اقسام اضافه از ترکیب مضاف و مضاف الیه همیشه مفهوم همانند و یکسان به دست نمی آید . به عبارت دیگر ، مضاف الیه همیشه یک نوع مفهوم و معنی خاص به مضاف نمی افزاید ، بلکه میان مضاف و مضاف الیه ، روابط گوناگون و متفاوتی از قبیل مالکیت ، همانندی ، بیان نوع و جنس ، اختصای برقرار می کند . از این رو اضافه از حیث مفهومها و پیوندهای موجود میان مضاف و مضاف الیه اقسامی پیدا می کند . اقسام اضافه عبارتند از :
1 – اضافه ملکی 2 – اضافه تخصیصی 3 – اضافه توضیحی 3 – اضافه توضیحی 4 – اضافه بیانی یا جنسی 5 – اضافه تشبیهی 6 – اضافه استعاری 7 – اضافه اقترانی 8 – اضافه بنوت ( فرزندی )
...
1 – اضافه ملکی : در اضافه ملکی میان مضاف و مضاف الیه ، رابطه مالک و ملک یعنی صاحب مال و مال ، دارنده و دارائی برقرار است بدین معنی که مضاف الیه مالک و دارنده مضاف است .
مانند : باغ علی ( باغی که صاحب آن علی است . )
کتاب لیلی ( کتابی که صاحب آن لیلی است . )
...
2 – اضافه تخصیصی : در اضافه تخصیصی مضاف ، مخصوص مضاف الیه است .
مانند :
کلاس درس ، لباس ورزش ، کمد آشپزخانه
...
فرق بین اضافه ملکی و اضافه تخصیصی :
در اضافه ملکی بیشتر وقتها مضاف الیه انسان است که می تواندئ مالک باشد و در مضاف تصرف کند . اما در اضافه تخصیصی اینگونه نیست .
به عنوان مثال وقتی می گوئیم کتاب علی ، از کتابی صحبت می کنیم که صاحبش علی است و علی انسان است . اما وقتی می گوئیم کتاب درس ، از کتابی صحبت می کنیم که مخصوص درس است و درس جاندار نیست .
...
3 – اضافه توضیحی : در اضافه توضیحی مضاف اسم عام و مضاف الیه نام مضاف است و درباره مضاف توضیحی می دهد و نوع آن را مشخص می کند .
مانند : کشور ایران خلیج فارس کوه سهند
...
4 – اضافه بیانی یا جنسی : در اضافه بیانی یا جنسی مضاف الیه جنس مضاف را بیان می کند .
مانند :
لباس ابریشم ( یعنی لباسی که جنس آن از ابریشم است . )
انگشتر طلا ( یعنی انگشتری که جنس آن از طلاست .)
...
5 – اضافه تشبیهی : در اضافه تشبیهی میان مضاف و مضاف الیه رابطه شباهت و هماهنگی است یعنی در آن یا مضاف را به مضاف الیه تشبیه می کنند و یا مضاف الیه را به مضاف تشبیه می کنند .
مانند :
روی ماه و لب لعل ( تشبیه مضاف به مضاف الیه ) یا برعکس ماه روی و لعل لب ( تشبیه مضاف الیه به مضاف )
...
6 – اضافه استعاری : در اضافه استعاری مضاف در غیر معنی حقیقی خود به کار می رود .
مانند :
دست روزگار مرا از دامان مادر جدا کرد .
در جمله بالا دست به معنی حوادث به کار رفته است .
گاهی شاعر یا نویسنده برای بیان آنچه در ذهن خود می گذرد از شگرد یا هنر یا روش زیبانمایی استفاده می کند تا فکر را توسط شگردهای زبانی ماندگار و لذت آفرین نماید . اضافه ها یک چنین شگردی هستند. مثلا: به جای آنکه بگوید : دوستی مانند یک درخت به ما بهره می دهد . دوستی :مشبه درخت : مشبه به وسیله ی تشبیه درست کردن = ادات تشبیه ( مثل - مانند - گویا - و ... حرف یا فعل ) وجه شبه = ویژگی این شباهت و تشبیه ( دراینجا بهره مندی ) شاعر یا نویسنده به جای این جمله می گوید : درخت دوستی یعنی بصورت اضافه تشبیهی کلام خود را بیان می دارد. می گوید : درخت دوستی ( مشبه به - مشبه ) توجه فرمودید که تنها از مشبه و مشبه به استفاده شد و وجه شبه و ادات شبه حذف گردید.در واقع به تشبیهی که ادات و وجه شبه آن حذف شود تشبیه بلیغ می گویند. استعاره شاعر و نویسنده از شباهت ها جور دیگر استفاده می کنند . توجه کنید : شاعر یا نویسنده گاهی حد را فراتر می نمایند و در ادعای شباهت اغراق می کنند و همسانی را قائل می باشند . می توان برای درک بهتر غیر از اثار نویسندگان و شعرا از مردم عامی هم بهره بگیریم . ایا تا به حال به صفات و اسامی که پدران و مادران برای فرزندان خود به کار می برند توجه کرده اید ؟ مثلا مادران فرزندان خودشان را اینگونه صدا می زنند. گلم خوب درس بخوان - گلم بیا - گلم غذا به موقع بخور و ... آنچه که در ذهن مادر می گذرد این است . فرزند من مثل گلی در زندگی من است . فرزند من گل من است . و اینگونه صدا می زند . گلم بیا گل استعاره است . در اثر حافظ اینگونه استعاره ها را فراوان می بینید . بتی دارم که گرد گل ز سنبل سایبان دارد. بت منظور بت واقعی نیست . او معشوق را دیگر بت خود می داند. به جای آنکه بگوید معشوق من همسا بت است . بت صدا می کند. بت استعاره از معشوق است . نشانه ای حتما در کلام است که ذهن ما را راهنمایی می کند که این کلمه استعاره است و در معنی مجازی قرار دارد. مثلا: هزاران نرگس از چرخ جهان گرد فروشد تا برآمد یک گل زرد شاعر ستاره را به نرگس تشبیه کرده اسمان به چرخ خورشید را به گل زرد مانند کرده است . نرگس - چرخ - گل زرد استعاره است . با کلمات دیگر شعر متوجه شدیم که کلمه در معنی خودش نیست . اما اضافه استعاری وقتی مشبه به نگوییم و حتی جزء یا ویژگی مشبه به ، به مشبه اضافه گردد . آن را اضافه استعاری می خوانیم . مانند تو را زکنگره ی عرش می نند صفیر کنگره = کاخ عرش = اسمان عرش که کنگره ندارد پس در معنی حقیقی نیست . شاعر می گوید عرش مانند کاخ است و کاخ دارای حجره و کنگره و قبه و ... است . از بین ویژگی های کاخ کنگره آن را در نظر گرفته و با عرش بیان نموده تو را ز کنگره ی عرش می زنند صفیر کنگره عرش = اضافه استعاری
7 – اضافه اقترانی : در اضافه اقترانی میان مضاف و مضاف الیه معنی و رابطه مقارنت و همراهی است .
مثال :
دست ادب بر سینه نهاد ( دستی که همراه ادب بود )
پای اردات در میان گذاشت . ( پایی که همراه ارادت بود . )
دست رد بر سینه او زد .
فرق میان اضافه استعاری و اضافه اقترانی :
الف ) در اضافه استعاری ، اصل استعاره بر پایه تشبیه استوار است ، چون استعاره در واقع تشبیهی است که یکی از طرفین آن ذکر نشود . اما در اضافه اقترانی تشبیهی وجود ندارد .
ب ) در اضافه اقترانی مضاف الیه اسم معنی است و مفهوم یکی از عواطف و حالات درونیانسانی را دارد .
مانند :
دیده احترام ، دست ادب ، نگاه خشم
که در اضافه استعاری چنین نیست .
8 – اضافه بنوت ( فرزندی ) : در اضافه بنوت اسم فرزند بر اسم پدر و یا مادر اضافه می شود . یعنی مضاف فرزند مضاف الیه است .
مانند :
یعقوب لیث ( یعقوب فرزند لیث )
عیسای مریم ( عیسی فرزند مریم )
محمد زکریا ( محمد فرزند ذکریا )