آموزش عالی و کارآفرینی
یکی از آرزوهای دیرینه نظام آموزش عالی تعداد زیاد فارغالتحصیل در راستای رشد کشور بودهاست. هماکنون این آرزو تاحدی برآورده شده است اما مشکلات جدی تری مانند بیکاری و عدم فعالیت فارغالتحصیلان در رشته تحصیلی خود گریبانگیر دولت شده است.
امروزه بسیاری از دانشجویان و محصلین در مراکز علمی منتظرند تا با پایانیافتن تحصیلات وارد بازار کار شوند و «بازار کار» در ذهن بسیاری از آنان شغلهای آمادهای است که منتظر آنهاست. این نوع تفکر باعث کاهش نیروی اشتغال مولد شده است و همه منتظرند دیگران پیشگامان ایجاد اشتغال و تولید ثروت برای حرکت به سمت توسعه اقتصادی باشند.
گام اول برای حل این مشکل ترویج کارافرینی میباشد. ایجاد و تقویت ارزشها و رفتارهای کارافرینانه تحت عنوان فرهنگ کارافرینی باید از مولفههای اصلی در توسعه کارافرینی باشد که در قالب سیاستها و برنامههای تشویقی و ترویجی در کلیه سطوح و ساختارهای اجتماعی پیگیری شود. رسانههای جمعی میتوانند نقش مهمی در این زمینه ایفا کنند. به عنوان نمونه پخش برنامههای تلویزیونی برای تشریح زندگی کارافرینان برجسته میتواند مؤثر باشد. با انتشار کتب و نشریات مختلف، برگزاری همایشهای کاربردی و موثر و استفاده از رسانههای مدرن مانند اینترنت باید این فرهنگ را در دانشجویان نهادینه کرد که هر فارغالتحصیل خود را یک کارافرین بالقوه ببیند و نه یک کارمند. عدم فرهنگسازی در این موضوع باعث شده است که بسیاری از دانشجویان با مقوله کارافرینی آشنا نباشند و کارافرینی را یک امر ذاتی و غیر اکتسابی بدانند. اعطای جایزه سال به کارافرینان نمونه و برگزاری مسابقات سراسری میتواند به گسترش این فرهنگ کمک کند.
دومین گام برنامهریزی مناسب آموزشی دز سطح دبیرستان، دانشگاه و مراکز علمی، صنعتی میباشد.
یکی از مهمترین رویدادهای مرتبط با ترویج و آموزش کارآفرینی در کشور، تصویب و اجرای «طرح توسعه کارآفرینی در دانشگاههای کشور» (کاراد) است. این طرح جهت اجرای سیاستهای مربوط به کارآفرینی برنامههای توسعه توسط وزارت علوم، تحقیقات و فناوری تدوین شده است. بر اساس این طرح چندین مرکز کاآفرینی در دانشگاهها ایجاد شده است که وظیفه اجرای طرح را به عهده دارند.
یکی دیگر از سازمانهای فعال در زمینه آموزش کارآفرینی، سازمان همیاری اشتغال فارغالتحصیلان است. این سازمان با برگزاری همایشها، هماندیشیها و دورههای متعدد آموزش تخصصی کارآفرینی گامهای مثبتی در راستای ترویج و آموزش کارآفرینی برداشته است.
با این وجود به نظر میرسد برای توسعه آموزش کارافرینی باید سیاستهای ذیل در نظر گرفته شود.
هماهنگی بیشتر بین متولیان توسعه کارافرینی در کشور برای تدوین سیاستهای آموزش کارافرینی
تقویت ارتباط صنعت با دانشگاه و ایجاد رابطه نزدیک بین مراکز علمی و صنعتی
ایجاد و تقویت مؤسسات انکوباتوری در دانشگاه
4- تدوین برنامههای آموزشی بلندمدت در چهارچوب مقاطع تحصیلی مختلف و مراکز آموزشی
5- تدوین برنامههای آموزشی براساس نیازهای آموزشی منطقهای
6- فراهمسازی بسترهای مناسب یرای تشکیل مؤسسات خصوصی آموزشی
7- قراردادن واحدهای اجباری و اختیاری متناسب با هر رشته تحصیلی و تدوین دورههای آموزشی کارافرینی متناسب با هررشته
موانع قانونی و سیاستهای حمایتی
بهترین بستر برای اینکه هرکارافرین بتواند ایده خود را به مرحله اجرا برساند راهاندازی یک کسب و کار کوچک است. شرط راهاندازی یک بنگاه کوچک و ادامه فعالیت برای اجرای ایدههای کارافرینانه، فراهمبودن بسترهای لازم میباشد این بسترسازی وظیفه اصلی دولت از طریق قانونگزاری، رفع موانع قانونی و اجرای سیاستهای حمایتی صحیح میباشد که در ادامه به بخشی از آن اشاره میکنیم.
1- فرایند اخذ مجوز:
فرایند طولانی اخذ مجوز و بروکراسی شدید اداری، تغییر دائمی ضوابط و قوانین، عدم سازگاری قوانین با عوامل محیطی و منطقهای موجب شدهاست تا بسیاری از کارافرینان در ابتدای راه با مشکلات زیادی مواجه شوند. امروزه در کشورهای توسعهیافته این فرایند قانونی به شدت تسهیل شده است. به عنوان نمونه در کشور کره جنوبی دولت ترتیبی اتخاذ نموده است که تمامی مراحل راهندازی یک کسب و کار جدید از طریق مقامات محلی و با یکبار مراجعه قابل حل باشد.
2- سیاستهای مالی و اعتباری:
تامین اعتبار مالی برای اجرای ایدههای نو در قالب کسب و کار کوچک باید یکی از کلیدیترین سیاستهای حمایتی دولت باشد.
در این راستا اقدامات مناسبی در کشور صورت گرفته است. وزارت صنایع با پرداخت وامهای کمبهره در قالب طرحهایی به توسعه کارآفرینی کمک میکند. دفتر همکاریهای فناوری ریاستجمهوری نیز با راهاندازی «شبکه مالی سرمایهگزاری ریسکپذیر ایران» میتواند اطلاعات مالی را در اختیار کارآفرینان قرار دهد.
با یان وجود متاسفانه هنوز سیستم بانکی کشور در جهت تامین اعتبار کسب و کارهای کوچک با سیاستهای توسعه کارآفرینی هماهنگ نیست. یک کارافرین برای دریافت اعتبار با مشکلات متعددی مانند تامین وثیقه، راهاندازی 50درصد فعالیت برای کسب اعتبار و آمادهکردن مدارک مختلف روبرو میشود به طوریکه بسیاری از ایدهها در همین مرحله ناکام میماند. ایجاد کمیتههای کارشناسی باعنوان صندوقهای ضمانت برای تشخیص شایستگی افراد و مناسب بودن ایدهها نیز موجب میشود کارافرینان سریعتر و راحتتر به تسهیلات بانکی دست پیدا کنند. همچنین کاهش هزینهها از طریق تخفیف مالیات و هزینههای ضروری میتواند به گسترش روحیه کارآفرینی کمک کند.
3- سیاستهای توسعه و انتقال تکنولوژی:
تکنولوژیهای جدید در جهان امروز بستر فعالیت بسیاری از کارافرینان است. از طرفی باید به روشنی بدانیم که تکنولوژیهای جدید بدون بومیکردن و سیاستهای دقیق انتقال تکنولوژی نه تنها موجب توسعه کارافرینی میشود بلکه مشکلات متعددی را به وجود میآورد. برای انتقال تکنولوژی باید به نکات ذیل توجه کرد:
الف: انتقال هر نیاز تکنولوژی به راحتی امکانپذیر نیست.
ب: نیازهای واقعی تکنولوژی را هنگامی میتوان به خوبی تشخیص داد که افراد خبره، صاحبنظر و آشنا با تکنولوژیها به صورت فعال حضور داشتهباشند.
ج: انتقال تکنولوژی مورد نظر را وقتی میتوان سرعت بخشید که مؤسسات تحقیق و توسعه در داخل کشور به صورت فعال باشند.
د: شناسایی دقیق تکنولوژیهای مشابه در کشورهای مختلف و انتقال تکنولوژی مناسب با شرایط منطقهای در توان کسب و کارهای کوچک نمیباشد
با توجه به نکات فوق به نظر میرسد دولت باید با ایجاد و حمایت مراکز توسعه و انتقال تکنولوژی کارافرینی مبتنی بر تکنولوژیهای جدید را توسعه دهد.
4- تسهیل صادرات و واردات:
فراهم نبودن زمینه مناسب صادرات و واردات کالاها یکی از دلایل عدم رشد صنایع کوچک و به تبع آن کارافرینان میباشند. بیثباتی قوانین صادرات و واردات، تشریفات طولانی اداری برای دریافت ارز، بیثباتی نرخ ارز از جدیترین موانع صادرات و واردات کالا میباشد. از طرفی به نظر میرسد برای حمایت از ایدههای جدید در صادرات کالاهای صنایع کوچک دولت برنامه مدونی ندارد. بسیاری از بنگاههای کوچک توان تولید محصولات صادراتی دارند اما قادر به ارائه محصول در سطح بینالمللی نیستند.
طراحی و ایجاد سازمانهای فعال در امر صادرات تولیدات محدود و پراکنده صنایع کوچک میتوان موجب پویایی و رشد اینگونه واحدها شود. این سازمانها با ارائه خدماتی میتوانند بنگاههای کوچک و متوسط را در صادرات محصولات جدید خود کمک کنند. خدماتی مانند:
الف: تشکیل بانکهای اطلاعاتی مشاورهای و بازاریابی بینالمللی
ب: ارائه خدمات مشاورهای برای رشد کیفیت محصولات در جهت اخذ گواهینامههای بینالمللی
ج: مشارکت در هزینههای تبلیغاتی و شرکت در نمایشگاههای خارجی
5- نقش اطلاعرسانی دولت:
اطلاعات برای بقای کسب و کار و در عین حال رشد و توسعه آن اهمیت حیاتی دارد. فقدان اطلاعات میتواند به هزینهکردن بیش از حد سرمایه منجر شود. هرچه کسب و کار پیچیدهتر باشد و کارافرین ایدهی جدیدتری داشته باشد سیستم اطلاعاتی اهمیت بیشتری پیدا میکند. با توجه به اهمیت موضوع در بسیاری از کشورها دولت و سازمانهای وابسته چنین رسالتی را به عهده میگیرند. تشکیل بانکهای اطلاعاتی مورد نیاز کسب و کارها و ارائه خدمات و حمایتهای اطلاعاتی میتواند به رونق کسب و کارها کمک کند.
از طرفی توسعه زیرساختهای فناوری اطلاعات و آموزش شیوههای نوین مانند تجارت الکترونیک میتواند به کارافرینان کمک کند تا ایدههای خود را به صورت کشوری و جهانی مطرح کنند
6- حمایت از شبکه کارآفرینان نه بنگاه های ایزوله
امروزه بحث شبکه سازی و خوشه سازی میان بنگاه های کوچک و متوسط در اولویت سیاستهای توسعه صنعتی کشورها قرار گرفته است. منطق آن این است که در دنیای کنونی نوآوری و کارآفرینی در یک صنعت نمی تواند منتزع از سایر بنگاه ها و نهادهای مرتبط با آن باشد. به عبارت بهتر به جای تمرکز بر ایجاد بنگاه ها، باید بر ایجاد زنجیره ها تآکید نمود.
متاسفانه هنوز در کشور ما پرداخت حمایتهای مالی به طور مستقیم به بنگاه ها نشانه حمایت دولت از کارافرینان تلقی می شود. اما باید پرسید چرا بیش از نیمی از شرکتهای تازه تاسیس ورشکست می شوند؟ چرا بسیاری از بنگاه های کوچک و متوسط کشور کمتر از نصف ظرفیت خود را فعال نموده اند؟ چرا با این همه بنگاه هنوز نمی توانیم در بازارهای جهانی و حتی منطقه ای حرفی داشته باشیم؟ آیا جز این است که ایجاد بنگاه ها فرع است و تکمیل زنجیره های ارزش صنعتی اصل؟
بلوغ سیاستهای صنعتی کشور آن موقع خواهد بود که دولت به جای انبوهی از کمکهای پراکنده و مستقیم به بنگاه ها، به گروهی از زنجیره های صنعتی که می توانند رقابت پذیری خود را در سطح جهانی اثبات نمایند کمک کند.
کارآفرینان پیشگامان تولید ثروت
بین سالهای 1970 تا 1992 بیش از 96 درصد نوآوری صنعتی که توانست موقعیت ژاپن را در اقتصاد جهانی به یک موقعیت برجسته و ممتاز تبدیل کند، توسط کارآفرینان صورت گرفت.بررسی رشد اقتصادی کشورهای شرق و جنوب شرقی آسیا نشان میدهد که یکی از دلایل توسعه اقتصادی در این کشورها توجه جدی به مقوله کارافرینی بوده است. امروزه بسیاری از دانشجویان و محصلین در مراکز علمی منتظرند تا با پایانیافتن تحصیلات وارد بازار کار شوند و «بازار کار» در ذهن بسیاری از آنان شغلهای آمادهای است که منتظر... بلوغ سیاستهای صنعتی کشور آن موقع خواهد بود که دولت به جای انبوهی از کمکهای پراکنده و مستقیم به بنگاه ها، به گروهی از زنجیره های صنعتی که می توانند رقابت پذیری خود را در سطح جهانی اثبات نمایند...
اقتصاد دانان نخستین کسانی بودند که در نظریه های اقتصادی خود به تشریح کارآفرین و کارآفرینی پرداختند.
« ژوزف شومپتر» از اقتصاددانان مکتب آلمان و پدر کارآفرینی، در سال 1934 کار آفرینی را این گونه تعریف کرد: «هر فرایندی در شرکت که منجر به کالای جدید، ایجاد روش جدید، بازار جدید و منابع جدید می شود ،می گوییم کار آفرینی رخ داده است.»
در کشور ما نیز چند سالی است که به تبع مباحث توسعه اقتصادی و صنعتی موج جدیدی در مورد این مفهوم در حال شکلگیری است و این واژه در محافل علمی و اداری زیاد شنیده میشود.
دکتر احمدپور داریانی از اساتید دانشگاه امیرکبیر در ایران معتقد است «کارآفرینی عامل اصلی ایجاد خلاقیت و نوآوری است و کارآفرینی عبارت است از فرایند ایجاد ارزش از راه تشکیل مجموعه منحصر به فردی از منابع به منظور بهرهگیری از فرصتها»
کارآفرین با نوآوری و شناخت فرصت از طریق ایجاد و یا تحول کسب و کار اقدام به تولید ثروت برای خود و جامعه میکند. نوآوری میتواند محصول جدید، شیوهای نو در فرایند تولید و یا راهکارهای جدید مدیریتی و بازرگانی یک شرکت باشد. کارآفرین با شناخت فرصتهای جدید بازار و صنعت و هچنین ریسک و خطرپذیری زنجیره ارزشآفرینی جدیدی را برای تولید و یا خدمات طراحی میکند که این زنجیرههای ایجاد ارزش در نهایت منجر به اشتغال و توسعه اقتصادی میشود.
از نظر اقتصاددانان موتور رشد اقتصادی کارافرینان هستند که در محیطی رقابتی جامعه را به حرکت درمیآورند و چرخهای توسعه اقتصادی را میچرخانند.
درمجموع میتوان استنباط کرد که کارآفرین فعالیتهای ذیل را انجام میدهد:
1- نوآوری در محصول، فرایند تولید، بازار و صنعت، راهکارهای بازرگانی و مدیریتی
2- شناخت فرصت
3- ریسک و خطرپذیری
4- ایجاد و یا تحول کسب و کار
5- اشتغالزایی و رشد اقتصادی
زمینه های تحقیقاتی مناسب در کارآفرینی
کارآفرینی به عنوان یک پدیده نوین در اقتصاد نقش موُثری را در توسعه و پیشرفت اقتصادی کشورها یافته است. کارآفرینی در اقتصاد رقابتی و مبتنی بر بازار امروزه دارای نقش کلیدی است. به عبارت دیگر در یک اقتصاد پویا ، ایده ها ، محصولات ، و خدمات همواره در حال تغییر می باشند و در این میان کارآفرین است که الگویی برای مقابله و سازگاری با شرایط جدید را به ارمغان می آورد.از این رو در یک گسترده وسیع تمام عناصر فعال در صحنه اقتصاد (مصرف کنندگان ، تولید کنندگان ، سرمایه گذاران) باید به کارآفرینی بپردازند و به سهم خود کارآفرین باشند.
آنچه دراین رابطه اهمیت دارد این است که علیرغم اهمیت روزافزون این پدیده و نقش فزاینده آن در اقتصاد جهانی کمتر به این موضوع پرداخته میشود. وضعیت اقتصادی کشور و ترکیب جمعیتی امروزه بیش از پیش مارا نیازمند یافتن زمینه های پیشرو در صحنه اقتصادی می کند و در این راستا ضرورت داشتن مدل ، الگوها و راهکارهای مناسب جهت آموزش ، تربیت و استفاده بهینه از نیروی فعال و کارآفرین بیشتر می شود.