مقدمه
ارزش وتعالی اجتماعی انسان ها به آثار وگذشته و هنری ،علمی و تاریخی و عقیدتی آن قوم بستگی دارد ،که اصطلاحا"در واژه های جدید به آن هویت اجتماعی می گویند .
همچنان که علوم زیستی ثابت کرده است نوع و نسل یک گل ویا یک درخت ویا حیوان خاص در بقای آن موجود ودر مقابله با آفت های مختلف موثر است .
نسل افراد خانواده هم در ادامه زندگی ودر مقابله با مسایل سیاسی و اجتماعی و فرهنگی حائز اهمیت خاص است .
نسل اجتماعی ودر یک کلام عمده تر بافت های اجتماعی ریز از چنین شاخص ها و عباراتی برخوردار هستند . اگر قوم و ملت و جامعه ای هنری از گذشتگان نداشته باشید زبان و گویشی از اجداد خود به ارث نبرده باشید و اگر اجتماعی باوهای آزادی و وطن دوستی و عشق وآرمان خواهی رادر رگ وخون نداشته باشی واگر اجتماع و ملتی عقیده و باورهای ارزشی و اجتماعی راازخود نداشته باشد ویا اگر هم داشته بسیار ابتدایی و قابل عرضه و دفاع نباشد اصطلاحا"این جامع و مجموعه دارای هویت نیست .
از افتخارات جامعه ایرانی این است که در طول هزاران سال و شاید 000/10 سال پیش دارای فرهنگ ادبی وتاریخی بوده است . (محمد جعفر یاقمی (1380 )جویبار لحظه ها )
واین افتخار سرچشمه افتخار هنر وادب و شعر وقصه و مدنیت و علوم وفنون به اروپا وآسیا و حتی امریکا بوده و هست . با این مقدمه قصد داریم به عنوان نگاهی هر چند محدود اما شگرد به فرهنگ مردم ابهر داشته باشیم .مردم شهر ابهر که در جغرافیای استان زنجان ودر کشور ایران در محدوده شمال غربی با زبان وگویش خاص و آداب و سنین مخصوص این قوم و روش ها و الگوهای زندگی منحصر به خود وبا باورها و سنت های نهادی شده است وعقاید محکم و استوار در فضای عشق و ایمان و تعهد و باور زندگی می کنند .
قصد این گزارش بررسی اجتماعی فرهنگ مردم ابهر ،گریزی به تاریخچه و گذشته ابهر و اقلیم جغرافیایی وآثار ادبی وآثار تمدنی و تاریخی و هنری و کشاورزی و خدماتی و صنعتی در گذشته و حال با توجه به متل ها ومثل ها وباورها وارزش ها و نگرش ها ودیدگاه های عموم واسطوره ای و علمی وهنری واجتماعی است . هر چند این مقوله در اثرات بسیار ارزنده ای چون تاریخ ابهر – گذری و نظری انصافا"به تحقیق آورده شده است ولی این تلاش اندک خود مجل کاوشی سریع و کوتاه اما عمیق و علمی را از منظر دانش آموزی به خوانندگان منتقل می کند با این امید که نتایج آن قابل استفاده عزیزان قرار می گیرد .
عاشورا
وجود حق وباطل ازآغاز خلقت بشری برروی کره ی خاکی گسترده شده است واین ستیز و نبرد سابقه ای به عمر بشریت دارد علت این سابقه فطری بودن صفت بدی و نیکی در ذات آدمی است البته مفهوم این سخن این نیست که برخی از انسانها خوب و برخی از انسانها بد آفریده شده اند . بلکه مفهوم این ادعا آن میباشد که چون خلقت انسان از مادی پست و لجن وخاک آفریده شده است ودر بعد دیگر از روح ملکوت اعلی و خداوندی سرشته شده است ،بنابراین هرگاه انسانها بعد پست خود را ترجیح دهند وبه آن بپردازند وبا آن اشتغال داشته باشند انسانهایی درون صفت و دنیایی و ظالم و طمع کار و مستکبر وبد نهاد ودر حالی که به بعد رحمانی و ملکوتی توجه نمایند ،موجوداتی مقدس و پاک و مسئولیت پذیر و متعهد و عادل و پرهیزکار خواهند شد ومسلم است حدود میانی نیز در بین انسانها به چشم میخورد که مثلا" در عین حال که پاک و متعهد و معتقد به آفرینش و خداوند بوده در مواردی هم مرتکب گناه و ذنب و افعال غیر الهی و غیر انسانی را هم به سهو یا عمد مرتکب می شوند . واقعه ی کربلا صحنه ی نبرد تاریخی و سنتی ظلم و عدل است واقعه ی کربلا تجلی بعد رحمانی بشریت و نیز اوج زذالت و پستی انسان هاست .
عوامل موجد کربلا
بعثت رسول اکرم (ص) در شبه جزیره عربستان و دشواریهایی که در آغاز برای انجام رسالت خویش داشتند از جمله دشمنی سرسخت قریش با رسالت ایشان که باعث می شد بازار تجاری و بت پرستی آنها یه افول رود و نیز تبعید آن حضرت به شعب ابیطالب و محاصره ی اقتصادی یاران رسول اکرم (ص) واقدام به قتل آن حضرت و تهدیدات و تطمیع های ایشان و هجرت آن حضرت به مدینه ودر نهایت پیروزی مطلق اسلام بر کفر تا سالهای هواخر عمر آن حضرت تا حدی مشکل احساس نمیشد اما سپس جنگهایی که با حضرت علی (ع ) صورت دادند . قصد انتقام از رسول اکرم (ص) و حضرت علی (ع ) را نمودند که تا حدی پیروز شدند ودر زمان امام حسن (ع) بنی امیه ودر راس همه آن ها معاویه سکان هدایت امت اسلامی رادردست داشت ودر دخل و تصرف در شعائر دینی و مخالف با ارکان اسلام همه ارزشها و فضیلتهای اسلام را زیرپا می گذاشت ،که پس از خودش فرزند ناپاک خود یزید دراین سیاست آنچنان افراط کرد که حتی کوچکترین و آشکارترین مسائل اسلام و مسلمانی در دربار و خلیفه یزیدی مشاهده نمیشد و همه مردم و مسلمانان از بدعت و مظالم یزید و ترس از ماموران یزیدی و قلع و قمع آنها جرات ابراز وجود نداشت ،تاآنجا جسارت نمود که به فرزند فاطمه و علی (ع) یعنی حسین بن علی (ع) پیشنهاد بیعت داد. یعنی اطاعت بدون چون وچرای حسین بن علی (ع)از مظالم و مفاسد دستگاه یزیدی خودش و حسین بن علی (ع)با آگاهی تمام از دسایس و حلیه های یزیدی وبرای باقی ماندن ارزش های قیام کربلا و تاثیر گذاری بر مسلمانان آن عصر و اعصار بعدی و در واقع محو دستگاه یزیدی و احیاءارزشها و شعائر و ارکان دینی متناسب با قرآن ووحی در سال 61 هجری شمسی ضمن رد پیشنهاد و بیعت وبه هنگام حرکت به خانه خدا وزیارت کعبه مراسم و مناسک حج را نیمه تمام گذاشت و بسوی کوفه که قبلا" مردم آنجا طی نامه های زیادی امام را به امامت خویش دعوت کرده بودند ،حرکت فرمودند و یزید از ترس شکل گیری حکومت حسینی (ع) و حمایت های مردمی در چند موضع و زمینه باصطلاح امام حسین (ع ) رادر تنگنا و محاصره قرارداد.
اولا"با تهدید و تطمیع و دستور موکد به حاکم کوفه مردم راآنچنان در وحشت و ترس قرار داد که نه تنها کسی جرات دعوت از امام حسین (ع)را به خود نداشت بلکه فرستاده رشید امام حسین (ع)یعنی مسلم بن عقیل را نیز به نامردی ودر کمال مظلومیت و اما با رسوائی به شهادت رسانیدند .
با تبلیغات گسترده در تمام شهرهای حوزه اسلامی سالهای 61 هجری چنان وانمود کرده بود که جانشینان واقعی پیامبر بنی امیه بوده وطبق ادامه خلافت ابوبکر ،عمر ،عثمان ،جانشینان پس از عثمان همان بنی امیه بوده وحسین (ع)از دین خارج شده و طغیان کرده واز سیره و صورت جدش تبعیت نمی کند وبه خلیفه زمان و جانشین رسول اکرم (ص) که در واقع منظور خودش بوده شوریده و قتل و کشتن حسین بن علی (ع) مباح و ثواب است .
با بسیج نیروها بخصوص فرستادنسپاه حربن ریاحی و جلوگیری از رسیدن به کوفه عملا"رویارویی و رسیدن حسین بن علی (ع) به کوفه را قطع و غیر ممکن میسازد .
در منطقه کربلا حربن ریاحی به حسین (ع)رسیده و پیشنهاد بیعت با یزید ویا جنگ را میکند و رفتار و سخنان امام حسین (ع) چنان بر حر تاثیر می گذارد که از کرده خود پشیمان شده وبه امام ملحق می گردد ولی این لحظه ای است که سپاه اصلی یزید یان به کربلا رسیده و راهی جز تسلیم و بیعت ویا جنگ در مقابل سپاه انبوه یزید نمیتوان پیدا کرد .
محورهای اصلی واقعه کربلا
امام حسین (ع)با خانواده و زنان و کودکان عازم کوفه بوده واین شبهه را که امام خود علاقه به جنگ داشته را در همهی تحلیل های تاریخی به اثبات میرساند .
از لحاظ انسانی وآزادی واختیار انسانها همه ی اصحاب ویاران رااز نتیجه کربلا آگاه وآنها را مجاز به برگشت به خانه ها میکند که عده 72 تن ناب ترین واصیل ترین عناصر انسانیت درکنار گوهر رسالت حسین بن علی (ع) حماسه کربلا را می آفریند .
هدف از حرکت ونیز خود ویاران را کاملا"به سپاه دشمن معرفی میکند تادر آینده ادعا نکنند که ما هیچ شناختی از امام و هدف ایشان نداشتیم .
راههای مختلف غیر جنگی راپیش بینی وبه دشمن ارائه می دهد البته صرف نظر از بیعت با یزید .
خطبه های بسیار آرمانی والهی در همان دشت کربلا ارائه میدهند که تا به امروز هیچ نویسنده ومورخ وراوی نتوانسته معانی و مفاهیم عمیق اسلامی و عرفانی وانسانی را درسخنان آن حضرت به تمام درک کند زیرا همه مضامین برگرفته ازقرآن ووحی ونیز سیره ی نبوی رسول اکرم (ص) وپدر بزرگوار واولین امام ومعصوم شیعیان بوده ومی باشد .
وبلاخره به هنگام نبرد عاشورا حتی درمقابل سپاه انبوه دشمن و تعداد قلیل خود همه ارزش ها و فضیلت های انسانی والهی رادر مورد خود و اصحاب ودشمنان در مسائل اقتصادی ،سیاسی ،اجتماعی ،فرهنگی ،نظامی وخانوادگی وعاطفی وعشقی وفردی درنهایت ابعاد الهی وانسانی به نمایش میگذارد وضمن تفسیر وقایع وشرایط وتوصیه به اهل بیت درچگونگی ادامه ی راه عزیرترین اعضای خانواده وبرادران وفرزندان و اصحاب خاص خویش را با فجیع ترین قتل وغارت ممکن در تاریخ و شجاعانه ترین و عاطفی ترین نبردهای انسانی در مورد یاران خود به نمایش میگذارد تاآنجا که به جهانیان نشان میدهد که درراه حفظ دین وارزشهای الهی باید از همه چیز گذشت آنجا که با عشق پس از به تیر کشیدن طفل شش ماهه خویش در آغوش خویش بوسیله تیر دو شعله و فوران خون از گلوی بست و فرزند رسول اکرم (ص)خون را به آسمان می افشاند و به خداوند هدیه می کند.
آنجا که در گرمترین زمین کره خاکی با فجیع ترین و شقی ترین حاکمان روی خاکی با عزیزترین و پاکترین اعضا و عناصر خانوادگی و الهی برای پیروی از دستورات اسلام و بزرگداشت و احیای دین رسول اکرم (ص) صحنه های دل انگیز عشقی و عرفانی در اصحاب حسین (ع)و شقی ترین وضع ممکن در سپاه یزید ثبت شده است وبه گفته اغلب مورخان و نویسندگان تاکنون در هیچ نبرد و جنگ و مبارزاتی نمیتوان صحنه های کربلا را بصورت جامع و کامل ودر آن حد شدت و غیرانسانی دشمن و نیز صحنه های ملکوتی و انسانی وآسمانی حسین (ع) و یاران او یافت که فقط به چند مورد ازآنها اشاره میکنیم :
باقی ماندن 72 تن در نزد امام در شب تاسوعا ودلایل باقی ماندن آنها که اگر هزار بار کشته شویم و زنده شویم دست از امام بر نمیداریم .
اطاعت و شجاعت و وفای حضرت ابوالفضل و اتفاقاتی که در جریان آب آوردن به طفلان و نخوردن خود و حفاظت از مشک و صحنه خدا حافظیبا امام حسین (ع) وبرادر خوددارد .
فرستادن امام ،عزیزان خود را به صحنه نبرد از جمله علی اکبر و شهادت حضرت علی اصغر در بغل خود . شهادت و شجاعت خود و صحنه هایی که اهل حرم به هنگام شهادت عزیزان از خود نشان می دهند .
اسارت آنها و بزرگ منشی و رسوائی دستگاه یزیدی که خلافت یزید را در تاریخ و برای همیشه به رسوائی و نابودی کشاند .
وبالاخره جاودانی قیام و حرکت امام واحیای اسلام برای همیشه و الگو شدن کربلا در همه تاریخ و زمان و افراد .
امام حسین (ع)
سوم شعبان سال 4 هجری دومین سبط و ریحانه رسول اکرم (ص)و سومین پیشوا و امام معصوم و پنجمین چهره درخشان آل عبا حضرت ابا عبدالله الحسین در خانه علی و فاطمه (س) متولد شد وجهان از ولادت آن حضرت روشن و منور گشت .
حضرت امام حسین (ع)در آغوش پیامبر بزرگ اسلام (ص) به مدت 7 سال تربیت یافت ودرباره امام حسین (ع)وپیامبر مکرر فرموده است : خدایا من حسین را دوست می دارم پس دوست بدار کسی که او را دوست می دارد ودر جایی دیگر مقام آن حضرت را به قدری بالا برده است که می فرماید :
حسین منی وانا من حسین ،حسین از من است ومن از حسینم ،وپیامبر امام حسین را احیا کننده شریعت خود ونگهدارنده قرآن و مکتب خود میدارد واین مقام را بدست نیاورد جز با پاسداری خالصانه حضرتش از اسلام و قرآن و نثار خون پاک و مقدسش در احیای دین جدش رسول الله (ص) درود خدا بر او واهل بیتش باد .
امام حسین (ع)جلوه اوصاف پیامبران است وجود مبارک امام حسین (ع) که در آیینه قرآن ودر عرصه گاه وجود پیامبر اسلام ودر صفحه روشن بصیرت و بینش خود همه پیامبران را با ارزش های وجودی آنان میدید سراپا عاشق آنان شد ودر دنیای باطنش همراه و همراز آنان گشت واز ارزشهای وجود آنان بشدت رنگ گرفت تا جایی که وارث آنان شد .
هنگامی که میگوییم حسین وارث پیامبران است به این معنا نیست که آن حضرت ازآن بزرگوار ان ارث مادی برده است بلکه به این معنا است که آن جلوه گاه حقیقت همه ارزش های الهی و معنوی آنان را به ارث برده است .
پربارترین و سنگین ترین ارثی که از پیامبران برای پس از خودشان باقی ماند ارزش های الهی و انسانی و فرهنگ ثمر بخش و پاکشان بود که هر انسانی با نشان دادن لیاقت و شایستگی و از طریق حسب و نسب معنوی میتوانست ازآن بزرگوار ارث ببرد ودر میان همه سهم ارث بری امام حسین (ع)بخاطر بستگی روحی به آنان سهم فوق العاده ای بود .