مدیران کارهای زیادی انجام میدهند. آنها مسئو.ل بسیار ی چیزها هستند وآنها مسئولند مطمئن شوند که تجارت و سازماندهی چیزی را انجام میدهد که انتظار میرود انجام دهد. شغل یک مدیر تجاری، میتواند بعنوان هنر یا علم مشخص شود که ایدهها و روشها و منابع را برای تولید و عرضه یک محصول به صورت سود آوری، ترکیب مینماید. این دیدگاه اهداف تجارت را به سود آوری محدود مینماید، اما هدف دیگر تنها در حد قانون هستند. دیگر اهداف شامل افزایش سرمایه، اجتناب از بدهی، کاهش خواستههای کارگران، داشتن دورههای خانوادگی، بهبود محیط، و مشارکت در جمع میباشد. این اهداف و اهداف دیگر نشان میدهد که شغل یک مدیر میتواند بعنوان متخصص، هدایت و کنترل منابع محدود برای کسب اهداف با بازده ثابت، توصیف شود. این توصیف همچنین نشان میدهد که پول، زمین، کارگر و دیگر منابع همیشه محدود هستند. در این دید کلی، کشاورز با دیگر میران تفاوتی ندارد، پس اجازه دهید که کشاورز را مدیر کشاورزی بنمایم.
آنها شغلی پیچیده در جهانی پیچیده دارند. کتاب دایره المعارف اینسایکلوپد یتایی بریتانیکا (Encyclopedia Britannica) میگوید که مدیریت کشاورزی «تصمیم گیری و اجرای تصمیم است که در سازماندهی عملکرد زمین کشاورزی برای حداقل سود و محصول دخیل است» این کتاب همچنین میگوید که« کشاورزان منابع را تحت کنترل خود و به روشهایی مدیریت میکنند تا بیشترین حد ممکن از تصمیمات و عملکرد خود رضایت کسب نمایند.» من معتقدم که این تعریف، تعریف مناسب تری برای آنچه که مدیران کشاورزی و خانواده ای آنها در تلاشند که در محیط امروز انجام دهند میباشد. یک لیست از فعالیتهای یک مدیر و وظایف وی نگاه اجمالی و نظری کلی را به گستره مدیریت فراهم میسازد (شکل 1-1) یک مدیر کشاورزی نیاز دارد تا اطلاعات از علوم زیست شناسی فیزیکی و اجتماعی کامل و ترکیب نماید. یک مدیر کشاورزی باید؛ منابع را به دست آورد، سرپرستی کند و کنترل نماید که این منابع شامل منابع مالی، فیزیکی و انسانی میباشد. بسته به نوع کشاورزی، یک مدیر کشاورزی باید موضوعات مختلف و متفاوت شامل ساختار خاک، میکروبیولوژی خاک و حشرات و علفهای هرز، بیماریهای گیاهان و جانوران، اکولوژی، ماشین آلات مدیریت، اقتصاد، مدیریت مالی، بازارهای تغذیه بین المللی، رهبری روانشاسی انسانی، سازماندهی تجاری، قانون تجارت، ارتباطات و مشارکت باشد. شکل 1-1 نمونه ای از فعالیتهای مدیریتی است که در کتاب مدیریت کشاورزی چه انجام میدهد. آمده است. (1989 کتاب سال کشاورزی، مدیریت کشاورزی، اداره کشاورزی ایالت متحده امریکا R.A میلیگان و B.F استانتون.بسیاری از افراد و مسئولیتها، اهداف چند گانه دارند. برای کشاورزان، اهداف چند گاه دلیل این قسمت از حقیقت هستند که، کشاورزی اغلب هم یک فعالیت تولیدی و هم یک فعالیت مصرفی است، که زندگی و کار به طور نزدیکی در هم تنیده شده اند. برخی اهداف میتواند با یکدیگر بدست آیند و برخی دیگر ممکن است با دیگری مغایرت داشته باشد، اهداف همچنین میتواند داخل دیگر اهداف، جای بگیرند. مثلا، شخصی ممکن است بخواهد در آمد خود را در محدودیتهای زمانی برای خانواده به حداکثر برساند و محیط را حفظ کند. اهداف همچنین ممکن است بعنوان رضایتمندی و نه به حداکثر رساندن بیان شود. افراد ممکن است برای مثال گزینههایی را برای اقناع نیازهای مادی و به حداکثر رساندن ارزش خاص، انتخاب کنند. بسیاری از افراد اهداف درآمدی خود را با مشارکت وابسته به محیط خود و فعالیتهای خانوادگی و باروهای دینی و اخلاقیاشان در تمامی هتمیماتشان، هماهنگ و متناسب مینمایند.هماهنگ کردن اهداف ممکن است همیشه بدون بی حرمتی به برخی، اصول اساسی دینی و سپس یک موازنه شخصی بین گفته، درآمد و زمان اشتراک انجام پذیری نباشد. مطمئنا، وزنها و اهمیتهای متفاوت، اهداف متفاوت معرفی مینماید و بنابراین تناسبات، منبع، کشمکشهای بسیاری در خانواده و تیمهای مدیریت هستند. بنابراین مهارتهای حل کشمکش هم مورد نیاز است. بدین علت که مهارتها و دانش مورد نیاز بسیار گسترده هستند، مشاوران و راهنمایان در دسترس هستند. بنابراین یک مدیر نیاز ندارد که در تمامی زمینهها، متخصص باشد. در حقیقت، یک شخص نیازی ندارد برای داشتن زمین خود، یک مدیر کشاورزی باشد، بسیاری از صاحبان زمین مدیران کشاورزی حرفه ای برای مدیریت زمینهای کشاورزی خود استخدام میکنند. این متن مقدمه ای در مورد مهارتهایی است که تمامی این دانش را که به مدیریت درکار کشاورزی مربوط میشود، در بر دارد.
محیط کشاورزی:
مدیریت کشاورزی یک وظیفه پیچیده. و ضروری است. حرفه کشاورزی با تردیدها، الزمات، و تغییرات موقعیتی در محیطی نامساعد احاطه شده است. این محیط میتواند اینگونه توصیف شود که چهار مولفه اصلی دارد.: منابع، بازار خرید و فروش، روش سازمانها، تکنولوژی
منابع:
منابع در دسترس یک کشاورز، کشاورزی را معنی میدهد. منابع شامل زمین، کارگر، سرمایه (مانند ماشین آلات، ساختمانها، دام، و تجهیزات)، و مهارتهای مدیریت بعلاوه، اعتبار قابل حصول و آب و هوا و شرایط جوی کشاورزی میباشد. منابع اطلاعاتی هم قسمتی از منابع کشاورزی است. منابع اطلاعات شامل، مجلات بولتنهای جزی، کلوپهای خرید و فروش، مشاوران، خدمات مدیریتی کارمندان تروریج و دیگر مشاوران و شبکه وسیع جهانی (اینترنتی) میباشد. توانایی ابتکار شخصی یک کشاورز خود یک منبع بسیار مهم است. شاید اولین منبع تا سرمایه که باید لیست شود خود شما و مهارتها و دانشی است که شما دارید.
خرید و فروش (بازار):
بازارها محلهایی هستند که در آن محصولات و تولیدات خرید و فروش میشوند. بازار محلی است که در آن قیمت کشف میگردد. اگر چه بازارهای کشاورزی بسته به کالا تا حدودی دارای نظم است اما قیمتها مشخص و شناخته شده نیست. قیمتها از طریق تولید کنندگان، تهیه کنندگان خریداران، فروشندگان و مشتریان هنگامی که با یکدیگر صحبت میکنند، اطلاعات رد و بدل میکنند مشخص میشود و برای آن زمان و آن مکان خاص قیمتها پرداخته میشود. این بازیگران باهم نزدیکی اندازه، مسطح قیمت بازار را تعیین مینمایند. رقابت همسایگان، دیگر کشورها دیگر منابع غذایی و دیگر محصولات میتواند بر ارزش منابع کشاورزان در نتیجه بر انتخاب مدیرانه تاثیر میگذارد.
سازمانها:
سازمانهای بسیاری بر انتخابهای یک کشاورز تاثیر میگذارند. دولت فدرال با سیاستها قوانین اغلب بعنوان بزرگترین سازمان شناخته میشود که بر کشاورزان تاثیر میگذارد. اگر چه دولتهای ایالتی و محلی و ساستها و قوانین آنها هم بر اعتبار، استفاده زمین، قرار دادها تاثیر میگذارد و بسیار از قسمتهای دیگر زندگی تجاری هم کشاورزان با میزان زیادی تحت تاثیر قرار میدهند قوانین محیطی، محدودیتهای سازمانی مانند گروهایی جمعی، کلسیاها، حتی کافی شاپها برگزینههای بررسی شده و نهایتا انتخاب شده تاثیر میگذارند.
تکنولوژی:
تکنولوژی چیزی فراتر ماشین آلات است. این مورد شامل فرایندهای مکانیکی، فیزیکی، زسیت شناختی، و تکنیکهایی و اطلاعات و دانش مدیریت است که برای استفاده از آنها مورد نیاز است بسیاری از دانش آموزان- مهندسین پرورش دهندگان گیاهان، متخصصان خاک شناسی، متخصصان حیوانات، ژنتیک شناسان، آسیب شناسان گیاهی، تحلیل کنندگان سیستم، اقتصاددانان، متخصصان مدیریت تکنولوژی را به ما ارائه میدهند. انتخاب تکنولوژی گذشته، اکنون و آینده بر میزان تولید و در نتیجه موفقیت کشاورزی تاثیر میگذارد .
عملکردهای مدیریت:
مدیریت چهار عملکرد اصلی دارد، طرح ریزی، سازمان دهی، سرپرستی، کنترل، این موارد جدا و در عین حال به هم تبیده هستند.در هر تجارت با مدیریت خوب و مناسب، این چهار عملکرد، به صورت همزمان با برخی تفاوتها درمیزان توجه به هر عملکرد، انجام میپذیرد. هنگامی که حرفه ای به طور کامل به نتیجه مطلوب میرسد.، سازماندهی و سرپرستی میتواند. تحت سلطه درآید، اما طرح ریزی و کنترل میتواند کم و بیش دلیل موفقیت آن حرفه باشد.
این عملکردهای مدیریتی نباید با عملکردهای تجاری اشتباه گرفته شود. عملکردهای تجاری شامل، تولید، بازاریابی، امور مالی و مدیریت پرسنل میباشد. این موارد در قسمتهای متفاوتی از تجارت یافت میشوند. عملکردهای مدیریت در قسمتهای مختلف تجارت به صورت، منفرد قرار نگرفتهاند اما در هر چه عملکرد تجارت از مرحله تقشه ریزی به مرحله عمل میرسد. برای مثال در تولید محصولات کشاورزی، به برنامه ریزی (طرح ریزی) نیاز است تا تصمیم بگیریم که چه محصولاتی را پرورش دهیم، سازماندهی برای جمع آوری فرآوردهها مهم است و سرپرستی برای تولید و خرید و.فروش محصولات مورد نیاز است وکنترل برای تصمیم گیری در این مورد که آیا استعمال حشره کش مورد نیاز است. همین طور، مدیریت مالی به برنامه ریزی نیاز دارد، سرپرستی را برای استفاده از اعتبار در زمان نیاز، لازم دارد و کنترل را برای چک کنترل این امر که روابط اعتباری صحیح مورد استفاده قرار گرفته است، نیاز دارد.در روابط تجاری کلی، یک مدیر کشاورزی یک مدیر کلی است، بدین معنی که، مدیری است که اگر نه برای همه، برای بسیاری از بخشهای حرفه (تجارت) مسئولیت دارد. بعنوان یک مدیر کلی، مدیر کشاروزی برای تمامی عملکردهای مدیریتی و تمامی عملکردهای تجاری مسئولیت دارد اگر چه مدیر به طور شخصی و از نظر فیزیکی تمامی، این عملکردها را انجام نمی دهد