این نوع چاپ که به آن چاپ حروفی و چاپ برجسته نیز میگویند، از کنار هم نهادن حروف سربی و منعکس ساختن آن بر کاغذ بهوجود میآید. در آغاز ورود فن چاپ به ایران، چاپ سربی را، به اعتبار واژه لاتینی آن، تیپوگرافی مینامیدند. در کتاب معرفهالبدایع فیالفنون و الصنایع چاپ 1324 ق. تیپوگرافی چنین توصیف شده است: "حروفات چاپ را تیپ نامیده و چون عمل چاپ حکم کتابت را دارد لهذا چاپخانه را ]محل [تیپوگرافی (یعنی با تیپ نوشتن) و کارگران را تیپوگراف مینامند یعنی حروفچین...". نخستین گام اساسی در پیشرفت فن چاپ، اختراع چاپ با حروف متحرک فلزی بود که گوتنبرگ آلمانی در سال 1450 م.، صنعت چاپ را از شکل متداول چوبی بهصورت سربی درآورد. "نخستین کتاب عربی که در جهان چاپ شد قانون ابنماسویه، پزشک معروف ایرانی، در 876 ق./ 1471 م. و کلیات ابنسینا در 889 ق./ 1484 م. در شهر ونیز ایتالیا بوده است. نخستین متن فارسی چاپشده در جهان، کتاب مقدس تورات است که به چهار زبان و به خط عبری در سال 953 ق. در استانبول انجام شد. اولین کتابی که به خط فارسی در جهان منتشر گردید کتاب سیرت مسیح است که در سال 1094 ق./ 1639 م. در شهر لیدن هلند طبع شده است (:8 23). ظاهراً قدیمیترین کتابهایی که به زبان فارسی در جهان به طبع رسیده دو کتاب به نامهای داستان مسیح و داستان سن پیدرو است که هر دو با ترجمه لاتینی در 1094 ق./ 1639 م. در شهر لیدن طبع شده است.
در اواسط قرن 11 ق.، در عهد صفویه، گروهی از بازرگانان ایرانی، که از ارامنه اصفهان و ساکن آمستردام بودند، ابتدا حروف زبان ارمنی را تهیه و سپس چاپخانهای را خریداری و وارد جلفای اصفهان کردند. در سفرنامه تاورنیه آمده است که یکی از ارامنه جلفا که یعقوب ژان نام داشت و نجّار بود در 1051 ق./1641 م. چاپخانهای از اروپا خریداری و وارد جلفا کرد که بعضی از دعاها و رسائل و اوراد مذهبی با این دستگاه بهچاپ رسیده است. پیش از ورود این مطبعه، کتابی در جلفای اصفهان با عنوان حیات اجداد روحانی توسط خاچاطور، خلیفه وقت ارامنه در کلیسای وانک جلفای اصفهان، بهچاپ رسیده است.
نخستین مطبعه سربی در ایران که اقدام به چاپ کتاب با حروف الفبای فارسی و عربی کرد بهدستور عباس میرزا نایبالسلطنه و به همّت میرزا زینالعابدین تبریزی در تبریز دایر شد. رساله جهادیه تألیف میرزا نایبالسلطنه عیسی قائممقام بهعنوان نخستین کتاب چاپ سربی، در سال 1233ق. به استادی محمدعلی بن حاجی محمدحسین آشتیانی از شاگردان میرزا زینالعابدین در مطبعه تبریز بهچاپ رسیده است.
رساله دیگری به نام فتحنامه تألیف میرزا ابوالقاسم قائم مقام ثانی (فرزند قائم مقام اول) در همان سال، در مطبعه سربی تبریز به چاپ رسید. این رساله درباره شرح فتوحات عباس میرزا و عهدنامه گلستان (16 ذیقعده 1228 ق./ 12 اکتبر 1813 م.) است.
هوتم شیندلر که در سال 1879م. مأمور شد میان تهران و مشهد ارتباط تلگرافی برقرار کند، نسبت به سایر مسائل نیز توجه خاصی داشت؛ از جمله، کتابی درباره مطبعههای ایران و کتب چاپشده در فاصله سالهای 1233 تا 1260 ق. نوشته که در بخش تیپوگرافی آن میگوید که در سال 1233 ق. شخصی به نام زینالعابدین تبریزی تحت حمایت عباس میرزا نایبالسلطنه مطبعه کوچکی را راهاندازی کرد. کتابی به نام فتحنامه در آن چاپ شد، و این کتاب نخستین کتابی بود که در ایران به حروف عربی طبع میشد. مجتبی مینوی میگوید: "نمیدانم که رساله جهادیه همان فتحنامه است یا کتاب دیگری میباشد" .
در سال 1240 ق. میرزا زینالعابدین، که در کار خود خبره و شهره بود، به امر فتحعلی شاه به تهران فراخوانده شد تا، بهکمک منوچهر خان معتمدالدوله، اولین چاپخانه سربی دارالخلافه طهران را راهاندازی کند. در انتهای کتاب مآثرالسلطانیه چاپ سربی سال 1241 ق. اشاره به میرزا زینالعابدین شده است که در دارالخلافه طهران مشغول انطباع بوده است. نخستین کتابی که در مطبعه طهران به طبع رسید حیاهالقلوب محمد باقر مجلسی در سال 1240 ق. /1824 م بود.
اصفهان، بعد از تبریز و طهران، سومین شهری بود که در زمان حکومت منوچهرخان معتمدالدوله صاحب مطبعه سربی شد. بر طبق کتب موجود، اولین کتابی که در اصفهان چاپ سربی شده رساله حسینیه ترجمه ملاّ ابراهیم گرگین استرآبادی به سال 1246 ق. بوده است.
فعالیت چاپخانههای تبریز، طهران، و اصفهان که با اولین کتاب چاپی در سال 1233 ق. در دارالسلطنه تبریز شروع شده بود، با طبع آخرین کتب چاپی سال 1269 ق. چون طوفانالبکا از محمد ابراهیمبن محمد باقر جوهری در دارالخلافه طهران به پایان رسید. پس از آن، کتابهای چاپ سربی جای خود را به کتابهای چاپ سنگی* سپرد. از مهمترین عوامل توقف چاپ سربی میتوان علاقه و توجه مردم ایران را به هنر خوشنویسی و خطاطی دانست. ادوارد یاکوب پولاک، معلم طب دارالفنون، که پس از مرگ کلوکه در سال 1272 ق. طبیب مخصوص شاه شده بود در سفرنامه خود میگوید: "مطبعه یا باسمه در آغاز این قرن توسط عباس میرزا نایبالسلطنه به تبریز وارد شد؛ منتها حروف مطبعه به مذاق ایرانیها خوش نمیآید، زیرا این حروف در خط مستقیم قرار نمیگیرند و گاه بالا و گاه پایین خط مستقیم واقع میشوند. به همین دلیل هم هست که یک انجیل فارسی که بهصورت عالی در اروپا به طبع رسیده است نظرشان را نمیگیرد و آن را نازیبا میشمارند. به همین دلیل، کتب اندکی به این صورت طبع شده ولی لیتوگرافی یا چاپ سنگی در عوض نضج بیشتری گرفت" (193:2).