درسال 1845 زمانی که پسرش سه سال داشت، برای او کتاب مصوری تالیف کرد که در مورد کودکان و رفتار آنها بود. در این کتاب داستانی بود به نام <فیلیپ ناآرام.> این داستان،درواقع اولین توصیف واقعی از پسربچهای مبتلا به اختلال بیشفعالی- کمتوجهی است. در 1902، سرجورج استیل کودکانی را توصیف کرد که علیرغم محیط مناسب تربیتی، مشکلاتی اساسی در کنترل رفتارشان داشتند. امروزه مشکل این کودکان با عنوان <اختلال بیشفعالی- کمتوجهی> شناخته می شود.
<اختلال بیش فعالی- کم توجهی> کودکان را در سنین پیش از دبستان و سالهای ابتدایی مدرسه مبتلا ساخته و با ایجاد مشکل در کنترل رفتار و تمرکز موجب میشود. این کوکان علیرغم ضریب هوشی بالاتر از میانگین جامعه، دستاوردهایی کمتر از توانشان داشته باشند. از آنجا که مشکل این کودکان اغلب تشخیص داده نمیشود (و یا دیر تشخیص داده میشود)، تواناییهایشان رشد نکرده و آموزش کافی دریافت نمیکنند، به همین دلیل ممکن است بهعنوان کمعقل توصیف شوند.
3 تا 5 درصد کودکان مبتلا به این بیماری هستند که در این میان پسرها سه برابر بیشتر از دخترها مبتلا میشوند. البته 1 تا 2 درصد نوجوانان و بزرگسالان نیز مبتلا هستند که رابطهای با نژاد یا طبقه اقتصادی اجتماعی ندارد.
سر به هوا و بازیگوش
کمتوجهی، حواس پرتی، فعالیت بیش از حد و اعمال بدون کنترل، علایم اصلی اختلال بیشفعالی کمتوجهیاند. البته در افراد مختلف شدت و ضعف و تنوع علایم یکسان نیست.به همین دلیل براساس بارز بودن هریک از علامتها، بیماری را به سه دسته بیشفعال، کمتوجه و دسته مختلط تقسیم میکنند.
فعالیت بیش از حد: این بچهها دائما در حال حرکت هستند، به اشیا دور و بر دست میزنند و مرتب صحبت می کنند. کارهایی که نیاز به آرام ماندن دارند مثل نشستن سر سفره یا در کلاس درس، کار دشواری برایشان محسوب میشود. با بزرگتر شدن این بچهها، در سنین نوجوانی و بزرگسالی، بهتدریج قادر خواهند بود بر اعمال خود مسلط شوند، اما در درون خود احساس بیقراری میکنند. این افراد دائما خود را مشغول کرده و اغلب چند کار را با هم انجام میدهند و از کارهایی که نیاز به آرامبودن دارند (مثل مطالعه) لذت نمیبرند.
اعمال بدون کنترل (بیاختیاری:) بهنظر میرسد که بچه قادر نیست قبل از انجام عمل فکر کند یا جلوی واکنشهایش را بگیرد. این بچهها اغلب مطالب نامربوطی را به زبان میآورند وکنترلی بر بروز احساسشان ندارند. گاهی کنترل غذاخوردن خود را از دست داده و بسیار پرخور میشوند. از همین رو در اطفال چاق <اختلال بیشفعالی کمتوجهی> بهعنوان یکی از علل مهم چاقی همواره باید مدنظر باشد. رفتارهای بیاختیار با افزایش سن از بین نمیروند و در بزرگسالی نیز ممکن است فرد اعمالی را انجام دهد که قادر به کنترل آنها نباشد.
کمتوجی: کمتوجهی شایعترین علامت <اختلال بیشفعالی کمتوجهی> است. این بچهها در تمرکز بر روی موضوع مشکل دارند و ممکن است پس از چند دقیقه، کار را ناتمام رها کرده و کار دیگری را شروع کنند. البته در صورتی که از کار لذت ببرند مشکلی در تمرکز نخواهند داشت. این افراد با کوچکترین صدا یا نور، حواسشان پرت میشود، در توجه به جزئیات مشکل دارند و در اثر کمتوجهی مرتبا دچار اشتباه میشوند. خیلیوقتها بهیاد نمیآورند وسایلشان را کجا گذاشتهاند؛ در طول روز مرتبا میخوابند، گیجند و حرکات آهستهای دارند.علایم معمولا در سنین پایین و بهصورت تدریجی ظاهر میشود و فعالیت بیش از حد و بیاختیاری در رفتار نیز پیش از کمتوجهی بروز میکند.خیلی وقت ها کودکی که دچار فعالیت بیش از حد میشود و نمیتواند در مدرسه آرام بگیرد، بهسرعت مورد توجه قرار گرفته و به احتمال زیاد بیماری وی تشخیص داده خواهد شد، اما کودکی که تنها دچار کمتوجهی است ممکن است بهراحتی نادیده گرفته شود و تمام عمر از این مشکل تشخیص داده نشده، رنج ببرد.
بسیاری از کودکان طبیعی ممکن است این علایم را با شدتهای کمتر داشته باشند، از این رو این علایم را زمانی میتوانیم نشانه بیماری بدانیم که بر عملکرد کودک در مدرسه، منزل و ارتباط با سایر کودکان تاثیر گذاشته باشد.
بچههای گیج، درمان میخواهند
سه نوع درمان برای این اختلال وجود دارد که اغلب ترکیبی از هر سه برای بیمار بهکار میرود.
)1 روان درمانی
این درمان توسط یک تیم روانپزشک روانشناس انجام میشود و در آن دو مسئله مورد توجه قرار می گیرد:یکی واکنشها و رفتار فرد و دیگری تفکرات ونگرشهایی که علایم را تشدید میکند. به بیمار یاد داده میشود که چگونه در شرایط مشکلزا واکنشها و رفتارهای خود را کنترل نماید. با این شیوه درمان (رفتار درمانی) واکنشهایی مثل خشم، افسردگی و آسیب به خود تحت کنترل درآمده و کودک قادرخواهد بود ارتباط بهتری بین فکر و جسمش برقرار سازد و به فکر روشنی دست یابد. رفتار درمانی خصوصا برای کودکان 7-13 سال بسیار مناسب است. از سوی دیگر به بیمار نشان داده میشود که چگونه یک مدل فکری و یک نگرش،علایم بیماری را تشدید میکند و بر اثر آن بیمار بدون علت عصبانی یا مضطرب میشود و این حس منفی منجر به واکنشی منفی میشود. در مجموع سعی میشود با این شیوه درمان، مهارتهای ذهنی فرد در کنترل رفتار و برقراری روابط اجتماعی افزایش یابد.
)2 رژیم غذایی
نقش رژیم غذایی در کنترل علایم اثبات شده است. با حذف غذاهای آماده و نوشابه، و کاهش مصرف شیرینیجات، و رعایت <رژیم سلامت> که حاوی میوه و سبزیجات بیشتر و کربوهیدراتهای پیچیده است، و افزودن ویتامینها (مثل ویتامینهای گروهB) ، مواد معدنی (مثل روی و منیزیوم)، اسیدهای آمینه و اسیدهای چرب ضروری و کنترل قند خون، علایم بیماری به وضوح کاهش مییابند.
)3 درمان دارویی
موثرترین درمان این بیماری است و اغلب سایر روشها را در کنار این روش بهعنوان درمانهای کمکی به کار میبرند. داروهایی که در این بیماری استفاده میشوند، تحت عنوان <داروهای محرک> طبقهبندی میشوند. آمفتامین و ریتالین مشهورترین داروهای این گروه هستند که آمفتامین را برای کودکان بالای سه سال و ریتالین را برای کودکان بالای شش سال بهکار میبرند. آتوموکستین داروی جدید غیرمحرکی است که با اثر بر سلولهای عصبی موجب افزایش دوپامین میشود. بهنظر میرسد 70 درصد کودکان به این دارو پاسخ میدهند. داروها در افراد مختلف اثر مشابهی ندارند. برخی از افراد به یک دارو بهتر جواب میدهند و برخی به یک داروی دیگر. از این رو بسیار مهم است که به پزشک اجازه دهید تا با آزمایش داروهای مختلف، داروی مناسب و مناسبترین دوز آن را بیابد. اگرچه این داروها در جامعه بهعنوان محرک مورد استفاده قرار گیرند اما در مقادیر درمانی، خطری ندارند. برخی از والدین نگرانند که کودکانشان به این داروها معتاد شوند. میتوان به این والدین اطمینان داد که مقادیر درمانی که تحتنظر پزشک استفاده میشوند، کودکان را معتاد نمیکنند.
عوارض داروها
این عوارض اغلب جزئی بوده و بستگی به دوز مورد استفاده دارند.شایعترین عوارض این داروها کاهش اشتها، بیخوابی، اضطراب، تحریکپذیری، شکمدرد و سردرد است. اکثر این عوارض پس از چند هفته از شروع درمان از بین میروند، ولی در صورت استمرار علایم میتوان دوز دارو را کاهش داد. بسیار مهم است که به کودک، والدین و معلمین وی آموزش داده شود که گر چه با مصرف داروها علایم برطرف میشود اما این امر به معنی از بین رفتن بیماری نیست و کودک با وجود از بین رفتن علایم باید داروها را مصرف کند. 80 درصد کودکانی که دارو مصرف میکنند به ادامه دارو در دوره نوجوانی و 50 درصد به ادامه دارو در دوره بزرگسالی نیاز دارند. این داروها به کودک کمک میکنند تا بهتر تمرکز کند و وظایفش را کامل انجام دهد،اما نمیتوانند اطلاعات وی را افزایش داده و مهارتهای کودک را زیاد کنند؛در واقع این داروها تنها به کودک کمک میکنند تا از مهارتهایش استفاده کند. با استفاده از رواندرمانی در کنار مصرف این داروها میتوانیم مهارتهای کودک را برای حل مشکلات روزمره افزایش دهیم .
از خانه تا مدرسه
درمان کودک بیمار به تنهایی کافی نیست و لازم است که خانواده او نیز آموزشهای لازم را فرا گیرند. یکی از راههای حمایت از خانواده، تشکیل گروههای حمایتگر است که از خانوادههایی که فرزندان بیش فعال کمتوجه دارند تشکیل شده است. در این گروهها، خانوادهها در تاریخ مشخصی گرد هم میآیند و نسبت به مشکلات و دستاوردهایشان صحبت میکنند و یک متخصص نیز اطلاعات جدید را در اختیار آنان قرارمیدهد. در این گروهها بیمار و خانوادهاش از احساس تنهایی رهایی یافته و در مییابند که تنها کسانی نیستند که با این مشکل دست به گریبانند و از حمایت عاطفی و مشورتی دیگران نیز بهرهمند میشوند.
بسیار مهم است که اولیا مدرسه و معلم کودک نیز در جریان بیماری قرار گیرند. این مساله به پذیرش کودک در محیط مدرسه کمک شایانی میکند.
سخنی با والدین :
هر چقدر میتوانید در مورد این بیماری بیاموزید. هر چقدر بیشتر بدانید، بیشتر میتوانید به کودکتان کمک کنید.
مقررات مشخص و سادهای برای کودکتان وضع کنید. به او بگویید چه کاری میتواند انجام دهد و به ذکر نبایدها بسنده نکنید.
کودکتان را وقتی کار صحیحی انجام میدهد تشویق کنید.
با سایر والدین که مشکلی مشابه شما دارند صحبت کنید. در این تماسها میتوانید از تجربه و حمایت عاطفی آنها بهرهمند شوید.
مرتبا با معلم فرزندتان در تماس باشید. رفتارهای در منزل کودکتان را به معلم وی اطلاع دهید و از رفتارهایش در مدرسه بپرسید.
هرگز فراموش نکنید که شما بهترین حامی فرزندتان هستید.