قرآن کتابی که بعد از «ده صحیفهای که بر آدم(ع)، پنجاه صحیفهای که بر شیث(ع)، سی صحیفهای که بر ادریس، ده صحیفهای که بر ابراهیم و تورات و انجیل و زبور» نازلشد برترین و کاملترین و آخرین آنهاست. حجّیّت و اعتبار و دلالتش قاطع و روشن است و با آن برای هیچ کس عذر و بهانهاینمیماند؛ زیرا قرآن بیّنه و برهان است. میزان و محور راستی و حقیقت است و سایر آراء و مذاهب را با آن میسنجند؛ زیراقرآن قول فصل است. ذکر ثابت و دایم و کثیرالبرکات است، که هم مؤمن از آن بهرهمند است و همتأمینکننده آسایش کافر در جامعه بشری است؛ زیرا قرآن ذکر مبارک است. افراد انسانی را به خیر متذکر میشود، به گونهای که قلبهایشان میل به نیکی و خیرپیدا میکند؛ زیرا قرآن موعظه است. رذایل روحی را که موجب شقاوت و محرومیت انسان از خیرات دنیا و آخرت استزایل میکند؛ زیرا قرآن شفای صدور است. سعادت حیات انسانی را با مظاهر مختلفش به شایستگان عرضه میکند؛ زیرا قرآنرحمت برای مؤمنان است. نامهای محکم و نفوذناپذیر است که نه اخبار گذشته آن نادرست بوده و نه خبرهایغیبی و آینده آن باطل است. کتابی فروفرستاده از کسی است که صنعتش در تکوین متقنو در تشریع محکم و خود ستودهصفات است؛ زیرا قرآن کتاب عزیز است. و سرانجام اینکه با لطف و مدارا به راه مطلوب هدایت میکند و انسانِ پذیرا را بهآنجا که بایسته و شایسته اوست میرساند؛ زیرا قرآن هدایت است. نردبان آسمان است این کلامهر که از آن بررود آید به بام نی به بام چرخ کان اخضر بودبل به بامی کز فلک برتر بود
کتاب زندگی
قرآن کتابی مردمی و همگانی است و عموم اهل عالم را بصیرت و بینایی است. ازاین رو، خداوند آن را برای خواندن آسان کرده است. سفرهای است که خدا آن را برایهمه طبقات بشر پهن کرده است. بهراستی که قرآن سفره رحمت رحیمیّه الهیه است کهفقط برای انسان گسترده شده است. طعام این سفره غذای انسان است که به ارتزاِ آنمتخلّق به اخلاِ ربوبی و متّصف به صفات ملکوتی میشود و هیچ کس از این سفرهبیبهره برنمیخیزد؛ مگر اینکه مریض و بیاشتها باشد. البته او بیبهره خواهد بود،بلکه چون از مسیر فطرت خویش فاصله میگیرد، در خسران و زیان بیشتر میافتد. قرآن کتابی است که در تمام شئون انسان مداخله کرده است که آن بیان همه چیزاست: هم در مبدأ و معاد و خلق و ایجاد، هم در فضایل اخلاقی و عمومیانسان. قوانین اجتماعی و فردی حاکم بر نوع انسان را به وضوح بیان کرده است و هیچمطلب کوچک و بزرگی از نظرش مخفی نمانده است. قصص و مطالب عبرتانگیز و مواعظ و نصایح خود را با بیانی معجزهآسا و جذاب واثرگذار آورده است و همه مردم دنیا را دعوت کرده تا مثل آن را بیاورند. و توراستکه بگویی قرآن ادبستان الهی است که همان دبستان و مکتب و مدرسه است که جایتأدیب و تربیت است. از این روست که انگیزه بعثت تأدیب و تزکیه است برای فهم کتابو حکمت به وسیله تلاوت این کتاب و نشاندن خلق بر کنار سفره گسترده الهی.
هر گه به گوش جان رسد آوای قرآنجان را نوازد صوت روحافزای قرآن
گویی سرود عالم غیب الهی استاین رهگشا نورآفرین آوای قرآن
دشتی است پرگل سورههای روحبخششعطر بهشی خیزد از گلهای قرآن
با آیههای عشق این عالم بهشت استدنیا جهنم میشود منهای قرآن
سیری است از خود تا خدا گر بازخوانییک شب حدیث لیله الاسرای قرآن
شیرین پیام محکم عشق است و عرفاندر لابلای واژه زیبای قرآن
قرآنی شدن
با اینهمه رحمت و فرصت و فضیلت باید این «واقعیت تلخ را پذیرفت که هنوز قرآن درجامعه ما یک امر عمومی نشده؛ و شاید هنوز هم، چون عصر صدر اسلام، قرآن درمهجوریت است.» اما راه رهایی قرآن از مهجوریت چیست؟ برای قرآنیشدن چه بایدکرد؟ «در گام اول باید جوانان و نوجوانان را با متن و ترجمه قرآن آشنا کرد و از شربتگوارا و حیاتبخش قرآن به ذائقه آنان چیز چشانید. کار دوم رفتن به سمت فهم قرآناست. حفظ قرآن قدم بعدی است که هر کس توفیق پیدا کند یقیناً خیر کثیری به دستآمده است.»؛ و «از این مسیر است که رابطه ما با قرآن روز به روز مستحکمتر میشود.قرآن وارد خانهها میشود و خانههای ما را پُر و آباد میکند، زیرا خالیترین خانههاخانهای است که از کتاب خدا خالی باشد»؛ و قرآنی میشویم قرآنی به معنای حقیقیکلمه؛ زیرا قرآنی کسی است که آیات قرآن را شمرده و با دقت تلاوت کند، در معانی آنبیندیشد، به احکام آن عمل کند، فرمانهایش را به جان و دل بپذیرد، و از آنچه نهی کردهخودداری کند. چنین شخصی صاحب و مصاحب قرآن است. بدین ترتیب، قرآن زندگیمادی و دنیایی او را سامان میدهد، او را از مرگ به زندگی از یأس به امید از کسالت بهنشاط از سکون به حرکت و از ذلت به عزت رهنمون میشود.
مرحله ششم آیه های زندگی
بجا بود که در این نوبت ششم تألیف کتاب و برگزاری طرح سراسری آیههای زندگیبرای شناخت قرآن، این گنج بیپایان الهی، به سراغ خود قرآن برویم و قرآن را از زبانقرآن و در آن بشناسیم؛ چه اینکه ما را توانایی شناخت و معرفت این کتاب مقدسنیست، مگر به مدد آن.
فصول این کتاب
محدودیت این مرحله در 80 موضوع برای عرضه در ماه مبارک رمضان ومحدودیتآوردن در دو صفحه موجب محرومیت ما از طرح بسیاری از توضیحات وآیات و روایات گردید. در عین حال، این مجموعه را در هفت فصل تقدیم میکنیم. فصلاول اوصاف قرآن است، که بیان اوصاف برای شناسایی موصوف بسیار مفید و بااهمیتاست. خداوند در قرآن در دهها آیه و با حدود 50 اسم و عنوان کتاب خود را وصف کردهاست؛ نظر به اینکه قرآن از آسمان نازل شده و دهها آیه نیز در این باره است، فصل دوم رابه بحث درباره نزول قرآن پرداختهایم. در فصل سوم، ویژگیهای قرآن و خصوصیاتی ازقبیل اعجاز، جامعیت و جاودانگی آمده است. چون قرآن از عصر نزول تا کنون بادشمنان سرسخت و شبههافکن مواجه بوده است، فصل چهارم در بیان فشرده دشمنانقرآن و ادعاهای پوچ آنان است. عنوان فصل پنجم «پیامبر9 و قرآن» است؛ زیرامخاطب اولیه قرآن پیامبر اکرم9 بوده و قرآن اولبار بر قلب شریف آن حضرت نازلگشته است. فصل ششم با عنوان «ما و قرآن» در بیان شیوه بهرهگیری انسان از قرآن است،تحت دو عنوان فرعی «آداب ظاهری» و «آداب باطنی»؛ زیرا هدف از نزول قرآن هدایتانسان است و مخاطب اصلی آن انسانها هستند. در فصل پایانی نیز، سخن از آثار وبرکات انس با قرآن کریم است، با عنوان «قرآن و ما». شایان ذکر است که این مجموعهحلقهای از طرح چندرسانهای آیههای زندگی است و نگاه غالب در آن نگاه رسانهایبوده است.
رمضان: بهار قرآن، قرآن: بهار دلها
فرصت بیبدیل ماه مهمانی خدا و ماه نزول قرآن، ماه دربردارنده شبهای عظیم و مبارکقدر و ماه بهار قرآن، برای پرداختن به قرآن، این بهار دلها، فرصتی مغتنم و عزیزاست. باز بوی مهربانی میرسدباز فصل میهمانی میرسد
فصل فصل بهترین آغازهاسترازها در معرض ابرازهاست
فصل فصل سبز از بُن رُستن استدل به اقیانوس قرآن شستن است
بذرهای عشق حاصل میدهندآیهای را اجر کامل میدهند
خواستاران را به بالا میبرندتا شب احیای دلها میبرند
ای خوشا بیداری شبهای قدرآبشار جاری شبهای قدر
حکایت ثقلین
پیوند قرآن و عترت پیوندی ازلی و ابدی و همیشگی است، چه آنکه در اصل و ذات ازیک جوهر و نورند. چون یک روح در دو کالبد، در حشر و نشر و قیامت نیز، آن دو به همپیوستهاند؛ و بر اساس این سخن آسمانی و محکم و همچون قرآن پیامآور الهی، در کنارحوض کوثر، به محورشان پیامبر9 بازمیگردند. از این رو بود که حضرتش امرفرمودند که «به قرآن و آل محمد اقتدا کنید و آنان را امام خویش گردانید.»؛ و همگان راندا درداد که «آی مردم، من از میانتان میروم و شما در کنار حوض کوثر به من واردمیشوید؛ و آن هنگام است که از شما میپرسم بعد از من با ثَقَل اکبر، کتاب خدا که یکطرفش در دست خدا و طرف دیگرش در دستان شما بود، و با خاندانم چه کردید؟» و آن عزیزان خدا نیز پیوسته این امر مهم را متذکر میشدند که «ما حزب پیروز خدا وعترت رسول خدا(ص)و اهل بیت پاک ایشان هستیم. ما یکی از ثقلین هستیم که رسولخدا در امتش به امانت نهاد. همراه کتاب خداییم که تفصیل هر چیزی در آن است و ازپیش رو و پشت سر باطل به آن راه نمییابد. پس در تفسیر آن باید به ما اطمینان کنید. ماتأویل آن را با گمان دریافت نمیکنیم، بلکه به حقایق آن یقین داریم پس از ما پیروی کنیدکه طاعت ما واجب است، زیرا در کنار طاعت خداوند و رسولش بیان شده است.» ازاینها و صدها سخن متقن مانند آن بود که بر آن شدیم تا همراه با طرح و بیان آیات وموضوعات قرآنی، باب حکایت ثقلین را بگشاییم تا به فراخور آیات و ظرفیت اوراِ،پیوند این دو ثَقَل را حکایت کنیم. امید آنکه با تمسک به این دو ودیعه نبوی هرگز رنگگمراهی و ضلّت را نبینیم و همنشین صاحب امانت در جوار کوثرِ محشر شویم.