تحقیق مقاله مولانا

تعداد صفحات: 9 فرمت فایل: word کد فایل: 23877
سال: مشخص نشده مقطع: مشخص نشده دسته بندی: ادبیات فارسی
قیمت: ۴,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه تحقیق مقاله مولانا

    مقدمه:

    زادگاه مولانا:

    جلال‌الدین محمد درششم ربیع‌الاول سال604 هجری درشهربلخ تولد یافت. سبب شهرت او به رومی ومولانای روم، طول اقامتش‌ و وفاتش درشهرقونیه ازبلاد روم بوده است. بنابه نوشته تذکره‌نویسان وی درهنگامی که پدرش بهاءالدین از بلخ هجرت می‌کرد پنجساله بود. اگر تاریخ عزیمت بهاءالدین رااز بلخ  در سال 617 هجری بدانیم، سن جلال‌الدین محمد درآن هنگام قریب سیزده سال بوده است. جلال‌الدین در بین راه در نیشابور به خدمت شیخ عطار رسید و مدت کوتاهی درک محضر آن عارف بزرگ را کرد.

    چون بهاءالدین به بغدادرسیدبیش ازسه روزدرآن شهراقامت نکرد و روز چهارم بار سفر به عزم زیارت بیت‌الله‌الحرام بر بست. پس از بازگشت ازخانه خدا به سوی شام روان شد و مدت نامعلومی درآن نواحی بسر برد و سپس به ارزنجان  رفت. ملک ارزنجان آن زمان امیری ازخاندان منکوجک بودوفخرالدین بهرامشاه‌نام داشت، واو همان پادشاهی است حکیم نظامی گنجوی کتاب مخزن‌الاسرار را به نام وی به نظم آورده است. مدت توقف مولانا در ارزنجان قریب یکسال بود.

    بازبه قول افلاکی، جلال‌الدین محمددرهفده سالگی ‌درشهرلارنده به‌امرپدر، گوهرخاتون دخترخواجه لالای سمرقندی را که مردی محترم و معتبر بود به زنی گرفت و این واقعه بایستی در سال 622 هجری اتفاق افتاده باشد و بهاءالدین محمد به سلطان ولد و علاءالدین محمد دو پسر مولانا از این زن تولد یافته‌اند.

    ومحور اول: نگاهی اجمالی به سوانح زندگی مولانا جلاالدین رومی و ویژگیهای شخصیتی وی

     جلاالدین محمد بلخی رومی در روز ششم ربیع الاول سال 604 ه. ق. در بلخ به دنیا آمد و پس از 68 سال زندگی در روز پنجم جمادی الآخر سال 672 ه. ق. در قونیه خاک نشینان را وداع گفت.

     پدرش بهاءالدین محمد بن حسین خطیبی بکری مشهور به بهاء ولد و نیز (سلطان العلما) از بزرگان و عارفان عصر خود بود و روزگار خویش را به وعظ و خطابه می گذراند. بهاء ولد در سال 628 ه. ق. درگذشت و سپس پسر بر مسند تدریس و منبر و وعظ پدر نشست.

    در این زمان، حدود بیست و پنج سال از عمر جلاالدین می گذشت و او در اکثر علوم و فنون (ادبیات، فقه، حدیث، تفسیر، عرفان، کلام، فلسفه و سیر و سلوک ...) سرمایه ها اندوخته بود. در فقاهت به مرتبه اجتهاد رسیده بود و فتوا می داد و در شمار فقیهان حنفی درآمده بود.

    در تذکره الشعرا آمده است:

     گویند چهارصد طالب علم به درس مولانا حاضر شدندی و سلطان روم را اعتقادی بلیغ در حق مولانا جلاالدین بودی

    تا سال 642 ه. ق. چونان عالمان اهل معرفت می زیست و مدار درس و بحثهای گوناگون در قونیه بزرگ بود. سال 642 ه. ق. برای عرفان اسلامی ، سالی شگرف است و آنرا باید نقطه عطفی در سیر تحول عرفان اسلامی دانست. زیرا در یکی از روزهای چنین سالی است که بین مولوی و درویشی به نام شمس الدین محمد بن علی بن ملک داد تبریزی معروف به شمس تبریزی ملاقاتی رخ می دهد و این ملاقات مولوی را که تا آن زمان شیخ موقر و فقیهی عالیقدر و دانشمندی بنام بود یکسره دگرگون کرد و جلاالدینی دیگر آفریده شد، به گونه ای که مولوی خود می گوید:

    زاهد بودم،  ترانه گویم کردی

    سر حلقه بزم و باده جویم کردی

    سجاده نشین با وقاری بودم

    بازیچه کودکان کویم کردی

     و در غزلیات او خطاب به شمس آمده است:

     زاهد کشوری بدم، صاحب منبری بدم               کرد قضا دل مرا، عاشق و کف زنان تو

    و از طرفی نیز این تغییر و تحول دیدگاهی در مولوی عملا به تغییرات اساسی در شاکله، ادبیات و سمت و سوی عرفان اسلامی انجامید و مفاهیی متعالی نظیر عشق الهی و ولایت از محوری ترین موضوعات عرفان اسلامی گردید و عرفان و تصوف از خمودگی و ترک دنیا به نگرش سراپا شوریدگی مبدل گشت و عشق برازنده درمان جمله علتها شد:

    شاد باش ای عشق خوش سودای ما     

    ای دوای نخوت و ناموس ما

    ای طبیب جمله علتهای ما      

      ای تو افلاطون و جالینوس ما

     مولوی در این نگرش تحول یافته خود، بر این باور است که برای نیل به حقیقت برتر، روش مدرسی، شریعت گرا و عقل گرایانه کفایت نمی کند و از این رو به شیوه درک شهودی و اشراقی و تجربه مستقیم دینی روی می آورد و به عبارت دیگر طریقت را بطن شریعت می داند.

    عاشقم من بر فن دیوانگی      

      سیرم از فرهنگ و از فرزانگی

     همچنین در دفتر اول مثنوی آمده است  

    پیش من آوازت، آواز خداست

    عاشق از معشوق حاشا کی جداست

    هر چه جز عشق خدای احسن است

    گر شکر خواری است آن جان کندن است

     محوردوم:تالی مولانا ازقران .کتب اسمانی

     دو اثر منظوم و اصلی مولانا یکی مثنوی معنوی شامل دویست و شصت هزار بیت شعر و دیگری کلیات شمس شامل چهل هزار بیت شعر از مهمترین آثار عرفانی به زبان فارسی محسوب می شوند. مخصوصا مثنوی به زعم بسیاری از عرفا و ادبا از جایگاه رفیعی برخوردار است.

    استاد جلاالدین همایی در مقدمه ای که برای تفسیر مثنوی معنوی نگاشته آن را تالی قرآن و کتب آسمانی و صحف انبیا شمرده است. عبدالرحمن جامی شاعر و عارف قرن نهم هجری نیز راجع به مثنوی چنین می گوید:

     مثنوی مولوی معنوی                        هست قرآن در زبان پهلوی

     از این رو اصطلاحا مثنوی به "قرآن فارسی" مشهور شده است.

    همچنین عارف و دانشمند بزرگ عهد صفوی شیخ بهایی برای مثنوی جایگاه بلندی قایل شده است:

     من نمی گویم که آن عالیجناب                       هست پیغمبر ولی دارد کتاب

     خود مولانا مثنوی را کشاف قرآن خوانده و در مقدمه مثنوی وآورده است که:

     هذا کتاب المثنوی و هو اصول اصول اصول الدین فی کشف اسرار الوصول و الیقین ... یضل به کثیرا و یهدی به کثیرا و انه شفاء الصدور .... و کشاف القرآن ....

      آنچه مسلم است تاثیر پذیری بارز مثنوی از قران است. در خلال اشعار مثنوی حدود هزار و پانصد آیه به صراحت یاد شده و به همین تعداد از آیات نیز نقل به معنی شده به این ترتیب حدود نیمی از قرآن در کانون توجه مستقیم مفاهیم و اشعار مثنوی است. حتی به یک معنا می توان همه مثنوی را تصویری از تابشهای قرآن بر جان مولانا دانست.

    مثنوی از جهاتی به قرآن مجید شباهت دارد

    مثنوی از جهاتی به قرآن مجید شباهت دارد و خود مولوی نیز در چندین جا در مثنوی به آن اشاره نموده است:

     یکی از وجوه مشابهت، عدم نظم ظاهری و صوری است.  ساختار مثنوی به گونه ای است که سیر سخن در آن غیر قابل پیش بینی است. مولوی دائما در حال گذار از یک موضوع به موضوعی دیگر، از مفهومی به مفهومی دیگر، از تصوری به تصور دیگراست. مثنوی مملو از خیال پردازیها، شوریدگی ها و تنوع اوزان شعری است. گویا با توجه به چنین جوشش از مفاهیم و حالات، برای مولانا امکان محصور ماندن در قالب الفاظ و کلمات نبوده است به گونه ای که خود می گوید.

    آتشی از عشق در جان برفروز  

    سربه سر فکر و عبادت را بسوز

    ای خدا جان را تو بنما آن مقام             

      کاندرو بی حرف می روید کلام

    گرچه تفسیر زبان روشنگر است          

      لیک عشق بی زبان روشن تر است

      زبانی که مولوی برمی گزیند زبان استعاره، تمثیل، حکایت گری و قصه پردازی است و این نیز یکی دیگر از وجوه مشابهت با قرآن است. ریختن دانه های معنا در پیمانه های قصه و استفاده از بستر داستانی برای بیان ظرایف و لطایف

     

     ما چو خود را در سخن آغشته ایم           

      از حکایتها حکایت گشته ایم

    آن خیالاتی که دام اولیاست     

     عکس مه رویان بستان خداست    

     محور سوم: اهمیت پیام مولوی برای عصر حاضر

     جهان بینی مولوی مبتنی بر نظریه وحدت وجود است.

     مثنوی ما دکان وحدت است         

        غیر واحد هر چه بینی آن بت است

    از این رو بسیاری از آموزه های مولانا فراتر از ادیان خاص است و به جای آنکه خود را در قالب دین خاصی محصور کند به اهداف اصلی ادیان و به نیل به حقیقت می اندیشد. به زعم وی همه ادیان بر حق، از نور واحدی نشات گرفته اند و هدف مشترکی را تعقیب می کنند.

    از این رو عرفان مولوی برای بسیاری از پیروان دیگر نیز از جذابیت خاصی برخوردار است.

     چه تدبیر، ای مسلمان که من خود را نمی دانم        

      نه ترسایم، یهودیم، نه من گبرم، مسلمانم

    نه شرقیم، نه غربیم، نه علویم، نه سقلیم       

        نه از ارکان طبیعیم، نه از افلاک کیهانم

    نه از هندم، نه از چینم نه از بلغار و ستینم     

       نه از ملک عراقینم، نه از خاک خراسانم

    نشانم بی نشان باشد، مکان لا مکان باشد

       نه تن باشد، نه جان باشد که من خود جان جانانم

    دویی را چون برون کردم، دو عالم را یکی دیدم    

       یکی بینم، یکی جویم، یکی دانم، یکی خوانم

     در نگرش کل گرا ی مولانا، طبیعت، انسان و خدا به مثابه واحد به هم پیوسته مطرح می شوند. از دیدگاه وی، طبیعت زنده است و فقط شامل اشیا محسوس و طبیعی و ارگانیک نمی شود، بلکه آنچه که در محیط اطراف انسان قرار می گیرد.

    مولوی معتقد است که زمین، آب، آتش همه در خدمت و امر بران پروردگارند و به طور کلی طبیعت مخاطب تنگاتنگ و تسبیح گویان باریتعالی هستند.

     

    بر اساس چنین دیدگاهی، طبیعت از جایگاه مقدس و ویژه ای برخوردار می شود به گونه ای که بسیاری از تبعات و الزامات اخلاقی آن می تواند برای طرفداران محیط زیست و طبیعت گرایان راهگشا باشد.

    در پایان دکتر لاریجانی اظهار امیدواری کرد که معنویت و جامعیت آموزه های مولانا بتواند در این زمانه که خلائی که انسان معاصر با آن مواجه است را درمان کند و پیام اصلی مولوی که پیام عرفان، یگانگی، وحدت، عشق و گذشت است بتواند بر عصر آشفته و پراکنده و آشوب زده معاصر سایه افکند و صلح و دوستی، برابری و معنویت را برای همه ملتها به ارمغان آورد.

  • فهرست و منابع تحقیق مقاله مولانا

    فهرست:

    ندارد
     

    منبع:

    ندارد

تحقیق در مورد تحقیق مقاله مولانا, مقاله در مورد تحقیق مقاله مولانا, تحقیق دانشجویی در مورد تحقیق مقاله مولانا, مقاله دانشجویی در مورد تحقیق مقاله مولانا, تحقیق درباره تحقیق مقاله مولانا, مقاله درباره تحقیق مقاله مولانا, تحقیقات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله مولانا, مقالات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله مولانا, موضوع انشا در مورد تحقیق مقاله مولانا
ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت