فعالیت های گروهی شرکت می کنند. همچنین کودکانی نیز هستند که از وظایف خود شانه خالی می کنند، مورد تمسخر دیگران قرار می گیرند و گوشه های کلاس را برای خود انتخاب می کنند و تنهایی را دوست دارند و بیشتر اوقات در خود فرو رفته با خود حرف می زنند یا غرق در رویا هستند و یا بازی میکنند.و آیا این عادلانه است که ما آن ها را فراموش کنیم و اهمیت ندهیم و به دیگران اجازه بدهیم که آن ها را مسخره کنند؟
کودکان سرآمد و کودکان عقب مانده را تحت عنوان کوکان استثنایی نام می برند. بدیهی است که اول از همه لازم است که یک تقسیم بندی از کودکان از لحاظ هوشی داشته باشیم. اما قبل از آن باید چند اصطلاح توضیح داده شوند.
هوش (intelligence )¹:برای هوش تعریف واحدی به دست نیامده است. و صاحب نظران مختلف آن را به گونه های مختلف تعریف کرده اند. بنابر این نمی توان تعریف واحدی از هوش به دست داد که مورد توافق همه روانشناسان وابسته به رویکردهای مختلف باشد با این حال عناصری از هوش وجود دارند که مورد توافق غالب پژوهش گران است. گیج و برلاینر (1992) این عناصر را در سه دسته زیر قرار دادند:
1:توانایی پرداختن به امور انتزائی، منظور این است که افراد باهوش بیشتر با امور انتزائی (اندیشه ها، نمادها، روابط، مفاهیم، اصول) سر و کار دارند تا امور عینی(ابزارهای مکانیکی، فعالیت های حسی)
2:توانایی حل کردن مسائل، یعنی توانایی پرداختن به موقعیت های جدید نه فقط دادن پاسخ های از قبل آموخته شده به موقعیت های آشنا
3:توانایی یادگیری، به ویژه یادگیری انتزاعیات، از جمله انتزاعیات موجود در کلمات و سایر نمادها و نیز توانایی استفاده از آن ها
استیس2 هوش را اینگونه تعریف می کند: (( هوش به رفتار انطباقی فرد اشاره می کند که معمولاً دارای عنصری از حل مسئله و به وسیله فرایند ها و عملیات شناختی هدایت می شوند))
پیاژه3 هوش را فعالیتی می داند که از شخص سر می زند و دائماً در حال تغییر است و آنرا به صورتی از تعادل یابی (جبران عدم تعادل) تعریف می کند که تمام ساخت شناختی به صوی آن هدایت می شوند. پیاژه هوش را بر حسب محتوا، ساخت و کارکرد توصیف می کند.
آلفرد بینه4 هوش را اینگونه تعریف می کند: (( هوش همان چیزی است که آزمونهای هوش آن را می سنجد و باعث می شود که افراد عقب مانده را از افراد طبیعی و با هوش متمایز کند ))
هوشبهر(IQ )5 : معمولاً نمره هر فرد در آزمون هوش با اصطلاح هوشبهر(IQ )6 مشخص می شود و نحوه محاصبه آن به این شکل است که سن عقلی را بر سن تقویمی تقسیم کرده و آن را در 100 ضرب می کنند.
هر کس در آزمون هوشی نمره 100 بگیرد از نصف افراد گروه باهوشتر است. نمره بالای100 معرف عملکرد ذهنی بالای متوسط و نمرات پایین 100 معرف عملکرد ذهنی پایین تر از متوسط هستند.
اندازه گیری هوشبهر افراد در یک جامعه منحنی بهنجاری را می سازد
1: حدود 5/2 درصد از افراد جامعه ضریب هوشی 70-55 دارند. ( عقب مانده ذهنی )
2: حدود 5/13 درصد افراد جامعه ضریب هوشی 85-70 دارند. ( عقب مانده مرزی )
3: تقریباً 66 درصد از افراد جامعه ضریب هوشی 115-85 دارند. ( طبیعی یا متوسط )
4: حدود 5/13 درصد از افراد جامعه ضریب هوشی 130-115 دارند. ( پر استعداد )
5: حدود 5/2 درصد از افراد جامعه ضریب هوشی 145-130 دارند. ( سرآمد )
نتایج بالا این را نشان می دهد که فقط حدود 5 درصد از افراد جامعه در محدوده کودکان استثنایی (عقب مانده و سرآمد ) قرار می گیرند.
تعریف کودکان عقب مانده:
مطالعه اکثر کتاب های روانشناسی این نکته را مشخص می کند که اکثر استادان و صاحب نظران روانشناسی کودکان عقب مانده را از روی نتیجه آزمون هوشی تعریف می کنند اما اخیراً این نکته که جنبه سازگاری با محیط توسط این کودکان نیز مطرح شده است. حال به تعریف عقب ماندگی ذهنی می پردازیم.
عقب ماندگی ذهنی7 : عقب ماندگی ذهنی به کنش هوشی کلی اطلاق می شود که به طور معنی داری پایین تر از میانگین است و همراه اختلالات، همزمان در رفتار انطباقی است و یا به آن منجر می شود. و در طی دوره رشد آشکار می شود.
سازمان بهداشت جهانی (WHO )8 عقب ماندگی ذهنی را اینگونه تعریف می کند: عقب ماندگی ذهنی عبارت است از رشد ناقص یا متوقف ذهنی ( غیر از عقب ماندگی شدید ) که شامل عقب ماندگی هوشی بوده و به نحو و درجه ای است که حساس یا ملزم به درمان طبی و سایر مراقبت ها و تعلیمات مخصوص بیمار است.9
تقسیم بندی کودکان عقب مانده10:
کودکان عقب مانده را از دیدگاههای مختلفی طبقه بندی می کنند ( طبقه بندی روانشناسان، پزشکان و … ). یکی از بهترین طبقه بندی ها ، طبقه بندی مرکز تحقیقات کند ذهنی آمریکا (طبقه بندی روانشناسی ) است که طی آن کودکان عقب مانده به 5 گروه طبقه بندی می شوند.
1: عقب ماندگی ذهنی مرزی با بهره هوشی بین 84-70
2: عقب ماندگی ذهنی خفیف با بهره هوشی بین 69-55
3: عقب ماندگی ذهنی متوسط با بهره هوشی بین 54-40
4: عقب ماندگی ذهنی شدید با بهره هوشی بین 39-25
5: عقب ماندگی ذهنی عمیق با بهره هوشی بین 24-0
واضح و روشن است که هر چه از میزان ضریب هوشی فرد کاسته شود سازگاری او نیز با محیط کمتر و مشکل تر خواهد شد.
طبقه بندی پزشکی کودکان عقب مانده11 :
1: کودکان مرزی با هوشبهر بین 95-75
2: کودکان آموزش پذیر با هوشبهر بین 75-50
3: کودکان تربیت پذیر با هوشبهر بین 50-25
4: کودکان پناهگاهی یا ایزوله با هوشبهر بین 25-0
علل عقب ماندگی ذهنی12 : علل عقب ماندگی را به چهار دسته کلی تقسیم می کنند.
1:عوامل ارثی یا علل قبل از تشکیل جنین ( اختلالهای مربوط به کروموزومهای جنسی، سندرمهای داون، کلاین فلتر، ترنر و سایر سندرم ها هیدرو سفالی میکرو سفالی ماکروسفالی و … )
2:عوامل قبل از تولد یا علل مربوط به دوران بارداری: ( داروها عفونت های مادر ناسازگاری خونی مادر و جنین اشعه ایکس و تشعشعات رادیواکتیو ضربه مسمومیت و … )
3: علل هنگام تولد: ( چرخش نامتعادل کودک هنگام زایمان استفاده از وسایل مکانیکی کمبود اکسیژن به هنگام تولد عفونت و … )
4:علل بعد از تولد: ( انواع عفونت ها مسمومیت ضربه اختلالات سوخت و سازی و غدد داخلی محرومیت های عاطفی و … )
در بین عوامل ذکر شده در صفحه قبل آن دسته از عوامل که فراوانی بیشتری نسبت به دیگر عوامل دارند و همچنین بیشتر شناخته شده اند، عوامل ارثی ( دسته اول ) هستند بیماری هایی مانند: سندرم داون( down )، سندرم کلاین فلتر (klinefelter )، سندرم ترنر( turner )، سندرم صدای گربه (cri-du-chats ) و بیماری های دیگری مثل میکرو سفالی، هیدرو سفالی و ماکرو سفالی از این دسته هستند که به توضیح مختصری از آن ها می پردازیم.
سندرم داون (منگولیسم )13: این بیماری با فراوانی 1 در 600 بروز می کند علت آن تا سال 1959 مشخص نبود، ولی در این سال ، لوژن، دانشمند و طبیب فرانسوی به وجود یک کروموزوم اضافی در جفت شماره 21 در بیماران مبتلا پی برد. در واقع یاخته های بدن این افراد به جای 46 کروموزوم 47 کروموزوم دارند.
علایم بیماری: از مهمترین مشخصات این ناهنجاری شل بودن عضلات، داشتن صورت گرد و بزرگ، چشمان مورب شبیه مغول ها، گوشهای کوچک، خطوط غیر طبیعی در کف دست، عقب ماندگی قوای مغزی و پایین بودن قدرت هوش و حافظه ( 75-25= IQ ) گاهی ممکن است نارسایی های قلبی نیز مشاهده شود. همچنین استعداد ابتلا به عفونتهای ریوی در کودکان مبتلا زیاد و متوسط طول عمرشان 8 سال است. استفاده از آنتی بیوتیک ها و جراهی قلب می تواند طول عمر آن ها را افزایش دهد. طبق آمار موجود در برابر سه پسر مُنگول تنها دو دختر از این نوع به وجود می آیند و بعلاوه مادرانی که سن آن ها از 38 متجاوز باشد بیشتر در معرض خطر داشتن چنین فرزندانی قرار می گیرند