اهمیت تربیتمعلم
سابقهٔ تاریخی و قوانین مهم تربیتمعلم
دانشسرای کشاورزی و سایر مراکز تربیت معلم
دانشگاه تربیتمعلم
تربیتمعلم پس از انقلاب اسلامی (قوانین و مقررات آن)
آموزش ضمن خدمت
تشکیلات ادارهٔ کل تربیتمعلم و آموزش نیروی انسانی و اهم وظایف
بررسی کمی و کیفی تربیتمعلم، آموزشهای ضمن خدمت و تأمین نیروی انسانی
اهمیت تربیت معلم
یکى از سازمانهاى مهم آموزش و پرورش هر جامعه سازمانى است که در آن معلمان مورد نیاز دورههاى مختلف تحصیلى تربیت مىشوند؛ زیرا محصول این نوع سازمانها، معلمانى هستند که نقطهٔ آغاز هر تحول آموزشى و پرورشى هستند و قادر هستند با دانش و مهارتى که کسب کردهاند، چهرهٔ سازمانهاى آموزشى را دگرگون سازند و فضاى مدارس را به فضاى محبت، رشد و بالندگى روحافزا و لذتبخش مبدل کنند و با انتقال عناصر فرهنگى به نسل نوخاسته و اِعمال روشهاى مناسب تربیتی، موجبات رشد شخصیت کودکان، نوجوانان را فراهم سازند.
نظر به اهمیت نقش معلمان و اعتبار و ارزشى که بر آنان متصور است، سرمایهگذارى بهمنظور تربیت و تأمین این رکن مهم تعلیم و تربیت بهترین و سودمندترین نوع سرمایهگذارى است. گسترش این قبیل سازمانها مهمترین وظیفهٔ مدیران رده عالى آموزش و پرورش و مدیران رده بالاى کشور است. ”زیباترین اِصلاح و بازسازى آموزش و پرورش در صورتىکه معلم به تعداد کافى و با کیفیت مطلوب در اختیار نباشد، با شکست روبهرو خواهد شد“ .
سابقهٔ تاریخى و قوانین مهم تربیتمعلم
قانون تأسیس دارالمعلمین و دارالمعلمات (دارالمعلمین مرکزی)
قانون تربیتمعلم و تأسیس دانشسراهای مقدماتی
تکریم شخصیت معلمان و توجه به آداب معلمى و متعلمى از دیرباز در فرهنگ اسلامى و ایرانى ما، جایگاه خاصى داشته است. نگارش دو کتاب ادبالصغیر و ادبالکبیر (دادبه) و رساله ُالمعلمین (جاحِظ) و آدابالمتعلمین (محمدبن سحنون) و کتاب تعلیمالمتعلم، طریقالتعلیم (زرنوجی) و نوشتههاى معلم دوم ابونصر فارابى و تهذیبالاَخلاق (ابنمسکویه) و آثار و دیدگاههاى ابوعلى سینا و ایهاالولد و کیمیاى سعادت (امام محمد غزالی) و ادب الدنیا و الدین (ابوالحسن ماوردی) و مکارمالاْخلاق (شیخ طبرسی) و اخلاق ناصرى (خواجه نصیرالدین طوسی) و مُنْیه ُالمرید فى آدابِالمفید و المُسْتَفید (شهید ثانی) و مباحثى از گلستان سعدى و غیره مؤید این امر است.
تا زمان تأسیس دارالمعلمین و دارالمعلمات در سال ۱۲۹۷ ش که بحث خواهد شد، معلمان مکتبخانهها و مدارس در مراکزى که اختصاص به تربیتمعلم داشت، تربیت نمىشدند. معلمان مدارس اغلب از میان طلاب کوشا و با استعدادى انتخاب مىشدند که در جلسات استاد با سؤال و جواب، لیاقت خود را نشان مىدادند و یا تعلیقاتى بر کتابهاى موجود مىافزودند و رسالههاى علمى مىنوشتند. از آنجا که استادان در جریان پیشرفت شاگردان خود بودند، اجازهاى نیز به آنان اعطاء مىکردند. این اجازهنامه را که در واقع دانشنامه یا گواهینامهٔ معلمى بود، استاد هر حوزهٔ درسى به خط خود مىنوشت و به تفصیل، موقعیت علمى متعلم را شرح مىداد.
مکتبدارى نیز یک حرفهٔ خصوصى بود و افرادى که حوصله و آمادگى براى آموزش کودکان داشتند، به شغل معلمى و مکتبدارى مىپرداختند. براى این امر تا تصویب قانون اساسى معارف و مصوبات شوراى عالى معارف، اجازهنامهاى لازم نبود. بعضى از مکتبداران در بعضى از مناطق کشور، دورهٔ مقدمات و در مواردى دورهٔ سطح را نیز در حوزههاى علمیه گذرانده بودند.
در سال ۱۲۹۰ ش بهمنظور بالا بردن سطح سواد معلمان تهران کلاسهاى مخصوص (آموزش ضمن خدمت) در مدرهٔ دارالفنون تشکیل شد که علاوه بر تدریس علوم و ادبیات، درس دیگرى با عنوان اصول تعلیم براى آشنائى معلمان با اصول اولیهٔ تربیت اطفال مطرح شد.
در سال ۱۲۹۰ ش بهموجب قانون، اولین بار با اعزام سى نفر براى تحصیل در خارج از کشور موافقت شد که پانزده نفر از آنها، براى تحصیل در رشتهٔ تعلیم و تربیت و اشتغال در سمت معلمى در نظر گرفته شدند.
قانون تأسیس دارالمعلمین و دارالمعلمات (دارالمعلمین مرکزى)
دارالمعلمین عالی
قانون تأسیس دارالمعلمین و دارالمعلمات در سال ۱۲۹۷ ش تصویب شد و بدین ترتیب از این تاریخ ایجاد مراکز تربیت معلمان زد و مرد صورت قانونى بهخود گرفت این مرکز متشکل از دو شعبهٔ ابتدائى و عالى بود. دورهٔ تحصیل در شعبهٔ ابتدائى سه سال و شرط ورود به آن داشتن گواهینامهٔ شش سالهٔ ابتدائى بود.
در نظامنامهٔ اساسى دارالمعلمین مرکزى به برنامههاى این دو شعبه، هیئت اداری، وظایف رئیس، ناظم، دفتردار، نظم داخلی، روابط معلمان با متعلمان و بودجه و مقررات امتحانى اشاره شده است. در مادهٔ اول این نظامنامه آمده است:
”دارالمعلمین مرکزی، مدرسهاى است دولتى و مجانى تحت ادارهٔ وزارت معارف که براى تعلیمات ابتدائیه و حد معینى از تعلیمات متوسطه تربیتمعلم مىکند و با این نظر منقسم به دو شعبه مىباشد؛ یکى شعبهٔ ابتدائی، دیگر شعبهٔ عالی. مدت تحصیل در شعبهٔ عالى چهار سال تعیین شده بود.“
در این نظامنامه هیئت ادارى دارالمعلمین مرکزى عبارت بود از رئیس، ناظم، دفتردار، کتابدار، یک طبیب مخصوص و چند نفر خدمتگزار.
دارالمعلمین عالى
در سال ۱۳۰۷ براى تربیت دبیر مورد نیاز دبیرستانها، دارالمعلمین مرکزى به دارالمعلمین عالى تبدیل و برنامهٔ تربیتمعلم متوسطه پایهگذارى شد و اساسنامهٔ آن به تصویب شوراى عالى معارف رسید. این مرکز در سالهاى بعد به دانشسراى عالى و دانشگاه تربیتمعلم تغییر نام داد. طبق این اساسنامه، دارالمعلمین عالى به دو قسمت علمى و ادبى تقسیم شد. قسمت علمى شامل ریاضیات، طبیعیات، فیزیک و شیمى و شعبهٔ ادبى شامل فلسفه، ادبیات، تاریخ و جغرافیا بود. دارندگان گواهینامهٔ کامل متوسطه شعبهٔ ادبى و شعبهٔ علمى مىتوانستند در شعبهٔ ادبى یا علمى این مؤسسه براى تحصیل ثبتنام کنند. طبق اساسنامهاى که از طرف وزارت معارف در سال ۱۳۰۸ تصویب و ابلاغ شد، تدریس علوم تربیتى در دارالمعلمین عالى معمول گردید و دانشجویان هریک از شعب این مرکز چنانچه داوطلب شغل معلمى بودند، باید علاوه بر تحصیل در شعبهٔ خود، موارد علوم تربیتى را نیز فرا مىگرفتند و امتحان مىدادند.
قانون استخدام فارغالتحصیلان دارالمعلمین عالى
بهموجب این قانون - که در آذر ۱۳۰۸ به تصویب رسید - دارندگان درجهٔ لیسانس دارالمعلمین عالى از امتیازات استخدامى خاصى برخوردار شدند. فارغالتحصیلان در بدو استخدام با رتبهٔ چهار استخدام مىشدند و رتبههاى بعد را سریعتر از دیگر مستخدمان دولت طى مىکردند.
وزارت معارف مکلف بود فارغالتحصیلان دارالمعلمین عالى را در مدارس دولتى به خدمت بگمارد. دولت نمىتوانست تا زمانىکه وزارت معارف به فارغالتحصیلان این مرکز نیاز دارد، آنان را در ادارات دیگر به خدمت بپذیرد.
قانون تربیتمعلم و تأسیس دانشسراهاى مقدماتى
”بهموجب این قانون - که در ۱۱ اسفند ۱۳۱۲ به تصویب رسید - دولت مکلف شده است از اول فروردین ۱۳۱۳ تا مدت پنج سال، ۲۵ باب دانشسراى مقدماتى و یک باب دانشسراى عالى دختران در تهران و در ولایات تأسیس کند و دانشسراى عالى پسران را تکمیل نماید.“ در این قانون عنوانهاى ”آموزگار“ براى معلم ابتدائی، ”دبیر“ براى معلم متوسطه و ”هنرآموز“ براى معلم هنرستان و ”استاد“ براى معلم مدسهٔ عالى و دانشگاه وضع شد. براساس این قانون، شرط ورود به دانشسراهاى مقدماتی، داشتن تحصیلات سه سالهٔ متوسطه و شرط ورود به دانشسراهاى عالى داشتن گواهینامهٔ کامل متوسطه بود. در این قانون مقرر شده است که ”دانشسراها باید جملگى شبانهروزى و مجانى باشند و دانشسراهاى مقدماتى براى مدارس ابتدائى آموزگار و دانشسراى عالى براى دانشسراهاى مقدماتى و دبیرستانها معلم تربیت کنند. رؤسا و استادان دانشسراى عالى باید درجهٔ دکترى و رؤساى دانشسراهاى مقدماتى باید لیسانس دانشسراى عالى داشته باشند“.
”گواهینامهٔ دانشسراهاى مقدماتى از لحاظ استخدامی، معادل دیپلم کامل متوسطه و دانشنامهٔ پایان تحصیلات دانشسراى عالى معادل با لیسانس و داراى مزایاى اختصاصى از لحاظ استخدام بوده است. بهموجب این قانون هریک از دانشسراها یک دبستان یا یک دبیرستانِ ضمیمه خواهند داشت و شاگردان سال دوم باید در آنجا تمرین معلمى را انجام دهند“. علاوه بر نکات یادشده، مقررات مربوط به تعهد خدمت فارغالتحصیلان، میزان مقررى آموزگاران و دبیران و شرایط بازنشستگى آنان نیز تعیین شده است.
طبق آئیننامهٔ اجرائى این قانون ”نخستین دانشسراهاى مقدماتى در شهرهاى تهران، تبریز، اصفهان، شیراز، کرمان، مشهد، رشت، بیرجند، رضائیه، بروجرد، کرمانشاه، اهواز و یزد تأسیس شد. میزان پرداخت حقوق ماهانهٔ دبیران و دانشیاران، بالاترین حقوق شروع خدمات دولتى تعیین گردید“.
توسعهٔ دانشسراهاى مقدماتى و تشکیل کلاسهاى کمک آموزگارى
بهموجب قانون تعلیمات اجبارى مصوب ۱۳۲۲ ش دانشسراهاى مقدماتى در مناطق مختلف کشور بهتدریج توسعه یافت و علاوه بر تأمین معلمان مدارس ابتدائى از طریق دانشسراهاى مقدماتى کلاسهاى کمک آموزگارى نیز برابر اساسنامهٔ مربوط تشکیل شد. هرچند براى مدت محدودى تربیتمعلم از طریق دانشسراهاى مقدماتى متوقف شد، این مراکز تا سال ۱۳۵۸ با تغییراتى از نظر مدت تحصیل، مهمترین مراکز تربیت و تأمین معلمان ابتدائى شهر و روستا بوده است.
دانشسراى کشاورزى و سایر مراکز تربیتمعلم
بهمنظور تربیت آموزگاران فنى براى دبستانهاى کشاورزیِ روستائى در ۲۳ اردیبهشت ۱۳۲۸ اساسنامه و برنامهٔ دانشسراى کشاورزى به تصویب شوراى عالى فرهنگ رسید. فارغالتحصیلان این دانشسرا موظف بودند اصول کلى کشاورزى جدید را بهطور علمى و عملى در قصبات و روستاها تعلیم دهند.
دانشسرای تربیتبدنی
دورهٔ یکسالهٔ تربیتمعلم
تربیتمعلم کودکان استثنائی
دانشسراهای راهنمائی تحصیلی
دانشسرای عشایری
مراکز تربیتمربی کودک
تأمین معلم از طریق سپاه دانش
مؤسسهٔ تربیتمعلم و تحقیقات تربیتی
دانشسراى تربیتبدنى
براى تربیت آموزگاران مرد و زن مخصوص دبستانهاى کشور، اساسنامه و برنامهٔ دانشسراى تربیتبدنى در دوم مرداد ۱۳۲۷ به تصویب شوراى عالى فرهنگ رسید. فارغالتحصیلان این دانشسراها موظف بودند در مدارس ابتدائى امور ورزش و تربیتبدنى را بهعهده گیرند.
دانشسراى عشایرى
هدف از تأسیس این مراکز، تربیت آموزگار براى تدریس در دبستانهاى عشایرى بوده است. اساسنامه و برنامهٔ این مراکز در دى ماه ۱۳۳۴ به تصویب شوراى عالى فرهنگ رسید و نخستین مرکز آن در سال ۱۳۳۵ در شیراز تأسیس شد. از شرایط ورود به دانشسراى عشایرى ایلىبودن، داشتن گواهینامهٔ ششم ابتدائى و قبولى در امتحان ورودى بوده است. دوره آموزش در دانشسراهاى عشایرى یک سال تمام (دوازده ماه) تعیین شده بود.
دورهٔ یکسالهٔ تربیتمعلم
بهمنظور تأمین معلمان مورد نیاز دورهٔ ابتدائی، دورهٔ یکسالهٔ تربیتمعلم در ۱۳۳۸ تأسیس شد. بهموجب اساسنامهٔ مصوب، داشتن دیپلم کامل متوسطه در یکى از رشتههاى متوسطه از شرایط ورود به آن بوده است. به فارغالتحصیلان این مراکز، فوقدیپلم داده مىشد. محل خدمت آنان نیز در مدارس راهنمائى تحصیلى شهر و روستا بود.
مراکز تربیت مربى کودک
بهمنظور تأمین مربیان مورد نیاز کودکستانها و دورهٔ آمادگی، مراکز متعددى در تهران و شهرستانها تأسیس شد و از سال ۱۳۵۱ به بعد گسترش یافت. از شرایط ورود به این مراکز داشتن گواهینامهٔ دیپلم کامل متوسطه و مدت تحصیل ابتدا شش ماه و سپس یک سال تحصیلى بوده است؛ فقط بانوان مىتوانستند در این مراکز تحصیل کنند.