مقدمه :
پرخاشگری معمولا به رفتاری اطلاق می شود که قصد از آن صدمه رساندن (جسمانی یا زبانی ) به فرد دیگر یا نابود کردن دارایی افراد است . واژه اصلی دراین تعریف قصد است قدرت ، ثروت ومقام از جمله ، هدفهایی هستند که می توانند با توسل به پرخاشگری بدست آیند بعضی از روانشناسان بین پرخاشگری خصمانه که تنها به قصد صدمه زدن انجام میشود وپرخاشگری وسیله ای که هدفش به دست آوردن پاداش است نه صدمه زدن به دیگران ، فرق می گذارند حمله یک عضو از گروهی او باش به یک رهگذری بی گناه در ظاهر ، موردی از پرخاشگری خصمانه ) ممکن است برخاسته از نیاز به کسب موقعیت در گروه باشد .
نظریه ای که درباره پرخاشگری ارائه می شود باید بتواند هم پرخاشگری خصمانه وهم پرخاشگری وسیله ای را تعیین کند . بنابراین خشم و « ابراز خشم » تحت تاثیر محیط اطراف اند .
انسان در تمام لحظه های مهم زندگی اش می تواند تصمیم بگیرد که چگونه رفتار کند وچه موقع سخن بگوید و آیا خشم خود را آشکار سازد یا نه ، خشم سرکوب شده زمانی می تواند « مضر» باشد که ما احساسات مان را آشکار نسازیم وگرنه موقعیت « برفشار » همچنان ادامه یابد . خشم ابراز شده نیز هنگامی « زیان آور » خواهد بود که ما احساساتمان را آشکار نماییم ودر نتیجه ابراز احساسات موقعیت « پرفشار » بدتر شود خشم به خودی خود یک نوع بیماری نیست که فقط « یک » علت داشته باشد خشم یک فرایند یک دادوستد یا یک روش ارتباط است گاهی اوقات خشم به دلیل نابسامانی جسمی است ، اما غالبا از رخدادهای اجتماعی سرچشمه می گیرد اغلب اوقات « خشم » در اثر روابط اجتماعی میان افراد جامعه بروز می کند .
روانشناسی خشم –
روان شناس خشم –
تعریف خشم :
بعضی از مردم خشم رایک نیروی قدرتمند ( مانند تب یا توفان ) می پندارند
که در بدن توفان یا طغیان بر می انگیزد .1 افلاتون وشکسپید وفروید « خشم »
را اسب سرکش نامیده اند که دلیل بر آن سوار است 2. «خشم واکنشی است غریزی در برابر « تهدید » ونومیدی از رسیدن به اهداف و آرزوها 3 خشم احساسی پیچیده است ومی تواند سودمند باشد البته تا زمانی که شما را اسیر حالات مختلف خود نکند4 خشم احساس بسیار عمیق و با نفوذ است که انرژی زیاد می یابد ودر عین حال می توان آن را به هدر داد ویا به طرز نادرستی از آن استفاده کرد .اصرار به تغییر امری ناممکن رها نکردن خشم هنگام بهبود شرایط وگله وشکایت بی مورد روش هایی هستند که با آنها می توان خشم وغضب را به هدر داد5 .
خشم نیز مانند محبت یک عاطفه اخلاقی است دیده ام که مردم به عنوان « ابراز عواطف » به وسیله « خشم » محبت واعتماد را از میان می برند روح خویش را با تلخی وکینه می خراشند وبا نفرت کینه – توزانه دائمی از مقام و منزلت خود میکاهند در حالکه بعضیها باکمک خشم بهنحو تحسینبرانگیزی
به جست و جوی حقیقت می پردازند[1] .