تکنولوژی مدرن در این مقاله ناظر به تکنولوژیهایی است که در عصر انقلاب صنعتی و دوره پس از آن، عمدتاً در غرب شکل گرفته و اکنون در سراسر دنیا رواج دارند. این بحث دو بعد بسیار متفاوت دارد: بعد نخست مربوط به وضعیت واقعی موجود در دنیا، یعنی آنچه اکنون در جریان است؛ بعد دیگر ناظر به آنچه ما معتقدیم، باید موجود باشد البته تا آنجا که به جهان اسلام مرتبط است. به این مثال توجه کنید: امروزه هیچ حکومتی در جهان اسلام وجود ندارد که از هیچ یک از اَشکال تکنولوژیِ منشأ قدرت یا ثروت جانبداری نکند، هیچ یک از آنها در برابر گونههای تکنولوژی که گمان میرود، موجب رفاه خاصی میشود، مقاومت نمیکند؛ گونههایی مانند تلفن همراه که همچون آتشی بزرگ، سراسر دنیا را فرا گرفته و طبق پژوهشهای فراوان، اثرات زیانبخش بسیاری بر مغز دارد؛ هر چند که در حال حاضر بیشتر مردم اهمیت چندانی به چنین اثرات منفی نمیدهند.
پس در این سطح، بحث از رابطه مسلمانان و تکنولوژی مدرن، مفید نخواهد بود؛ به این معنا که هر گونهای از تکنولوژی که به بازار بیاید که معمولاً هم از غرب و گاهی نیز از ژاپن یا نقاط معدود دیگری است، اگر موجب ثروت، قدرت یا رفاه تلقی شود، به سرعت بین مسلمانان نیز مانند سایر ملل شایع خواهد شد و صحبت با آنان، در مورد خطر شیوع این تکنولوژیها، به امید نیل به نتیجه مثبت، ثمرهای نخواهد داشت.
اما مسائل قابل بحث دیگری نیز وجود دارد؛ مانند تخریب محیط در اثر تکنولوژی مدرن. سپس بعد دیگری در رابطه با این مسئله مطرح میشود، یعنی چه باید کرد؟ مسلمانان در برابر تکنولوژی مدرن که تأثیرات منفی آن روشن است، چه موضعی باید داشته باشند؟ قصد من این است که درباره این بعد صحبت کنم و مهمترین مسائل هم در همین قسمت نهفته است، به عبارت دیگر اگر درباره این بحث کنیم که آیا این یا آن کشور خاص، در پی دستیابی به دانش مهندسی هستهای یا گونههای خاصی از لیزر است یا باید به دنبال دستیابی به آن باشد، به نظر من در حال حاضر این بحث، بیهوده خواهد بود، زیرا ما که قرار است چهرههای روشنفکر جهان اسلام باشیم که از آنها انتظار میرود، این بحث را روشن کنند، نمیتوانیم در رابطه با عملکرد شرکت و حکومتهای اسلامی در حوزه تکنولوژی، کار چندانی انجام دهیم. مطلب بسیار مهم دیگری نیز وجود دارد که ما میتوانیم بدان بپردازیم: ایجاد بینشی نسبت به آینده، البته تا آنجا که به این مسائل مربوط میشود. ما در مورد آگاه کردن مسلمانان نسبت به مسئله تکنولوژی مدرن مسئولیت داریم؛ اما در غرب برخی مردم در مقایسه با مردم آسیا و آفریقا که در معرض تکنولوژی مدرن هستند، آگاهی بسیار بیشتری در مورد مضرات تکنولوژی دارند. این مسئله مهمیاست که باید درباره آن بحث کرد.
فکر می کنم با توجه به این مطلب، باید به این نکته بپردازیم که مشکلاتی که تکنولوژی مدرن برای مسلمانان، نه تنها به عنوان افراد عادی بشر، بلکه به خصوص به منزله مردمی مرتبط با دین اسلام که در جهانبینی اسلامی ریشه دارند، ایجاد می کند چه هستند؛ سپس باید این مشکلات را تحلیل کرده، بر اساس آن، آنچه را که باید انجام داد و مسلمانان باید انجام دهند، به بحث میگذاریم، البته اگر قرار باشد، کاریانجام شود.
در وهله نخست باید واژگان را تعریف کرد. واژه تکنولوژی از ریشه یونانی «techne» به معنای "ساختن" مشتق شده و با واژه مورد استفاده برای هنر مرتبط است که از واژه لاتینی «ars» که آن هم به معنای"ساختن" است، گرفته شده است. این دو واژه، هر دو با واژه «صنعت» در فارسی و «صناعه» در عربی ارتباط دارند که هنوز هم در زبان فارسی و عربی در مورد هنر و تکنولوژی به کار میروند. بسیار جالب است که بدانیم، این تفکیک به صورتی که در غرب واقع شده، هنوز برای ما پیش نیامده است؛ در غرب هنر چیزی است و تکنولوژی چیز دیگری؛ هر چند برخی پیکرتراشان امروزی وجود دارند که به قراضهفروشیها رفته و اجزای مختلف اتومبیلها را کنار هم گذاشته، نام آن را هنر میگذارند. این مسئلهای است بسیار مهم.
آنچه در دنیای مدرن، شاهد آن هستیم، وضعیتی است که در آن، تکنولوژی در معنای امروزی، منشأ بیشتر اشیایی است که زندگی بشر را احاطه کرده است. در حالی که پیش از انقلاب صنعتی که اشیا را با دست میساختند، تولیدات هنری و صنایع دستی زندگی انسان را در بر گرفته بود. درک این نکته بسیار اهمیت دارد؛ هر چند ریشه واژه «تکنولوژی» به یک واژه یونانی، با معنایی کاملاً متفاوت بازمیگردد، ولی یک تفاوت کیفی مطرح است.
در انقلاب صنعتی، رخداد بسیار مهمی واقع شد که ماهیت تکنولوژی را کاملاً تغییر داد. در اروپای غربی و به تدریج در نقاط دیگر، ماشینها به عنوان ابزار تولید کالا، برای بشر ساخته شدند و به سرعت در عرصههای فراوانی جای انسان را گرفتند. این تحول چه معنایی داشت؟ به این مثال ملموس توجه کنید: سابقاً چرخهای آبی و ساعتهای پیچیدهای وجود داشت که الجزایر و مسلمانان بسیار دیگری آن را میساختند و اشیای عادی در زندگی بشر، هنوز هم توسط عوامل انسانی تولید میشد. وانگهی در تکنیکهای مورد استفاده برای ساخت اشیای عادی توسط دست و سبکهای تکنولوژی مدرن، تفاوت بزرگیوجود دارد. البته در سرزمینهای اسلامی همیشه تکنولوژیهایی مانند ساعت آبی وجود داشته؛ ولی همیشه فرعی و جنبی باقی مانده است. آنچه زندگی را در برگرفته بود، تولیدات هنری بود که اهمیت معنوی هم داشت. اشاره به این نکته جالب است که ماشینهای بسیار پیچیده تولیدی توسط دانشمندان مسلمان، غالباً اسباب سرگرمی و بازی تلقی میشدند. این ماشینها ابزار افزایش تولید و در خدمت اهداف اقتصادی محسوب نمیشدند.
بنابراین با وقوع انقلاب فرهنگی، تحولی صورت گرفت که هم کیفی و هم کمی است. برخی نویسندگان برجسته غربی که پیشینه آنان به ویلیام موریس(1) و جان راسکین(2) در قرن 19 و ایوان ایلیچ(3) و جاکوز اِلول(4) در قرن 20 باز میگردد، مطالبی درباره ابعاد منفی تکنولوژی مدرن نوشتهاند که آگاهی از آن برای مسلمانان لازم است. ایلیچ کتابی برجسته تحت عنوان «ابزارهایی برای شادی»،(5) و جاکوز الول، نویسنده فرانسوی هم «جامعه تکنولوژیک»(6) را نوشت. الول اخیراً به علت اینکه از اسلام درکی ندارد، در برابر آن موضع گرفته است؛ ولی چند نقد مهم و بنیادین بر تکنولوژی مدرن و ارتباط آن با روح و روان انسان و جامعه بشری مطرح کرده است.
من در دهه 70 ایوان ایلیچ را به ایران دعوت کرده و عمداً جلسهای تشکیل دادم که مقامات بلند پایه کشور که مسئولیت امور مختلفی مرتبط با وزارت اقتصاد ملی، وزارت صنایع و... را بر عهده داشتند و مستلزم تکنولوژی بود در آن شرکت کردند. ایلیچ برای آنان در مورد اهمیت تکنولوژیهای سنتی در مقایسه با تکنولوژیهای مدرن سخنرانی کرد. مثال سادهای که او مطرح کرد، توالت بود. وی گفت اگر همه مردم آسیا و آفریقا، توالتهای جوامع صنعتی غربی داشته باشند، این امر در واقع سیستم آب کل دنیا را نابود خواهد کرد؛ با این سخن همه شوکه شدند. این افراد همگی وزرای تحصیل کرده ایرانی بودند که برخی آنها مسئولیتهایی در سطح وزارت و مدارج عالی، از بهترین دانشگاههای غرب داشتند. علت تعجب آنها دقیقاً این بود که کمترین درکی درباره آنچه ایلیچ راجع به آن سخن میگفت نداشتند. در پاکستان، جهان عرب و بسیاری دیگر کشورهای اسلامی همین وضعیت وجود دارد.
حال آنچه ما باید انجام بدهیم، در درجه نخست، درک تفاوت موجود میان تکنولوژیهای سنتی که امتداد دستها، حواس و سایر بخشهای بدن ما و مانند بدن در خدمت روح هستند و ماشین مدرن است که بر بشر مسلط شده است، برای توضیح مطلب به این مثال توجه کنید: اگر قرار شود، شما به نقطهای از جهان اسلام بروید که هنوز هم استادکاران صنعتی در آن حضور دارند، مانند اصفهان، فارس، دمشق یا نقطهای شبیه آن، شخصی را میبینید که با یک چکش و قلم ساده نشسته و نقوش هندسی فوقالعادهای بر روی گچ، سنگ یا چوب ایجاد میکند. مهارت و هنر، به نحوی سنتی در وجود استادکار نهفته است و ابزارهای او هم بسیار سادهاند؛ اما اگر به یک کارخانه خودرو سازی در دیترویت(7) بروید، کارگران مهارت اندکی دارند و صرفاً چند دگمه را فشار می دهند و تمام مهارت در ماشین نهفته است. به یک معنا، هنر و مهارت انسان به ماشین منتقل شده است. اکنون نیز ما با مرحله دوم این روند، در قالب کامپیوتر مواجه هستیم؛ یعنی دانش موجود در مغز، به ماشین انتقال داده شده است. من دانشجویان بسیاریدارم که دیگر قادر به هجی کردن کلمات نیستند، زیرا در این کار به کامپیوتر تکیه میکنند. آنان نمیتوانند هیچ مسئله ریاضی را حل کنند، چون کامپیوتر برای آنها محاسبه کرده و به تدریج همان گونه که ماشین، مهارت دست، چشم و سایر اعضای بدن صنعتگر و استادکار را از بین میبرد، مغز آنها را تهی میکند.
در حال حاضر، تکنولوژی مدرن نیز همین کار را میکند. این تکنولوژی تنها تداوم چرخ آبی ایرانی یا یک ابتکار قرون وسطایی نیست. تکنولوژی مدرن رابطه میان افراد بشر و شیوه تولید اشیا را تغییر میدهد. بنابراین به خلاقیت بشر آسیب میزند (خلاقیت و درونمایه معنوی کار را ضایع میکند). تنها بخش خلاق تکنولوژی مدرن، بخشی است که توسط مهندسینی که ماشین را طراحیمی کنند، انجام میشود. البته کسی هم که هواپیما، کشتی یا ... را طراحی میکند، هنوز در کار خود مهارت دارد. اما کسانی که اشیا را تولید میکنند، به خصوص در تولید انبوه، اشیای تولیده شده دیگر ارتباطی با خلاقیت ندارند، و بدین دلیل کار در یک کارخانه مدرن و بیشتر اماکن دیگر، تا این حد ملالآور شده است. علت وجود تعطیلات فراوان نیز همین نکته است. شما در جوامع سنتی، به تعطیلات نمیروید. هیچگاه در مورد این مطلب فکر کردهاید؟ تعطیلات با زندگی ادغام شده بود و تعطیلات آخر هفته نیز مانند وضعیت کنونی، ضروری نبودند.
امروزه بسیاری مردم میگویند: «من از دوشنبه متنفرم، خدا را شکر که امروز جمعه است"؛ طرز تفکر فعلی چنین است. علت وجود این نگرش این است که در نتیجه وجود ماشین، کار از درونمایه معنوی خود تهی شده است.
همه این آثار منفی بر افراد بشر، عواقب تکنولوژی مدرن هستند. نخستین چیزی که باید درک کنیم این است که تکنولوژی، بیطرف نیست؛ یعنی اگر شما خوب باشید، از آن به خوبی استفاده خواهید کرد و اگر بد باشید از آن سوء استفاده خواهید کرد.
به هر حال، کار به همین جا ختم نمیشود. البته اگر شما خوب باشید و از تکنولوژی نیز استفاده صحیح کنید، بر سر کسی بمب نمیاندازید. تا اینجا را میپذیریم؛ اما اگر شما بخواهید برای یک رانندگی آرام در جاده بیرون بروید، این ابزار، این اتومبیل، عامل عمده تجاوز به طبیعت است. البته اکنون ما واقفیم یا امیدواریم که متوجه باشیم که گرم شدن جهان در حال نابود کردن اکوسیستمهای بسیار و در نتیجه نابود کردن چیزهای بسیار دیگری است و بیشتر این نابودی، ناشی از استفاده صلحآمیز کذایی از اتومبیل است. بنابراین مسئله اصلی، صرفاً استفاده درست یا نادرست از تکنولوژی نیست، بلکه نکته پیچیدهتری مطرح است. تکنولوژی به نفسه موجب پیدایش فرهنگ تکنولوژیکی خاصی میشود که با روح بشر، به عنوان موجودی ابدی در تضاد بوده و با ساختار همه جوامع سنتی مبتنی بر رابطه معنوی بین بشر و مصنوعاتش ناسازگار است؛ شالوده این مصنوعات، هنری است خلاقانه و منعکسکننده خلاقیت خداوند به عنوان "صانع اعلا". خداوند در قرآن "صانع "نامیده شده است: او خالق، هنرمند و صانع اعلا است و قدرت خلاقهای به ما عطا میکند که همه ما در آن سهیم هستیم، زیرا ما خلفا و جانشینان او در زمین هستیم.
در فرهنگ اسلامی، هیچ مرزی میان هنر و تکنولوژی، بین هنرهای پایین رتبه و هنرهای متعالی، بین هنرهای موسوم به هنرهای زیبا واژهای که از دیدگاه اسلامی کاملاً بیمعناست و هنرهای صنعتی وجود ندارد. هنرهای زیبا چیست؟ تمام واژگانی از این دست، مانند «هنرهای زیبا» (و به فرانسویbeaux arts )، در غرب پدید آمدهاند، زیرا هنر به عنوان ابزار پدیدآوردن اشیا برای استفاده در زندگی روزمره، در جریان انقلاب صنعتی، از زندگی بشر حذف شد و غالباً محصولات بد قواره ماشینی جای آن را گرفت. در تمدنهای سنتی یک زنجیره مستمر تولید، از تولید یک شانه ساده تا تصنیف یک شعر و هر چه که تصور کنید، وجود داشت که همیشه با خدا مرتبط بود؛ همه چیز با خدا ارتباط داشت و توانایی خدا به منزله «صانع اعلا» را در سطح بشری منعکس میکرد. اکنون تکنولوژی مدرن این رابطه را از بین میبرد. به هر حال فردی که در حال رانندگی با اتومبیل است، چه انسانی متقی باشد که از اتومبیل برای رفتن مسجد به قصد نماز خواندن استفاده کند، چه برای رفتن به یک کلوپ شبانه رانندگی کند، تخریب محیط زیست مطرح است و استفاده از اتومبیل در رانندگی خودرو که یک ماشین است، با الگوی الهی خلاقیت بیگانه است.
بسیاری از ما گمان میکنیم که خصیصه قداست در زندگی را میتوان، صرفاً با قرائت نمازهای یومیه حفظ کرد. من نیز دوست دارم چنین باشد؛ ولی این نمازها فقط ارکان هستند و لازم است که سایر بخشهایزندگی نیز قداست داشته باشد. هر عملی در اسلام یک بعد سمبولیک و مقدس دارد؛ برای مثال در زمینه کشاورزی هنگامی که کسی زمین را زیر کشت میبرد، همه فرایند بذرافشانی و شخم زدن، دارای یک اهمیت دینی و معنوی است، درحالی که اکنون در اثر کشاورزی مکانیزه، این بعد معنوی کشاورزی به کلی از بین رفته است. استفاده از حیوانات در امر حمل و نقل، رابطهای را میان انسان و حیوان ایجاب میکرد. روایتی نیز در مورد برخورد با حیوانات وجود دارد. غالباً این نگرش به کلی از بین رفته است و این واقعیت که حیوانات کمتر برای حمل و نقل مورد استفاده قرار میگیرند، به معنای این نیست که برخورد بهتری با آنان میشود. به یاد بیاورید که چگونه هر روز در اثر استفاده از تکنولوژی مدرن یا آزمایشهای دردناکی که بر روی موجودات انجام میشود، بسیاری گونهها ناپدید و منقرض میشوند.
ساختار شهرهای سنتی ما از بزرگترین آثار هنری در تاریخ بشر بود. منظور من طراحی شهری اسلامی است که هنوز هم میتوانیم بقایای آن را مشاهده کنیم (الحمدلله هنوز کاملاً از بین نرفته و میتوان نمونههایی از آن را در شهرهایی مانند فاس در مراکش، یزد در ایران، در قسمتهایی از اصفهان، در بخشهایی از دمشق در اطراف مسجد اموی، در بخشهای قدیمی قاهره و ... مثال زد). هدف از این طراحیهای شهری، ایجاد فضایی بشری بود که در آن، دین، تجارت، تحصیل و زندگی، همگی با هم تلفیق شده، به صورت یک کل ادغام شده بودند که در آن، وحدت بر کثرت حاکم بود. و آنچه امروزه آن را تفریح، سرگرمی یا خوشگذرانی مینامیم و بخش بزرگی از جامعه مدرن است نیز با زندگی آمیخته بود. علت اینکه تفریحات (و از جمله ورزشها)، به چنین بخش مهمی از جهان امروز بدل شدهاند و به منزله واقعیتی مستقل، با آنها برخورد میشود، این است که کار، در نتیجه وجود ماشین مدرن، بسیار غیر مفرح و تهی از حس قداست شده است. کار برای مردم آنقدر ملالآور است که تفریحات، به پدیده مستقل مهمی تبدیل شده تا زندگی را قابل تحمل کند. عملاً کار جای دین بسیاری مردم را گرفته است.
قصد من از بیان تمام این مطالب این بود تا زمینه برای درک ماهیت این تکنولوژی برای مسلمانان فراهم شود، نه اینکه آنان با سادهلوحی، فکر کنند که تکنولوژی مدرن، فقط یک پدیده خنثی است. بله ما گاهیحق انتخاب نداریم. خداوند من را در این زمان و در این مکان در تاریخ قرار داده و من نمیتوانم، همانند نیاکانم در کاشان، با حیوان چهارپا به مدرسه بروم. در اینجا هیچ چهارپایی وجود ندارد و راهها هم طولانی هستند، پس به ناچار از اتومبیل استفاده میکنم. خداوند از موقعیت ما در این دنیا آگاه است. اما این بدین معنا نیست که ما باید نسبت به عواقب تکنولوژیهایی که از آنها استفاده میکنیم، کور بوده و تمامیگونههای تکنولوژی را که پدید میآید، صرفاً به علت اینکه وجود دارند، برگزینیم.
تکنولوژی مدرن علاوه بر فقدان عوامل ظریف معنوی که برخی از آنها را برشمردم، واقعاً ما را به سوی مرگ سوق میدهد؛ بله به همین سادگی. ما شاهد تخریب محیط زیست طبیعی در مقیاس وسیع هستیم و هر قدر هم که سر خود را زیر برف پنهان کرده، بکوشیم آنچه در جریان است، فراموش کنیم، مشکل حل نخواهد شد. اگر جهان اسلام، چین و هند واقعاً از لحاظ صنعتی شکوفا شده و مثلاً به اندازه ایالات متحده صنعتی شده و مصرفشان هم به حد مصرف ایالات متحده برسد، شاید همه اکوسیستم دنیا متلاشی شده یا از بیخ و بن تغییر کند؛ این نکتهای است که همه از آن آگاهاند؛ حتیپیش از آنکه به این مرحله برسیم، مناطق بیشماری (از تپههای مرجانی استرالیا گرفته تا جنگلهای آمازون)در آستانه نابودی فاجعهآمیز قرار دارند. هر فرد اندیشمندی این واقعیتها را میداند؛ ولیتعداد معدودی حاضرند، بدان توجه کنند.