پدافند غیر عامل، مدیریت جامع بحران در عرصه دفاع است
«مدیریت بحران» همچون مفهوم «بحران» از منظرهای گوناگون مورد تعریف و تدقیق واقع شده است; گستره مفهومی تعریف این واژه بسیار فراخ و در برگیرنده هر تمهیدی برای پرهیز از بحران و جستجوی اندیشمندانه بحران و خاتمه و مهار بحران در راستای تامین منافع و غیره است.در پاره ای از متون، مدیریت بحران بر نوعی تدبیر استراتژیک دلالت دارد که در فرایند آن محیط های داخلی و خارجی یک بحران مورد تحلیل واقع شده، شناخت لازم کسب، مسیر استراتژیک پایه گذاری و استراتژی هایی خلق می شوند که نخبگان را برای رسیدن به اهداف تعیین شده و تدبیر شایسته و بایسته بحران یاری رساند.
مدیریت جامع بحران و ارتباط آن با پدافند غیرعامل موضوع اصلی گفت و گوی رضا پیرهادی از خبرگزاری فارس با دکتر شهرام علمداری مشاور رییس سازمان پدافند غیرعامل کشور و رییس سابق اورژانس کشور است. علمداری در این ارتباط معتقد است: با وجود قرآن و تدابیر دفاعی و راهبردهایی که در زمینه مدیریت بحران در این کتاب آسمانی وجود دارد، جمهوری اسلامی می تواند یکی از کشورهای پیشرو در این زمینه باشد. وی با اشاره به اینکه تمامی آیات قرآن یک تدبیر و آفند غیرعامل است، به مطالعاتی اشاره کرد که با مبنا قرار دادن قرآن به نکات علمی و جدید در این عرصه دست یافته اند که به زودی منتشر خواهد شد. مدیریت بحران در کشورمان دانشی نوین و نوپاست. بخش نخست این گفت وگو را در شماره امروز و بخش دوم آن را هفته آینده می خوانید.
مدیریت بحران، از مقولاتی است که پس از هر حادثه و بحرانی کاربرد فراوانی دارد، قبل از هر سوالی باید بدانیم مدیریت بحران چه معنایی دارد و از چه زمانی به صورت یک علم مطرح شده است؟
علم مدیریت بحران، در دنیا یک علم جوان و نوپا به شمار می رود، بشر به علت درگیر بودن با انواع بحران ها و حوادث (طبیعی، صنعتی، تروریستی و غیره) در طول تاریخ، همواره تمهیداتی را برای در امان ماندن از این حوادث مد نظر داشته است. بعد از جنگ جهانی دوم و مطرح شدن دانش مدیریت نوین، مقابله با بحران ها و مدیریت آن، ساز و کار و سازماندهی مناسبی را می طلبید. در واقع انسا ن به دنبال تدبیر و اداره بحران ها و شرایط بحرانی بوده است. هر چند در این بین عده ای هم مخالف بودند و می گفتند بعید است که بتوان بحران را پیش بینی و کنترل کرد.
اما طرفداران مدیریت بحران با این استدلال که هر چقدر بتوان بحران را کاهش داد، شرایط بهتری خواهیم داشت، به گسترش آن پرداختند. حدود 25 سال پیش، علم مدیریت بحران، به صورت مقدماتی در دنیا مطرح شد، بیشترین مباحث هم در ارتباط با مدیریت بحران در مقابله با حوادث طبیعی بود. البته مدیریت بحران در عرصه نظامی خیلی پیشتر از مدیریت بحران در برابر حوادث طبیعی مطرح بوده است.
اگر بخواهیم به صورت آکادمیک به مدیریت بحران بپردازیم حدود 15 سال است که این دانش در دانشگاه ها تدریس می شود. حتی تعداد دانشگاه هایی که به آموزش این دانش مشغول اند محدود هستند و کتاب های موجود در این زمینه هم محدود هستند.
با این مقدمه، تعریف مدیریت بحران چه می شود؟
تعریف ابتدایی مدیریت بحران، یک تعریف فنی و تکنیکال بود. به این شکل که در صورت وقوع بحران، نیروهای امدادی چگونه به فعالیت بپردازند و به امداد و نجات مشغول شوند. در تعریف از مدیریت بحران، بیشتر فاز مقابله مطرح بود; یعنی حادثه رخ بدهد و آنگاه انسان چه کند و چگونه بعد از حادثه را مدیریت کند. اما بعد از مدتی مشخص شد که این تعریف از مدیریت بحران، کار ساز نیست و مشکلی را حل نمی کند. با توجه به توسعه همه جانبه ای که در جوامع شاهد هستیم و ایجاد کارخانجات و استفاده از تکنولوژی های جدید، مطمئنا بحران های نوینی را شاهد هستیم. به عنوان مثال اگر از یک زمین لم یزرع، استفاده ای نبریم، بحرانی وجود ندارد اما به محض اینکه در همین دشت، پالایشگاه گاز احداث شود، شرایط برای وقوع بحران فراهم می شود. از نشت گاز گرفته تا احتمال انفجار مخازن بحران هایی هستند که احتمال وقوعشان فراوان است. بعد از مدتی مشخص شد تعریف اولیه مدیریت بحران ناکارآمد است، طی 5 سال گذشته تعریف جدیدی از مدیریت بحران مطرح شده است. که شامل:
1- به تدابیری که اتخاذ می شود تا حادثه از هر نوعی رخ ندهد (پیشگیری)، این نوع تدابیرمعمولا سخت افزاری هستند.
2- اگر حادثه رخ داد، عوارض و خرابی های کمتری حاصل شود.
3- آماده سازی و آموزش مردم هم باید انجام شود، مباحث نرم افزاری در این بند مطرح می شوند و برنامه سازمان ها و آمادگی آنها هم مطرح است.
4- اگر حادثه ای رخ داد، پس از مقابله صحیح، بازسازی و بازتوانی اثربخشی هم انجام شود. با این تعریف دیگر نمی توانیم از مدیریت بحران نام ببریم، در تعریف جدید از «مدیریت جامع بحران» نام می برند که در پنج فاز، پیشگیری، کاهش مخاطرات، آمادگی، مقابله و بازسازی و بازتوانی انجام می شود.
باید ذهن مردم و مدیران را از تعریف اولیه مدیریت بحران به سمت تعریف جدید مدیریت بحران سوق دهیم. زیرا علاوه بر ناکارآمدی، باعث می شود تا هزینه، نیرو و نگاه ها به سمت غیرفعال برود. در دیدگاه اولیه باید دست روی دست گذاشت تا بحران اتفاق بیفتد و آن گاه تدبیری برایش بیندیشیم.
بر همین اساس مطالعات قرآنی ما شکل گرفت چون با کمی مداقه در این کتاب آسمانی وروایات ذیل آنها پی بردیم که بهترین وجامع ترین الگوی مدیریت بحران در آنجاست. انسان امروزی هنوز هم بادیدی دوبعدی و در سطح، به توسعه و بحران نگاه می کند ولی مطالعات مانشان داده است که قرآن کریم حداقل از چهار بعد به این مقولات توجه نموده است. ایده جامعه آماده براساس همین مطالعات شکل گرفت. این ایده تفاوت های ماهوی جدی با ایده جامعه ایمن غربی ها دارد که خود مصاحبه دیگری را می طلبد.
ارزیابی شما از وضعیت فعلی مدیریت بحران و حتی مدیریت جامع بحران در کشور چیست؟
اولین باری که این مفاهیم تحت عنوان سیاست وارد برنامه های توسعه کشور شد، سیاست هایی بود که مقام معظم رهبری تحت عنوان سیاست های ابلاغی پیشگیری و مدیریت بحران در حوادث غیرمترقبه در سال 84 اعلام فرمودند. مروری بر این سیاست ها، نشان می دهد که بیش از 60 درصد از این سیاست ها مبتنی بر پیشگیری است. مواردی چون کاهش مخاطرات و شناسایی حوادث هم در این سیاست ها مطرح شده اند.
منظورتان این است که قبل از اعلام این سیاست ها توسط مقام معظم رهبری، در زمینه مدیریت بحران اقدامی صورت نپذیرفته و قانون جامعی وجود نداشت؟
باید بگویم که در سطح سیاستگذاری توجه کمی شده بود و هر چند مباحثی مطرح بود، اما عملا قانونی وجود نداشت. در سیر مدیریت بحران، یک اصل وجود دارد، آن هم این است که باید سیاستگذاری درستی انجام شود، اگر این سیاستگذاری درست نباشد، مسیر تصمیم سازی تا انتها غلط پیش خواهدرفت. پس از اعلام این سیاست ها توسط مقام معظم رهبری، شاهد حرکتی فزاینده و رو به جلو در کشور به سمت این اجرایی نمودن این سیاست ها هستیم. برای این که در این زمینه حرفی برای گفتن داشته باشیم، راه درازی در پیش داریم.
البته باید، باور و فرهنگ صحیح «مدیریت جامع بحران» در مدیران و مسوولان شکل بگیرد و بعد وارد مراحل بعدی شویم. خوشبختانه با هماهنگی و همکاری سازمان پدافند غیرعامل و سازمان مدیریت بحران وزارت کشور این حرکت ها با سرعت زیادی پیش می رود. در این زمینه لازم است تاکید کنم که آینده خوبی در پیش داریم و در آینده نزدیک شاهد عملیاتی شدن سیاست های ابلاغی خواهیم بود.
برای روشن تر شدن موضوع بهتر است بحث را بازتر کنیم، به خود بحران و انواع بحران ها بپردازیم؟ بحران چیست؟ و چه تعریفی دارد؟
برای این که به تعریف کاربردی بحران برسیم، باید مقدمه ای را بگویم تعاریف بحران، فراوان و خیلی فلسفی است، اکثرا این تعاریف قابلیت عملیاتی شدن را ندارند. ابتدا باید شاخصه های بحران را تعریف کنیم، در بحران چهار شاخص وجود دارد: 1- شدت حادثه، 2- وسعت حادثه، 3- قابل مدیریت بودن حادثه با منابع موجود انسانی، تجهیزاتی، مالی واطلاعاتی 4- اختلال نظم و امنیت جامعه.
با این شاخص ها می توانیم به تعریف بحران برسیم. بحران عبارت است از واقعه ای ناگهانی- همیشه هم ناگهانی نیست- که در جامعه به وجود می آید، باعث ایجاد بی نظمی و اختلال در امنیت جامعه می شود و مدیریت منابع جامعه را مختل می کند و نیازمند تدابیر عمیق است.
همان طور که در سوال مطرح شد، بحران انواعی هم دارد. گاهی بحران با استفاده از منابع و کمک های محلی قابل مدیریت است که بحران محدود نام می گیرد. گاهی علاوه بر منابع محلی به منابع استانی هم نیاز است، گاهی به منابع ملی و کشوری نیاز دارید و گاهی هم به کمک های بین المللی نیاز دارید، این سطح بندی بحران است.
منظورم انواع بحران به لحاظ کیفیت بود، در مورد سنخ شناسی یا همان کیفیت بحران توضیح دهید؟
بیش از 46 نوع حادثه طبیعی وجود دارد که تحت عنوان بحران های طبیعی شناخته می شوند، نوع دیگری از بحران ها با عنوان بحران های انسان ساز شناخته می شوند، که شامل انفجار، آتش سوزی و حوادث صنعتی هستند. دسته سومی از حوادث هم وجود دارد که گاهی در بحران های انسان و گاهی هم به صورت جداگانه مطرح می شوند. این دسته از بحران ها، جنگ ها و حوادث تروریستی هستند. این حوادث از لحاظ محتوی، نوع عملیات و اداره بحران تفاوت هایی را با هم دارند ولی اساس و فرآیند مدیریت آنها یکسان است. در واقع تفاوتی نمی کند شما با یک زلزله مواجه هستید یا با یک حادثه صنعتی، آنچه متفاوت می شود، محتوی کار است. حدود بیست تفاوت ماهوی در این زمینه وجود دارد اما خیلی در مدیریت تاثیر نمی گذارد.
بحران ها به چه عللی و چگونه به وجود می آیند؟
هر بحرانی، زمینه ا ی به نام تهدید یا خطر بالقوه دارد. وقتی در منطقه ای گسل وجود دارد زمینه بحران آماده است. اگر رودخانه ای از وسط شهر می گذرد، تهدیدی برای سیل است. اگر دشمن دیوار به دیوار خانه شما نشسته و تحرکاتی را علیه کشور انجام می دهد، ریشه و تهدیدی برای جنگ به شمار می رود. باید خطر بالقوه به خطر بالفعل تبدیل شود تا بحران شکل بگیرد. برخی از عوامل دخیل هستند تا این خطر بالقوه بالفعل شوند، که به عنوان خطرپذیری تعریف می شود.
فاکتورهای زیادی در ایجاد خطر پذیری دخیل هستند که مهمترین فاکتور، قرار گرفتن تهدید بالقوه در مهمترین و حیاتی ترین قسمت جامعه است، در این حالت است که بحران شکل می گیرد. هر گاه تهدید در کنار یک موضوع استراتژیک قرار گرفت بحران را به همراه خود دارد، اگر مدیران جامعه به این بحران و تهدید آن توجهی نکنند و تهدید شناسی انجام ندهند و به جامعه و به جمع الجمع این دو توجه نکنند و نقشه آن را احصا نکنند و تدبیرات لازم را پیش بینی نکنند و پیشگیری انجام ندهند، قطعا با کوچکترین تلنگری، تهدید بالقوه به یک بحران و تهدید بالفعل تبدیل می شود.
علت اساسی بحران به مواردی چون: عدم تهدید شناسی مطلوب، عدم جامعه شناسی مناسب، عدم شناخت اثرات تهدید بر جامعه، باز می گردد. موارد فوق هم به زیر مجموعه های وسیعی از علل مرتبط هستند.