محیط خانواده
وقتی سه رابطه مزبور در خانه پدید آمد، خانواده، نورانیت پیدا میکند، محل تربیت ذکر میگردد، کانون انتقال خداوند و دین و دینداری از نسلی به نسل دیگر میشود و مصداق آیه شریفه «فی بیوت اذن الله ان ترفع و یذکر فیها اسمه یسبح له فیها بالغدو و الآصال»میگردد. مردان و زنانی از چنین خانوادههایی بیرون میآیند که مصداق آیه شریفه «رجال لا تلهیهم تجاره و لا بیع عن ذکر الله و اقام الصلاه و ایتاء الزکاه و یخافون یوما تتقلب فیه القلوب و الابصار میباشند.
امام حسین(ع) می فرماید: من شهادت، آزادمنشی و کرامت خود را مرهون پاکدامنی و طهارت مادرم هستم.
محیط خانه علی(ع) محیط زهد و تقوا و پارسایی بودمحیط قرائت و تلاوت قرآن توسط علی(ع) و فاطمه زهرا(س) بود. امام حسن مجتبی(ع) نقل مینماید که مادرم فاطمه(س) را دیدم، شب جمعه در محراب خود به عبادت برخواسته است و تا سرزدن سپیده صبح در عبارت و رکوع و سجود میبود و میشنیدم که برای مؤمنین و مؤمنات دعا می فرمود و آنان را نام میبرد و برایشان دعا میکرد و برای خود هیچ دعا نمیکرد. به او گفتم: مادر، چرا همانطور که برای دیگران دعا میفرمایی برای خودت دعا نمیکنی؟ فرمود: پسرم، ابتدا همسایه سپس خانه خود.
حسن بصری گوید: در این امت عابدتر از فاطمه بدنیا نیامده است، آنقدر به نماز و عبادت ایستاد که پاهایش ورم کردعبادت و نیایش علی(ع) در محضر فرزندان، امری وصف ناپذیر و از مسلمات تاریخ است. در این خانواده در دو مقطع خاص یعنی صبحگاهان و شامگاهان ذکر خدا و نام خدا بالا میرود .
اگرچه در این خانواده همواره نام خدا و ذکر و یاد او متجلی است اما در آیه نور به دو مقطع حساس اشاره میکند. هنگام صبح که افراد خانواده وارد اجتماع میشوند و هنگام شام که افراد خانواده از اجتماع به خانه بازمیگردند. این دومقطع بسیار حساس و اثرگذار در اجتماع و خود خانواده است، افراد خانواده ای که در هنگام خروج از کانال ذکر و یاد خدا عبور کنند و وارد اجتماع شوند، تمام صفات الهی را در دل جامعه جاری میکند لذا رجال لاتلهیم تجاره و لا بیع عن ذکر الله و تمام مناسبات و روابط اجتماعی را انسانی و الهی میکنند. و صفات رحم، شفقت، دلسوزی، مشکل گشایی، خدمت گذاری، سودرسانی، نظم، وجدان، عفو، مدارا، دوستی، همدلی، هماهنگی، غیرت، سلام، حق گویی و حق گرایی و …در جامعه پدید میآورند؛ صفاتی که امروزه جامعه ما سخت بدان نیاز دارد.
اهمیت خانواده
نگاه اجمالی
خانواده به عنوان اولین کانونی که فرد در آن قرار میگیرد دارای اهمیت شایان توجهی است. اولین تأثیرات محیطی که فرد دریافت میکند از محیط خانواده است و حتی تأثیرپذیری فرد از سایر محیطها میتواند نشأت گرفته از همین محیط خانواده باشد. خانواده پایه گذار بخش مهمی از سرنوشت انسان است و در تعیین سبک و خط مشی زندگی آینده ، اخلاق ، سلامت و عملکرد فرد در آینده نقش بزرگی بر عهده دارد.
عواملی چون شخصیت والدین ، سلامت روانی و جسمانی آنها ، شیوههای تربیتی اعمال شده در داخل خانواده ، شغل و تحصیلات والدین به وضعیت اقتصادی و فرهنگی خانواده ، محل سکونت خانواده ، حجم و جمعیت خانواده ، روابط اجتماعی خانواده و بینهایت متغیر دیگر در خانواده وجود دارند، شخصیت فرزند ، سلامت روانی و جسمانی او ، آینده شغلی ، تحصیلی ، اقتصادی ، سازگاری اجتماعی و فرهنگی ، تشکیل خانواده او و غیره را تحت تاثیر قرار میدهند.
خانواده و اهمیت آن در دوره کودکی
نوزاد در خانواده به دنیا میآید و اولین تعاملات خود را با محیط آغاز میکند. در این کانون اولیه اولین تأثیر و تأثرات متقابل آغاز میشود و کودک کم کم در فرآیند رشد و اجتماعی قرار میگیرد. همانطور که روان شناسان معتقدند سالهای اولیه کودکی نقش بسزایی در رشد شخصیت و آینده او دارد. بیشتر طرحوارهها و شناختهای کودک از خود ، اطرافیان و محیط در این دوران شکل میگیرد. میزان سلامت جسمانی و روانی کودک بسته به ارتباطی است که خانواده با وی دارد و تا چه حد تلاش میکند نیازهای او را برآورده سازد.
کودکانی که در این سنین از لحاظ عاطفی و امنیتی در خانواده تأمین نمیشوند به انواع مشکلات مبتلا میشوند. مشکلات این کودکان اغلب با شیطنتها ، دروغگوییها و حرف نشنیدنهای ساده شروع میشود و با توجه به وضع نابسامان خانواده به بزهکاریها و جنایات بزرگسالی منتهی میشود. سخت گیری زیاد والدین یا بیتوجهی آنها ، یا ننر و لوس بار آوردن کودک و برآورده ساختن کلیه نیازهای منطقی و غیر منطقی او ، شخصیت سالمی را به بار نخواهد آورد. سلامت خود خانواده ، تعادل شخصیتی والدین و آشنایی آنها به اصولی که میتواند محیط خانواده را سالمتر سازد، بسیار حائز اهمیت است.
اهمیت خانواده در دوران نوجوانی
نیازهای مرحله نوجوانی دوران حساس است. بطوری که در کنار سایر تحولات و تغییراتی که از جنبههای جسمانی و روانی در فرد اتفاق میافتد، ویژگی مشترک و مهم دیگر آن دوران ، استقلال طلبی نوجوان در خانواده است. نوجوان میخواهد به طریقی رشد استقلال خود را به خانواده ثابت کند و بر این اساس شروع به ایجاد فاصله بین خود و خانواده میکند و به گروه همسالان نزدیک میشود.
در صورتی که خانواده در این دوران به کارکردهای اساسی خود آشنایی نداشته باشد و همچنین با ویژگیهای دوران نوجوانی آشنا نباشد، نخواهد توانست عملکرد تربیتی خود را به نحو احسن ایفا نماید. و چه بسا که اقدامات نادرست از سوی خانواده ، فضای نامناسب موجود در خانواده و غیره ، بیشتر و بیشتر نوجوان را از محیط خانواده دور ساخته و در صورتی که خانواده در گذشته نیز کارکرد تربیتی خود را به شیوه درست اعمال نکرده باشد و فرد از پختگی فکری کاملی برخوردار نباشد با گرایش به زمینههای ناسازگارانه مثل عضویت در گروههای افراطی و سایر زمینهها مشکلات فردی و اجتماعی زیادی را به بار خواهد آورد.
سخت گیری زیاد والدین و خانواده در این دوران و همچنین سهل گیری و آزاد گذاری آنها فرزند را موجودی سرکش ، طغیانگر و متزلزل بار خواهند آورد. از این گذشته این دوران ، دوران الگو گیری و همانند سازی و لازم است خانواده الگوهای مناسبی را برای نوجوان خود فراهم سازند. میزان حضور خانواده در اجتماع نیز در این اهمیت بسزایی دارد. هابز معتقد است که بسیاری از نوجوانان پریشان حال و آشفته به خانوادههایی تعلق دارند که از زندگی اجتماعی مجزا و بیگانهاند. خانواده در عین حال که کوچکترین واحد اجتماعی است، مبنا و پایه هر اجتماع بزرگ است. افراد سالم جامعه ، افراد موفق و افراد فعال اجتماعی از داخل خانوادههای سالم بیرون آمدهاند و افراد ناسالم پرورش یافته خانوادههای ناسالم هستند.
اهمیت خانواده = سلامت خانواده
انحرافات خانواده ، عدم سلامت روانی خانواده ، مشکلات اقتصادی و اجتماعی خانواده از لحاظ تأثیری که روی اعضاء خود دارد جامعه را تحت تأثیر قرار میدهد. افراد پیوند میان خانواده و اجتماع هستند. افراد پرورش یافته در خانواده وارد اجتماع میشوند و ویژگیهای سالم یا ناسالم خود را که در خانواده دریافت کرده وارد اجتماع میکنند. از این لحاظ سلامت یک جامعه به سلامت خانوادههای آن وابسته است.
لامارک و لوپله و دیگران ، خانواده را مهمترین کانونی میدانند که جامعه از آن تغذیه میکنند. به این ترتیب فرد در کنار تأثیری که از اجتماع خود میپذیرد با توشهای که از خانواده خود دریافت کرده است محیط پیرامون خود را تحت تأثیر قرار میدهد. چنین تأثیراتی علاوه بر مسائل پیرامونی جزئی بلکه بر مسائل کلان اقتصادی - اجتماعی و سیاسی یک جامعه نیز نقش دارند. به این ترتیب به نظر میرسد که اصلاح یک جامعه ، پیشرفت و ترقی آن از جنبههای مختلف تأثیر اصلاح خانواده ، توجه افراد به اهمیت خانواده و آموزش آنهاست.
موانع خلاقیت در محیط خانواده
تاکید بیش از حد والدین بر هوش و حافظه ی کودک
بسیاری از والدین ،ناآگاهانه کودک خود را فقط با هدف تقویت مهارت های حافظه ای و انباشتن ذهن وی از اطلاعات لغوی ،تربیت و هدایت می کنند و برای حافظه و هوش کودک اهمیتی بیش از حد قائل می شوند.این گروه از والدین بدون در نظر گرفتن این اصل تربیتی مهم که تنها اطلاعات عمومی و داشتن حافظه ی قوی برای تکامل و رشد فکری و باروری استعدادهای کودک کافی نیست ، با اصل قرار دادن هوش و حافظه ی کودک ،از پرورش سایر توانمندیهای ذهنی و روانی کودک خود که مهم ترین آن ها تفکر خلاق است ، غافل می مانند.
2- ایجاد رقابت میان کودکان
معمولا رقابت میان کودکان وقتی پدید می آید که:
الف : نوعی ارزیابی و رتبه بندی توسط والدین وجود داشته باشد .
ب- پاداشی یا جایزه ای در میان باشد .
معمولا کودکان چنان چه احساس کنند که کار آن ها توسط والدین مورد ارزشگذاری قرار خواهد گرفت و یا به بهترین کار جایزه یا پاداش داده خواهد شد،بیش از آن که به انجام بهتر کار بیاندیشد،به کسب آن جایزه فکر می کنند. ضمن این که گاهی این رقابت ها به ستیزه جویی میان کودکان تبدیل می شود و سبب می گردد تا آن ها نتوانند از توانایی ها و استعداد های واقعی خود استفاده کنند.
3- تاکید افراطی بر جنسیت کودک
تاکید بر جنسیت کودک و تمایز قائل شدن زیاد میان دختر و پسر یکی از موانع مهم رشد خلاقیت کودکان در گروهی از خانواده هاست .در برخی از فرهنگ ها بسیاری از دختران و پسرانی که از تفکر هایی خلاق برخوردار هستند،به سبب ملزم شدن به رعایت پاره ای از مقررات و هنجارهای از پیش تعیین شده و هم چنین به دلیل قرار گرفتن در نقش های قالبی که فرهنگ و محیط بر آن ها تحمیل کرده ،علائق و تمایلات خلاقانه خود را سرکوب می کنند و در نتیجه به تدریج دچار تعارض شده و خلاقیت آن ها از بین می رود.
4-قرار دان قوانین خشک و دست و پا گیر در منزل
بسیاری از والدین برای کودک خود قوانین و مقررات خشک و محدود کننده ای نظیر تعداد ساعت های درس خواندن در روز ،راس ساعت معین خوابیدن ،استفاده از لوازم خاص و ... قرار می دهند . پدید آوردن چنین شرایطی در منزل و اصرار و پافشاری بر رعایت آن ها از جانب کودکان ،سبب می شود کودک تدریجا به کلیشه ای و تکراری رفتار کردن عادت کند. باید توجه داشت که افکار و رفتارهای کلیشه ای و تکراری نقطه ی متضاد خلاقیت است .
5- عدم آشنایی والدین با مفهوم واقعی خلاقیت
عدم آگاهی و شناخت برخی والدین از فرآیند رشد خلاقیت در کودکان و مطالعه نکردن آن ها در این زمینه ،سبب می شود آن ها هیچ گاه نتوانند برای پرورش و شکوفایی خلاقیت خود برنامه ریزی و اقدام صحیحی نمایند و به این ترتیب ناخواسته سبب می شوند استعداد های خلاق کودک آن ها به هدر رود.