نزول سوره
سوره قمر سی و هفتمین سوره در نزول و پنجاه وچهارمین سوره در تدوین است، که با 55 آیه و342 کلمه و 1420 حرف در شهر مکه بر وجودمقدس پیامبر(ص) نازل شده است. این سوره درپاسخ به تقاضای مردم مکه از حضرت رسول (ص)مبنی بر شقالقمر کردن بود. مردم مکه خطاب بهپیامبر(ص) میگفتند، اگر شما از طرف خداوندآمدهاید برای ما مهتاب را نصف کن تا به صداقتتو درباره نبوت ایمان بیاوریم، آنگاه حضرت بهاذن پروردگار قمر را به دو نیم در فضای آسمانکردند که کفار قریش با چشمانشان دیدند کهچگونه دو نیمه مهتاب در دو طرف کوه حرا درفضای بالای کوه قرار گرفت و حتی در کتاب تبیاناز «ابن عباس» و «ابن مسعود» نقل شده است کهشقالقمر دو بار در مکه واقع شده است. سپسخداوند سوره قمر را با تصریح به واقعه انشقاق مهتاب نازل فرمودند.
داستان شق القمر
در مقاله پیشین بحث کوتاهى درباره معجزه و معنا و کیفیتآن بمقدارى که با بحث تاریخى ما تناسب داشت مطالبى بهاطلاع شما رسید،و اینک برخى از معجزات مشهور رسولخدا(ص)را که مدرک قرآنى هم دارد و بنا بگفته اهل تاریخ درهمان سالهاى آخر توقف آنحضرت در مکه معظمه اتفاق افتادهبراى شما نقل مىکنیم و یکى از آنها داستان شق القمر است کهضمن چند بخش ذیلا مىخوانید:
1- تاریخ وقوع این معجزه
در اینکه این معجزه در زمان رسول خدا(ص)و در مکه انجامشده اختلافى در روایات و گفتار محدثین نیست و مسئلهاجماعى است،ولى در مورد تاریخ آن اختلافى در روایاتو کتابها بچشم مىخورد.
از مرحوم طبرسى در اعلام الورى و راوندى در خرائج نقل شده که گفتهاند این داستان در سالهاى اول بعثت اتفاق افتاد (1) ولىمرحوم علامه طباطبائى در تفسیر المیزان در دو جا ذکر کرده کهاین ماجرا در سال پنجم قبل از هجرت اتفاق افتاد (2) و در یکجاى آن از پارهاى روایات نقل کرده که:
این داستان در آغاز شب چهاردهم ذى حجه پنجسال قبل ازهجرت اتفاق افتاد.و مدت آن نیز اندکى بیش نبود.
2- چگونگى ماجرا
در روایات مختلفى که در تواریخ شیعه و اهل سنت ازابن عباس و انس بن مالک و دیگران نقل شده عموما گفتهاند: این معجزه بنا بدرخواست جمعى از سران قریش و مشرکان مانندابو جهل و ولید بن مغیره و عاص بن وائل و دیگران انجام شد،بدینترتیب که آنها در یکى از شبها که تمامى ماه در آسمان بود بنزدرسول خدا(ص)آمده و گفتند:اگر در ادعاى نبوت خود راستگو وصادق هستى دستور ده این ماه دو نیم شود!رسول خدا(ص) بدانها گفت:اگر من اینکار را بکنم ایمان خواهید آورد؟ گفتند:آرى،و آنحضرت از خداى خود درخواست این معجزه راکرد و ناگهان همگى دیدند که ماه دو نیم شد بطورى که کوهحرا را در میان آن دیدند و سپس ماه به هم آمد و دو نیمه آن به همچسبید و همانند اول گردید،و رسول خدا(ص)دوبار فرمود: «اشهدوا،اشهدوا»یعنى گواه باشید و بنگرید!
مشرکین که این منظره را دیدند بجاى آنکه به آنحضرتایمان آورند گفتند!«سحرنا محمد»محمد ما را جادو کرد،و یاآنکه گفتند:«سحر القمر،سحر القمر»ماه را جادو کرد!
برخى از آنها گفتند:اگر شما را جادو کرده مردم شهرهاىدیگر را که جادو نکرده!از آنها بپرسید،و چون از مسافرانو مردم شهرهاى دیگر پرسیدند آنها نیز مشاهدات خود را در دو نیمشدن ماه بیان داشتند (3) .
و در پارهاى از روایات آمده که این ماجرا دو بار اتفاق افتادولى برخى از شارحین حدیث گفتهاند:منظور از دو بار همان دوقسمتشدن ماه است نه اینکه این جریان دو بار اتفاق افتادهباشد. (4)
و البته مجموع روایاتى که درباره این معجزه وارد شده حدود بیست روایت میشود که در کتابهاى حدیثى شیعه و اهل سنتمانند بحار الانوار و سیره النبویه ابن کثیر و در المنثور سیوطى ودیگران نقل شده.
3- گفتار بزرگان در مورد اجماع و تواتر روایات در این باره
عموم محدثین و علماى اسلامى درباره وقوع این معجزه ازرسول خدا(ص)ادعاى اجماع و تواتر روایات را کردهاند چنانچهمرحوم طبرسى از علماى شیعه در مقام رد گفتار مخالف گفته:
«المسلمین اجمعوا على ذلک فلا یعتد بخلاف من خالف فیه...» (5)
مسلمانان بر انجام این معجزه اجماع دارند و از اینرو بگفتار مخالفاعتنائى نیست.
و ابن شهر آشوب در مناقب گوید:
«اجمع المفسرون و المحدثون سوى عطاء و الحسن و البلخى فى قوله«اقتربت الساعه ...»انه اجتمع المشرکون.و آنگاه داستان را نقلکرده» (6) .
و از علماى اهل سنت نیز فخر رازى در تفسیر مفاتیح الغیب درتفسیر سوره قمر گوید:
«المفسرون باسرهم على ان المراد ان القمر حصل فیهالانشقاق...» (7) .
مفسران همگى بر این عقیدهاند که در ماه انشقاق پدید آمد و دو نیم شد...
و سپس داستان را بهمانگونه که ما نقل کردیم بیان مىکند. و از قاضى در شفاء نقل شده که گفته:
«اجمع المفسرون و اهل السنه على وقوع الانشقاق». (8)
چنانچه ابن کثیر در سیره النبویه گوید:
«و قد اجمع المسلمون على وقوع ذلک فى زمنه علیه الصلاه و السلامو جاءت بذلک الاحادیث المتواتره من طرق متعدده تفید القطع عند مناحاط بها و نظر فیها» (9) .
-مسلمانان اجماع بر وقوع آن در زمان آنحضرت دارند و حدیثهاى متواترهنیز از طرق متعدده در این باره رسیده که براى هر کس که بدانها احاطه داشته ودر آنها نظر افکنده موجب قطع خواهد شد.
و مرحوم علامه طباطبائى از دانشمندان و مفسران معاصر نیزفرموده:
«آیه شق القمر بید النبى(ص)بمکه قبل الهجره باقتراح من المشرکین مما تسلمها المسلمون بلا ارتیاب منهم».
-معجزه شق القمر بدست رسول خدا(ص)در مکه پیش از هجرت بنابدرخواست مشرکان از موضوعاتى است که مسلمانها همگى وقوع آنرا مسلمدانسته و تردیدى در آن نکردهاند.
و از دانشمندان معاصر اهل سنت نیز دکتر سعید بوطىنویسنده کتاب فقه السیره در اینباره گوید:
«و هذا امر متفق علیه بین العلماء انه قد وقع فى زمان النبى(ص)و انهکان احدى المعجزات» (10) .
-و این چیزى است که میان علماء مورد اتفاق است که در زمان رسولخدا(ص)اتفاق افتاده و یکى از معجزات اوست.
و این بود نمونههائى از گفتار علماء و محدثین شیعه واهل سنت در اینباره،و از اینرو بهتر آنست که از ذکر گفتههاىمخالفان صرفنظر کرده و بدنبال بخش بعدى برویم و انشاء اللهتعالى در پایان مقاله به برخى از شبهات آنها پاسخ خواهیم داد.
4- دلیلى از قرآن کریم
بجز برخى معدود از اهل تفسیر همانگونه که در خلالبحثهاى گذشته گفته شد:عموم مفسران شیعه و اهل سنت گفتهاند:آیه مبارکه:
«اقتربت الساعه و انشق القمر،و ان یروا آیه یعرضوا و یقولوا سحرمستمر».
-قیامت نزدیک شد و ماه شکافت،و اگر معجزهاى ببینند روى بگردانند وگویند جادوئى است مستمر.
درباره همین معجزه شق القمر نازل شده و همان داستان رابازگو میکند که مشرکان درخواست چنین معجزهاى کردند و چونبه وقوع پیوست روى گردانده و گفتند:جادوئى است مانندجادوهاى دیگر.
تنها از حسن و عطا و بلخى نقل شده که گفتهاند:«انشق» در اینجا معناى«سینشق»استیعنى بزودى در قیامت ماه دونیم خواهد شد و اینکه بلفظ ماضى آمده بخاطر اینکه محققا واقعخواهد شد،ولى این تفسیر بگفته علامه طباطبائى و دیگران بسیاربىپایه است و دلالت آیه بعدى که مىفرماید:«و ان یرو آیه یعرضوا،و یقولوا سحر مستمر»آنرا رد مىکند براى اینکه سیاق آنآیه روشنترین شاهد استبر اینکه منظور از«آیت»معجزه بقولمطلق است،که شامل دو نیم کردن ماه هم میشود،یعنى حتىاگر دو نیم شدن ماه را هم ببینند میگویند سحرى استپشتسر هم،و معلوم است که روز قیامت روز پرده پوشى نیست،روزیست که همه حقایق ظهور مىکند،و در آنروز همه در بدر دنبال معرفت مىگردند،تا بآن پناهنده شوند.و معنا ندارد درچنین روزى هم بعد از دیدن«شق القمر»باز بگویند این سحرىاست مستمر،پس هیچ چارهاى نیست جز اینکه بگوئیم شق القمرآیت و معجزهاى بوده،که واقع شده،تا مردم را بسوى حق وصدق دلالت کند،و چنین چیزى را ممکن است انکار کنند وبگویند سحر است.