شلیک نخستین گلوله جنگ جهانی اول
فرانتس فردیناند ولیعهد اتریش
1908: امپراتوری اتریش سرزمین بوسنی هرزگوین را به قلمرو خود ضمیمه ساخت که با اعتراض صربستان رو به رو شد. دو روز بعد صربستان اعلام کرد که برای دفاع از صربهای بوسنی با اتریش وارد جنگ خواهد شد. المان حمایت خود را از عمل اتریش اعلام کرد و روسیه و انگلستان برای جلوگیری از وقوع جنگ در بالکان به تکاپو افتادند و ادامه همین وضعیت به ایجاد اتحادیه های سه جانبه در اروپا و شش سال بعد به جنگ جهانی اول منجر شد.
و با این ترتیب جنگ جهانی اول آغاز شد
28 ژوئیه 1914 امپراتوری اتریش به صربستان اعلان جنگ داد و به این ترتیب جنگ جهانی اول آغاز شد زیرا که روسیه به کمک کشور همنژاد خود صربستان شتافت و آلمان نیز برای دفاع از همنژادان اتریشی خود در برابر روسیه وارد جنگ شد و....
1914: در این روز در آغاز جنگ جهانی اول ، آلمان به بلژیک حمله ور شد و به فرانسه هم اعلان جنگ داد.
28 ژوئن سال 1914 یک ناسیونالیست صرب به نام « گاوریلو پرینسیپ» در شهر سرایوو به سوی دوک بزرگ فرانتس فردیناند ولیعهد اتریش و همسرش سوفیا که با اتومبیل از خیابان می گذشتند تیر اندازی کرد و هردو را کشت . با همین تیر اندازی نخستین گلوله جنگ جهانی اول شلیک شد.
جنگ جهانی اول در زمانی آغاز شد که ایران از جوانب گوناگون اوضاعی آشفته، نابسامان، بغرنج و متزلزل داشت. بحران فزاینده اقتصادی، وضعیت ناپایدار سیاسی و مداخلات مهارگسیخته قدرتهای خارجی، ایران را تا آستانه یک دولت ورشکسته و وابسته پیش برده بود.
سربازان آلمان پیش به سوی نبرد
به طور کلی در میان طیف گسترده نخبگان سیاسی و فرهنگی سه گرایش متضاد وجود داشت: اقلیت رایگان (دموکراتها) خواستار اتحاد با قدرتهای مرکزی بوده؛ گروه محافظه کار ادعا داشتند نفع کشور در آن است که منفعل بماند و از این طریق متحدین را همراهی کند. اعتدالیون، که به اندازه تندروها از دخالتهای روس و انگلیس برآشفته بودند، در انتخاب شیوه عمل با احتیاط بیشتری اقدام میکردند و اعتقاد داشتند که دشمنی آشکار با متفقین خطر استعمارکامل و تجزیه کشور را در بردارد.
علل گرایش به آلمان در جامعه ایران
گرایش به آلمان، صرفنظر از هدفهای استعماری آن، واکنشی طبیعی در برابر خسارتهای تاسف بار ملی ایران بود که این کشور را تا سرحد یک دولت مطیع و حتی مستعمره از سوی دو قدرت بزرگ و توسعه طلب روس و انگلیس تنزل میداد. در نتیجه، تاریخ ایران از بدو روابطش با دو قدرت مذکور در عصر قاجار به صورت رنج نامه ای غم انگیز درآمد که همواره در چالش با منافع آنها از یک سو و ضعف فکری و سیاسی حاکم بر خود از سوی دیگر، بود. به این ترتیب همه توانمندیهای اجتماعی اقتصادی آن از دست رفت یا به غارت داده شد
با آغاز جنگ جهانی چشم امید ایرانیان به آلمان دوخته شد، کشوری که به روی همه آرزومندان رهائی ایران دریچه امید گشود و ادعا داشت برای بریدن طناب خفگی ایران به یاری آن برخاستند و به دشمنانش اعلام جنگ داده است. [...] ویلهلم لیتن یکی از کارگزاران سیاسی آلمان که در اثنای جنگ در ایران فعالیت داشت میگوید:
همانطور که در کشورهای بیطرف معمول است وظیفه ما عبارت بود از فعالیت در جهت جلوگیری از سمتگیری موفق کشور میزبان به سود دشمن، و حتی الامکان کشاندن آن کشور به اردوی خود، اما در ایران داشتن چنین عقیده ای خطا و اشتباهی آشکار بود؛ چه، ایران به قدری از روسیه و بریتانیا سابقه تلخ داشت که ایرانیان، بدون هیچ تبلیغی، از بدو امر طرفدار آلمان محسوب میشدند.
به رغم بسیاری از جنبه های مشترک استراتژی آلمان عثمانی، ایرانیان همواره ترجیح میدادند در تلاش برای استخلاص میهن از سلطه متفقین مستقیماً با آلمانها همکاری نمایند، زیرا اندیشه اتحاد اسلامی و جهاد با کفار که به سود عثمانیان تبلیغ میشد با وجود موفقیتهای نخستین، باورهای اهل سنت را باز میتاباند.
سازمان های اجتماعی ایران به عنوان پایگاه نفوذ آلمان در ایران
برخلاف روس و انگلیس که سعی داشتند بر دولت مرکزی و سیاستمداران ایرانی به عنوان “ابزار سلطه“ متکی باشند، آلمانها میکوشیدند تا بر بدنه جامعه ایران، اقشار و گروههای فعال و صاحب نفوذ آن تکیه کنند و در عین حال از هیچ تلاشی برای رخنه در هیئت حاکمه و رجال کشور دریع نورزند.
1. حزب دموکرات به عنوان قدرتمندترین گروه سیاسی متشکل در مجلس سوم با طیف روزافزون هوادارانش اکنون رهبری مجلس را در دست داشت و از همان آغاز نسبت به حضور متفقین در ایران واکنش شدید نشان داد و گرایش به آلمان را به عنوان راه رهایی ایران تبلیغ کرد.
2. فعالیت حول محور مذهب و روحانیت: آلمانها به درستی دریافته بودند که در جوامع سنتی و دین محور نظیر ایران احساسات مذهبی از هر انگیزه سیاسی یا اقتصادی بالاتر است. در نخستین روزهای آغاز جنگ جهانی شیخ الاسلامهای عثمانی و به دنبال آن چند تن از علما و مراجع شیعی مقیم کربلا و نجف فتاوایی مبتنی بر ضرورت پیوستن ملت و دولت ایران به “ برادران مسلمان عثمانی “ صادر نمودند.
3. فعالیت بر محور ایلات و قبایل عشایر و قبایل به عنوان عناصر مسلط و قدرتمند جامعه ایران تا پیش از توسعه شهرنشینی همواره بر دو گروه روستایی و شهری حکم رانده اند. تا زمان تشکیل ارتش نوین ایران، عشایر پیوسته رکن اصلی نیروی نظامی کشور به حساب می امدند. تلاش آلمانها برای رخنه در میان ایلات از مطالعات دقیق آنان در ساختار اجتماعی ایران حکایت داشت.
به هر صورت اغوای عشایر که از نوعی استقلال و خودمختاری برخوردار و دارای چندین هزار سوار بودند و تجهیز آنها با سلاحهای جدید آلمانی نیروی قابل ملاحظه ای در اختیار آنان میگذاشت. آلمانها از هیچ گونه سرمایه گذاری در این راه دریغ نمیورزیدند. 4. فعالیتهای نظامی بر محور ژاندارمری [...] 5. تلاش شبکه جاسوسی آلمان در ایران جاسوسان اعزامی آلمان قبلاً طی سفرهای متعدد خود به مناطق مختلف ایران ضمن آشنایی با اوضاع اقلیمی جغرافیایی، از فرهنگ، اعتقادات، باورهای قومی و مذهبی مردم شناخت کامل حاصل کرده بودند. به همین دلیل آنان به آسانی توانستند
خود را به هیئت مسلمانی و لباس ایرانی بیارایند. نیدر مایر یکی از شاخص ترین چهره های جاسوسی آلمان در این باره میگوید : “ با طرز تغذیه و نحوه زندگی ایرانیها از دیرباز آشنا بودم. هنگامی که زیرنظر کسی بودم، درست مانند اهالی بومی وضو میگرفتم و نماز میخواندم...