مقدمه
شناخت زبان بدن، به عنوان بخشی از تخصصهای روان شناسی اجتماعی، در رسیدن به موفقیت نقش به سزایی را ایفا مینماید. در معاملههای تجاری، در تاثیر گذاری بر افراد، مجاب کردن مشتری به خرید، متقاعد سازی دیگران و مواردی از این دست، دانستن زبان بدن و آگاهی از اصول روان شناختی حاکم بر آن، (به خصوص در انتقال پیام) به شما در رسیدن به اهداف تان کمک میکند.
کلام ما یک پیام است، همانطور که نوشته ما، نقاشیها، عکسها و یا اشاراتی که در صحبت ها استفاده میکنیم همه اینها پیام هستند، که به صورت رمزها با محتوای مناسب به نحوی ارائه میشوند. مثلاً : ممکن است شما با فردی شروع به صحبت کنید و ببینید که رنگ رخسار او به تدریج سرخ میشود. از این سرخ شدن صورت او نیز پیامی دریافت میکنید.
انتقال پیام به مخاطب از جمله وظایف مهم برای ایجاد کننده اثر است.
در ابتدای پرتره نگاری روان شناختی، تمرکز عکاسان بر شخصیت موضوع کمتر بود و بیشتر به حالت خاصی برای جلب نظر دیگران و کمال مطلوب، زیبایی بود (عکاسی دلفریب)، بسیاری از عکاسان جدی مخالف این امر بودند و در پرتره نگاری روان شناختی وظیفه عکاسی را بیان زمینه روانی چهره میدانستند.
درک اینکه چهره چگونه شخصیت فرد را مینمایاند در بررسی پرتره روان شناختی مهم است و به موازات گسترش عکاسی پرتره، تمایل به عکاس از موضوع در محیط واقعی خود افزایش یافت، این امر تا حد زیادی امکانات ایجاد سبک را فراهم کرد، طوری که هر عکاسی طریقی را که بیشتر مناسب وی بود به کار میبرد (یوسف کارش). استفاده از زمینهای با صفحات و علائم مشخص، مفهوم اساسی دیگری را در عکاسی مدرن پدید آورد و سمبولهای خاص در ارائه پیام نقش حیاتی را ایفاء کردند.
شناخت عکاسی روان شناختی محیطی علاوه بر دانستن روان شناسی افراد و زبان بدن باید سمبول های خاص و ترکیب آنها برای ارائه پرتره روان شناختی را با اهمیت دانست.
در این مقال، عکاسی پرتره روان شناختی، خبرنگار به نگارش درآمد تا بخشی از این شغل که وظیفه انتقال پیام به مردم را دارد، حاصل شود.
پرتره
در آخرین دهه قرن نوزدهم عکاسی پرتره به صورت، عکاسی تصویری (عکاسی شبیه نقاشی) متأثر از امپرسیونیسم آغاز گردید؛ عکاسانی چون داویسون، روبردماشی و سی.پویو همگی آماتور بودند. بنابراین آنچه بیش از همه بنظر قابل توجه میرسد این است که این جنبش به صوت بررسیهای پرتره حرفهای مدت مدید به جای ماند؛ حتی تا دهه سی هیچ استثنایی در مورد عکسهای این سبک یافت نمیشد.
اصولاً میتوان عکاسان پرتره را به دو دسته تقسیم کرد :
گروه اول : شامل عکاسانی میشود که هر آنچه از تصویرگرایی آموخته بودند به صورت تجارتی بکار میبردند و تلاش نمیکردند تا در جهت غنی تر شدن کار، سبک و شیوه خاص خود را در عکس اعمال کنند.
گروه دوم: عبارت از عکاسانی است که مایل بودند با بهره گیری از شیوههای خاص و ایجاد سبک، به موضوعات خود بالاترین بیان تصویری را بدهند. اکثر این عکاسان از معاشرت و ارتباط شخصی خود با مدلهایشان برای دستیابی به بیان روانشناسانه استفاده میکردند.
پرتره روانشناختی
اوج پرتره در دهههای پنجاه به بعد به شکل خاص «پرتره روانشناختی» نمود یافت. در پرتره روانشناختی («پرتره محیطی») در دهههای اخیر تمرکز بر روی شخصیت موضوع است نه، بروی حالتی خاص از سوژه جهت جلب توجه کردن، مدل بودن و یا تبلیغات، برخی از عکاسان همانند؛ «بیل برانت» به صداقت در عکاسی معتقدند و ترجیح میدهند از موضوعات خود در محل زندگی و یا محل کار آنها عکاسی کنند و برای نمایاندن صفات ویژه شخصیت سوژه، عملاً همه حالات آنها را عکسها نشان میدهد و نوعی عکاسی واقع گرایانه است که به شخصیت سوژه در محیط طبیعی عکاسی میشود.
دیگر عکاسان همانند؛ «اودان و هالسمن» پرترههای مشهورشان را در استودیو خلق میکردند و تقریبا در تمام موارد برای اجتناب از منحرف شدن توجه بیننده از صورت موضوع، پس زمینه ای ساده را به کار میبردند.
لازم است گفته شود؛ در دهه 1920 تأثیر عکاسی پرتره در مطبوعات در حال گسترش بود و دقیقاً پس از جنگ جهانی دوم، هنگامی که هفته نامههای مهم مصور در عالم مطبوعات پدیدار شد، بتدریج مرز بین پرتره روانشناختی و پرترههای مطبوعاتی واضح تر و نمایان تر شد و نیز پرتره دیگری به نام «پرتره خانوادگی» که رکن مهمی از عکاسی اجتماعی است و حدیثی بس طولانی دارد، را میتوان از جمله اقسام دیگر پرتره دانست. به طور کلی میتوان گفت پرترههای روان شناختی منحصربه فرد هستند و از اشخاص معمولی و اشخاص مشهوری عکاسی شده است، که نمایانگر دیدگاههای پیچیده عکاسان نسبت به موضوعات و شخصیت سوژه است. و توانسته به عنوان اسنادی مهم در تاریخ بشر تأثیر گذارد.
درک و شناخت زبان بدن در ثبت واقعیت سوژه در عکاسی پرتره مهم است. شناخت عکاسی که چگونه می توان شخصیت افراد را در بیان زمینه های روانی چهره عکاسی کرد؛ نیاز به داشتن عواملی دارد که در پرتره روان شناختی با اهمیت است.
عوامل عینی موثر در عکاسی پرتره:
الف - ظاهر و فیزیک بدنی :
شکل و ظاهر، اثر قابل توجهی بر چگونگی درک مردم از هم و چگونگی توجه آنها به یکدیگر دارد.
اغلب در اولین ملاقاتها نگاه به سمت بدن افراد و ظاهرشان است. این بدین معناست که اولین چیزهایی که معمولاً میبینیم، لباسهایی که دیگران میپوشند و ... و موجب قضاوتهای خاصی از دیگران میشود.
مردم میتوانند چیزهای زیادی تنها با دیدن لباسهایی که دیگران پوشیدهاند، درباره آنها بگویند؛ حتی لباسهایی که غیر رسمی پوشیدهاند. افراد نمیتوانند مستقیم چیزهایی نظیر ثروت و یا اهمیت خود به مد را به دیگران بگویند، لباسهای آنها، گواه آنچه میخواهند بگویند، هست و به طور قطع، این مطالب را فاش خواهد کرد.
لباسها را در کل به دو قسمت طبقه بندی مینمایند؛ لباسهای رسمی که در محل کار و لباسهای غیر رسمی که به هنگام بازی و استراحت و کلاً غیر از محل کار استفاده میشود.
لباس پوشیدن حتی نگرش دیگران را نسبت به بدن افراد را هم تحت تاثیر قرار میدهد. مثلاً توصیه میشود که اگر چاق هستید، برای قسمت تحتانی بدن از لباس تیره استفاده کنید تا بدنتان کمتر لایه لایه به نظر بیاید و برای بالا تنه هم از لباسهایی به طرحهای راه راه، آن هم با خطوط عمودی و نه افقی، استفاده کنید؛ گرچه برخی تمایل دارند آنچه را که میپوشند، بر اساس راحتی و اینکه چه چیزی بدنشان را مناسب میپوشاند یا اینکه بدنشان را مطابق با تصویری که میخواهند از خود در دیگران ایجاد نمایند، انتخاب کنند.
لباس، مطالبی را دربارهی درآمد، مقام، شغل، شخصیت و بسیاری دیگر از مشخصات افراد را آشکار میسازد؛ پس لباس یک عنصر مهم در سبک ارتباطی افراد میباشد.