چکیده :
اهمیت توجه به زراعت برنج امر بدیهی است چون برنج بعد از گندم غذای اصلی مردم کشور ماست . سطح زیرکشت برنج در کشور در حدود 600 هزار هکتار می باشد که در ده سال گذشته بین 550 تا 650 هزار هکتار در نوسان بوده است . در سواحل دریای مازندران ، حدود 460 هزار هکتار زمین شالیزاری وجود دارد . بنظر می رسد زراعت برنج در ایران با چالشهای متعددی مواجه است که می توان به تخریب منابع طبیعی ، عدم عمران و توسعه روستاها ، عدم مشارکت کشاورزان در تصمیم گیری و سیاست گذاری ، وجود نظامهای سنتی ، بالا بودن ریسک تولید در زراعت برنج و عدم توسعه صنایع جانبی و تسریع در عملیات تسطیح اراضی شالیزاری اشاره نمود. در این مقاله بطور اجمالی موارد گفته شده مورد بحث قرار میگیرد .
مقدمه :
من وجدماء و تراباً ثم افتقر فابعده الله
«کسی که آب و خاک داشته باشد و نیازمند باشد خداوند او را از رحمت خود دور خواهد نمود»
بدیهی است توجه به زراعت برنج در کشور از اهمیت ویژهای برخوردار است . برنج غذای اصلی مردم کشور ماست و هر خانوار ایرانی در روز حداقل یک وعده غذایی برنج مصرف می کند. روند رشد جمعیت در کشور و نیاز جامعه به برنج ما را بر آن میدارد برای سال 1400 هجری شمسی که جمعیت کشور در حدود 100 میلیون نفر خواهد شد برنامه ریزی کرد و برای رسیدن به هدف باید چالشهای پیش رو را شناسایی کرد.
عوامل و منابع مؤثر در تولید یا زراعت محصول کشاورزی شامل ، نیروی انسانی ، زمین ، سرمایه و منابع طبیعی است . تخریب منابع طبیعی ، عدم عمران و توسعه روستاها ،عدم مشارکت کشاورزان در تصمیم گیری و سیاست گذاری ، وجود نظامهای سنتی ، بالا بودن ریسک تولید در زراعت برنج و عدم توسعه صنایع جانبی و تسریع در عملیات تسطیح اراضی شالیزاری از جمله عواملی هستند که روند افزایش و ثبات تولید برنج در کشور را دچار دستخوش نوسانات می کند. در این مقاله بصور اجمالی موارد گفته شده مورد بحث قرار میگیرد .
تخریب منابع :
محققان واندیشمندان عقیده دارند عوامل و منابع مؤثر در تولید یا زراعت محصول کشاورزی شامل نیروی انسانی ، زمین ، سرمایه و منابع طبیعی است . بنظر می رسد نبود استراتژی مشخص و معین در زمینههای فوق ، وضعیت موجود را دچار چالش و حتی بحران می کند.
نیروی انسانی : یکی از منابع مهم توسعه درهر کشوری ، نیروی انسانی آن کشور می باشد. فقر و غنای هر جامعه ناشی از کیفیت نیروی انسانی آن است . شأن و منزلت انسان مسئله مهمی است که بنظر میرسد مورد توجه برنامه ریزان و سیاستمداران جامعه قرار گیرد . در فرآیند توسعه زراعت برنج در کشور ، محور اصلی نیروی انسانی است ، چون ارتقاء در هر زمینه مدیون منابع انسانی آگاه و با تجربه و فعال می باشد . اندیشه و تفکر مهمترین عامل تعالی و پیشرفت جامعه انسانی است . کشاورزی در واژه عام و زراعت برنج در واژه خاص زمانی بهبود می یابد که نیروی انسانی در سطوح مختلف از متخصصان،کارشناسان، مروجان تا کارگر مزرعه منزلت واقعی خود را بازیابند. بویژه کشاورزان که سنگربان تولید و امنیت غذایی کشور هستند به شغل خود افتخار کند. چنانچه در جامعهای کشاورزان از لحاظ اجتماعی در پایین ترین مرتبه قرار بگیرند و مردم نگاه تحقیرآمیز به آنها داشته باشند از کشاورزی و زراعت برنج استقبال نمی شود .
زمین : بدیهی است زراعت بدون زمین مقدور نیزست . هر چند وجود کشت آبی یا هیدروپونیک در دنیا وجود دارد ولی در سطح نیاز جهانی نیست و اگر روزی دنیا به سمت کشت هیدروپونیک برود با اینحال نیاز به حداقل زمین می باشد . در حال حاصر سطح زیر کشت برنج در شمال کشور در حدود 460 هزار هکتار می باشد که تغییر کاربری و تبدیل اراضی شالیزاری به باغات کیوی و آپارتمان و ویلا معضل جدی در منطقه شمال کشور محسوب میشود در نتیجه زراعت برنج را در شمال کشور دستخوش بحران می کند. وجود شالیزار در منطقه شمال علاوه بر ارزش افزوده در بخش کشاورزی و تأمین غذا از منابع داخلی ، باعث بهبود صنعت توریسم در شمال میشود. تخریب جنگل نه تنها باعث تغییر اکوسیستم کشاورزی شمال می شود و امکان افزایش محصول برنج را کاهش میدهد، بلکه در درازمدت باعث تغییرمنابع طبیعی و کاهش جاذبههای توریستی شمال کشور می شود و از طرف دیگر سبب جاری شدن سیل ، فرسایش خاک ،تخریب زراعتهای منطقه می شود. بنابراین توجه به حفظ محیط و پایداری شرایط فعلی منطقه شمال کشور ، ما را در حفظ و توسعه برنج یاری می کند. لذا ضرورت داشتن استراتژی بلندمدت در این زمینه امر یدیهی است.
سرمایه : یکی از منابع مهم در زراعت سرمایه است. بدیهی است بدون سرمایه هیچ فردی قادر به زراعت نمی باشد. شکی نیست که سرمایه گذاری یکی از عوامل توسعه در زراعت محصولات کشاورزی است . در سال 1377 سرمایه گذاری در بخش کشاورزی نسبت به سایر بخشها در کشور ، در حدود 6-7/5 درصد بوده است . بدیی است با چنین روند سرمایه گذاری در بخش کشاورزی امکان بالفعل کردن پتانسیلهای بالقوه موجود در این بخش به نحو مطلوب وجود نخواهد داشت ، زراعت برنج در کشور نیز از این قاعده مستثنی نیست . اهدای وامهای بلندمدت با بهره بانکی کم به شالیکاران جهت تسطیح اراضی و خرید ادوات کشاورزی و نهادههای کشاورزی یکی از راهکارهای مثبت دولت در این زمینه است و خواهد بود .
عدم عمران و توسعه روستاها :
جرج اکسین معتقد است توسعه کشاورزی وابستگی زیادی به توسعه و عمران روستائی دارد. ایشان بیان داشتند اجزاءتشکیل دهنده این سیستم شامل ، تولید کنندگان محصولات کشاورزی ، عرضه کنندگان نهادههای کشاورزی ، بازار محصولات کشاورزی ، محققان و کارشناسان بخش کشاورزی ، مدیران جامعه و آموزش دهندهگان هستند که موفقیت سیستم به نقش تک تک اجزاء آن برمیگردد و برآیند همکاری آنها سبب توسعه و عمران روستاهاست . بدیهی است عدم هماهنگی و همکاری بین اجزاء سبب عدم توسعه روستا می شود که بدنبال آن نه تنها کشاورزی نمی کند بلکه در درازمدت به سمت اضمحلال پیش می رود.
عدم مشارکت کشاورزان در تصمیم گیری و سیاست گذاری:
در وضعیت موجود ، کشاورزان احساس میکنند که به آنان بی توجهی شده و در اثر این برداشت منفی ، انگیزهی چندانی جهت مشارکت و همکاری در رفع چالشها از خود نشان نمی دهند. چنین روندی ناشی از عملکرد مدیران اجرایی بوده است که تصمیمات گرفته شده آنها به کشاورزان ختم می شود بدون آنکه زارعین در تصمیم سازی و تصمیم گیری نقش داشته باشند . علیرغم شعار «کشاورزی محور توسعه و استقلال کشور» تولید کنندگان نوعی حس بدبینی نشان می دهند که خود ناشی از عدم وجود اهمیت تولید و تولید کنندگان از دید مسئولان سیاسی و اجرائی کشور است و هنوز کشاورزی را در حد بیل و کلنگ و باران نگاه می کنند. پیامدهای تلخ فوق ناشی از عدم ارتباط منطقی بین مسئولان اجرایی رده اول ، کارشناسان اجرائی با طبقه تحتانی هرم انسانی بخش کشاورزی است . در صورت ادامه این روند ، پیامدهای بسیار ناخوشایندی در مواقع بروز بحرانهای همچون خشکسالی سیل و غیره را بدنبال خواهد داشت .
وجود نظامهای سنتی :
پیشرفت در گرو کسب آگاهی علمی و تجربه مهارتهای فنی در بکارگیری تکنولوژی جدید است . حدود نیمی از کشاورزان در شمال کشور ، کم سواد یا بی سواد می باشند . نتیجه چنین امری ، ادامه روشهای سنتی و نیمه سنتی تولید در مناطق روستایی است . بدون شک عدم ارتقاء سطح سواد و دانش فنی جوامع روستایی موجبات افزایش فاصله جوامع روستایی از جوامع شهری در کشور و تولید کنندگان خارجی می شود . در نتیجه استفاده بهینه از منابع موجود از جمله زمین و سایر نهادههای کشاورزی صورت نمیگیرد . گذر از نظامهای سنتی به نظام مدرن کشاورزی مستلزم فرهنگ سازی ، بسترسازی و سرمایه گذاری است.