تحقیق مقاله سیری در علل پیدایش حماسه عاشورا

تعداد صفحات: 46 فرمت فایل: word کد فایل: 11654
سال: مشخص نشده مقطع: مشخص نشده دسته بندی: معارف اسلامی و الهیات
قیمت قدیم:۲۹,۰۰۰ تومان
قیمت: ۲۴,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه تحقیق مقاله سیری در علل پیدایش حماسه عاشورا

    اگر بخواهیم به انگیزه قیام مقدس و خونین حضرت‌ابی‌عبدالله الحسین(ع) پی‌ببریم باید تاریخ را ورق بزنیم و حداقل به حدود 35 سال قبل از عاشورای سال 61 هجری برگردیم و ببینیم چه عواملی موحب شد که پس از چندین سال این نهضت مقدس صوت بگیرد و فرزند فاطمه(س) با علم به اینکه کشته خواهد شد و اهل بیت پاکش به اسارت خواهند رفت به این انقلاب بزرگ دست بزند.

     

    زمان عثمان و حیف و میل بیت‌المال

    گرچه قبل از روی کار امدن عثمان‌بن عفان( در زمان شیخین مخصوصاً عمربن‌خطاب) بسیاری از بدعتها و تبعیضات نژادی در اسلام و جامعه آن روز آشکار شد ولی در زمان عثمان تبعیضات ستم‌ها و غارتهای فراوان صورت گرفت که ما به عنوان نمونه به چند فقره از حاتم بخشی‌های عثمان از جیب ملت مسلمان به بستگان به آشنایانش بسنده می‌کنیم:

    عبدالرحمن‌بن عوف‌زهری خانه وسیعی داشت و دارای 100 اسب و 1000 شتر و 1000 گو.سفند بود و پس از وفاتش یک هشتم مالش 84000 دینار بود.1

     سعید‌بن‌مسیب گوید:« وقتی زید‌بن ثابت از دنیا رفت آنقدر طلا و نقره بجا گذاشته بود که آنرا با تبر شکستند البته این بجز اموال و املاک دیگر که قیمت آن 100000 دینار بود.[1]

     » یعلی‌بن‌امیه« وقتی از دنیا رفت 500000 دینار نقدبه بجا گذاشت،  مبالغی هم از مردم بستانکار بود و اموال و ترکه دیگر او 300000 دینار قیمت داشت.[2]

     

    * مردان خدا در زمان عثمان

    در عصر عثمان علاوه بر تاراج بیت‌المال و تقسین اموال عمومی میان بستگان و آشنایان خلیفه، افراد فاسد و مطرود اجتماع در زمان پیغمبر (ص) توسط عثمان به کارها گمارده  می‌شدند و کسانی که رضای  خلیفه را بر همه چیز ترجیح می‌دادند دارای ارزش و موفقیت خاص می‌شدند ولی بر عکس مردان خدا و انسانهای والایی که در گفتار و کردار تنها رضای خداوند را در نظر می‌گرفتند و جز سخن حق چیزی بر زنان نمی‌راندند مورد آزار و شکنجه یا تبعید عثمان قرار می‌گرفتند.

     

    صحابه بزرگوار مانند» عمار یاسر « » عبدالله بن مسعود« به دست عثمان کتک می‌خوردند و مورد اهانت و آزار قرارمی‌گرفتند.  شخصیت ارزشمند و انقلابی و صحابی با فضیلت رسول خدا(ص) اباذر‌غفاری به دستور عثمان به ( شام) تبعید می‌گردد و در آنجا هم از اعتراض به قانون شکنی‌ها و خلافهای معاویه دست برنداشت، به دستور عثمان به مدینه باز گردانده می‌شود و از مدینه به ریگستان سوزان و بی‌آب و گیاه به نا
    ( ربذه) تبعید می‌شود و در آنجا در اثر تشنگی و گرسنگی جان می‌دهد.

     

    * بیعت با علی(ع)

    بعد را قتل عثمان مردم اطراف امیرالمؤمنین علی‌بن‌ابیطالب(ع) این مجسمه تقوا و عدالت جمع می‌شوند و با اصرار زیاد با حضرتش بیعت نمودند. امیرالمومنین (ع) در مورد بیعت مردم باخود در قسمتی از خطبه ( شقشقیه) چنین می‌گوید:« آگاه باشید سوگند به خدایی که دانه را شکافت و انسان را آفرید، اگر حاضر نمی‌شدندد آن جمعیت بسیار( برای بیعت با من و یاری نمی‌دادند) که حجت تمام شود و نبود عهدی که خدای تعالی از علما و دانایان گرفته که در برابر شکمخواری ستمگران و گرسنگی ستمدیدگان راضی نشوند و سکوت نکنند، هر آئینه ریسمان و مهار شتر خلافت را بر کوهان آن می‌انداختم و آب می‌دادم آخر خلافت را با جام آغازش، آن وقت می‌فهمیدید که این دنیای شما نزد من خوارتر از عطسه بز ماده است.»1

    و در کلامی دیگر آن انسان کامل و عادل در مورد بیت‌المال تاراج شده در زمان عثمان می‌فرماید: ( و الله لو وجدته قد تروج به النساء و ملک به الاماء لرددته فان فی‌العدل سعهً و من ضاق علیه العدل فالجور علیه اضیق)[3]

    « سوگند به خدا اگر بخشیده عثمان را بیابم به مالک آن بازمی‌گردانم اگر چه از‌ آن زنها شوهر داده و کنیزان خریده شده باشد زیرا عدل و درستی وسعت و  گشایشی است و بر کسی که عدل و درستی تنگ گردد جور و ستم تنگتر شود.»

    امیرالمؤمنین (ع) در آغاز حکومتش افرادی که در زمان عثمان بکار گمارده شده بودند و لیاقت آن مناصب را نداشتند برکنار نمود و زمانی که ( مغیره‌بن شعبه) به او می‌گوید:( فعلاً حکام زمان عثمان را عوض نکن بگذار تا حکومت شما پای گیرد آنگاه هرکه را خواستی عزل کن  هر که خواستی بر جای خود منصوب کن.»

    امیرالمؤمنین (ع) می‌گوید« بخدا در کار دینم به خوشامد کسی کار نمی‌کنم و در کار خودم ریا نمی‌نمایم.»

    مغیره میگوید:( اگر نمی‌پذیری هر که را که می‌خواهی بردار ولی معاویه را درجای خود بگذار که وی مردی جسور است و درمردم شام نفوذ دارد و برای این کار هم دلیل داری که « عمر» او را به حکومت شام منصوب کرده است).

    امیرالمومنین (ع) فرمود: ( نه! به خدا! معاویه را هم دو روز به حکومت وا نمی‌گذارم»1

     

    * دوران امام حسن مجتبی (ع):

    پس از شهادت علی (ع) حصرت امام حسن مجتبی (ع) امامت و رهبری امت اسلامی را به عهده گرفتند و در این زمان معاویه کاملاً بر اوضاع مسلط شده و افرادش از انگشتانش بهتر در فرمان او بودند زیرا بیت‌المال مردم را در اختیار آنها قرار داده و نالایقان و ناپاکان دنیا پرست و شکم باره را در کارها گمارده است.

    در مقابل معاویه حضرت حسن مجتبی(ع) که مجسمه زهد و پاکی است قرار گرفته. افرادی که بدنبال امام حسن (ع) بودند جز عده‌ای خاص بقیه رؤسای قبایل و طوایف و افرادی منافق بودند که مخفیانه با معاویه در ارتباط بودند و حتی می‌خواستند( همین منافقان) آن حضرت را ترور نمایند ولی چون حضرت زیر لباس خود زره برتن کرده بودند تیر کارگر نشد و بعضی دیگر می‌خواستند اوضاعی را ایجاد کنند که حضرت حسن مجتبی(ع) را دست بسته تحویل معاویه بدهند.

    امام حسین (ع) و معاویه

    بعد از شهادت مظلومانه حضرت امام حسن مجتبی (ع) امامت و رهبری مسلمین به حضرت سیدالشهدا(ع) تفویض شد.

    امام حسین (ع) هم روی دو جهت کلی در مدت ده سال که از شهادت برادر معصومش حضرت حسن مجتبی(ع) تا مرگ معاویه فاصله داشت دست به شمشیر نبرد و قیام نکرد:

    اول اینکه: مردان خدا به عهد و پیمان خود وفادارند و حضرت سیدالشهدا (ع) به عهد و پیمان خود و برادرش در زمان معاویه وفادار بودند.

    دوم اینکه:معاویه با نیرنگ‌های خود وانمود کرده بود که طرفدار اسلام است و حتی به نوشته مسعودی در مروج‌الذهب روز چهارشنبه برای مردم نماز جمعه می‌خواند.

    گرچه حضرت حسین (ع) در مقابل معاویه شمشیر نکشید و قیام نکرد اماپیوسته معاویه را( درمقابل اعمال خلافش) سرزنش و توبیخ می‌نمود حتی امام حسین (ع) در یکی از نامه‌هایش که( ابن‌قتبه‌دینوری) آن را نقل کرده است به معاویه چنین می‌نویسد: ( ای معاویه! مگر تو همان نیستی که حجربن‌عدی‌کندی را ناروا کشتی و یاران او را شهید کردی همان بندگان خداپرست و همان بندگانی که از راه بندگی منحرف نمی‌شدند و بدعتها را ناروا می‌شمردند و امر به معروف می‌کردند و نهی از منکر می‌نمودند آنان را به ظلم و ستم کشتی پس از آن که با آنها پیمانهایی دادی و با ایشان عهدهای موکدی بستی و آنها را تأکید و تشدید کردی (یعنی عهد و میثاقهای محکم بستی) و آنها را امان دادی و خاطر جمع کردی و این کار تو جرأتی بود برخداو عهد و پیمان خود را سبک شمردی.

    مگر تو نیستی ای معاویه که عمروبن‌حمق‌خزاعی، یکی از بزرگان صحابه خاتم الانبیا(ص) را کشتی؟ همان مردی که روی او را رنج عبادت کهنه کرده بود و تنش را عبادت لاغر ساخته بود او را کشتی اما پس از آنکه با او پیمانها و امانها دادی که اگر آن امان و پیمان را با آهوان بیابان داده بودی از سر کوهها بااطمینان کامل فرود می‌آمدند و مطمئن می‌شدند و نزد قومی آمدند مگر تو نیستی که( زیاد) پدر ناشناخته را در حریم اسلام به پدرت ابوسفیان نسبت  دادی و او را برادر خویش و زیاد‌بن ابوسفیان خواندی و گمان کردی که او پسر ابوسفیان است و حال آنکه رسول خدا(ص) گفته است:

    » فرزند به کسی ملحق می‌شود که صاحب فراش است و زن صاحب فرزند در عقد او است و برای زناکار همان سنگی است که خدا گفته است.« بعد هم زیاد را بر مسلمانان مسلط کردی تا آنها را بکشد و دستها و پاهایشان را ببرد و آنها را بر شاخه‌های درخت خرما بدار زند.

    سبحان الله ؛ ای معاویه گویا تو از این امت مسلمان نیستی و گویا مسلمانها با تو رابطه‌ای ندارند تا آنکه گفت:» ای معاویه از خدا بترس و از روز حساب برحذر باش چه خدا را نوشته‌ای است که هیچ کار کوچک و بزرگ و هیچ عمل نیک یا بدی را فروگذار نمی‌کند و همه را بحساب و شمار می‌آورد.

    معاویه بدان که خدا اینکار را فراموش نمی‌کند که مردم را به هر گمان و تهمتی می‌کشی و کودکی را برابر مسلمانها امارت می‌دهی که شراب بنوشد و با سگها بازی می‌کند.

    ای معاویه ! می‌‌بینم که خود را هلاک کرده‌ای و دین خود را تباه ساخته‌ای وامت اسلامی را بیچاره کردی.« 1

    آری! این بود که طرز گفتار و نامه نوشتن حضرت حسین(ع) به معاویه.

     

    *یزید شرابخوار:

    پیش از آنکه به بررسی پیشنهاد بیعت از طرف یزید به فرماندار مدینه بپردازیم شایسته است چند جمله‌ای درباره شخصیت ناپاک این عنصر فاسد نوشته شود.

    » یزید مردی عیاش بود سگ و میمون و یوز و حیوانات شکاری نگه می‌داشت و

    فردی باده‌گسار بود. روزی در مجلس میگساری خود نشسته بودو ابن‌زیاد در طرف راست او قرار داشت و این قضیه بعد از قتل امام حسین (ع) بود.

    یزید روبه ساقی خود کرد و شعری بدین مضمون خواند:

    » جرعه‌ای بده که جان مرا سیراب کند و نظیر آن را به ابن‌زیاد بده که رازدار و امین من است و همه جهاد و غنیمت من بدو وابسته است.«

    سپس خوانندگان( و مطربان را ) بگفت تا شعر او را با آواز و ساز بخوانند اصحاب و عمال یزید نیز از او پیروی کردند.

    در ایام وی عناد و آوازخوانی د رمکه و مدینه رواج یافت و لوازم لهو و لعب بکار رفت و مردم آشکارا میگساری می‌کردند . 1

    » یزید سخت در شهوات فرورفته بود و تمام همش جز عیاشی و خوشگذرانی و فحشا چیز دیگری نبود و عموماً در دیرهای نصارا که آن روز حکم ستون پنجم را داشت بسرمی‌برد و در لهو و لعب روزگار میگذرانید؛ بحدی ک حتی معاویه بدو نامه می‌نویسد و او را بدین کار سرزنش می‌کند.«

     

    نامه یزید به ولید :

    طومار زندگانی ننگین معاویه در سال 59  هجری درهم پیجیده شد و آن جرثومه فساد و نیرنگ به کام مرگ فرو رفت. فرزند نابکار او نیز به ناحق بر مسند حکومت نشست او چون پدر فاسدش اموال مردم را تاراج کرده و درب خزائن را باز کرد و برای ادامه حکومت ننگین و سیاه آل‌امیه به چاپلوسان ومتملقان و درباریان و نزدیکان تبهکارش، بخشش‌های فراوانی نمود و سپس به تمام فرمانداران نوشت که برای او از مردم بیعت گرفته شود. وحتی کسانی که در زمان پدرش با وی بیعت کرده بودند تجدید بیعت نمایند.

    یکی از نامه‌ها را برای» ولید‌بن‌عتبه« فرماندار مدینه فرستاد و در آن نامه چنین دستور داده بود:

    » فخذ حسیناً و عبدالله بن‌عمرو عبدالله بن زبیر بالبیعه اخذاً شدیداَ لیست فیه رخصه حتی یبایعوا.«1

    یعنی:حسین، عبدالله‌بن عمر و عبدالله‌بن زبیر را بگیر و رها مکن تا ببیعت کنند! و یزید گستاخ دستور می‌دهد: » یا ابا محمد انفذ کتابی الیهم فمن لم یبایعک الی براسه مع جواب کتابی هذا.«2

    » ای ابا محمد! نامه مرا به نزد ایشان ارسال کن هر یک از آنها سر از بیعت برتافتند سر از بدن او جدا کن و با جواب نامه برای من بفرست.«

    با رسیدن نامه یزید به دست ولید فرماندار مدینه دانست که لبه تیز این فرمان روی حسین‌بن‌علی علیهاالسلام است؛ گرچه ولید خوب می‌دانست حسین(ع) آن سر نیست که در مقابل هرکسی فرود آید و محال است با یزید یبعت کند ولی از انجائیک فرمان یزید است می‌باید اطاعت کند و لذا کسی را بدنبال امام حسین(ع) فرستاد و آن بزرگوار را احضار کرد.

    سیدالشهدا (ع) در کنار قبر مقدس رسول خدا (ص) نشسته بود که فرستاده ولید پیغاو او را به حضرت داد، در این حال عبدالله‌بن زبیر به سیدالشهدا(ع) گفت: » ولید برای چه در این وقت ما را خواسته است؟ و من از این دعوت پریشان خاطر شدم نظر شما در این باره چیست؟«

    فقال الحسین(ع): اظن طاغیهم قد هلک و بعث الینا لیأخذ البیعه علینا لیزید قبل ان یغشوا فی‌الناس الخبر.« [4]

    امام حسین (ع) فرمود: » معانیه ستمکار گردنکش مرده است و ولید مارا برای بیعت با یزید دعوت نموده، قبل از آنکه خبر مرگ معاویه فاش و منتشر شود.«

    *من هرگز با یزید بیعت نخواهم کرد:

    عبدالله‌بن زبیر تا این جمله را از امام حسین(ع) شنید گفت:

    » اگر پیشنهاد بیعت با یزید را به تو بدهند چه خواهی کرد؟«

    امام حسین(ع) فرمود: » هرگز با یزید دست بیعت نمی‌دهم، و به خلافت او گردن نخواهم داد زیرا معاویه هنگامیکه با برادرم مصالحه کرد سوگند یاد کرد که خلافت را به فرزندان خویش واگذار نکند و حق آل مصطفی رااز گردن فرو نهد و به صاحب حق باز دهد حال که معاویه از دنیا رفته، چگونه من با یزید بیعت کنم؟ یزید شرابخوار، سگباز، میمون‌باز، لهوه‌باره، یزیدی که شب تا صبح به لهو و لعب( و عیاشی) می‌گذراند، چگونه می‌تواند مردم را امر به معروف و نهی از منکر کند و او امر الهی را بین آنها، به پا دارد.

    ما بقیه آل رسولیم؛ هرگز از پس مصطفی به این صورت برزمین نیامد و یزید را به خلافت نشناسد.«1

     

    *ولید پیشنهاد بیعت را مطرح می‌کند:

    امام حسین (ع) که ا زمرگ معاویه آگاه شده بود و علت دعوت ولید را نیز

    می‌دانست لذا جهت احتیاط چندتن از جوانان دلیر اهل بیت خود را به فرماندهی برادر شجاع و بزرگوارش حضرت عباس‌بن‌علی(ع) را احضار کرد و از آنان خواست که او را تا خانه ولید همراهی نمایند و در بیرون خانه متنظر بمانند چنانچه صدای آن حضرت از حد معمول بلندتر شود جوانان سلحشور و دلباختگان حسینی بدون درنگ وارد خانه ولید شوند.

    امام حسین(ع) وارد بر ولید شد و با استقبال گرم آن عنصر ناپاک روبرو گشت در حالیکه «مروان» که او هم ا زناپاکان آل‌امیه بود حضور داشت. ولید مرگ معاویه را به اطلاع حسین(ع) رسانید آن حضرت کلمه استرجاع را برزبان جاری کرد وسپس ولید موضوع بیعت با یزید را مطرح ساخت.

    امام حسین(ع) تا این مطلب را شنید فرمود: » ان البیعته لاتکون سراً و لکن اذا دعوت الناس غداً فادعنامعهم .« [5]

    » بیعت امری نیست که مخفیانه انجام شود فردا که مردم را دعوت خواهی نمود ما را نز دعوت کن تا حاضر شویم.«

  • فهرست و منابع تحقیق مقاله سیری در علل پیدایش حماسه عاشورا

    فهرست:

     

    ندارد.
     

    منبع:

    مسعودی ، ابوالحسن‌علی‌بن‌حسین. مروج‌الذهب و معادن الجوهر.

             ترجمه ابوالقاسم پاینده. مهتران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب،1360 ،

            مجلدات 1و2.

    فیض‌الاسلام، حاج سید علینقی. ترجمه و شرح نهج‌البلاغه.]تهران[،

                     1367 ، مجلدات 4-1.

    بررسی‌تاریخ‌عاشورا(‌سخنرانیهای دانشمند محترم، مرحوم( دکتر محمد ابراهیم‌ایتی).

                      تهران کتابخانه صدوق، 1347، ه.ش.

    لسان‌الملک، میزرا محمد تقی. ناسخ التواریخ.] تهران[ : امیرکبیر.

            ج6

    فاطمی . سخنرانیهای فاطمی.] تهران[:  انتشارات فؤاد و کتابخانه

          مسجد جامع چهلستون. ج 1

    ابن طاووس، علی‌بن‌موسی. اللهوف علی‌قتلی الطفوف. ترجمه

        عبدالرحیم عقیقی بخشایشی. قم: دفتر نشر نوید اسلام، 1377.

    حسینی تهرانی، سیدمحمد‌حسین. لمعات‌الحسین. تهران : انتشارات

                  باقرالعلوم(ع).

    فریشلر، کورت. امام حسین و ایران. ترجمه ذبیح‌الله منصوری.

                   ] تهران[ .سازمان انتشارات جاویدان ، 1362

    قمی، شیخ عباس. منتهی‌الامال . تهران: کتابفروشی علمیه‌الاسلامیه،

                    1331 ش، ج‌1

    10-  حافظ شیرازی، خواجه شمس‌الدین‌محمد. لسان‌الغیب. تهران: امیرکبیر،

           1361

    11-دیوان شمس تبریزی.     

تحقیق در مورد تحقیق مقاله سیری در علل پیدایش حماسه عاشورا, مقاله در مورد تحقیق مقاله سیری در علل پیدایش حماسه عاشورا, تحقیق دانشجویی در مورد تحقیق مقاله سیری در علل پیدایش حماسه عاشورا, مقاله دانشجویی در مورد تحقیق مقاله سیری در علل پیدایش حماسه عاشورا, تحقیق درباره تحقیق مقاله سیری در علل پیدایش حماسه عاشورا, مقاله درباره تحقیق مقاله سیری در علل پیدایش حماسه عاشورا, تحقیقات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله سیری در علل پیدایش حماسه عاشورا, مقالات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله سیری در علل پیدایش حماسه عاشورا, موضوع انشا در مورد تحقیق مقاله سیری در علل پیدایش حماسه عاشورا
ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت