تامین غذا، بهداشت، مسکن، آموزش و اشتغال جامعهای که با مساله افزایش جمعیت روبهروست، از یک طرف و جوابگویی به نیاز گسترده مالی، معنوی و کاهش گرسنگی آنها از طرف دیگر، برای بسیاری از کشورهای جهان راهی جز کنترل رشد بیرویه جمعیت باقی نگذاشته است. این مساله آنقدر اهمیت دارد که سازمان ملل متحد روزی را با عنوان روز جهانی جمعیت نامگذاری کرده است.
جمعیت جهان در سال 1804 تنها یک میلیارد نفر بود. پس از 123 سال، این جمعیت 2 برابر شد و 60سال بعد یعنی در سال 1987میلادی به 5 میلیارد نفر رسید. اکنون پس از گذشت چند سال، جمعیت کره زمین از مرز 6 میلیارد نفر گذشته است و اگر متوسط افزایش جمعیت جهان را سالانه فقط 2 درصد فرض کنیم، حدود یک قرن آینده یعنی سال 2100 با جمعیت 48میلیارد نفری روبهرو خواهیم شد که تصور آن هم، کره زمین را به لرزه درمیآورد.
از این رو در سال 1990، دفتر بنیاد جمعیت سازمان ملل متحد، روز یازدهم جولای مصادف با 21 تیر ماه را به عنوان روز جهانی جمعیت اعلام کرد تا جمعیت بیش از 6 میلیاردی جهان، این روز را گرامی بدارند و افکار عمومی جهان را به خطر افزایش جمعیت و تدابیر و برنامههای توسعه و نیاز به حل مشکلات ناشی از افزایش جمعیت جهان، جلب کنند.
ایجاد تعادل
تنظیم خانواده در مقیاس خانوادگی، وسیلهای برای فاصلهگذاری بین فرزندان و تعیین تعداد فرزندان است و در مقیاس اجتماعی یکی از راههای برقراری تعادل میان توسعه اقتصادی، اجتماعی و میزان رشد جمعیت است. البته جلوگیری از زاد و ولد، تنها راهحل توسعه یافتگی نیست بلکه یکی از راهها محسوب میشود. این شیوه وسیلهای است تا بتوان تعادل میان رشد اقتصادی و افزایش جمعیت برقرار کرد.
امروزه هدف اساسی در کلیه برنامههای تنظیم خانواده و جمعیت، هماهنگی ساختار جمعیتی با روند توسعه اقتصادی و اجتماعی است. از طرف دیگر هدف اصلی توسعه اقتصادی بر اعتلای کیفیت زندگی مردم معطوف شده و افزایش ناخالص ملی رفاه بیشتر را برای مردم، بخصوص آنها که در پایینترین سطوح درآمد قرار دارند مدنظر قرار میدهد.
برنامههای تنظیم خانواده و جمعیت منحصر و محدود به کنترل باروری در زن نشده و ابعاد مهمتری نظیر جنبههای بهداشتی، اجتماعی، اقتصادی، حقوقی، روانی و فرهنگی را نیز شامل میشود که به مراتب از اهمیت بیشتری برخوردارند.
برای سلامت جامعه
بسیاری تصور میکنند تنظیم خانواده فقط ابزار کنترل جمعیت است. در این نگرش جنبههای ارتقای سلامت تنظیم خانواده که در سطح خانواده و جامعه از اهمیت زیادی برخوردار هستند، نادیده گرفته میشود. برنامههای تنظیم خانواده و جمعیت منحصر و محدود به کنترل باروری در زن نیست و ابعاد مهمتری نظیر جنبههای بهداشتی، اجتماعی، اقتصادی، حقوقی، روانی و فرهنگی را نیز شامل میشود که به مراتب اهمیت بیشتری دارند.
یکی از اهداف برنامههای تنظیم خانواده توانمندسازی خانوادهها برای تصمیمگیری آزادانه، آگاهانه و مسوولانه برای تعداد و فاصلهگذاری بین فرزندانشان است. افزایش آگاهی جامعه از تاثیر بارداریهای ناخواسته و پرخطر بر سلامت مادر و کودک، موجب بهبود سلامت خانواده و در نهایت جامعه میشود.
در کشور ما نسبت مرگ مادران ناشی از بارداری و زایمان از تعداد 91 مرگ در 100 هزار تولد زنده در سال 1366 به 4/37 مرگ مادر در 100 هزار تولد زنده در سال 1375 کاهش یافته است. اطلاعات سال 1384 کاهش بیشتر این نسبت را تا 6/24 مرگ مادر در 100 هزار تولد زنده نشان میدهد.
در حدود همین فاصله زمانی پوشش روشهای مطمئن پیشگیری از بارداری از 5/27 درصد در سال 1368 به 60 درصد در سال 1384 افزایش یافته است. با توجه به این آمار، شاید بتوان در ایران نیز مانند سایر کشورهای جهان تنظیم خانواده را به عنوان یکی از مهمترین دلایل برای کاهش مرگومیر مادران جامعه در نظر گرفت.
افزایش آگاهی
برنامههای تنظیم خانواده اطلاعات و وسایل لازم برای تصمیمگیری در مورد تعداد و فاصلهگذاری بین فرزندان را برای خانوادهها فراهم میکند. وقتی آگاهی لازم برای خانوادهها فراهم میشود، خانوادهها با استفاده از آگاهیها، مسوولیتپذیری، اختیار و توانایی تصمیمگیری، خواهند توانست نیازهای خود و خانواده را برآورده کنند.
برنامههای تنظیم خانواده معمولا اصل انتخاب آزادانه و آگاهانه جامعه را در سرلوحه اهداف و فعالیتهای خود قرار میدهد. تجربه نشان داده اگر برنامه تنظیم خانواده در کشوری به جای انتخاب آگاهانه و آزادانه، به اجبار جامعه بپردازد، شکست خواهد خورد. در حقیقت همه برنامههای موفق تنظیم خانواده، موفقیت خود را مدیون آگاهی جامعه خود هستند.
در ایران نیز اساس پیشگیری بر این اصل نهاده شده است که همه مردم حق دارند برای بهبود سلامت خود و خانواده آگاهیهای لازم را درباره تنظیم خانواده داشته باشند و بتوانند درباره همه روشهای پیشگیری از بارداری، چگونگی استفاده از آنها و عوارض جانبی و مزیتهای هر روش آگاهی کافی داشته باشند.
با این آگاهی خانوادهها میتوانند انتخاب کنند کدام یک از آنها برای شرایط و وضعیت سلامتشان مناسبتر است. ضمن این که آنها باید بدانند اطلاعات و خدمات تنظیم خانواده را از کجا دریافت کنند. بر این اساس گسترش اطلاعات تنظیم خانواده از وظیفههای مسوولان سلامت کشور قرار گرفته است.
اقدامی بزرگ
طی دهه اول بعد از انقلاب نرخ جمعیت بشدت افزایش پیدا کرد، به نحوی که رشد جمعیت کشور به یکباره به 2/3 درصد رسید و جمعیت کشور طی 10سال 2 برابر شد. اگر موضوع کنترل جمعیت با فرمان حضرت امام(ره) و برنامهریزی جدی مسوولان وقت کنترل نمیشد و جمعیت کشور با همان نرخ افزایش پیدا میکرد، براساس جمعیتشناسی اکنون جمعیت کشور 109 میلیون نفر بود. با آن روند رشد، جمعیت ایران در سال 1405، حدود 142 میلیون نفر بود.
در آن زمان با استفاده از فرمان حضرت امام(ره) مبنی بر توجه مسوولان به افزایش جمعیت، بلافاصله کمیتههای برنامهریزی متعددی تشکیل شد و ظرف 10 سال رشد جمعیت کشور به 2/1 درصد کاهش یافت. این کار بزرگ به تعبیری اعجاز برنامهریزی پس از انقلاب نامیده میشود.
جمعیت ایران که میتوانست به حد 93 میلیون نفر تا سال 1385 افزایش یابد، اینک در حد 70 میلیون نفر متوقف شده و از این طریق فقط در فاصله سالهای 1385 1368 از حدود 23 میلیون اضافه بار جمعیت در کشور جلوگیری شده است. اگر روند رشد دهه نخست انقلاب تداوم مییافت، به طور حتم و یقین، امروز ساختار بسیار شکنندهای از نقطه نظر رشد و توسعه ملی بر مملکت حاکم میشد.
دستاوردهای مهم
مسلم است که افزایش جمعیت اگر برنامهریزی درستی برای تامین نیازهای عموم نداشته باشد، مفهومی جز افزایش و رشد و توزیع فقر در جامعه ندارد.
هرم سنی جمعیت که در حال حاضر تا مقطع سنی 50 سالگی، به هرم سنی جمعیت کشورهای صنعتی شبیه و نزدیک شده است، گویای این واقعیت است که ساختار جمعیت ایران اینک به عامل تسهیل و تسریعکننده رشد و توسعه اقتصادی تبدیل شده است چون این ساختار برعکس گذشته، متضمن جمعیت بالقوه مولد (64 - 15 ساله) به مراتب بیشتری در قیاس با جمعیت بالقوه مصرفکننده پیر (65 سال و بیشتر) و جوان (زیر 15 سال) است.
ارتقای سریع سالهای امید به زندگی از حدود 57 سال در آغاز انقلاب به بیش از 71 سال در سال 1385، کاهش چشمگیر مرگ و میر اطفال (زیر یک سال) از حدود 111 در هزار به حدود 27 در هزار، تجهیز بسیار سریع و چشمگیر منابع به آموزشهای عالی و گسترش سریع باسوادی جمعیت از حدود 47 درصد به 85 84 درصد، کاهش شدید مدارس دوشیفته و سهشیفته و ایجاد نسبتا سریعتر تاسیسات و تسهیلات زیربنایی نظیر راه، آب، برق، مخابرات و... را تا حدودی میباید مدیون فرصتهایی برشمرد که از رهگذر مهار رشد بیرویه جمعیت و آزاد شدن منابع پدید آمدهاند.
صندوقی برای جمعیت
صندوق جمعیت فعالیتهای خود را در سال 1969 با عنوان صندوق ملل متحد برای فعالیتهای جمعیتی آغاز کرد و در سال 1972 تحت نظارت مستقیم مجمع عمومی سازمان ملل، همسطح با صندوق کودکان ملل متحد و برنامه عمران ملل متحد، قرار گرفت.
در 1987 نام آن به صندوق جمعیت ملل متحد تغییر یافت، اما عنوان اختصاری آن به انگلیسی به شکل قبل باقی ماند. در 1994 صندوق جمعیت ملل متحد برای پیگیری و اجرای برنامه عملی کنفرانس بینالمللی جمعیت و توسعه به عنوان <کارگذاری مسوول ملل متحد> برگزیده شد.