پدر و مادر واسطهی آفرینش فرزند و تربیت ابتدایی او میباشند، بدین سبب در دین مقدس اسلام بالاترین توصیه و تأکید در اطاعت و احترام ایشان وارد شده تا جاییکه خدای متعال در کلام خود پس از ذکر توحید، به احسان والدین توصیه فرموده و میفرماید«وقضی ربک ان لا تعبدوا الا ایاه و بالوالدین احسانا(1)
یعنی خدای تو فرمان داده است که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیکی کنید.
پیامبر اکرم( صلیاللهعلیهوآله ) فرمود: سه چیز است که احدی مجاز نیست، از آن تخلف و سرپیچی نماید:
اول، وفای به عهد، طرف پیمان، مسلمان باشد یا کافر.
دوم، نیکی به والدین، خواه مسلمان باشند و یا غیر مسلمان
سوم، ادای امانت، خواه صاحب امانت مسلم باشد یا کافر(2)
نتیجهی خوبی به پدر و مادر
رسول بزرگوار اسلام فرمود: هرکس دوست دارد عمرش افزون و روزیش فراوان باشد، به پدر و مادرش صله و احسان کند، چون این عمل او، بخشی از اطاعت خداوند است.(3) به پدر و مادر خود نیکی و خوبی کنید، تا فرزندان شما هم در حق شما نیکی و احسان نمایند.(4) هرکس دوست میدارد که لحظهی مرگ برایش آسان باشد، صلهی رحم کرده و به پدر و مادرش احسان و خوبی کند که علاوه بر شیرینی لحظهی مرگ، پیش از آن فقر و نداری هم، گریبانگیر او نخواهد شد.(5)
شخصی به امام صادق( علیهالسلام )گفت: پدری دارم بسیار پیر و ناتوان، اورا به دوش میگیرم و برای قضای حاجت بیرون میبرم. امام فرمود: هرچه میتوانی به پدرت خدمت کن و حتی لقمه دردهان او بگذار که اینکار وسیلهی نجات تو از آتش دوزخ خواهد بود. احسان و خوبی به پدرومادر، فقر و فلاکت را برطرف و هفتاد نوع مرگ سوء را دفع میکند و بر عمر انسان میافزاید.(6)
نگاه کردن فرزند به پدرومادر از روی مهر و محبت عبادت محسوب میشود و هیچ فرزند صالحی به والدینش نظر پرمهر و رأفت نیفکند مگر آن که خداوند برای او در برابر هر نگاه، هر چند که روزی صدها بار تکرار شود، ثواب و پاداش یک حج پذیرفته شدها میدهد. همچنان که اگر یک فرزند با نگاه تندو تیز به پدرومادر نگاه کند، هرچند که در حق او ظلم و ستم کرده باشند، خداوند نمازش را نخواهد پذیرفت.(7)
و امام صادق فرمود: از آثار عاق بودن آن است که فرزند با نگاه تندوتیز به پدرومادر نظاره کند.
نتیجهی بد رفتاری به پدر و مادر
در سخنان معصومین آمده که سزا و کیفر سه گناه به آخرت نمیماند، بلکه در همین دنیا گریبانگیر انسان میشود. از آن جمله است: نافرمانی و بیحرمتی به پدرومادر. بدترین فرزندان کسانی هستند که در اثر اهمال کاری و قصور، سرانجام عاق والدین میشوند.(8)
و فرزندی که پدرومادرش را بزند، یا باآنان بدرفتاری کند، ملعون و نفرین شده است.(9)
امام باقر( علیهالسلام ) فرمود: روزی پدرم پسری را دید که بر بازوی پدر تکیه داده و با او راه میرود. مشاهدهی این وضع پدرم را آنچنان به خشم آورد و از آن پسر آن اندازه بدش آمد که تا زنده بود، با او سخن نگفت.(10)
جوانی از اصحاب پیامبر اسلام مریض و بستری شده بود. رسول خدا( صلیاللهعلیهوآله ) به عیادت او آمد. حالش بسیار وخیم و در آخرین لحظات زندگی بود. پیغمبر به او فرمود: به یگانگی خداوند اقرارکن و بگو لااله الالله. زبان جوان به لکنت افتاد و نتوانست آن کلمهی مقدس را ادا کند. رسول خدا از زنی که در آنجا حضور داشت، پرسید:
آیا این جوان مادر دارد؟
گفت: آری من مادر او هستم.
فرمود، آیا از او ناراضی هستی؟ گفت: آری، اکنون مدت شش سال است که با او سخن نگفتهام.
رسول خدا از او خواست که از لغزشهای پسرش بگذرد و او را عفو کند. گفت: یا رسول الله به خاطر شما از او گذشتم و راضی شدم. آن گاه پیامبر به جانب جوان متوجه شد و فرمود: بگو لا اله الالله. زبان او گشوده شد و به آسانی توانست اعتقادات حقه را برزبان جاری کند.(11)
احترام به والدین در نزد امام خمینی( رحمهالله ) نیز از اهمیت خاصی برخوردار بود که برای نمونه به بیان چند مورد از سیرهی حضرت ایشان میپردازیم: یکبار یکی از مسؤولان مملکتی برای انجام کارهای جاری به خدمت امام رسید، همراه او، پدر هم دیده میشد. پس از این که از خدمت امام بازگشت، گفت:«وقتی میخواستم به حضور امام برسم، من جلو افتاده بودم و پدرم از پشت سر میآمد. پس از تشرف؛ پدرم را به امام معرفی کردم. امام نگاه میکردند و فرمودند: این آقا پدر شما هستند؟ پس چرا شما جلوتر از او راه افتادی و وارد شدی؟»(12)
دکتر فاطمه طباطبائی در مورد احترام کودکان به والدین در سیرهی حضرت امام خمینی چنین نقل میکنند:
«یادم است که پسر کوچکم وقتی با تندی جوابم را داد، آقا جدا از رفتار او با من ناراحت میشد. بعدا او را جداگانه میخواستند و میگفتند: تو رفتارت با مادرت خیلی بد بود. به من میگفتند: نباید رفتارش اینگونه باشد. یعنی از کنار این قبیل مسائل به ظاهر ساده هم راحت رد نمیشدند»(
- وقتی که 8 ساله بودی، اونا، برات بستنی خرید ند ، تو هم، با چکوندن(بستنی) به تمام لباست، ازشون تشکر کردی!
- وقتی که 9 ساله بودی، اونا، هزینه کلاس پیانوی تو رو پرداختند ، تو هم، بدون زحمت دادن به خودت برای یاد گیری پیانو، ازشون تشکر کردی!
- وقتی که 10 ساله بودی، اونا، تمام روز رو رانندگی کردند تا تو رو از تمرین فوتبال به کلاس ژیمناستیک و از اونجا به جشن تولد دوستانت ببرند ، تو هم، ازشون تشکر کردی،با بیرون پریدن از ماشین، بدون اینکه پشت سرت رو هم نگاه کنی !
- وقتی که 11 ساله بودی، اونا تو و دوستت رو برای دیدن فیلم به سینما بردند، تو هم، ازشون تشکر کردی، ازشون خواستی که در یه ردیف دیگه بشینند!
- وقتی که 12 ساله بودی، اونا تو رو از تماشای بعضی برنامه های تلوزِیِون بر حذر داشتند ، تو هم، ازشون تشکر کردی، صبر کردی تا از خونه بیرون بروند!
- وقتی که 13 ساله بودی، اونا بهت پیشنهاد دادند که موهاتو اصلاح کنی ، تو هم، ازشون تشکر کردی، با گفتن این جمله: شما اصلاً سلیقه ای ندارید!
- وقتی که 14 ساله بودی، اونا، هزینه اردو یک ماهه تابستانی تو رو پرداخت کردند، تو هم،ازشون تشکر کردی، با فراموش کردن، نوشتن یک نامه ساده !