مقدمه :
انسانها در گروههای اجتماعی متنوعی زندگی میکنند و فعال هستند. در این شرایط عجیب نیست که بسیاری از مسائل احساسی و عاطفی آنها از روابط مخدوش شده این گروهها ناشی میشود. با پی بردن به اهمیت روز افزون روابط اجتماعی و میان فردی در سالهای اخیر بجای توجه به عوامل درون شخصی توجه به عوامل حاکم میان افراد گروههای اجتماعی از اهمیت بیشتری برخوردار شده است. و بر این اساس در محیط بیمارستانهای روانی ، کلینیکها ، دفاتر مشاوره و روان درمانی و ... به شکل بندیهای گروهی توجه خاص مبذول میشود. امروزه انواع شیوههای گروه درمانی از جمله متداولترین شیوههای روان درمانی هستند. در مقابل گروه درمانی ، روان درمانی انفرادی قرار دارد.
افسردگی چیست؟
افسردگی با علائمی چون احساس غمگینی، شکست، ناراحتی و کلافگی، هیجان و استرس، بی علاقگی به همه چیز و گاه همه کس مشخص می شود؛ در واقع بیمار با بیان این علائم، ناراحتی خود را بروز می دهد.
بسیاری از ما، شاید چند روزی از ماه را با چنین احساس های منفی روبه رو شویم، اما این علائم اگر زودگذر باشند، افسردگی محسوب نشده و نوعی تحول رفتاری خوانده می شوند؛ اما اگر فرد مدت زیادی با این تحولات رفتاری درگیر باشد و مشکلاتی چون احساس پوچی، عصبانیت ، و احساس عجز و ناکامی نیز به آنها افزوده شود، افسردگی آغاز شده است.
افسردگی ممکن است خفیف، متوسط یا بسیار پیشرفته و جدی باشد که متأسفانه گاه خود فرد نیز از بیماری خود آگاه نیست و با مراجعه به پزشک از آن آگاه می شود؛ چرا که تصور می کند این علائم طبیعی و ناشی از خستگی کار روزانه است.
علل افسردگی چیست ؟
علت های افسردگی
مکانیسم های دقیق ابتلا به افسردگی هنوز کشف نشده اند. با وجود این چند عامل زیست شیمیایی و روانی اجتماعی شناخته شده اند که باعث افسردگی می شوند. ساختار زیست شیمیایی و ژنتیکی بعضی از مردان و زنان چنان است که در محیط های دارای عوامل محیطی و اجتماعی یکسان ، آسیب پذیری بیشتر نسبت به افسردگی نشان می دهند.
علت های روان شناختی افسردگی گوناگون اند. استرس آغازگر افسردگی است. استرس های موجد افسردگی، رویدادهای بزرگ ناخواسته زندگی اند؛ مثل مرگ یک عزیز، نه رویدادهای جزیی مثل ترافیک شلوغ سرشب در شهر که همواره با آن روبرو هستیم.
استرس های زندگی را بر اساس شدت تاثیر درجه بندی کرده اند. مقیاس 37 درجه ایHolmes , Rahe مرگ همسر را 100، طلاق را 75 ، بیماری شخصی را 53 ، ازدواج را 50 ، آبستنی را 39 ، تغییر مسئولیت کار را 29 ، موفقیت چشمگیر را 28 ، تغییر اوضاع زندگی را 25 ، مشکل داشتن با کارفرما را 23 ، تغییر فعالیت اجتماعی را 18 ارزیابی کرده است.
چنان که در این مقیاس دیده می شود استرس های خوشایند هم می توانند از عوامل افسردگی باشند. ازدواج و آشتی بعد از جدایی، تنها عوامل استرس زا نیستند بلکه کسب موفقیت چشمگیر، با آن که بسیار خوشایند است، استرس زا است.
روان شناسان بر این باورند که در نبود حمایت اجتماعی یا دوستان، گرایش به افسردگی تشدید می شود؛ به سخن دیگر وجود دوستان متعدد ، فرد را از ابتلای به افسردگی حفظ می کند.
بعضی از پژوهشگران بر این باورند که نشانگاهی به نام " اختلال افسرده ساز شخصیت" وجود دارد که افراد مبتلا به آن همواره نسبت به خود و دیگران بدبین اند؛ جهان به نظر آنها بی رحم و بی پشتیبان است و خود بی ارزش اند و آینده نومید کننده است. به خاطر داشتن این دید منفی به زندگی، مستعد ابتلای به افسردگی اند.
علت های افسردگی سالخوردگان بسیارند. تعدادی از بیماری های وابسته به سالخوردگی و دارو و درمان آنها، مثل داروهای ضد فشار خون یا تسکین درد مفاصل، آغازگر افسردگی اند یا باعث تغییرخلق و خوی می شوند.
بسیاری از استرس های بزرگ که به افسردگی می انجامند غالباً در سالخوردگی رخ می دهند: مانند بیماری های مزمن و ناتوانی های جسمی، گرفتاری های مالی، تغییر شیوه زندگی و بی هدفی در زندگی. گاهی مردانی که در سراسر عمرخود فعالیت بسیار داشته اند در نتیجه ی ناتوانی در تطبیق خود با زندگی بازنشستگی دچار افسردگی می شوند. نکته جالب درباره افسردگی این است که دختران به دلایل بسیار که با مقام زنان و وضع اجتماعی آنها در جامعه ما ارتباط دارد، نسبت به افسردگی آسیب پذیرترند. بعضی از بررسی ها نشان داده اند ، در حالی که پسران از تغییر اوضاع بدنی خود در سن بلوغ خرسند می شوند، دختران غالباً از تغییرات جدیدی که در بدن آنها رخ می دهد دچار ناآرامی می گردند. بر سر این که دختران کمرو و خجالتی مستعد ابتلای به افسردگی اند، اختلاف نظر وجود دارد. ولی اگر والدین آنها از نظر بالینی افسرده باشند، اگر به عواطف آنها توجهی نشود و اگر به درستی تربیت نشوند، احتمال ابتلای آنها به افسردگی زیاد می شود.
درمان افسردگی
براساس گزارش " انجمن روان پزشکان آمریکا" 85 در صد مبتلایان به افسردگی کبیر تا حد زیادی درمان می شوند. از این گذشته تشخیص به موقع بیماری سبب کاهش ، مدت و شدت بیماری می شود و با درمان مناسب می توان از بازگشت بیماری پیشگیری کرد یا از شدت آن کاست.
دو نوع درمان متداول برای افسردگی وجود دارد: روان درمانی و دارو درمانی، یعنی استفاده از داروهای ضد افسردگی. مسئله این است که غالباً افسردگی، غلط تشخیص داده می شود و بیماران عموماً به چهار تا پنج پزشک یا روان پزشک مراجعه می کنند تا یکی از آنها به درستی بیماری را تشخیص دهد و درمان کند. در بعضی موارد تشخیص درست داده می شود ولی داروهای آرامبخش و خواب آور دو برابر میزان نیاز و یا کمتر از مقدار مناسب تجویز می گردد. از این گذشته بسیاری از بیماران گمان می کنند دچار ضعف شده اند و به پزشک مراجعه نمی کنند. در حالات شدید فاقد انرژی و امید به آینده اند.
طول درمان به نوع آن و شدت افسردگی وابسته است. در آزمایش های بالینی 50 تا 60 درصد بیماران ظرف چهار تا شش هفته و گاهی دو تا چهار هفته به درمان پاسخ می دهند، درمان کامل بین چهار تا شش ماه انجام می گیرد.
روان درمانی به عکس دارو درمانی ظرف شش تا هشت هفته بهبود نشان می دهد. ولی برای بهبود کامل تا دوازده هفته طول می کشد. اگر روان درمانی در این مدت سود بخش نبود، دارو درمانی باید آغاز گردد
علل
برای بیماری افسردگی واقعی هیچ علت یگانه و روشنی نمیتوان متصور بود. بعضی از عوامل زیستشناختی مثل بیماریهای جسمی، اختلالات هورمونی، یا بعضی داروها میتوانند نقش داشته باشند.
عوامل اجتماعی و روانی نیز میتوانند نقش داشته باشند.
اختلالات ارثی نیز میتوانند مؤثر باشند.
بروز این حالت ممکن است با تعداد وقایع ناراحتکننده زندگی فرد ارتباط داشته باشد.
عوامل تشدید کننده بیماری
عصبانیت یا احساس دیگری که فرو خورده شده باشد.
داشتن شخصیتی وسواسی، منظم و جدی، تکاملگرا، یا شدیداً وابسته
سابقه خانوادگی افسردگی
وابستگی به الکل
شکست در کار، ازدواج، یا روابط با دیگران
مرگ یا فقدان یکی از عزیزان
از دست دادن یک چیز مهم (شغل، خانه، سرمایه)
تغییر شغل یا نقل مکان به یک جای جدید
انجام بعضی از اعمال جراحی مثل برداشتن پستان به علت سرطان
وجود یک بیماری یا معلولیت عمده
گذر از یک مرحله از زندگی به مرحلهای دیگر، مثلاً یائسگی یا بازنشستگی
استفاده از بعضی از داروها مثل رزرپین، داروهای مسدودکننده بتا آدرنرژیک، یا بنزودیازپینها
محرومیت از داروها و مواد محرک مثل کوکائین ، آمفتامینها، یا کافئین
بعضی از بیماریها مثل دیابت، سرطان لوزالمعده ، و اختلالات هورمونی
پیشگیری
- تغییرات عمده زندگی را پیشبینی و آمادگی لازم برای مواجهه شدن با آنها را کسب کنید.
- حتیالامکان از عوامل خطر پرهیز کنید.
عواقب مورد انتظار
در بسیاری از موارد، بیماری خود به خود خوب میشود، اما با کمک گرفتن از پزشک میتوان مدت افسردگی را کم کرد و روشهای مقابله با افسردگی را فرا گرفت. عود افسردگی شایع است. درصد بهبودی بالا است، حتی اگر فرد به هنگام افسردگی، نسبت به بهبودی خود دید منفی داشته باشد.
عوارض احتمالی
خودکشی. علایم هشداردهنده آن عبارتند از: گوشهگیری از خانواده و دوستان عدم توجه به ظاهر خود به زبان آوردن این که فرد میخواهد «همه چیز را تمام کند» یا اینکه «زیادی است و مزاحم دیگران.» شواهدی از داشتن نقشه برای خودکشی (مثلاً نوشتن وصیتنامه یا توجه به یک سلاح قتاله) خوشحالی ناگهانی پس از احساس نومیدی طولانی مدت عدم بهبود افسردگی
درمان
اصول کلی
در صورتی که علایم خفیف تا متوسط باشند، روشهای به عهده گرفتن مراقبت از خود را در پیش گیرید:
با دوستان و خانواده صحبت کنید.
به طور منظم ورزش کنید.
یک رژیم غذایی متعادل و کمچرب داشته باشید.
الکل مصرف نکنید؛
کارهای عادی زندگی خود را ادامه دهید.
فیلمهای خندهدار و شاد ببینید.
در صورت امکان به تعطیلات بروید.
احساسات خود را در یک دفتر خاطرات روزانه بنویسید.
سعی کنید مشکلات در روابط با دیگران را حل کنید (البته بهتر است که در این زمان تصمیمات عمده نگیرید).
تا حدی که میتوانید فعالیت در زمان ابتلا به این بیماری خود را حفظ کنید.
مسؤولیتهای خود را تا زمان بهبودی به فرد دیگری واگذار کنید.
به گروههای حمایتی در مورد افسردگی بپیوندید.