افزایش جمعیت انقلابیترین پدیدهی عصر ما است. جمعیت جهان از 171/1 میلیارد نفر در سال 1850 به 6 میلیارد نفر در آغاز هزارهی سوم میلادی رسید، در نیمهی دوم قرن بیستم، به طور تقریبی در هر سیزده سال یک میلیارد نفر به جمعیت جهان افزوده شده است. اکثر این جمعیت در مناطقی از جهان به دنیا آمده و زندگی میکنند که حتی از عهده تأمین معاش جمعیت قبلی عاجزند. علی رغم تلاشها و کوششهای صورت گرفته در زمینه تنظیم خانواده و کنترل موالید به ویزه در دو دهه اخیر، پیش بینی میشود که در سال 2050میلادی به رقمی بین 6/7 تا 2/ میلیارد نفر بالغ گردد که41/12 درصد سهم جوامع پیشرفته صنعتی و بقیه در کشورهای در حال توسعه خواهد بود. این پدیدهی به ظاهر بی سابقه ای است که ما را به وادی ناشناختهای سوق میدهد.
رشد بیرویه جمعیت، کانون توجه و تمرکز اکثر مطالعات حوزه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی قرار گیرد و شناخت ویژگیهای کّمی و کیفی آن در تمام ابعاد، از اهمّیت ویژهای در روند توسعه هر کشور برخوردار باشد. امروزه، مسائل اقتصادی، اجتماعی و سیاسی چه در سطح ملی و چه در سطح بینالمللی با موضوع جمعیت، پیوند و ارتباط مستقیم پیدا کرده است، به طوری که اکثر سیاستگذاریها و برنامهریزیهای اقتصادی و اجتماعی کشورها برای مواجهه با این مسئله و در چارچوب شرایط و مقتضیات آن طرح و پیشنهاد میگردد. تدوین برنامهها و اتخاذ سیاستهای جمعیتی در فرایند توسعه اقتصادی و اجتماعی، زمانی مفید و مؤثر خواهد بود، که مبتنی بر آمارهای دقیق جمعیتی و سایر دادههای مربوطه بوده و روابط بین متغیرهای جمعیتی و دیگر عوامل در نظر گیرد.
افزایش جمعیت شتابان تحلیل رفتن منابع جهان است. افزایش عظیم تراکم جمعیت علت عمده کمبود مسکن، منابع انرژی، گسترش فقر، تخریب محیط زیست است. جمعیت شناس از طریق ارزیابی و تجزیه و تحلیل پدیدههای محتلف نظیر باروری، مرگ و میر، مهاجرت، ازدواج و . . . زمینه را برای توسعه اقتصادی، اجتماعی فراهم میآورد. به بیان دیگر، جمعیت یکی از عوامل بنیادی در برنامهریزیهای توسعه ملی در هر جامعه است. از این رو، آگاهی از چند و چون جمعیت و شناخت ساختار سنی و جنسی، ابعاد و گسترش آن، ابزارهای کارساز در تصمیم گیری و برنامهریزی است. دیدگاههای مختلفی در زمینه این پدیده جمعیتی وجود دارد. دیدگاه مخالفان افزایش جمعیت، که بدبینانه و منفی و رشد جمعیت را بمبی منفجر شدهای میدانند که پیامدهای فاجعه آمیز آن را به زودی حس خواهیم کرد و از سوی دیگر، موافقان افزایش جمعیت، با دیدگاه خوش بینانه و مثبت نگر، رشد جمعیت و عدم کنترل تنظیم خانواده را تهدید جدی تلقی نمیکنند. بر این باورند که فناوری جدید و توزیع عادلانه منابع میتواند چنین مشکلاتی را حل کند. مردم، نگران آیندهای هستند که پیامدهای رشد جمعیت و عدم کنترل تنظیم خانواده در بسیاری از کشورها، کاهش جمعیت و تنظیم خانواده در معدودی از کشورها، آن را تغییر خواهد داد. سعی بر این است که در این مقاله، کنترل جمعیت و تنظیم خانواده را از دیدگاه اهل سنت مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم.
تعریف جمعیت:
جمعیت به مجموعه ای از انسانها گفته میشود که در سرزمین معینی سکونت مداوم دارند و در طول زمان بر حسب ویژگیهایی نظیر سن، جنس، ازدواج و . . . ترکیب ویژه ای را یافته اند. به بیان دیگر، تجمعی از افراد انسانی که در یک منطقه جغرافیایی بطور مستمر به شکل خانواده و خانوار زندگی میکنند، جمعیت نام دارد. ( دل پیشه، 1386 )
اهمیت جمعیت شناسی:
پرداختن به جمعیت و مسائل مرتبط با آن، به خاطر مقتضیات و شرایط جهانی امروزه، اهمیتی اساسی یافته است. این نقش و اهمیت آن، به طور پیوسته در علوم اجتماعی افزایش مییابد، به طوری که امروزه جمعیت شناسی به صورت یکی از رشتههای کاربردی در تمام ممالک و کشورهای دنیا مورد توجه قرار گرفته است. اهمیت و نقش فزاینده پدیدههای جمعیتی در برنامه ریزیهای ملّی ومنطقه ای و در زندگی اقتصادی و اجتماعی انسان معاصر نقش کلیدی و مؤثری دارد، نقش جمعیت شناسی و روشهای تحلیل آن در آینده نگری و پیش بینیهای جمعیتی راهبردی و محوری است.
هدف جمعیت شناسی:
پدیدههای جمعیتی، تولد، مرگ، طلاق، مهاجرت و . . . هر چند خصلتی کمّی و آماری دارند، ولی به شدت ریشه در ساختارٍ، بنیادهای فرهنگی و اجتماعی جوامع داشته است. به بیان دیگر، پدیدههای جمعیتی از طرفی تحت تأثیر بسیاری از شرایط علت و روند اجتماعی و فرهنگی درجامعه قرار میگیرند. و از جهت دیگر، بدون تأثیر بر پدیدهها و ساختارهای اجتماعی جوامع نیستند. بر همین اساس، گردآوری آمار و ارقام و انتشار آنها در سطح وسیع و گسترده، بدون تجزیه و تحلیل و بیان روابط همبستگی میان آنها تجملی بیش نیست و برای فراهم آورندگان آنها رنجی است که بی ثمر خواهد ماند. هدف جمعیت شناسی، توصیف مجموعههای انسانی با هدف دست یابی به قوانین جمعیت است، که این امر با مطالعه ساختار وحرکات جمعیتهای انسانی وروابط متقابل، که میان پدیده های جمعیتی و عوامل اقتصادی اجتماعی و بیولوژیکی وجود دارد، میسر میگردد. جمعیت شناسی، امروزه در روشن ساختن وضعیت اقتصادی و اجتماعی جوامع نقش مؤثری ایفا نموده و با پیش بینیهای خود، راهی را که جاهعه بشری در آینده نزدیک خواهند پیمود، هموارمیسازد و هدف جمعیت شناسی را میتوان در مواردی چون: شناخت آگاهی در خصوص ساخت و حالت جمعیت بخش مورد مطالعه، توصیف کامل جمعیت در یک منطقه و توزیع آن در بخشهای مختلف دانست. ( حسینی 1381 )
جایگاه خانواده:
خانواده نهادی اجتماعی است که انسان از آغاز زندگی خویش همواره آن را میشناخته و با آن سرو کار داشته است. بسیاری از اندیشمندان، خانواده را مهمترین کانون ثبات و آرامش برای اعضای آن دانسته اند.
هسته اصلی تشکیل دهنده جوامع، که مورد توجه محققان و متفکران در تمام جهان قرار گرفته است از آنجا که خانواده در روند تحولی جهانی پیوسته تحت تأثیر قرار گرفته، دگرگونیهای گوناگونی را تجربه میکند. لذا، مطالعه و بررسی این تحولات و پیش بینی وضعیت خانواده، ذهن بسیاری از متفکران و اندیشمندان را به خود مشغول کرده است. حفظ کیان خانواده و گسترش کارکردهای مثبت و مؤثر آن نیز، از اهمیت خاصی برخوردار است. شناخت خانواده و حفظ کیان آن، اهمیتی والاتر از مسائلی همچون شناخت بهداشت فردی و حفظ سلامت فردی دارد. شناخت روند تحول خانواده و آسیبهای تهدیدکننده آن وروشهای مداخله صحیح، برای پیش گیری از آسیبهای احتمالی آن میباشد. ( احمدی، 1385 )
تعریف تنظیم خانواده:
تنظیم خانواده طبق تعریف سازمان جهانی بهداشت، اتخاذ یک سیاست جمعیتی از سوی خانوادهها است که داوطلبانه و بر پایه آگاهی، بینش و تصمیم گیری مسؤلانه، توسط والدین بخاطر ارتقا و تندرستی و بهزیستی اعضای آن به مورد اجرا گذارده میشود. تنظیم خانواده را میتوان مجموعه تدابیری دانست که با استفاده از روشهای جلوگیری از حاملگی، به خانوادهها اجازه میدهد تعداد کل اولادی را که مایلند به طور ارادی تعیین کنند. برنامه ریزی معمولاً مرتبط با زمینههای بهداشتی است که از پذیرش جهانی برخوردار است و این یکی از دلایل عمده پذیرش سیاست تنظیم خانواده در دنیاست.
اجرای این برنامهها با توجه به امکانات اقتصادی انجام میگیرد، و در سطح ملی، هدف آن ایجاد تعادلِ لازم میان جمعیت و منابع تولید است. آنچه که در معنا و مفهوم تنظیم خانواده مد نظر قرار میگیرد تصمیم، اراده و آزادی خانوادهها است که میتوانند شمار مطلوب فرزندان و زمان تولد آنها را تعیین کنند. به بیان دیگر، ما به نوعی برنامه ریزی توأم با آینده نگری در مورد شمار فرزندان و رعایت فاصله گذاری بین آنها میپردازند. آنچه در این تعریف برمیآید این است که تنظیم خانواده، محدود به استفاده از وسایل پیشگیری از بارداری نمیباشد، بلکه روش اندیشه و تفکری است که پایه ریزی یک زندگی مطلوب را به دنبال دارد و اقداماتی که زوجین را یاری میکند تا از داشتن فرزندان ناخواسته جلوگیری کنند و زمان تولد فرزندان را با شرایط زندگی تطبیق دهند و آگاهانه در مورد تعداد فرزندان تصمیم بگیرند. ( حسینی 1281)
اهداف تنظیم خانواده:
در مورد اهداف تنظیم خانواده در جامعه و کشورهای مختلف جهان، آرای متفاوتی از سوی صاحب نظران و سازمانهای متولی جمعیت و تنظیم خانواده وجود دارد و هر صاحب نظری در این زمینه متناسب با مقاصد پژوهشی یا اهداف خود، مواردی برای آن ذکر کرده اند، اهداف تنظیم خانواده برای فاصله گذاری بین فرزندان، به منظور امکان برنامه ریزی برای زندگی بهتر یا تأمین سلامتی جسمانی مادر و در نهایت کاهش مرگ و میر مادران بر اثر زایمانهای مکرر است.
در سطح کلان، نیز هدف این برنامهها، ایجاد تعادل میان رشد جمعیت و رشد توسعه اقتصادی، اجتماعی است. هر چند جمعیت را به تنهایی عامل یا مانع توسعه قلمداد کردن تا حدود زیادی انحراف از نگرش چند عاملی در علوم اجتماعی است. ولی واقعیت این است که در شرایط نابسامان و عدم تعادل میان رشد جمعیت، توسعه اقتصادی و تنظیم خانواده یکی از راههای برقراری این تعادل به شمار میرود.
به طورکلی، اهداف برنامه ریزی تنظیم را درمواردی چون: جلوگیری از حاملگیهای ناخواسته، کاهش میزان حاملگیهای پر خطر، کاهش میزان سقط جنین و عوامل ناشی از آن، کاهش خطر ابتلا به بیماریهای ژنتیکی در نوزادان از طریق کاستن از حاملگیهای دیر هنگام، جلوگیری از ابتلای مادر و کودک به سوء تغذیه از طریق فاصله کذاری بین موالید و فراهم نمودن امکان تغذیه و پرورش بهتر برای فرزندان با رعایت فاصله گذاری مناسب موالید، خلاصه نمود.
مهمترین اهداف تنظیم خانواده:
1 پیشرفت بهداشت وتأمین بُعد اقتصادی و اجتماعی خانوادهها.
2 استفاده از کلیه سازمانهای بهداشتی و درمانی کشور در اجرای این برنامه.