مقدمه
پژوهش حاضر کوششی است برای تشریح وضعیت جامعه شیعه ،این گزارش مبتنی است بر یک رشته منابع جور و اجور; اعم از منابع درجه اول و دوم، از آثار عربی قرون میانه تا نوشتههای سیاحان اروپایی و آثار مخالفان فعلی دولت سعودی. همچنین از نوشتههای تاریخیِ سالشمارانه از قدیم تاکنون و گزارشهایی که ایرانیها و لبنانیهای شیعه و دیگر زائران مدینه نگاشتهاند. البته تصویر به دست آمده، از بسیاری جهات مبهم است، بویژه از آن روی که مؤلفِ نوشته حاضر نتوانسته (و شاید هرگز نتواند) یک پژوهش جدی انجام دهد.
نام علویان یا پیروتن علیبن ابیطالب(ع) همواره نام نصیریه را به ذهن متبادر میسازد، اینک باید دید (نصیریه) چه کسانی بودند و نام علویان چگونه به وجود آمد. در میان بزرگان شیعه و در زمین امام حسن عسکری(ع) و در قرن سوم هجری شخصی به نام محمدبن نصیر نمیری میزیست، وی تغییراتی در مذهب امامیه پدید آورد و مدعی بابیت آن حضرت شد و جماعتی را پیرو خود ساخت، یاران او در تاریخ به نصیریه معروف گشتند و از غلاه شیعه به شمار رفتند.
محمدبن نصیر در کتب رجال شیعه
محمدبن نصیر نمیری را شیخ طوسی در رجال خود از یاران امام محمد تقی و در کتاب غیبت وی را از یاران ابومحمد حسن عسکری شمرده است، و چون امام عسکری درگذشت دعوی بابیت و مقام محمدبن عثمان را که از نواب اربعه و از اصحاب امام زمان بود، کرد و ابوجعفر محمدبن عثمان را لعنت نمود و از وی تبری جست. علامه حلی در قسمت دوم از رجال خود گوید: که محمدبن نصیر از بزرگان بصره بود و مردی دانشمند بشمار میرفت و در حدیث و روایت او را ضعیف شمرده است. کشی نیز در جال خود همین مطلب را آورده است.
نصیریه پندارند که خدای تعالی بعضی اوقات در جسد علی حلول میکرد و گویند آن زمان که حضرت علی در بسیار سنگین خیبر را از جای برکند به قدرت ربانی بود و زمانی که خداوند در او حلول کرده بود، شهرستانی نیز در کتاب الملل و النحل، محمدبن نصیر را قائل به حلول خداوند در پیامبر و علی و دیگر اشخاص دانسته است، ابن حزم اندلسی در کتاب الفصل خود مینویسد در زمان ما شیعیان نصیری در اردن و شام و شهر طبریه فراوانند.
وجه تسمیه نصیریه از نظر علویان
علویان در وجه تسمیه خود به نصیریه گویند: به هنگام فتح حمص و بعلبک به دست لشکریان ایلام ابوعبیده جراح برای پیشرفت لشکر خود درخواست کمک کرد و خالدبن ولید از عراق و عمرو پس عاص از مصر و جماعتی از شیعیان علی که در بیعت غدیرخم حضور داشتند و بیش از چهارصد و پنجاه تن میشدند بیاری ابوعبیده شتافتند، و موجب پیشرفت کار او شدند و سپس در نواحی کوهستانی شام مسکن گزیدند. این نیروی کمکی کوچک را «نصیره» تصغیر «نصره» به معنی پیروزی خواندند و از آن پس این نام بر علویان جبال لبنان و سوریه اطلاق گردید.
اعتقادات قدیم علویان یا نصیریه
نصیریه که ایشان را انصاریه و علویه نیز گویند منسوب به محمدبن نصیر هستند و در کوهستانی به نام جبال نصیریه در شمال غربی سوریه جای گرفتند. اصول کلام مذهب نصیریه بدست حسین بن حمدان خصیبی (درگذشته به سال 358 هجری) نهاده شد، وی به عراق رفت و نزد عبدالله بن محمد جنبلانی که از دعاه علویان بود، معارف دین را فراگرفت و خلیفه و جانشین او گشت و از بغداد به حلب آمد و در آنجا بمرد، قبر وی در شمال حلب واقع و مزار علویان است و بنام مقام شیخ بقرق معروف است. از کتب وی هدایهالکبری، الاخوان والمائده میباشد عقاید او تحت تعالیم اسماعیلیه قرار گرفت. تعالیم وی عبارت بود از التقاط عناصر شیعه و مسیحیت و معتقدات مردم پیش از اسلام. به عقیده ایشان خدا ذات یگانه است مرکب از سه اصل لایتجزی به نامهای «معنی» و «اسم» و «باب» این تثلیث به نوبت در وجود انبیا مجسم و متجلی گشته، آخرین تجسم با ظهور اسلام مصادف شد و آن ذات یگانه در تثلیث لایتجزایی و در وجود علی و محمد و سلمان فارسی تجسم یافت بدین سبب تثلیث مزبور را با حرف «عمس» معرفی میکردند که اشاره به سه حرف اول نامهای علی و محمد و سلمان فارسی است.
نصیریه معتقد به تناسخند وبه دو دسته جسمانی و روحانی تقسیم میشوند یکی عامه و دیگری خاصه، برای خود کتب مقدسی داند و مضمون آنها را تاویل میکنند ولی برای عامه مکشوف نمیسازند، مراسم مذهبی را روحانیان ایشان بر بلندیها در بقاعی که قبه نامیده میشوند برگزار میکنند: قبهها معمولاُ بر مقابر اولیاء قرار دارند. نصیریه در بزرگداشت عیسی افراط میکنند و حواریون و عدهای از شهدای مسیحیت را احترام مینهند و به تعمید و اعیاد مسیح نیز توجه دارند. بعضی از دانشمندان، فرق علی اللهی و نصیریه را یکی دانستهاند و این نظر صحیح نیست زیرا تنها چیزی که اهل حق، علی اللهیان، و نصیریه را متحد میسازد همان قول به الوهیت علی است که وجه مشترک همه غلاه شیعه است ولی در دیگر عقاید و تشریفات مذهبی بهیچ وجه با یکدیگر یکسان نیستند. در یک رساله خطی آمده است که نصیریه معقدند علی محمد را و محمد سلمان را و سلمان مقداد را خلق کرد.
علویان در دوره عثمانی ها
به هنگام تسلط عثمانیها بر سوریه با تمامی مردم آن و از جمله علویان بر طبق فقه ابوحنفیه رفتار میشد. در همین دوره علویان مورد تعقیب و ضرب و شکنجههای ننگین قرار گرفتند و به امر سلطان سلیم عثمانی در یک روز شصت هزار تن را به گونهای فجیع به قتل رساندند. با اینکه علویان در کوهستانها و قلاعخود پنهان میگشتند معهذا آنانکه از ایشان بدست عثمانیها میافتادند چنان بلائی بر سرشان میآوردند که مسلمان نشوند کافر نبیند. باری با تسلط فرانسویان بر سوریه و بیرون راندن عثمانیها به سال 1920 کوهستانهای «نصیره» را «سرزمینهای مستقل علویان» نامیدند، و در سال 1922 قاضی القضاتی از خودشان برای ایشان برگزیدند و قاضیان بر طبق موازین مذهب جعفری به داوری میپرداختند و علویان پس از حدود چهارصد سال توانستند نسیم آزادی را استشمام کنند. از این تاریخ است که نصیریه به نام جدید خود علویه خوانده شدند.
از سال 1946 به بعد جمعی از علاقهمندان به علوم دینی به نجف اشرف رفتند که برخی از ایشان به عللی تحصیلات خود را ناتمام گذارده بازگشتند و جمعی به تحصیلات خود در این شهر مقدس ادامه دادند. از همین تاریخ و بر اثر توجه مراجع تقلید نجف و قم چون آیتالله آقای حاجی آقا حسین بروجردی و آیتالله آقا سید محسن حکیم جمعیتهای خیریه اسلامی در مناطق علویان تأسیس شد و مساجدی برای اقامت نماز برپا گردید.
جمعیت و محل سکونت علویان:
علویان در شمال سوریه و در شهرهای ساحلی و بیشتر در لاذقیه و بانیاس و طرطوس و حمص و حما و کوههای نصیره مسکن دارند و جمعیت ایشان در این مناطق در حدود یک میلیون نفر است و بسیاری نیز در لبنان به ویژه در طرابلس و جبیلاند، خود آنان بر آنند که بالغ بر دو میلیون تن در کشور ترکیه به خصوص در ادنا و اسکندرون و انطاکیه، مرسین، طرسوس . کلیکیه وجود دارند.
توده مردم را بیشتر دهقانان و چوپانان تشکیل میدهند که از نظر اقتصادی با چند نیمه فئودال و مالک ارتباط پیدا میکند. عدهای از جوانان این طبقه که تحصیلات عالیه دارند در دستگاه دولت مشاغلی گرفته و مناصبی پیدا کردهاند. در سال 1937 یکی از علویان بنام سلیمان مرشد که از طرف دولت فرانسه حمایت میشد از میان ایشان برخاست و مانند صوفیان حلول دعوی الوهیت کرد و گروهی از دهقانان و کشاورزان علوی را بدور خود گرد آورد و فتنهای برپا کرد و بر دولت بشورید. خود وی نخست یکی از ده نماینده علوی در مجلس سوریه بود چون تمایلات فرانسوی داشت، دولت فرانسه از وی پشتیبانی میکرد، بعد از خروج فرانسویان از سوریه و به دوران ریاست جمهوری شکری قوتلی دولت سوریه سلیمان مرشد را بگرفت و محاکمه و محکوم به خیانت کرد و به سال 1946 او را در میدان مرجه دمشق به دار آویخت.
مسجد علویان: گفتیم که علویان فعلی اعتقادات مذهبی خود را تابع امام جعفر صادق میدانند و برای خود هیچگونه اختلافی با شیعه اثنی عشری قائل نیستند، جمع بین صلاتین میکنند و در کلیه فرائض از آئین جعفری پیروی مینمایند. آنان مسئله انتسابشان را به غلاه به کلی منکرند و بر طبق موازین شیعه از مراجع بزرگ جهان تشیع تقلید میکنند، خمس و زکات میدهند حج میگذارند و تولا و تبرا دارند. و در روزه از فجر صادق تا مغرب شرعی از مفطرات امساک میکنند و تشنه استفاده از معرف شیعه هستند، از این رو با کمک مردم خیراندیش مساجد بزرگ و باشک.هی در مناطق خود بپا داشتند که از جمله مساجد زیر را میتوان نام برد:
مسجد حضرت امیرالمؤمنین علی در طرطوس، مسجد حضرت امام حسین و مسجد حضرت زهرا در بانیاس، مسجد حضرت رضا در جبله، مسجد حضرت امام جعفر صادق در حمص و مسجد حضرت زهرا علیها سلام در همین شهر. شبانه روز از گلدستههای این مسجد در سه نوبت بانگ اذان سر میدهند و صدای اشهد ان علیا ولیالله طنین میافکند. باری سابقه مذهبی ایشان هرچه میخواهد باشد ولی اکنون عقاید ایشان مطابق با اعتقادات شیعه جعفری است.
مراجع:
1- رجال کشی
2- رجال علامه حلی
3- رجال شیخ طوسی
4- ملل و نحل شهرستانی
5- الاعلام زرکلی
6- تاریخ العلویین محمد امین غالب الطویل
7- العلویون فدائیو الشیعه المجهولون – علی عزیز العلوی
8- ترجمه فرق الشیعه نوبختی – دکتر محمدجواد مشکور (طبع بنیاد فرهنگ ایران)
9- Stephan and Nandy Ronart , concise encyclopaedia of Arabic civilization , the Arab east.
به عنوان یک پیشنیاز برای تحقیق بیشتر در باره اشراف حسینی حجازبه طور عمومو شاخه مدنی آنبه طور خاصیک چاپ انتقادی از کتاب «زهر الریاض و زلال الحیاض» از ابن شدقم مدنی، میتواند در سطحی عالی مفید باشد. مؤلف آن سید ابوالمکارم حسن بن علیبن شدقم مدنی در سال 942 (1535 1536) در مدینه متولد شد و در حیدرآباد دکن، در ماه صفر سال 999 (دسامبر 1590) درگذشت. جنازه وی به مدینه انتقال یافت و در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد.(22)گفته شده است که وی پیش از آن که شهر خود، مدینه را به سوی هند ترک کند، مانند پدرش، برای مدتی نقیب الاشراف و نیز متولّی موقوفات مرقد پیامبر(صلی الله علیه وآله) بوده است. ابن شدقم در متن دستنوشته کتاب «زهر الریاض» در چهار مجلد گرایش شیعی امامی خود را به طور آشکار نشان داده است.اساسا این کتاب در باره شرح حال کسانی است که نقشی در تاریخ مدینه بر عهده داشتهاند، البته با تأکید مخصوص بر امامان شیعه، همین طور حاکمان شیعه محلی، اشراف، علما، شعرا و...دیگران.
مطالعهای در باره زندگی مؤلف و فعالیت سیاسی او در مدینه و حیدرآباد میتواند بینشی در باره نقش اشراف حسینی و اندیشههای آنها در قرن شانزدهم و بعد از آن به وجود آورد.
افزون بر اینها، متون چاپ شده و نشده به زبان فارسی و سایر زبانهای شرقی و اروپایی وجود دارد که میتواند آگاهیهای فراوان با توجه به بسیاری از جزئیات به دست دهد. مؤلف سطور حاضر مدعی آن نیست که همه این منابع را میشناسد. در اینجا تصدیق میکنم که به هر روی قادر نبودهام تا از همه اطلاعاتی که در منابع معتبر بوده بهره ببرم.
امیرنشینِ شیعیِ بنی الحسین
عنوان شیعیان دوازده امامی امیرنشین حسینی در مدینه، تا دوره ممالیک نزد نویسندگان عرب دوره میانیقرون وسطای اسلامی! مانند ابنخلدون (درگذشته 809 / 1406 م) و قلقشندی (821 / 1418 م) شناخته شده بود.(23) مطالعات اخیر Mortel بر اساس دادههای این مؤلف و نیز بر اساس اطلاعات چند منبع دیگر استوار است.
ظهور دولت نیمه مستقل امیرنشین در مدینه و حوالی آن، تحت سیطره اشراف محلی(24) از بنوالحسین به سالهایی باز میگردد که دولت فاطمی در مصر به وجود آمد (359/969م).(25) دو عامل باید به عنوان پیشنیازِ رشد این قدرت در مدینه در نظر گرفته شود: