زاد، زادگاه و زندگی99
-1-13 در 13 بهمن ماه سال 1298 هجری شمسی در شهر فریمان از توابع مشهد در خانوادهای از اهل علم و تقوا کودکی دیده به جهان گشود؛ خانهای که انوار علم و ایمان، تقوا و پاکی، راستی و درستی در آن پرتوافکنده بود و نام شایستهی «مطهری» بهترین معرف این بیت پاک و مطهر بود. آری این بزرگترین نعمتی بود که از جانب پروردگار به شیخ محمدحسین مطهری (مردی که عمری را در طریق حق پیموده و تقوا و پاکی و اخلاص در وجودش تجسم عینی یافته بود) داده شد، چرا که شایسته نبود نور علم و تقوا در این خانواده به خاموشی گراید بلکه باید فرزندی در این خانواده متولد گردد که مشعل فروزان اسلام را در دست گیرد و به اقصی نقاط این جامعهی اسلامی نور بیفشاند و با کردار و گفتار خویش بشارت از غلبهی حق بر باطل و ایمان بر کفر دهد. آری، تقدیر خدای تعالی چنین بود که بر این جامعهی اسلامی منت نهاده کوکب هدایتی ارزانی دارد که در شب یلدای جهل و ظلمت دلیل و رهنمای حقیقت جویان و حق پرستان باشد و در تاریکترین دورانی که اسلام عزیز از اطراف و جوانب مورد حمله قرار میگیرد با پاسداری از آن برخیزد و دین خدا را یاری دهد. سرانجام این ستارهی درخشان هدایت در خانوادهی شیخ محمدحسین مطهری طلوع نمود.
خانوادگیاش حکایت از این جنبههای بارز شخصیت او یعنی طهارت و پاکی روحش میکرد ولی باید نامی که برای او انتخاب میشد نشان دهندهی جنبهی دیگری از شخصیت او باشد و لذا نام «مرتضی» بر او نهادند تا حکایت از روش پسندیده و شیوه مرضی او در زندگی بنماید، و بدین ترتیب بود که زندگی «استاد مرتضی مطهری» آغاز شد.
هر چند از حالات و خاطرات دوران کودکیاش هنوز اطلاعی در دست نداریم ولی فرازهای حساسی که در طول زندگی او سراغ داریم و تقوا و پاکی و صدق و صفایی که در سراسر زندگی او به چشم دیدیم و نیز نشو و نمای او در چنین خانوادهای پاک و مطهر همه حاکی از آن است که در آن سنین خردسالی نیز بسان دوران کودکی پیامبر اکرم از کژی و ناپاکی به دور بوده و از امدادهای غیبی و تأییدات الهی برخوردار.
پس از دوران کودکی به مکتبخانه رفته و به فراگیری قرآن و دیگر تعلیمات ابتدائی میپردازد.
در سنین حدود ده دوازده سالگی شور و عشق و علاقهی او به اسلام و علوم دینی که در سراسر زندگی درخشان او متجلی بود در وجودش مشتعل میگردد و هر دم این شعله را از اعماق وجود او زبانه میکشد. بالاخره راز دل را آشکار و تصمیم خویش را مبنی بر تحصیل علوم دینی برملا میسازد؛ و این درست هنگامی است که ظلم و فشار حکومت استبدادی رضاخان روزگار را بر علما و روحانیون تنگ کرده و چهرهی ضد اسلامی او را آشکار نموده است. تصمیم استاد مطهری همگان را به حیرت فرو برده بود که شگفتا! در چنین هنگامی که اوضاع سخت و ناگواری را که بر علما و روحانیون میرود به رأیالعین مشاهده مینماید چگونه این جوانک روزها و شبها را در این اندیشه به سر میبرد. ناصحان و خیرخواهان به پند و اندرز پرداختند تا بلکه او را از این اندیشه منصرف سازند ولی غافل از آنکه دست دیگری در کار است و راه دیگری در پیش. هر حیلهای که میاندیشند سودی نمیبخشد و آتشی که در وجود این جوانک پاک سرشت نهفته است نه تنها خاموش نگشته بلکه افروختهتر میگردد. آخرالامر پافشاری و اصرار استاد مطهری در تصمیم خویش بر رأی آنان فائق گشته به طوری که بر تصمیم او گردن نهاده و به تحصیل او در رشته علوم دینی رضایت میدهند؛ و اینچنین است که خدا دین خود را یاری میدهد.
به سن دوازده سالگی - یعنی در سال 1311 شمسی - به حوزهی علمیهی مشهد عزیمت نموده و تحصیل علوم دینی را آغاز میکند. در این دوران باز یکی دیگر از فرازهای حساس زندگی استاد مطهری که نقش بسیار تعیین کننده در حیات علمی و معنوی او و نیز نقشی مؤثر در حیات ایدئولوژی اسلامی داشته است نمایان میگردد. اندیشههای مربوط به خداشناسی سخت او را به خود مشغول میدارد به طوری که خواب و استراحت را از او باز میگیرد، روز را در این اندیشه به شام و شام را به صبح میرساند. روزها و شبها سپری میشود، هفتهها و ماهها و سالها میگذرد و استاد مطهری در این دغدغههای روحی به سر میبرد، شک و حیرت وجود او را فرا میگیرد؛ به اصالت و اهمیت این افکار و دغدغههای روحی پی میبرد که اگر این مسائل برای او حل نگردد و از این وادی حیرت به سرزمین یقین و ایمان پای ننهد در هر موضوع دیگر اندیشه کردن جز اتلاف وقت نخواهد بود؛ و لذا مقدمات عربی، فقهی، اصولی و منطقی را تنها از آن جهت میآموخت که بتوانند او را آمادهی بررسی سخن فیلسوفان بزرگ بنمایند و لذا از همان دوران، فیلسوفان و عارفان و متکلمان تنها به این دلیل که آنها را قهرمانان صحنه این اندیشهها میدانست در نظرش بزرگ مینمودند؛ و لذا مرحوم آقا میرزامهدی شهیدی رضوی، مدرس فلسفهی الهی حوزهی مشهد در میان آن همه علما و مدرسین حوزه، تنها کسی است که استاد مطهری را شیفتهی خود کرده و دل از دست او ربوده است؛ و شاید جاذبهی معنوی و آرزوی حاضر شدن در درس او بزرگترین مشوق و محرک استاد مطهری در طی هر چه سریعترِ علوم مقدماتی بوده است.
بالاخره استاد مطهری پس از حدود چهار سال تحصیل در حوزهی علمیهی مشهد، در حدود سال 1316 شمسی عازم حوزهی علمیهی قم میگردد و این، باز فرازی دیگر از زندگی پر فراز و نشیب اوست که در تکوین شخصیت علمی و روحی او نقشی بسیار مؤثر ایفا نموده است. در طی پانزده سال اقامت در حوزهی علمیهی قم و کسب فیض از محضر اساتید بزرگ، بر اندوختهی علمی و معنوی خود افزوده و تحصیلات خود را در علوم و فنون مختلفهی اسلامی ارتقأ میبخشد. یکی از فرازهای حساس این دوران که در شخصیت روحی استاد مطهری تأثیر به سزایی بخشیده است آشنایی با مرحوم حاج میرزاعلی آقا شیرازی قُدٍّسَ سرُّه بوده است که در سال 1320 در اصفهان رخ میدهد.
َ مطهری در تهران
-2-15 استاد مطهری در سال 1331 به تهران مهاجرت نموده، فصل پر فراز و نشیب دیگری از زندگی خود را آغاز مینماید. فعالیت علمی استاد مطهری از همین سال آغاز میگردد. مقدمه و پاورقی بر جلد اول اصول فلسفه را در سال 1332 با پایان رسانده و شرح جلد دوم آن را نیز در سال بعد به انجام میرساند. با اینکه بیش از سی و هفت سال از تألیف این کتاب میگذرد، گردش ایام از طراوت بیان و استحکام منطقی آن چیزی نکاسته است. استاد مطهری از سال 1332 به بعد مبارزات سیاسی خود را شروع نموده و تا آخرین روزهای حیاتش آن را ادامه میدهد، گرچه در طول تحصیل در حوزهی علمیهی قم نیز با «فداییان اسلام» مرتبط بوده است. از سال 1334 فعالیت علمی خود را در دانشکدهی الهیات و معارف اسلامی شروع نموده و کار تعلیم و تدریس را در آنجا به مدت بیست سال ادامه میدهد. ضمناً حوزهی درسی ایشان در مدرسه مروی در زمینهی تدریس علوم مختلف اسلامی، خصوصاً فلسفهی اسلامی، از همان سالهای اول مهاجرت به تهران تشکیل گردیده و تا سه سال قبل از شهادت ایشان ادامه داشته است.